شنبه , اردیبهشت ۱ ۱۴۰۳
معماری
خانه / استاد علوی / سخنرانی ها / خدمت؛ از بین برنده اثر طالع، چشم‌نظر و سحروجادو

خدمت؛ از بین برنده اثر طالع، چشم‌نظر و سحروجادو

۹      12       1401

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّه‌‏ا‌لرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد واله الطاهرین سیما بقیه‌الله فی السموات و الارضین

اهم مباحث عنوان شده:

*کانون علم و دین؛ (دارالشفاء روحی)

* مسائلی که برای انسان مشکل ساز است.

* تأثیرپذیری سِحر و جادو در زندگی مؤمن

* چگونگی رهایی از حق‌‌‌الناس

* خداوند چگونه حق‌الناس را برای بندگان جبران می‌کند

* اثرات صدقه، ردمظالم و قرض‌الحسنه در زندگی انسان

* خدمت؛ از بین برنده اثر طالع، چشم‌نظر و سحروجادو

کانون علم و دین؛ (دارالشفاء روحی)

جلسات و کلاس‌های کانون علم و دین و عرفان مقربین در واقع یک دارالشفاء روحی است. مرکزی است که انسان خودش را از شر عوامل فاسد و مفسد روح نجات بدهد این‌که می‌گوییم شر شیاطین را از زندگی ما کوتاه کن؛ شر مفاسد، شر فسادها… بد نیست که شما مکانیزم یا سازوکار این کار را بدانید اصولاً بلاها و مشکلاتی که برای انسان در زندگی پیش می‌آید از چند ناحیه است که البته همه بلاها و مصیبت‌ها ناشی از رفتار خود ما است. منتها خب، بسیاری از مواقع ما خودمان متوجه نمی‌شویم، راز این خیلی پیچیده و مشکل است و حل این مشکل برای کسانی که با حکمت و مباحث حکمی آشنا نباشند میسر نخواهد بود. الاایحال آن‌چه را که به زبان ساده می‌توان گفت این است که یکی از امور مهم در زندگی ما؛ مسئله طالع است. طالع انسان؛ این‌که انسان در زمان تولدش در چه شرایطی از احوالات مختلف داخلی و خارجی باشد اسمش را می‌گذارند طالع؛ ژن هم به‌همین صورت است، ژن انسان هم به طالع مربوط می‌شود. ما قصد ورود به این مباحث را نداریم چنین مباحثی جزء علوم غریبه است و درکش سخت است فقط همین عنوانش را بنده عرض می‌کنم).

مسائلی که برای انسان مشکل ساز است

مسئله اول: مسئله طالع، ژن(عِرق) است (در روایات بجای کلمه ژن، کلمه عِرق به‌کار برده شده است). طالع انسان در سرنوشت انسان مؤثر است.

مسئله دوم: مسئله گناه است، انسان وقتی‌که مرتکب گناه می‌شود این گناه‌ها باعث عکس‌العمل در زندگی او می‌شود که بعدها دچار مشکل می‌شود حالا یک موقع گناه‌ها به انسان برمی‌گردد که این هم باز خودش تحت عوامل مختلفی است؛ اگر خداوند به انسان نظر لطف داشته باشد آن زمان است که انسان با کفاره گناهانش در همین دنیا مواجه می‌شود و انسان پاک می‌شود. اما اگر نوع بندگی ما بندگی درستی نباشد ممکن است مصیبت‌ها و عواقب گناهان در عالم برزخ یا در عالم آخرت گریبان‌گیر ما بشود که آن خیلی بدتر و خطرناک‌تر است.

مسئله سوم: مسئله چشم و نظر است؛ بله نظر افراد و نگاه افراد در زندگی ما اثر می‌گذارد (این مبحث یک حساب و کتاب‌هایی دارد که یک مقدار پیچیده است که نمی‌شود زیاد وارد آن شد).

مسئله چهارم: مسئله حق‌الناس است؛ اگر انسان حق‌الناس به گردن داشته باشد این در دنیا ممکن است برای انسان مشکلاتی ایجاد کند.

 مسئله پنجم: مسئله سحر و جادو است؛ این مسئله فکر خیلی‌ها را مشغول کرده است، درحالی‌که مواردش بسیار کم است خصوصاً برای مؤمن. طلسم، سحر و جادو می‌تواند در زندگی انسان اثر داشته باشد. منتها برای کسانی که مؤمن هستند و اهل نماز هستد و خصوصاً اهل رعایت احکام شرعی هستند سحر و جادو اثری ندارد و بزرگ‌ترین ساحره‌ها و بزرگ‌ترین جادوگرها اگر بخواهند در زندگی یک انسان مؤمن و متدینی که اهل نماز است، اهل رعایت احکام شرعی است سحر و جادو کنند حداکثر تا سه روز بیشتر اثر ندارد و بلافاصله از بین می‌رود. بنابراین مؤمن نباید بگوید که مرا جادو و طلسم کرده‌اند! این امکان ندارد، بعد تازه این بر فرض این است که آن شخص ساحری قوی باشد که الان ما به دلیل مسئله تشیع در ایران ساحر و جادوگر به آن صورت نداریم در بعضی از نقاط کره زمین ساحر و جادوگر هستند ولی ما در ایران خوشبختانه به این دلیل(تشیع) ساحر و جادوگری واقعی و قوی نداریم. بنابراین تقریباً نمی‌گویم نود و نه درصد می‌گویم نهصد و نود و نه در هزار در ایران طلسم و جادویی وجود ندارد. لذا اگر شخصی آمد گفت که من را طلسم کرده‌اند یا من را جادو کرده‌اند! به او بگویید که نه این‌چنین نیست. اما نظر و نگاه لرزاننده وجود دارد، حسادت وجود دارد این‌ها در زندگی انسان وارد می‌شود و اثر می‌گذارد.

 الان ما در این مکان که خدمت شما هستیم چهار طرف این حسینیه با عظمت که خیلی به لطف خداوند منشاء خیرات است و بالاخره افراد پاکی در این‌جا کار کرده‌اند، در چهارگوشه این‌جا ما چهار حرز گذاشته‌ایم و دعا خوانده‌ایم و علامتش این است که اگر کسی از در وارد شود که دچار چشم نظر، طلسم، جادو و جن‌زدگی باشد بلافاصله معلوم می‌شود در غیر این صورت اگر این چهارگوشه ما حرز را نگذاشته بودیم و شخصی می‌آمد که دچار سحر و جادو و یا جن‌زده بود برای‌اینکه معلوم شود طول می‌کشید، باید انسان چندین آزمایش انجام می‌داد که بفهمد آیا این جن‌زدگی است یا بیماری عصبی است یا مشکلات روحی است یا عوامل دیگر است ولی این‌جا ما الحمدالله این چهارگوشه حرز گذاشته‌ایم اگر شخصی از در وارد شود معلوم می‌شود که این مشکلات زندگی‌اش از چه نوع است.

تأثیرپذیری سِحر و جادو در زندگی مؤمن

 عموماً مطالبی که خیلی مهم است این چند عنصر است که زندگی انسان را دچار مشکل می‌کند؛ طالع، گناه، حق‌الناس، چشم و نظر و احتمالاً جن زدگی، جن زدگی غیر از سحر و جادو است چون سحر و جادو گفتیم هست نه این‌که نیست ولی در این‌جاها خیلی بعید و محال است آن‌هم خصوصاً شخصی که مؤمن باشد و اهل نماز اول وقت باشد جادو نمی‌شود.

 به‌خاطر دارم که اوایل انقلاب یک خبری را به حضرت امام رساندند و گفتند که یک جادوگر، یک ساحر بزرگی در هند است که مخالفین شما رفتند پیش او و پول زیادی به او داده‌اند که شما را سحر کند! امام خندید و گفت به آن‌ها بگویید که من ضد جادو هستم. واقعاً هم به‌همین شکل است مؤمنی که اهل عبادت و نماز اول وقت و اهل رعایت پاکی و نجسی و اهل نماز شب باشد این فرد را کسی نمی‌تواند جادو کند. و این یکی از دستاوردهای بزرگ پیامبر اسلام(ص) است. یکی از آثار وجودی پیامبر اسلام همین بود؛ پیامبر دینی آورد، احکامی آورد که اشخاصی که این احکام را انجام می‌دادند تحت تأثیر سحر و جادو قرار نگیرند، این یکی از دستاوردهای اسلام بود.

چگونگی رهایی از حق‌‌‌الناس

 اگر انسان بداند که حق‌الناسی به گردن او است و آن شخصی که حق او به گردنش است را بشناسد خب باید برود آن شخص را راضی کند و حق او را ادا کند تا آن شخص راضی شود و این اثر از زندگی او از بین برود. چون اگر حق‌الناس به گردن ما باشد زندگی ما را دچار مشکل می‌کند خصوصاً مؤمن، چون مومن قرار است در این دنیا پاک شود و بعد از دنیا برود. اگر حق‌الناس به گردنش باشد زندگی‌اش دچار مشکلات بسیاری می‌شود، پس بهترین راه رهایی حق‌الناس این است که انسان زودتر حق‌الناس را از گردن خودش بردارد.

 یک زمانی است که شما شخصی را که حق او به گردن شما است را می‌شناسید باید بروید او را راضی کنید. البته جلب رضایت او هم به این شکل نیست که هر طوری که شده و یا به هر قیمتی که شده انجام بگیرد. گاهی موقع‌ها انسان خجالت می‌کشد که با آن شخص تماس بگیرد مثلاً یک شخصی را که حق او به گردن ما است، ما نمی‌توانیم برویم به او بگوییم که ما به تو ضرر مالی زده‌ایم یا پول تو را خورده‌ایم و مال تو را خورده‌ایم و حالا می‌خواهیم جبران کنیم! این‌جا انسان می‌تواند یک واسطه‌ای بفرستد، بنده خودم بارها شده‌است که واسطه شده‌ام یک شخصی گفته است که من حق‌الناس به گردنم است، جوان بوده‌ام رفتم سر کشوی دیگری پول برداشته‌ام و الان خجالت می‌کشم بروم به او بگویم چون سال‌ها با او زندگی کرده‌ام و من را می‌شناسد و الان نمی‌توانم بروم به او بگویم که در جوانی یک مقدار از کشوی تو پول برداشته‌ام! خب گفتم بگذار من با این تماس بگیرم زنگ زدم به او گفتم آقا سلام علیکم، سلام علیکم. گفتم من یکی از روحانیون هستم که امام جماعت هستم یک آقایی آمده بود خیلی نگران بود و می‌گفت که از شما یک حقی به گردنش است که خجالت می‌کشد بیاید به شما بگوید و مبلغ هزار تومن به‌عنوان مثال در فلان تاریخ از کشوی شما برداشته‌ است حالا شما بفرمایید با چه مقدار راضی می‌شوید که ما این پول را به شما برگردانیم! گفت اسم این شخص چی بود؟ او چه کسی بود؟ گفتم من اسم شخص را نمی‌توانم بگویم چون من امین هستم.

او می‌خواهد حق شما را بدهد و الان آمده شما را راضی کند حالا هر چقدر شما بگویید او حاضر است بدهد که راضی بشوی، گفت نه، باید اسم او را بگویید! گفتم اسم او را نمی‌گویم، بعد به او گفتم شما اگر راضی نشوید دیگر حقی به گردن او ندارید چون او آمده است و دارد اعلام می‌کند می‌گوید من آمدم رضایت بگیرم و رضایت شما را جلب کنم با هر قیمتی شده حاضر هستم! شما چه کار داری دیگر چه کسی است؟ می‌خواهی آبروی او را ببری؟ می‌خواهی او خجالت بکشد؟ شرمنده بشود؟ گفت نه، برای من مهم است بدانم چه کسی است، این برای من مهم است…! در این‌جا دیگر این دیگر حق نیست، این‌جا دیگر حق نیست، او ضربه مالی به شما زده حالا حاضر است جبران کند شما می‌گویی من می‌خواهم آبروی او را ببرم؟! نه دیگه این امکانش نیست. به او هم گفتم، گفتم من الان گوشی را قطع کنم دیگر حقی به گردن شما نیست، بفرمایید چقدر می‌شود می‌خواهد پرداخت کند من هم وکیل هستم پرداخت می‌کنم. و گاهی موقع‌ها هم گفتند آقاجان ما راضی هستیم گذشتیم، هر کسی بوده گذشتیم، این می‌شود رضایت حق‌الناس. لازم نیست حتماً آدم برود در بزند بگوید آقاجان من فلان ظلم را به تو کردم و حالا که مثلاً می‌خواهم رضایت بگیرم باید بدانی و… لازم نیست شخص آبروی خود را ببرد.

اما گاهی مواقع‌ خیلی بهتر است که است انسان خودش برود بگوید، خودش برود بگوید آقاجان من این کار را کردم؛ نفهمی کردم، نادانی کردم غیبت شما را کردم، حق شما را خوردم، مال شما را خوردم شیطان من را فریب داد (البته باید مطمئن باشد که آن شخص قصد آبروریزی ندارد). حالا، اگر حقی که به گردن شما است عرف بپذیرد باید بدهی، اما اگر مثلاً شما هزار تومان خوردی طرف می‌گوید من یک میلیارد می‌خواهم! یعنی یک چیز خیلی فراتر می‌خواهد که برای شما امکان ندارد، این‌جا هم باز رضایت او مهم نیست چون شما آمده‌اید در حد وُسعِ خود رضایت او را جلب کنی. حالا اگر کسی مالی نیست مثلاً عِرضی است یا یک جوری است که دیگر نمی‌شود جبران کرد غیبت او را کردی یا یک جور دیگر… که اصلاً دسترسی به او نداری و به هیچ وجه نمی‌شود! این‌جا باید از طرف آن شخص صدقه بدهید، برای او استغفار کنید، برای او قرآن بخوانید، برای او طلب مغفرت کنید، این‌ها می‌تواند جبران کننده حق‌الناس باشد و اگر او نپذیرفت هم دیگر شما تکلیفی ندارید (باید تا آن‌جا که می‌توانید او را راضی کنید).

 گفته‌اند که یک نفر آمده بود می‌خواست برود حج، گفت که آقا من این‌قدر به شما بدهکار هستم و پول شما را خورده‌ام حالا می‌خواهم بروم حج راضی باش، آن آقا گفته بود که تو من را خیلی اذیت کرده‌ای من راضی نیستم، این هم گفته بود خب راضی نیستی خب به درک که راضی نیستی! من می‌روم مکه، می‌خواهی راضی باش می‌خواهی راضی نباش، ما را باش که از چه کسی آمده‌ایم رضایت بگیریم، بلند شد رفت و به همین سادگی آن را تمام کرد!

 نه به این سادگی هم نیست باید تا آن‌جایی که امکان دارد رضایت او را جلب کرد مگر این‌که او یک چیز فوق طاقت بخواهد که در این صورت شما تکلیفی ندارید.

خداوند چگونه حق‌الناس را برای بندگان جبران می‌کند

این هم که گفته شده خداوند از حق خودش می‌گذرد از حق مردم نمی‌گذرد این هم درست است ولی یک قیدی دارد یک شرطی دارد، این‌طوری نیست، چون من چندین بار در صداوسیما دیده‌ام که بعضی از این کارشناسان و مجریان این را گفته‌اند که خداوند از حق خودش می‌گذرد ولی از حق دیگران نمی‌گذرد و نمی‌تواند بگذرد و شما اگر هر چقدر هم خدا را عبادت کنید ولی حق‌الناس گردن شما باشد فردای قیامت نمی‌توانید نجات پیدا کنید! این به این صورت نیست، این‌طوری نیست که خدا نتواند، خدا می‌تواند، خدا قادر است و می‌تواند حق‌الناس را برای شما جبران کند. توجه داشته باشید این که ما می‌گوییم در این سیر و سلوک با وصل شدن به ولایت الهی انسان نجات پیدا می‌کند این‌طوری است که اگر فردای قیامت حق‌الناسی به گردن شما باشد (البته اگر این را در دنیا ادا کنید که نجات پیدا کرده‌اید) اما اگر در دنیا ادا نکنید در قیامت جلوی شما را می‌گیرند تا آن کسی که حق او به گردن شما است تا او راضی نشود به شما اجازه عبور نمی‌دهند، اما اگر شما به معنای واقعی کلمه رضایت الهی را جلب کرده باشید و سعی کرده باشید در دنیا جبران کنید خداوند خودش آن کسی که حق او به گردن شما است را از طرف شما راضی می‌کند به وکالت شما و شفاعت می‌کند و این شفاعت خداوند که می‌گویند خدا شفیع می‌شود همین‌ جاها است، خدا شفیع شما می‌شود پیش آن کسی که حق او به گردن شما است. و آنقدر به او می‌دهد تا او راضی شود و شما نجات پیدا کنید. منتهی خب انسان بهتر است قبل از این‌که به این‌جاها برسد خودش در دنیا حق‌الناس را ادا کند که راحت رد شود چون معطلی روز قیامت خیلی وحشتناک است، معطلی روز قیامت که انسان بخواهد مثلاً هزاران سال گاهی موقع‌ها باید معطل شود تا بتواند شفاعت بگیرد و رد شود. یکی از کسانی که می‌گویند اگر پاک هم باشد اگر خوب هم کار کرده باشد قاضی است، قاضی‌ایی که حتی به عدالت رأی داده این‌ها جزو کسانی هستند که بر شفیع جهنم می‌ایستند تا به حساب مردم رسیده شود بعد به حساب این‌ها رسیدگی شود. این‌جاها یک جاهای خیلی سخت و خطرناکی است انسان باید قبل از این‌که از این دنیا برود حق‌الناس را ادا کند. ولی این‌طوری نیست که خداوند نتواند و شما در دعایی که در همین ایام استغفار ایام رجب و شعبان و رمضان در ادعیه استغفار شما می‌خوانید در دعای روز دوشنبه این‌جا هست که خداوندا اگر من به بنده‌ایی از بندگان تو ظلم کرده‌ام و دست من کوتاه است و نمی‌توانم حق او را ادا کنم از تو می‌خواهم که به حق محمد و آل محمد(ص) تو آن‌ها را از من راضی کنی! پس خدا می‌تواند راضی کند. بنابراین این مسئله یک قید دارد این‌طوری نیست که می‌گویند خدا هم نمی‌تواند، نه این‌طوری نیست که خدا نتواند منتهی ما باید سعی کنیم در درجه اول خودمان و در درجه دوم آن‌چنان عبادت خدا را انجام دهیم که خداوند خود شفیع ما شود ان‌شاءالله .

اثرات صدقه، ردمظالم و قرض‌الحسنه در زندگی انسان

خب حالا این‌ها را چه‌جوری رد می‌کنیم ما؟ حق‌الناس را اگر انسان دسترسی دارد که می‌رود رضایت می‌گیرد اگر دسترسی نداشت با صدقه دادن و رد مظالم انسان می‌تواند حق‌الناس را ادا کند. با این مبالغی که به سه قسمت تقسیم می‌کنید (صدقه، قرض‌الحسنه و ردمظالم) این مشکل حل می‌شود. یعنی با ردمظالم حق‌الناس دیگر زندگی شما را دچار مشکل نمی‌کند. انسان اثر گناه‌هان را هم با توبه و استغفار می‌تواند از بین ببرد.

خدمت؛ از بین برنده اثر طالع، چشم‌‌و‌نظر و سحروجادو

 سه مسئله مهم وجود دارد؛ ۱- طالع است ۲- مسئله چشم و نظر و حسادت است ۳- مسئله طلسم و جادو و سحر و جن زدگی و…

تنها چیزی که می‌تواند این سه مسئله را از بین ببرد همان خدمت است. خدمت خیلی موثر است، این خدمتی که ما پیشنهاد می‌کنیم. اگر انسان خدمتی را که انجام می‌دهد مخلصانه و عاشقانه تقدیم امام زمان و تقدیم خداوند کند به طوری که نظر آن‌ها جلب شود و این  نظر ولی خدا مانند یک سپری در مقابل عواملی مثل طالع، چشم و نظر، سحر و جادو عمل می‌کند. این خیلی مهم است این تقریبا مهم‌ترین عامل است. که این امر حتی در مسئله تکفیر گناه‌ها و در مسئله حق‌الناس هم می‌تواند موثر باشد.

بنابراین وقتی شما تحت عنایت یک ولی‌ایی از اولیاء خدا قرار می‌گیرید این ولایت مانند یک سپر محکمی شما را در مقابل مصیبت‌هایی که ناشی از طالع، گناه، حق‌الناس و چشم و نظر است محاصره می‌کند. بنابراین وقتی انسان وصل می‌شود به سلسله اولیاء در واقع در یک حفاظی قرار می‌گیرد که این حفاظ همان حِصنی است که امام رضا(ع) فرمود، در دو روایت است؛ “کَلِمَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ” و دیگری ولایت علی‌بن‌ابیطالب که هیچ فرقی نمی‌کند ولایت الهی یعنی همین. ولایت الهی این است که شما وقتی در آن قرار می‌گیرید حِصن الهی است. یک قلعه‌ایی است در مقابل این‌ها “فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی” یعنی انسان از همه ‌گونه عذاب‌ها و عِقاب‌ها نجات پیدا می‌کند. این سرِّ این‌ است که «وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ»[۱] این آیات همه اشاره به همین روایت دارد که این‌ها مانند یک حفاظی مثل یک سپری دورتادور انسان را حفظ می‌کند و هیچ‌کدام آن‌ها دیگر اثر نمی‌گذارد.

بنابراین کسی که به ولایت وصل می‌شود در این صورت می‌رود جزء آن کسانی‌‌ که مشکلات‌ و مصیبت‌ها برای او فقط کرامت‌ و درجه است. ما در تقسیم‌بندی جلسات قبل گفتیم که «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَه»[۲] آن‌جا دیگر بحث عوامل فاسد نیست و انسان نجات پیدا می‌کند.

از خداوند متعال می‌خواهیم ان‌شاءالله به همه‌ی ما توفیق بدهد که‌ هرچه زودتر و هر چه بیشتر به سلسله‌ جلیله‌ ولایت و این سلسله‌ بزرگ ‌الهی که صراط ‌مستقیم است وصل بشویم ‌ان‌شاءالله و از مصیبت‌ها و عذاب‌ها و دردسرهایی‌ که تمام ‌شدنی نیست تمام شود برای ما و نجات پیدا کنیم با صلوات‌ بر محمّد و آل ‌محمّد(ص).


[۱] سوره انبیاء،آیه۳۲

[۲] بحار الأنوار، ج ۶۴، ص ۲۳۵

همچنین ببینید

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی

تشبه و ارتباط روحانی با اولیای الهی به نام خدا سخنرانی استاد علوی لازم است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *