جمعه , فروردین ۳۱ ۱۴۰۳
معماری
خانه / استاد علوی / سخنرانی ها / اراده الهی – اختیار انسان (سخنرانی ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲)

اراده الهی – اختیار انسان (سخنرانی ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲)

اراده الهی – اختیار انسان (سخنرانی ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲)

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّه‌‏الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد واله الطاهرین سیما بقیه‌الله فی السموات و الارضین

“إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ” [۱]

اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن اشاره شده است:

  • اراده الهی و انواع آن
  • اختیار انسان در مقابل اراده تکوینی
  • راز خلقت عالم
  • برنامه‌ انسان در دنیا

اراده الهی و انواع آن

دانشمندان و علمای اسلامی اراده خداوند را به دو صورت توضیح داده‌اند؛ اراده تکوینی و اراده تشریعی. اراده تکوینی خداوند به این صورت است که اگر خداوند اراده کند که یک شیء خلق شود، آن شیء خلق می‌شود. در اراده تکوینی، همان‌طوری که خداوند اراده کرده، آن شیء طبق مشیت ‌الهی خلق می‌شود و آن حادثه ایجاد می‌شود و بین اراده خداوند و مرادش هیچ فاصله‌ای نیست، یعنی به‌ محض اراده خداوند، آن شی‌ء موجود می‌شود. خداوند آیه‌ و نشانه‌ای در انسان قرار داده است تا ما متوجه این حقیقت بشویم. آن نشانه همان صورت‌ها و تصورهایی است که ما در ذهن خود خلق می‌کنیم؛ زمانی که شما بخواهید یک شیء را تصور کنید، به محض این‌که اراده کنید، تصویر آن شیء در ذهنتان آماده می‌شود. به‌ عنوان‌ مثال وقتی تصمیم می‌گیرید مورچه‌ای یا درختی یا جهانی و یا کوهی را که می‌تواند یک کوه طلا یا از خاک باشد تصور کنید، بین اراده‌ی شما و خلق آن شیء در ذهن شما فاصله‌ای نخواهد بود و این‌چنین نیست که شما تصمیم بگیرید صورتی را در ذهنتان بیاورید و یک ساعت طول بکشد، زحمت بکشید، عرق بریزید تا آن صورت در ذهن شما ایجاد شود، نه این‌چنین نیست. هرچیزی که بخواهید تصور کنید، بلافاصله تصویر آن در ذهن شما نقش می‌بندد حتی چیزهایی که در عالم خارج ممکن است خلقش محال باشد، مانند یک حیوان ده سر که در جهان خارج محال است. این اراده‌ای است که خداوند از خلقت خودش در انسان قرار داده است برای این‌که شما بتوانید تصور کنید که وقتی خداوند چیزی را اراده کرده و خلق می‌کند، آن چیز به چه صورت خلق می‌شود، البته فاصله بین این دو خیلی زیاد است ولی یک آیه و نشانه است. خداوند در هر فعل و هر چیزی، آیه‌های خودش را در انسان قرار داده است، درحالی‌که در موجودات دیگر این‌چنین نیست، به ‌همین خاطر می‌گویند که انسان اشرف‌ مخلوقات است. البته این که می‌گویند انسان اشرف‌ مخلوقات است، نه این‌که هر انسانی اشرف ‌مخلوقات باشد! قطعا یزید اشرف مخلوقات نیست، او ‌هم انسان است ولی اشرف مخلوقات نیست. جنایت‌کاران و گناه‌کاران تاریخ، اشرف‌ مخلوقات نیستند، این‌ها ارذل یعنی پست‌ترین مخلوقات هستند.

اشرف مخلوقات آن انسان کاملی است که از همه موجودات و حتی از ملائکه‌الله هم به خداوند نزدیک‌تر است و در او آیه‌های دیگری هم است. ما همین‌طور که مراتب را طی می‌کنیم و بعد از این عالم به عالم بالاتری می‌رویم و انسان و موجود کامل‌تری می‌شویم در آن‌جا آیه‌های بیشتری را می‌بینیم که به این اراده تکوینی خداوند می‌گویند. اما آیا اراده‌های خداوند همه تکوینی است یا خیر؟! این‌جا یک بحث فلسفی، کلامی و عرفانی است که باید در این بحث وارد شویم که آیا همه اراده‌های خداوند به این شکل است یا خداوند اراده دیگری هم دارد! علی‌الظاهر (منظور از علی‌الظاهر این است که ما به‌همراه فیلسوفان و فقها و اندیشمندان و حکمای اسلامی قدم به قدم به جلو می‌آییم و به نتایج آخر نرسیده‌ایم) می‌گویند که خداوند یک اراده‌ی دیگری هم به‌نام اراده تشریعی دارد، یعنی خداوند می‌خواهد یک اتفاقی بیفتد اما می‌خواهد آن کار به دست بنده‌اش انجام گیرد و نمی‌خواهد خودش آن کار را انجام دهد، او به بنده‌اش امر می‌کند که این کار را انجام دهد. یعنی خداوند قانون گذاشته است که باید این کار را انجام دهید (قانون‌گذاری). به‌عنوان‌مثال، خداوند اراده کرده‌ است که تمام بندگانش به عالی‌ترین و کامل‌ترین مقامات برسند، اگر این یک اراده تکوینی بود به‌محض این‌که بنده‌ها خلق می‌شدند، به آن‌ درجه می‌رسیدند. اما این‌چنین نیست، بنده‌ها خلق می‌شوند ولی به آن‌جا نمی‌رسند یا بعد از طی یک سری راه‌های طولانی و بعد از یک زمان طولانی به آن‌جا می‌رسند و به این شکل نیست که مانند اراده تکوینی بین اراده و تصمیم و خواسته خداوند و تحقق آن فاصله‌ای نباشد، در اراده تکوینی اصلاً فاصله‌ای نیست، “کن‌فیکون” بین علت و معلول هیچ فاصله‌ای نیست. به‌عنوان مثال انگشتر داخل انگشت من با حرکت دست من، تکان می‌خورد؛ علتش دست من است که چون دست من تکان می‌خورد، معلول هم که این انگشتر است تکان می‌خورد. بین حرکت علت و حرکت معلول هیچ فاصله‌ای نیست، حرکت معلول عین حرکت علت است. این‌چنین نیست که اول دست من تکان بخورد و بعد از مدتی انگشتر تکان بخورد. در واقع زمانی که شما در ذهنتان چیزی را تصور می‌کنید و آن را خلق می‌کنید تصور شما عین همان متصور و اراده شما عین همان مراد شما است.

ولی اراده تشریعی خداوند این‌چنین نیست. خداوند می‌خواهد بندگانش به کمال برسند اما این‌چنین نیست که به محض این‌که خداوند خواست، بندگانش به کمال برسند، به این اراده، اراده تشریعی می‌گویند. چرا اراده تشریعی است؟! چون خداوند می‌گوید که من موجودی را خلق کرده‌ام که این موجود مثل خود من اختیار دارد و با اختیار خودش نه با اراده من، می‌تواند به مقام من برسد و مانند من شود. این‌که می‌گویند خداوند می‌تواند یک موجودی را مثل خودش خلق کند به یک معنا درست است، بله خداوند می‌تواند یک موجودی را مثل خودش خلق کند ولی به هر صورت از همه نظر مثل او نیست، چون هرچقدر که این موجودی که خداوند خلق کرده‌است بزرگ و کامل باشد و از همه نظر مثل خود خداوند باشد باز هم یک تفاوت با خداوند دارد و آن این است که خدا خالق است و این موجود مخلوق. به‌همین خاطر این سؤال و این حرف اشتباه و کاملاً بی‌معنا است که بگوییم خداوند بتواند مثل خودش را خلق کند، مانند این است که بگوییم مثلث چهارضلعی، به همین اندازه بی‌معنا است. اما اگر بگوییم خداوند یک موجودی مثل خودش را خلق می‌کند با این تفاوت که او خالق است و این مخلوق، بله خداوند مانند خودش را خلق کرده‌است، در دعای رجبیه آمده ‌است “لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها” هیچ فرقی بین تو و بین آن‌ها نیست “اِلاّ اَنَّهُمْ عِبادُکَ وَخَلْقُکَ” الا اینکه آن‌ها بنده‌، خلق و مخلوق تو هستند.

خداوند می‌فرماید من می‌خواهم یک موجودی را خلق کنم که با اختیار خودش و نه با اراده من به مقام من برسد و مانند من شود؛ من هر چیزی که بخواهم بشود، می‌شود، می‌خواهم کاری کنم که او هم هر چه بخواهد، بشود و به این‌جا برسد و مانند من بشود. حالا بعضی‌ها می‌گویند: “لَیسَ‌ کَمِثله ‌الشِیء” خداوند مثل ندارد، ولی در قرآن می‌فرماید: “وَ لَه ‌مَثَل‌ الاعَلی”[۲] خداوند مثل اعلائی دارد در آسمان‌ها و زمین و آن همین است که انسان می‌تواند به آن‌جا برسد. به این اراده تشریعی می‌گویند، یعنی خداوند به بنده اختیار می‌دهد و می‌گوید که تو اختیار داری و من می‌خواهم آن چیزی که من می‌خواهم، تو با خواسته‌ی خودت به آن‌جا برسی و این‌جاست که خداوند قانون می‌گذارد و یک اراده ثالثی بنام ارادت‌التشریع یعنی اراده قانون‌گذاری ایجاد می‌شود. خداوند می‌فرماید تو باید نماز بخوانی، روزه بگیری، جهاد کنی، حج بروی، ذکر مرا بگویی، یاد من باشی، در حرکات و سکناتت به من توجه داشته باشی و … این‌ها همه بایدی است. این‌ها اراده خداوند است و خداوند این‌چنین خواسته است و اگر بنده‌ای در جهت تحقق این اراده الهی حرکت کند، او مثل خدا یا مَثَل خدا می‌شود، یعنی آیینه‌ی تمام نمای جمال الهی می‌شود و صفات الهی در او ظهور پیدا می‌کند که این درجه همان هدف عرفان و هدف اخلاق است.

اختیار انسان در مقابل اراده تکوینی

حال آیا این اختیاری که خداوند به ما انسان‌ها داده است، آن‌قدر هست که بتوانیم در مقابل اراده تکوینی خداوند بایستیم؟ همانطور که گفتیم خداوند دو اراده دارد، یکی اراده تکوینیه و دیگری اراده تشریعیه. اراده تکوینی این است که خداوند عالم را خلق کرده و هدفی داشته است و این عالم به‌طرف آن هدف می‌رود، همچنان که می‌فرماید: «وَ اِلَی‌ الله ‌المَصیر»[۳] همه به‌طرف خداوند می‌روند یا «وَ الیه‌ یُرجَعُ ‌الاَمر ‌کُله»[۴] بازگشت تمام امور به‌طرف خداوند است، یعنی خداوند عالم را خلق کرده‌ است و این عالم هدفی دارد که به‌طرف آن حرکت می‌کند. وی در میان این عالم به یک موجودی اختیار داده است و گفته است که تو باید با اختیار خودت من را عبادت و اطاعت کنی و باید با اختیار خودت آن راهی که من می‌خواهم بروی.

حال به این سوال برگردیم که آیا این انسانی که مختار است می‌تواند در مقابل اراده الهی بایستد و جلوی آن حرکت تکوینی عالم را بگیرد یا نمی‌تواند؟ در پاسخ باید گفت قطعا نمی‌تواند زیرا اراده انسان می‌تواند آن اراده تکوینی الهی را محقق کند ولی نمی‌تواند جلوی آن اراده تکوینی را بگیرد و اگر بخواهد بگیرد فقط برای خودش دردسر درست می‌کند. در عالم خلقت، یزید و یزیدیان، شیطان و شیاطین هیچ‌گونه وقفه‌ای نمی‌توانند ایجاد کنند، عالم به ‌طرف هدف خودش در حرکت است و هر کسی خداوند را عبادت نکند و به خدا و آخرت ایمان نیاورد، روزه و نماز را سبک بشمارد، دین را سبک بشمارد و به تحقق اراده الهی توجهی نکند این‌چنین نیست که او بتواند جلوی این حرکت را بگیرد! او فقط برای خودش دردسر درست می‌کند. شما فرض کنید یک سیل بزرگی می‌آید و به‌عنوان مثال یک سنگی بگوید من نمی‌خواهم حرکت کنم و می‌خواهم در مقابل این سیل بایستم این فقط به خودش ضربه می‌خورد یا یک قوطی حلبی اگر بخواهد در مقابل این سیل بایستد له می‌شود و خودش از بین می‌رود و نمی‌تواند جلوی سیل را بگیرد.

ما نیز در حرکت عالم آفرینش به طرف خدا، اگر از خدا اطاعت نکنیم و در جریان این حرکتِ سیرورت تمام عالم، اشیاء و کائنات به طرف خدا، اگر ما خدا را عبادت و اطاعت نکنیم، نمی‌توانیم هیچ مانعی برای هیچ قطره‌ای از این اقیانوس درست کنیم. این‌که خیال کنید من جلوی آن‌ را گرفتم و نگذاشتم موفق بشود، همانطور که یزید در مقابل این شخصِ ایمانی، در مقابل این مسلمان، در مقابل این ولی‌خدا در مقابل امام‌حسین نتوانست سرسوزنی موفق شود. یزید و یزیدیان سرسوزنی نمی‌توانند جلوی جریانِ حرکت الهی را که اولیاء خدا هستند بگیرند جز این‌که خود را مثل آن قوطی حلبی له می‌‌کنند. در این عالم، حتی همان قطره‌ای هم که این حلبی در مقابلش ایستاده، به طرف خدا می‌رود و او هم در مسیر این جریان می‌رود تا به اقیانوس فنای فی‌‌الله وصل شود.

آنچه از دریا، به دریا می رود              از همانجا کآمد آنجا می رود”عراقی”

همه در حال حرکت به سوی خدا هستند و همانطور که هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی هیچ قطره‌ای را بگیرد، شیطان و شیاطین هم نمی‌توانند جلوی هیچ یک از اولیاء خدا بایستند. من و شما خیال می‌کنیم که مثلاً یزید جلوی امام‌حسین را گرفت، امام‌حسین موفق نشد، ابوجهل جلوی پیامبر را گرفت، معاویه جلوی امیرالمؤمنین را گرفت، فرعون جلوی موسی را گرفت، نمرود جلوی ابراهیم را گرفت، سزار جلوی عیسی را گرفت، ابوسفیان جلوی پیامبر را گرفت، قابیل جلوی هابیل را گرفت و… ولی در واقعیت اینچنین چیزی نیست، حرکت این‌ها همچنان ادامه دارد و کار‌هایی که شیاطین می‌کنند، شاید اجر آن‌ها را بیشتر کند یعنی در واقع  باعث شود آن‌ها بیشتر به خدا نزدیک بشوند و به عبارتی بیشتر در این سیروریت باشند. این جریان عالم هستی است، در این‌جا اراده تشریعی خداوند مانند اراده تکوینی خدا می‌شود، یعنی خداوند گفته به سوی هدف حرکت کنید و البته همه در حال حرکت هستند منتها خودشان نمی‌دانند. مگر شما می‌توانید در مسیر خدا نباشید!؟ خداوند می‌فرماید: «وَ لَهُ اَسلَمَ مَن فِی السَّمَوَاتِ وَالاَرض»[۵] درقرآن پنج گروه آیات است، می‌گوید همه برای خدا سجده می‌کنند و هیچ موجودی نیست که برای خدا سجده نکند، همه تسلیم خداوند هستند، همه خدا را اطاعت می‌کنند، همه خدا را تسبیح می‌کنند، همه مطیع خداوند هستند، آسمان و زمین، شما هم‌ همین‌‌‌طور، کافر هم‌ همین‌طور، یزید هم همین‌طور، شیطان ‌هم همین‌طور. فقط تفاوت امام‌حسین با شیطان یا تفاوت امام‌ زمان با شیطان این است که امام‌ زمان که به خدا سجده می‌کند و خدا را اطاعت می‌کند با رضایت این کار را انجام می‌دهد ولی شیطان بدون رضایت است، این مقاومت یعنی رضایت ندارد. مگر شیطان می‌‌تواند خلاف جهت باشد، نمی‌تواند، هیچ‌کس نمی‌تواند. تمام عالم و حتی من‌ و شما هم به سمت خدا حرکت می‌کنیم و اگر بتوانیم توجه و ذهن خود را متوجه این حرکت کنیم ولیّ خدا می‌شویم و اگر ذهنمان را متوجه او نکنیم و متوجه خود کنیم شیطان می‌شویم. تمام موضوع خلقت، همین است، اصلاً سخت و بزرگ نیست و اصلاً اتفاق عجیبی نیفتاده است که شما بگویید چه اتفاقی افتاد؟! خداوند قرار بود که خلیفه درست کند «اِنّی جَاعِلُ فِی‌الاَرضِ خَلیفَه»[۶] ولی اول شیطان آمد، جلوی جریان خلقت را گرفت و آن جریان به عقب افتاد و … . نه این‌طور نیست. اگر کسی دیده بینا داشته باشد، به عین‌الیقین برسد و با چشمِ آن عوالم بالا این عوالم را ببیند، متوجه می‌شود هیچ خدشه‌‌ای به اراده تکوینیه خداوند وارد نشده است و تمام عالم در حرکت است و این شیطان است که گوشه‌ای ایستاده و دقیقا مثل آن حلبی که در مقابل یک سیل بزرگ، سروصدا می‌کند و می‌خواهد بایستد، فقط خود را له می‌‌کند.

راز خلقت عالم

شما هر وقت به خودتان توجه کردید بدانید که از جریان دور شده‌اید و جهنم است، هر وقت به خدا توجه کردید، بدانید که در مسیر حرکت می‌کنید و بعد از آن بهشت است و داستان خلقت یک نکته بیشتر نیست: توجه به خدا یا توجه به غیرخدا. بدترین و کثیف‌ترین موجودات و جنایت‌‌کارترین و حرام‌زاده‌ترین افراد هم اگر به خدا توجه کنند بلافاصله جزء بهترین افراد می‌شوند، بهترین افراد یعنی همان ولیّ خدا. یعنی شما اگر یک موجودی بیاورید بگویید که نطفه‌ این فرد حرام است، نطفه او با بدترین نطفه درست شده، در بدترین محیط‌ها تربیت شده و به قولی یک آدم کثیف جنایت‌کار بالفطره است، به محض این‌که به خدا توجه بکند مسئله او حل می‌شود. البته لازم به ذکر است ما جنایت‌کار بالفطره نداریم چون فطرت ما بر اساس خداپرستی است و این کلمه غلط است. جنایت‌کار بالفطره غلط است مثل همان کچل مو فرفری، زیرا بالفطره همه خداپرست و خوب هستند. نتیجه اینکه این فرد به محض این‌که به خود نگاه نکند و به خدا توجه کند، درست مثل آن حلبی که در مقابل سیل ایستاده است اگر خود را رها کند و مقاومت نکند و بگوید:

من خس بی‌سروپایم که به سیل افتادم                                     او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد “علامه طباطبایی”

جریان آفرینش او را به طرف خدا می‌برد. این راز خلقت به زبان و عامیانه و زبان دودوتا چهارتا است. ما باید در این مسیر باشیم، وقتی در این مسیر بودیم همه چیز درست می‌شود.

یکی از سوالاتی که می‌پرسند این است که ما چه‌کاری باید بکنیم و چه‌کاری نباید بکنیم؟! هیچ کاری نباید بکنید، اگر فقط به خدا توجه کنید و به او بنگرید مسئله تمام است و همه مشکلات حل می‌شود، دنیا بهشت می‌شود، جهنم هم بهشت می‌شود، همه چیز خوب می‌شود و همه چیز در مسیر خود قرار خواهد گرفت و آن‌موقع به آن بهشت ابدی خواهید رسید.

برنامه‌ انسان در دنیا

پیرو بیماری‌ای که اخیرا برای بنده پیش آمد، لازم است نکته‌ای را بیان کنم، هر کسی را برای کاری ساخته‌اند، تا کار خود را انجام ندهد از این دنیا نمی‌رود. به امیرالمومنین گفتند، آقا شما بی‌محابا و بدون زره وسط دل دشمن می‌روید، از همه طرف شما را محاصره می‌کنند، این خطرناک است، زره بپوشید! فرمود: «کَفَی بِالاَجَلِ حَارِسًا»[۷] بهترین نگهبان من آن مرگی است که خدا برای من مقرر کرده است، البته چون من و شما به این بینش نمی‌رسیم باید احتیاط کنیم و احتیاط وظیفه ما است ولی امیرالمؤمنین می‌فرمود که آن اجلی که خدا مقرر کرده، تا کار خود را انجام ندهم، اتفاق نمی‌افتد. هر کسی را از پی کاری ساخته‌اند شما اگر برای خدا کار کنید تا آن رسالت را انجام ندهید هیچ‌کس نمی‌تواند به شما آسیبی برساند ولی به هر حال این بیماری‌ها گوشزد و تذکری است که به انسان می‌گوید آماده باش. برخی از دوستان گفتند که ما از این به بعد برای شما برنامه غذایی خیلی خوبی چیدیم، عرض کردم این برنامه برای سلامتی جسم است و این سلامتی چه بخواهی و چه نخواهی دیر یا زود تمام می‌شود، چه‌قدر می‌توانی برنامه‌ریزی کنی که مثلا من سالم باشم؟ این برنامه‌ریزی خیلی خوب است ولی این سلامتی دیر یا زود تمام می‌شود، بیاییم در مدتی که باقی مانده برای انسانیت، آخرت، معنویت و روح خود یک برنامه‌ریزی بکنیم.

پس عزیزان من، برنامه ریزی بکنید. این‌ها برای ما درس است همین برنامه‌ای که در کانون علم و دین ارائه می‌شود، برنامه خیلی خوبی است، تمام این برنامه‌ها علمی و روی تعریفات دقیق و حساب و کتاب نوشته شده است، شما جستجو کنید و ببینید کدام موسسه علمی یا دینی این‌چنین برنامه‌ریزی‌های دقیقی انجام می‌دهد. خیال نکنید این برنامه‌هایی که در این کانون وجود دارد و بحث‌هایی که این‌جا می‌شود اینطور است که فقط ما نشستیم و فکر کردیم؟ نه، با بزرگانی از علما و اهل عرفان جلسات متعددی برگزار شده، ساعت‌ها، روزها، شب‌ها و حتی ماه‌ها بحث شده تا این فرمول را پیدا کرده‌ایم. در این کانون، این فرمول را در دفترچه‌ای به نام دفترچه رشد در اختیار شما قرار می‌دهند. اگر اهل آن هستید که سیر و سلوک کنید نه مانند بعضی‌ها که فقط ادعا و هوس می‌کنند عارف بشوند یا سیروسلوک عرفانی داشته‌ باشند، هر چند این هوسِ خیلی خوبی است، ولی به هرصورت اگر بخواهید جدی باشید باید این برنامه را گرفته و یک تصمیم قاطع بگیرید و تا آخر عمر در این مسیر باشید. برای رشد روحی خود یک برنامه‌ریزی بکنید و عزیزترین عزیزان خود را کنار بگذارید، جز در حد واجبات به هیچ‌‌کس دل نبندید، بالاخره از هم جدا می‌شوید، ما هم عزیزان زیادی داشتیم که عاشق آن‌ها بودیم، وقتی از دنیا رفتند فکر کردیم یک هفته دیگر بیشتر زنده نیستیم و دق می‌کنیم ولی از یاد ما رفت، ، هیچ‌کس عزیزتر از جان شما نیست، جان خود را رایگان نفروشید و در این دنیا مشغول امور دنیایی و سلامت جسم و مواد دنیایی نکنید و روح خود را با همین سیروسلوک تربیت و تقویت کنید، دیر یا زود باید از این درب بگذریم و باید هرچه بیشتر آماده شده و برنامه‌ریزی درست داشته باشیم و معنویات، اخلاقیات‌ و روح خود را تقویت کنیم.

خیلی عجیب است! امیرالمؤمنین آیت بزرگ خدا ناله می‌کند می‌گوید: “آه آه آه مِن قِلَّهِ الزَّاد وَ بُعدِالسَّفَر وَ طُولِ الطَّریق” ناله می‌کند از این‌که سرمایه ‌ما کم است ولی یک سفر و یک راه بسیار طولانی در پیش روی داریم و باید خود را برای آن آماده کنیم. بنابراین همه این اتفاقات یک تذکر است.

خدایا این راه سخت و طولانیِ انسان شدن و عابد شدن و به تو وصل شدن را فقط خودت با آن اراده تکوینی خودت می‌توانی برای ما آسان گردانی.

راه سخت است مگر یار شود لطف خدا                          ورنه آدم نبرد صرفه زشیطان رجیم[۸]

خدایا در دنیا عده‌ای هستند که تو اراده تکوینی کرده‌ای که آن‌ها را پاک کنی، اراده تکوینی یعنی ردخور ندارد.«اِنَّمَا یُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً» [۹] خداوند اراده کرده که شماها را پاک کند و این اراده، اراده تکوینی است و اراده تشریعی نیست، چرا تشریعی نیست؟ زیرا اراده تشریعی را خداوند برای ما خواسته که اگر خدا نمی‌خواست ما هدایت بشویم اراده‌ نمی‌کرد و از طرفی چون تشریعی است امکان تخلف از آن وجود دارد اما در اراده تکوینی خداوند هیچ‌کس نمی‌تواند تخلف کند. خداوند در مورد اهل ‌بیت اراده تکوینی کرده است که آن‌ها را پاک کند: ” اِنَّمَا یُریدُ اللهِ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ” و بین اراده تکوینی و مُراد تخلف و تخلّلی نیست.«اِنَّمَا اَمرُهُ اِذَا اَرَادَ شَیئاً اَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُون»[۱۰]

برای همه، اهل‌بیت شدن امکان‌پذیر است. شما خیال نکنید فقط در مورد حضرت سلمان فرمودند: “سلمانُ منّا”، در مورد فضه خادمه، اُم‌اَیمن و در مورد خیلی‌ها فرمودند بنابراین خدایا ما را اگر از اهل‌بیت نیستیم، حداقل از کسانی‌که با آن‌ها باشند قرار بده.


[۱] . سوره یاسین – آیه ۸۲

[۲] . سوره روم آیه ۲۷

[۳] . سوره نور آیه ۴۲

[۴] . سوره هود آیه ۱۲۳

[۵] . آیه۸۳ سوره آل عمران

[۶] . آیه‌۳۰، سوره بقره

[۷] . حکمت ۳۰۶ نهج‌البلاغه

[۸] . حافظ

[۹] . سوره احزاب آیه ۳۳

[۱۰] . آیه ۸۲ سوره یس

همچنین ببینید

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی به نام خدا سخنرانی استاد علوی لازم است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *