پنج شنبه , اردیبهشت ۶ ۱۴۰۳
معماری

خوشه های حکمت در کلام استاد

تعریف علم روانشناسی

تعریف لغوی

واژه روان‌شناسی (Psychology) از دو بخش «روان» و «شناسی» (Psy+Chology) ساخته ‌شده است که یک واژه یونانی(ψυχολογία)  است. پسیکولوژی (یا با تلفظ انگلیسی سایکالوژی) مرکب از دو کلمه پسیکه بمعنی روح و رُوان و لوگوس بمفهوم تحقیق و بیان مشتق شده است. پسیکه مفاهیم متعدد دارد و برخی آن را بمعنی دیگر، یعنی رَوان تفسیر نموده‌اند. این کلمه نام یکی از خدایان افسانه‌ای یونان قدیم بوده که در ابتدا زندگی بشری و فناپذیر داشته بعداً در زمره خدایان درآمده و جاودان گردید. بدین ترتیب واژه سایکالوژی یا پسیکولوژی از دو کلمه یونانی ‍Psyche بمعنای روح و روان و Logos بمعنای مطالعه ترکیب گردیده است.

خوب است بدانید که واژهPsyche (ψυχή)  در زبان یونانی بمعنی روح (Soul) است و بمعنی روان و ذهن نیست؛ اما این واژه را به نادرستی در انگلیسی برابر با Mind (ذهن/ روان) گرفته‌اند. در پارسی نیز به پیروی از انگلیسی روان‌شناسی گفته می‌شود. واژه روانشناسی با تعابیر دیگری چون علم‌الروح؛ علم‌النفس؛ معرفهالنفس؛ پسیکولوژی بکار برده می‌شود.[۱]


[۱] فرهنگ فارسی عمید.

تعریف اصطلاحی

«روان‌شناسی، مطالعه علمی ذهن و رفتار است.»[۱] این تعریف، روان‌شناسی را علم رفتار تعریف می‌کند. رفتار یعنی واکنش‌های یک فرد در محیط و در یک‌زمان معین. هدف از این علم آن است که فرد بتواند رفتار یا عکس‌العمل‌های خود و دیگران را در یک محیط و یک‌زمان خاص مطالعه کند.[۲] البته بعضی به آن جنبه درمانی داده و بیان می‌کنند «روانشناسی دانش بررسی جنبه‌ها و کارکردهای مختلف روان انسان و معالجه ناهنجاری‌های آن است»[۳].

به تعریف دیگر «روان‌شناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی[۴] می‌پردازد.»[۵] ﻣﻨﻈﻮر از «رﻓﺘﺎر» ﻫﻤﻪ ﺣﺮﮐﺎت، اﻋﻤﺎل و رﻓﺘﺎر ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ و ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ شامل اﺣﺴﺎس، ادراک و اﻧﺪﯾﺸﻪ اﺳﺖ و ﻣﻨﻈﻮر از «ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی رواﻧﯽ» ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻫﻤﭽﻮن ﺣﺎﻓﻈﻪ، اﻧﮕﯿﺰش (ﺗﻔﮑﺮ)، ﻫﻮش، ﺷﺨﺼﯿﺖ و ﻫﯿﺠﺎن اﺳﺖ.[۶] این جمله چند نکته کلیدی دارد؛ که ماهیت روان‌شناسی را روشن می‌کند: ۱- روان‌شناسی دانش است پس از اصول علمی پیروی می‌کند. ۲- روان‌شناسی به بررسی رفتار می‌پردازد. ۳- روان‌شناسی به بررسی فرآیندهای روانی می‌پردازد. همان‌گونه که از تعریف روان‌شناسی آموختیم، روان‌شناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخه‌های دانش از اصول علمی پیروی می‌کند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگاره‌ای (ذهنی) است می‌پردازد. رفتار همه‌ی واکنش‌هایی است که از جانداران سر می‌زند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگاره‌ای (ذهنی) است


[۱]  فرهنگ واژه‌های روان‌شناسی اجتماعی.

[۲]  گنجی، حمزه، روان‌شناسی عمومی، دانشگاه پیام نور، ‌ص ۹٫

[۳] فرهنگ فارسی عمید.

[۴] در اینجا پسیکو بمعنای «روان» ترجمه شده است.

[۵]

[۶]

دستاورد علمی

بدلیل  آنکه افرادی از رشته‌های مختلف وارد روانشناسی شدند و علوم و دانسته‌های مختلفی داشتند، تعریف واحدی از روانشناسی نشده است. بعلاوه این امر سبب شد که در انتصاب لقب «پدر علم روانشناسی» اتفاق نظر وجود نداشته باشد.

حال در تحلیل تعاریف بیان شده در جهت دستیابی به تعریفی جامع و مانع می‌تواننکاتی ار خاطر نشان کرد:

۱-       روانشناسی یک علم است که منظور از علم «مفاهیمی است که در ذهن دانشمند است» که گاهی با فعل دانشمند خلط شده و اشتباه گرفته می‌شود. «علم» مربوط به ذهن دانشمند و «فعل» کار عملی اوست. بطور مثال گفته می‌شود «علم روانشناسی بمعنای مطالعه موجود زنده است»؛ در صورتیکه مطالعه، فعل و کار زیست‌شناس است و نتیجه‌ی این افعال و دستاوردها، علم می‌شود.

۲-       در تعاریف از «موجود زنده» صحبت شده است که باید حدود و ثغور آن مشخص شود که منظور کدام دسته از گیاه، حیوان و انسان است که مبحثی اختلافی است. حدود صحیح آن دو دسته حیوان و انسان است.

۳-       «مطالعه علمی» یعنی فرد بتواند علل را تغییر دهد و در قبال تغییر علل، معلول را بررسی کند یعنی متغیر مستقل و وابسته را بررسی کنند تا به علت واحد دستیابند؛ و لازمه تعریف جامع این است که این مسأله در تعریف مشخص شود. لذا مطالعه علمی بمعنای شناخت عوامل و انگیزه‌های رفتار موجود زنده مختار است.

۴-       «رفتار» شامل کلیه حرکات ارادی (نه غیرارادی) است که از روی شعور صورت می‌گیرد.

۵-       انجام صحیح «فرایندهای ذهنی» کار علم منطق است. لذا روانشناسی علم مستقلی نیست و لازم است با علم منطق، عصبب شناسی، جامعه شناسی و…  بررسی شود. از این رو علمی میان رشته‌ای است.

۶-       در تعریف باید «هدف» و «موضوع» که دو چیز مجزا از یکدیگرند؛ پرداخته شود بگونه‌ای که با هم خلط نشوند.

باتوجه به مطالب بیان شده

«روانشناسی شناخت علمی رفتار موجود زنده مختار در جهت تربیت موجود زنده است.»

و این جمله کوتاه تعریف روان‌شناسی بطور جامع را در برمی‌گیرد. بسط این تعریف چنین است که روانشناسی شناخت عوامل و انگیزه‌های رفتاری موجود زنده بااراده، بطور روشمند در جهت اصلاح و ایجاد در جهت دلخواه بسمت مثبت و منفی است.

مسجد قلب و عالم ربانی روح زمین است

مسجد قلب و عالم ربانی روح زمین است

عالم ربانی روح مسجد
هر مسجد قلب آن زمین است و عالم ربانی روح طپنده آن است

بدون این ساختار نهادهای دولتی حتی فرهنگ اسلامی نمی تواند نقش افرینی شایسته خود را داشته باشد.

ساختار و قالب مناسبی برای بروز و ظهور فرهنگ ولایی اسلام می تواند حاکمیت این فرهنگ معجزه گر را تضمین کند. فرهنگی که سازنده شخصیت و هویت یک جامعه اسلامی است. جامعه ای عاقل و فهیم، زنده به حیات طیبه، غیر قابل فساد، عزت مدار، افتخار آفرین، الگو و اسوه.

لتکونوا شهداء علی الناس

استاد علوی ۱۵ شهریور ۱۴۰۰

کانال تلگرام

صفحه اینستاگرام

طریقت عرفان سخت است؟

آیا طریقت عرفان سخت است؟

کسانی که اهداف عالیه دارند، راه برایشان آسان است.

چون چشم به هدف و قله دارند، لذا سنگلاخ و فراز و فرودها آن ها را خسته نمی کند.

آیاطریقت عرفان سخت است؟
کسانی که اهداف عالیه دارند، راه برایشان آسان است.

کانال کانون علم و دین در تلگرام

پخش زنده سخنرانیهای استاد علوی در اینستاگرام

نظریه عرفان مقربین

این نظریه حاصل تحقیق و مطالعه سالیان متمادی استاد در عرفان‌های شرق و غرب است

و در جستجوی بهترین راه‌های رسیدن به سعادت ابدی و نجات حقیقی (و نه خیالی و توهمی) می‌باشد.

مطالعاتی که با پشتوانه عقلی و علمی استوار گردیده است

و با مبانی منطقی و عقلی مسلم به بررسی و شناخت ادیان و مکاتب فلسفی

و خصوصاً عرفان‌های شرق و غرب پرداخته شده

و در این مسیر از مقارنه و مقایسه و تطبیق مکاتب و نحله‌های فکری و فلسفی و عرفانی غافل نبوده است.

دستاورد علمی و عملی این مطالعات و بررسی­ها

معرفی بهترین و کامل‌ترین سیستم‌های تربیتی جهت نیل به کمالات ممکنه انسانی است

که همه بزرگان و مشاهیر عالم علم و حقیقت و عرفان از انبیاء عظام گرفته تا حکما و نوابغ سیر و سلوک معنوی به دنبال آن بوده‌اند.

ارتباط روحی

عرفان مقربین یا حکمت عرشی، حکمت ناب شیعی، صراط مستقیم قرآنی و … عناوین دیگر معارفی هستند

که شاخصه عمده آن ارتباط روحی با اولیاء بزرگ خداوند از طریق

قرار گرفتن در سلسله پیران طریقت و علمای ربانی صراط مستقیم است.

بر اساس آموزه‌های استاد، عرفان ناب که روش مقربین درگاه الهی بوده است

و در دو بعد نظری و عملی جز از راه تمسک به حبل‌الله المتین که همانا ولایت اولیاء و مقربین است حاصل شدنی نیست

و تمسک به سلسله اولیاء الهی نیز چیزی جز ارتباط روحانی نیست.

این ارتباط که خود حاصل ذکر، کنترل و تهذیب نفس، محبت، سرسپردگی و طاعت است

به معنی قرار گرفتن در ظل امدادات، فیوضات، الهامات و عنایت خداوندی است

که از طریق و مجرای اولیائش بر همه عوالم وجود سریان دارد.

این شاخصه و ویژگی، مهم‌ترین فصل تمایز عرفان ناب

از جریان‌های باطل، عرفان‌های شیطانی و بدلی و حتی صحیح ولی مغشوش و مخدوش می‌باشد.

بر اساس اصول مسلم عقلی چون محالیت طفره و قاعده امکان اشرف مجاری فیض الهی، ذوات مقدس مقربین برحسب اقرب فالاقرب هستند

که با امداد رسانی به عوالم مادون، آن‌ها را در صیرورت علمی و نفسانی تحت حمایت و هدایت ربانی قرار می‌دهند.

هر روحی که طالب این سیر و سلوک است با اراده و مشیت خود می‌تواند به این سلسله جلیله ذهبیه حقانی متصل شود.

(لمن شاء منکم ان یستقیم) و با اتصال به سالکان این راه،

در مسیر سنخیت روحی بین خود و روح اعظم کائنات رابطه‌ای وثیق، معقول و پرفیض را برقرار ساخته

و پله‌های معراج را یکی بعد از دیگری طی نماید.

از مقامات توکل (تبتل) تا فنا        پله پله تا ملاقات خدا

استاد واصل در این مسیر اولین حلقه اتصال شخص می‌باشد

که معیارهای شناخت او در مجالس ذکر معارف به سالکان آموزش داده می‌شود.

اعتقاد به وحدت علم و دین و عقلانی بودن هندسه این معرفت از نکات مؤکد استاد در جلسات می‌باشد.

آزادی بحث  و پاسخ به سؤالات، نقادی عرفان‌ها و فلسفه‌ها و تجربه‌های انسانی در مطالعات و پژوهش‌های تطبیقی در علم و دین

از دیگر مسائل مورد توجه و تأکید استاد است

و در بعد تربیت عملی علاقه‌مندان به سیر و سلوک، استمرار چله‌های ذکر و کنترل نفسانی نیز از برنامه‌های مستمر آموزش‌ها می‌باشد.

از مهم‌ترین مبانی این نظریه اعتقاد به صیرورت و استکمال انسان در مراتب یقین است

و یقین چیزی جز حالت استقرار و ثبوت و جاودانگی در ابعاد مختلف وجودی مثل قلبی و روحی و ذهنی و نفسانی و… نیست.

بنابراین دوره‌ها و مراحل سیر و سلوک بر اساس مراتب یقین نامگذاری شده

و در هر دوره سالک عرفان مقربین باید در مسیر یقین خود را به کمالات لایق در آن مقام برساند.

# طریقت عرفان # طریقت عرفان

انسان عاقبت اندیش

انسان عاقبت اندیش

انسان عاقبت اندیش

آیا طریقت عرفان سخت است؟

انسان عاقبت اندیش، هفت شهر عشق را براحتی می پیماید و همه امور برایش راحت می شود.

حالش لحظه به لحظه بهتر می شود.

این همان صراط مستقیم است.

انسان عاقبت اندیش
انسان عاقبت اندیش، هفت شهر عشق را براحتی می پیماید، همه امور برایش راحت می شود.

کانال کانون علم و دین در تلگرام

پخش زنده سخنرانیهای استاد علوی در اینستا گرام

نظریه عرفان مقربین

این نظریه حاصل تحقیق و مطالعه سالیان متمادی استاد در عرفان‌های شرق و غرب است

که در جستجوی بهترین راه‌های رسیدن به سعادت ابدی و نجات حقیقی (و نه خیالی و توهمی) می‌باشد.

مطالعاتی که با پشتوانه عقلی و علمی استوار گردیده است

با مبانی منطقی و عقلی مسلم به بررسی و شناخت ادیان و مکاتب فلسفی و خصوصاً عرفان‌های شرق و غرب پرداخته شده .

در این مسیر از مقارنه و مقایسه و تطبیق مکاتب و نحله‌های فکری و فلسفی و عرفانی غافل نبوده است.

دستاورد علمی و عملی این مطالعات و بررسی­ها معرفی بهترین و کامل‌ترین سیستم‌های تربیتی جهت نیل به کمالات ممکنه انسانی است.

همه بزرگان و مشاهیر عالم علم و حقیقت و عرفان از انبیاء عظام گرفته تا حکما و نوابغ سیر و سلوک معنوی به دنبال آن بوده‌اند.

عرفان مقربین یا حکمت عرشی، حکمت ناب شیعی، صراط مستقیم قرآنی و …

عناوین دیگر معارفی هستند که شاخصه عمده آن ارتباط روحی با اولیاء بزرگ خداوند از طریق قرار گرفتن در سلسله پیران طریقت و علمای ربانی صراط مستقیم است.

بر اساس آموزه‌های استاد، عرفان ناب که روش مقربین درگاه الهی بوده است .

در دو بعد نظری و عملی جز از راه تمسک به حبل‌الله المتین که همانا ولایت اولیاء و مقربین است حاصل شدنی نیست و

تمسک به سلسله اولیاء الهی نیز چیزی جز ارتباط روحانی نیست.

این ارتباط که خود حاصل ذکر، کنترل و تهذیب نفس، محبت، سرسپردگی و طاعت است

به معنی قرار گرفتن در ظل امدادات، فیوضات، الهامات و عنایت خداوندی است

که از طریق و مجرای اولیائش بر همه عوالم وجود سریان دارد.

User Rating: 5 ( 1 votes)

عاقل کیست؟

عاقل آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد

عاقل کسی است که از میان دو بد آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.

عاقل کیست؟
عاقل کسی است که میان دو بد آن که ضررش کمتر است، بشناسد.

کانال کانون علم و دین در تلگرام

@ostadalavi

نظریه عرفان مقربین

این نظریه حاصل تحقیق و مطالعه سالیان متمادی استاد در عرفان‌های شرق و غرب است

که در جستجوی بهترین راه‌های رسیدن به سعادت ابدی و نجات حقیقی (و نه خیالی و توهمی) می‌باشد.

مطالعاتی که با پشتوانه عقلی و علمی استوار گردیده است

با مبانی منطقی و عقلی مسلم به بررسی و شناخت ادیان و مکاتب فلسفی و خصوصاً عرفان‌های شرق و غرب پرداخته شده .

در این مسیر از مقارنه و مقایسه و تطبیق مکاتب و نحله‌های فکری و فلسفی و عرفانی غافل نبوده است.

دستاورد علمی و عملی این مطالعات و بررسی­ها معرفی بهترین و کامل‌ترین سیستم‌های تربیتی جهت نیل به کمالات ممکنه انسانی است.

همه بزرگان و مشاهیر عالم علم و حقیقت و عرفان از انبیاء عظام گرفته تا حکما و نوابغ سیر و سلوک معنوی به دنبال آن بوده‌اند.

عرفان مقربین یا حکمت عرشی، حکمت ناب شیعی، صراط مستقیم قرآنی و …

عناوین دیگر معارفی هستند که شاخصه عمده آن ارتباط روحی با اولیاء بزرگ خداوند از طریق قرار گرفتن در سلسله پیران طریقت و علمای ربانی صراط مستقیم است.

بر اساس آموزه‌های استاد، عرفان ناب که روش مقربین درگاه الهی بوده است .

در دو بعد نظری و عملی جز از راه تمسک به حبل‌الله المتین که همانا ولایت اولیاء و مقربین است

حاصل شدنی نیست و تمسک به سلسله اولیاء الهی نیز چیزی جز ارتباط روحانی نیست.

این ارتباط که خود حاصل ذکر، کنترل و تهذیب نفس، محبت، سرسپردگی و طاعت است

به معنی قرار گرفتن در ظل امدادات، فیوضات، الهامات و عنایت خداوندی است

که از طریق و مجرای اولیائش بر همه عوالم وجود سریان دارد.

اثرات وصل شدن به سلسله اولیا

اثرات وصل شدن به سلسله اولیا

اثرات وصل شدن به سلسله اولیا عبارتند از:

  • دفع عوامل منفی، بلاها و مصائب
  • جذب عوامل مثبت و نعمت ها و سرورها
اثرات وصل شدن به سلسله اولیا
اثرات وصل شدن به سلسله اولیا

صفحه پخش زنده سخنرانیهای استاد علوی در اینستا گرام https://instagram.com/elmodin_com

کانال کانون علم و دین در تلگرام https://t.me/ostadalavi

سنخیت در عمل نتیجه سنخیت فکری است

نتیجه سنخیت فکری، سنخیت در عمل است.

نتیجه سنخیت فکری، سنخیت در عمل است
نتیجه سنخیت فکری، سنخیت در عمل است

توضیحات:

با کلیک بر روی کلماتی که دارای لینک هستند می توانید مطالب بیشتری در خصوص این موضوعات مطالعه کنید.

  • باید ابتدا در یابیم که سنخیت چیست؟
  • مراد از عمل چیست و عمل مفید چیست؟
  • نتجه سنخیت چیست؟

برای پخش زنده جلسات در روز های سه شنبه ساعت ۱۷:۳۰ اینجا را کلیک کنید.

بیانیه گام دوم انقلاب رهنامه پیشرفت ایرانی اسلامی

انقلاب اسلامی ایران با پشت سرگذاشتن فراز و نشیب های بسیار ، به مرحله ای از تکامل رسیده است که امروزه در معادلات جهانی به عنوان یک قطب تعیین کننده، ایفای نقش می کند. این جایگاه رفیع در حالی بدست آمده است که جهان در حال گذر از یک پیچ بزرگ تاریخی است و انقلاب اسلامی برای نقش آفرینی بیشتر در آینده بشریت، با شرایط حساس و سرنوشت سازی روبه رو است. در چنین شرایطی باید دکترین و رهنامه جامعی تدوین شود تا چارچوب فکری و عملیاتی برای طی طریق در این مسیر پر تلاطم و دستیابی به قله پیشرفت مبتنی بر الگوی ایرانی اسلامی برای تمامی ارکان جامعه فراهم شود. بر اساس چنین ضرورتی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر حکیم انقلاب اسلامی، منشور و رهنامه ای با عنوان بیانیه گام دوم انقلاب تدوین و ابلاغ کرده اند که ضمن ترسیم چشم انداز، راهبردهای تحقق آن را با استفاده از نظریه انقلابی که حاصل تجربه اندوزی از عمر چهل ساله انقلاب اسلامی است، تبیین کرده اند. بیانیه گام دوم انقلاب، رهنامه ای است که با روایت تاریخی انقلاب آغاز می شود و در آینده ای امیدبخش امتداد می یابد.

متن بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی

انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه‌ی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمان‌های باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند.
در چنین نقطه‌ی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه‌ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ی گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند.
بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحله‌‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی (۱)
از میان همه‌ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به‌پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.

 پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست‌وپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.

 شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشه‌زنده‌ی انقلاب اسلامی
برای همه‌چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.

 دفاع ابدی از نظریه‌ی نظام انقلابی
انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل میشمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.

 جمهوری اسلامی و فاصله‌ی میان بایدها و واقعیتها
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمان‌خواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.

 انقلاب اسلامی؛ مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.

 برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی گذشته است.

عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.

 آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطه‌ی صفر
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.

ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.

 تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار»؛ پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر
پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سه‌قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادی‌خواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ی رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین‌گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله‌ی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ی امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن‌همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمیشد.

 مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همه‌ی عرصه‌ها
به‌رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روزبه‌روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام‌گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

 برکات بزرگ انقلاب اسلامی:
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه‌ی مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:

 یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه‌ی پیروزی در جنگ هشت‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.

 دو) موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روزبه‌روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل‌ونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فنّاوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.

 سه) به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقه‌ی خدمت‌رسانی
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ی خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.

 چهار) ارتقاء شگفت‌آور بینش سیاسی آحاد مردم
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این‌گونه، روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.

 پنج) سنگین کردن کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور
خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّه‌ی زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّتهای جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه‌جای کشور، و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.

 شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و باکیفیّت‌تر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.

 هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان
سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به‌شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.

 انقلاب چهل‌ساله و گام بزرگ دوم
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.

محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.

 اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.

 جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفته‌ی اسلامی
امّا راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

 نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور
نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.

مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجادشده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.

 فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور
به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبه‌نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده‌نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده‌نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

 گام دوم و سرفصلها و توصیه‌های اساسی در پرتو امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی میکنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.

امّا پیش از همه‌چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست‌ودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیه‌ها:

 یک) علم و پژوهش
۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه‌ی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نوپدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه‌وهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به‌خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.

امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی‌شده، با همه‌ی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراین‌باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

 دو) معنویّت و اخلاق
۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبه‌نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.

شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراین‌باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.

ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی دراین‌باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش‌ِرو باید دراین‌باره‌ها برنامه‌های کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

 سه) اقتصاد
۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به‌اندازه و بی‌اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به‌خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.

انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.

مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.

راه‌حلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.

 چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده‌زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه‌گانه حضور دائم داشته باشد و به‌معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند دراین‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.

عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به‌صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به‌صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم‌انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به‌طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

 پنج) استقلال و آزادی
۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

 شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.

اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه‌حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

 هفت) سبک زندگی
۷) سبک زندگی: سخن لازم دراین‌باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.

در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمن‌شکن ملّت عزیز در بیست‌ودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّه‌الله (ارواحنافداه)؛ سلام بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همه‌ی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما   
سیّدعلی خامنه‌ای
۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۷

تبیین الگوی شایسته سالاری اسلامی جهت رفع چالش های شایسته سالاری در سازمان های دولتی ایران

استقرار نظام شایسته سالاری در سازمان سبب رضایت شغلی، شکوفایی استعدادها، وفاداری و تعهد کارکنان به کار و سازمان می شود. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفه های شایسته سالاری از متون معتبر دینی، با استفاده از روش دلفی و کسب نظر از خبرگان، چالش های شایسته سالاری در اداره های دولتی شناسایی شد.

مسئله ولایت، ارتباط نبوت و ولایت

طبق آنچه قرآن کریم تشخیص می دهد، حیات نوع انسان یک حیات ممتد و دامنه دار بینهایتی است که با این جنب و جوش پنج روزه دنیوی مقصور نبوده و با مرگ و میر از میان نمی رود و انسان مانند سایر موجودات جهان به سوی خدا برگشته و برای همیشه زندگی خوشبختانه و یا بدبختانه ای خواهد داشت.

نقش امام علیه السلام در تشریع، دریافت و تفسیر دین

در مکتب تشیع، امامان علیهم السلام ادامه دهنده رسالت پیامبر اکرم (ص) به شمار می آیند. تعیین نقش ایشان در ادامه دادن رسالت یادشده از مسائلی است که همواره مورد پرسش اندیشوران بوده است. با توجه به آموزه انکارناپذیر خاتمیت، این مسأله باید به گونه ای پاسخ داده شود که از امامان، پیامبرانی دیگر نسازد. این نوشتار تأمّلی در این مسأله است. نگارنده با جستجو در آیات و روایات معتبر، بدین نتیجه دست یافته که امامان علیهم السلام نه شأن تشریع دین دارند و نه شأن دریافت دین، بلکه ایشان تمام دین را از شخص پیامبر یا امام پیشین دریافت داشته، برای مردم بیان کرده و به تفسیر و تأویل می پردازند.

نقش غایی امام در نظام آفرینش

امام، انسان کاملی است که صفات کمال خداوند در عالی‌ترین درجه ممکن در او تجلی و تبلور یافته است. او خلیفه و حجت خداوند در زمین و در میان انسان‌ها است. غایت ـ در کارهای اختیاری ـ مرتبه‌ای از کمال و جودی است که فعل به انگیزه آن، از فاعل صادر می‌شود و به آن، غرض و هدف نیز گفته می‌شود. از دیدگاه عقل، غایت و هدف جهان که فعل خداوند حکیم است، سر انجام به خدا منتهی می‌گردد؛ اما در مرتبه‌ای پس از آن، موجودی است که نسبت به موجودات دیگر، از کمال وجودی بالاتری برخوردار است. این موجود، انسان کامل است که در قوس صعود، از عقول مفارقه نیز فراتر می‌رود.

نقش فاعلی امام در نظام آفرینش

بحث درباره جایگاه و نقش امام در جهان آفرینش به نقش فاعلی و غایی امام در جهان باز می‌گردد، یعنی آیا امام از چنان کمال وجودی برخوردار است که در عالم آفرینش نقش فاعلی یا غایی یا هر دو را ایفا کند؟ در مورد نقش تکوینی امام به عنوان علت غایی جهان اتفاق نظر وجود دارد، اما برخی نقش امام به عنوان علت فاعلی را نپذیرفته اند و برخی به عنوان اصل ثانوی و در موارد استثنایی و برخی دیگر امام را مجرای فیض الهی در گستره عالم آفرینش دانسته‌اند که دیدگاه مقاله نیز همین است.

تأثیر ایمان و عمل صالح در هدایت علمی بشر

در قرآن کریم هدایت اهلی دارای دو قسم تکوینی و شتریعی است. هدایت تکوینی نیز خود به هدایت علمی و عملی تقسیم می شود. هدایت علمی همان توفیق درک و فهم معارف حق، و هدایت عملی توفیق پیروی و التزام عملی نسبت به این معارف است. هدایت علمی نیز دو گونه است: عام و خاص. هدایت علمی عام از راه عقل، فطرت و امثل آن و هدایت علمی خاص از طریق ایمان و عمل صالح قابل تحصیل است.

۵۰. درک حقایق عوالم بالا

درک حقایق عوالم بالا با کسب مفاهیم و اصطلاحات علمی نمی شود بلکه باید نفس و روح آدمی ارتقاء پیدا کرده و بالا بیاید، روح تکامل یافته دائما رشد می کند و می گوید:  «رب زدنی علماً» و «رب زدنی فیک تحیراً» 

۱۳۹۷/۱۰/۱۱

۴۹٫ شایسته سالاری

حاکمیت و مدیریت شایستگان و صالحین یک اصل عقلی و عقلایی انسانی است. اختلاف فقط در معیار و ملاک صلاحیت است. شیعه صلاحیت را نزدیکی به خداوند و اعظم اولیاء او می داند اما دیگران نه. آیه مبارکه “علی صراط مستقیم” حکایت از تضمین رساندن سالک به مقصد و عدم انحراف و سقوط دارد.

۱۳۹۷/۰۹/۰۶

تفسیر نماد استفاده شده در هدر سایت

چند روز پیش انتقادی از نماد استفاده شده در هدر سایت از طرف یکی از بازدیدکنندگان مطرح شد که متاسفانه آدرس ایمیلی که گذاشته بودند اشتباه بود و نتوانستیم مستقیم یه ایشان پاسخ دهیم. از این رو بر آن شدیم تفسیر این نماد را به صورت عمومی قرار دهیم تا همه بازدیدکنندگان از آن استفاده کنند و شبهات احتمالی بر طرف گردد.

متن انتقاد

سلام علیکم
بنده اتفاقی از سایت شما دیدن کردم. لوگویی که در بالای صفحه سمت راست درج شده است با مبانی موجود در این سایت سازگاری ندارد. این لوگو مشتمل بر دو آدم است که یکی سفید(انسان) و دیگری سیاه(جن) است و نماد تلفیق و اتحاد دو دنیای انس و جن است. در این تفکر انس و جن با اتحاد هم می توانند بر جهان خدایی کنند و علامتی که بین دو سر بصورت چشم نشان داده شده است که همان وصف خدایی می باشد که از این اتحاد حاصل می آید. مردمک چشم نیز به شکل اتم است که نماد علم و تکنولوژی است. یعنی با محوریت علم و تکنولوژی انس و جن با اتحاد با هم می توانند به خدایی دست پیدا کنند. فتامل جیدا

پاسخ انتقاد:

سلام علیکم

هر کسی از ظن خود شد یار من      از درون من نجست اسرار من

با تشکر از توجه دوست عزیز دقت شما را به نکات زیر جلب میکنیم

۱- اصولا نمادها و آرمها را باید بر اساس نام و ادعای طراح آنها تفسیر نمود نه بر اساس تخیلات و ایدهای خودمان که نوعی تفسیر به رأی است و ناپسند

خویش را تأویل کن نی ذکر را

۲- اینکه سفید را انسان و سیاه را جن فرض کرده اید نمیدانم در کدام فرهنگ است که سیاهان را جن میدانند اصلا متوجه هستید که این تفکر خطرناک میتواند منشاء تحقیر سیاه پوستان و خدای ناکرده نژاد پرستی گردد.

۳- از کجا آمده است و چه کسی گفته است که چشم علامت و وصف خدایی است

حال با توجه به معنای کانون علم و دین مختصراً به توضیح این آرم میپردازم

۱-       صورت سیاه نشان رویکرد انسان به عالم طبیعت و علم مادی است که در دیدگاه عرفا عالم طبیعت عالم ظلمانی است و صورت سفید نشان رویکرد انسان به عالم معنا و علم دینی است که در دیدگاه عرفا عوالم مافوق عوالم نورانی است.

۲-       چشم در وسط حکایت از جهان بینی دارد

۳-       علامت مردمک چشم اشاره به اتم و کهکشان دارد یعنی جهانی که قوانین میکروسکپی و ماکروسکوپی یعنی دنیای ذرات و بینهایت ریزها و دنیای کهکشانها و منظومه های سماوی و بینهایت بزرگها هر دو از قوانینی حکیمانه و واحد پیروی میکنند.

۴-       ترکیب نگاه به هر دو عالم حاکی از عدم فرق بین علم حقیقی و دین حقیقی است که در ادعای ما وحدت جهان بینی علمی و دینی و عدم اختلاف حقیقی بین آن دو است.

البته ناگفته نماند که :

این طرح مربوط به سالیان پیش بود که هنوز تفکرات فراماسونی و شیطان پرستی چشم ودل مردم ما را پر نکرده بود و امروز که متأسفانه این بینشها همه گیر شده است و آنها توانسته اند با تبلیغات خود که متأسفانه گاهی توسط افراد کم سواد و ناآگاه و جوان ساده دل ( البته خودی)  مثل برادر محترم آقای رائفی پور (و انشاء الله بدون قصد و غرض) دامن زده شد هر گونه نشانی را به خود اختصاص دهند. و در این مسیر موفق هم شده اند که یکی از دلایلش همین بد تفسیر کردنهای نشانها توسط افرادی مثل این دوست عزیز و خیرخواه است.

و به همین دلایل ذکر شده بود که آرم تغییر کرد و بصورت جدید در آمد که در لوگوی سمت چپ سایت دیده میشود.

بار دیگر ضمن تشکر از توجه این دوست عزیز عرض میکنم سخن هرکس را باید بر اساس دیدگاه او تفسیر کرد نه ظن و گمانهای وارداتی شیطان پرستان:

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست         سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست

( حافظ) 

و بقول مولوی:

لفظها و نامها چون دامهاست               لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست

آن یکی ریگی که جوشد آب ازو           سخت کم‌یابست رو آن را بجو

منبع حکمت شود حکمت‌طلب            فارغ آید او ز تحصیل و سبب

گر ترا اشکال آید در نظر                     پس تو شک داری در انشق القمر

کرده‌ای تاویل حرف بکر را                   خویش را تاویل کن نه ذکر را

بر هوا تاویل قرآن می‌کنی                   پست و کژ شد از تو معنی سنی

 

موفق باشید.

طالب حقیقت

علوی

۴۳. تبعیت از علمای ظاهری

سخنرانی جمعه ۱۳۹۶/۰۸/۲۵

تا از امتحان خود در تبعیت از علمای ظاهری موفق بیرون نیاییم، توفیق رؤیت امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) را که هیچ، بلکه توفیق زیارت رجال الغیب را هم پیدا نخواهیم کرد و همیشه در آتش فراغ خواهیم سوخت.

۴۰.هشت برخورد اعجازآمیز خداوند با سالک صراط مستقیم

 

جمعه ۱۴/۷/۹۶
۸برخورد اعجاز آمیز خداوند با بندگان سالکش که فقط در صراط مستقیم اتفاق می افتد.
۱٫ عدل در مورد همه اعم از گناهکار و نیکوکار
۲٫ احسان فوق انصاف وعدل
۳٫ پاداشی ده برابر عمل
۴٫ بهشتیها هر چه بخواهند
۵٫ و لدینا مزید
۶٫ پاداشی خارج از توان شمارش بشر
۷٫ تبدیل سیئات به حسنات فوق تصور و فهم بشر
۸٫ غیر ممنون قطع ناشدنی و بی پایان بینهایت به معنای مطلق

شباهت وجودی با انسان کامل

اهداف و برنامه ها و وظایف کانون باید در جهت ایجاد محیطی باشد که در آن اعضاء بتوانند در همه ابعاد مثبت نفسانی با تخلق به اخلاق الهی سنخیت و شباهت وجودی با انسان کامل ( ولی الله الاعظم) پیدا کنند.

۳۸.حضرت زهرا(سلام الله علیها) در همین دنیا به عرش می رساند

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه می گویند روز محشر حضرت زهرا(سلام الله علیها) دوستان و محبینش را از آتش جهنم نجات می دهد؛ برای عوام مردم است. ایشان در همین دنیا دست فرزندان ایمانیش را می گیرد و با یک نظر به عرش می رساند.

(استاد علوی)

 

۳۶. تنفر اولیاء از دنیا ناشی از معرفت و تقواست

بین تنفر اولیاء خداوند از دنیا و تنفر کسانی که خودکشی می کنند، فرق های اساسی است و این ها از یک سنخ نیستند. که این ناشی از جهالت و ضعف نفس است و آن ناشی از معرفت و قوت نفسی که خود محصول تقوی و عشق به آخرت و لقاءالله است.

۳۵. منظور دنیای مذموم در قرآن و روایات چیست؟

دنیای مذموم در قرآن و روایات، عالم طبیعت نیست که اینها آیات الهی و منبع شناخت خداوند و سنت های او هستند. منظور از دنیای مذموم، حیات الدنیاست؛ یعنی دنیایی که بر مبنا و محور غریزه و عقده های روحی و روانی و نیازهای پس انسان بگردد.

۳۲. خدمت عاشقانه عامل شکوفایی عقل و عشق

 

وقتی شما خدمت عاشقانه زیر نظر یک ولی از اولیاء خداوند را تجربه می کنید، هم عشق و هم عقل شما شکوفا می شود.

عشق شما، برای اینکه خودتان را وقف می کید و این کار، کار عشقا و محبین است،

و عقل شما، چو در راه هدف اولیاء که بهترین هدف است قدم می زنید.

 

۳۱ معجزه خدمت عاشقانه

اگر آنقدر نماز بخوانی و سجده کنی که پیشانی ات سوراخ شود،

اگر آنقدر حسین حسین بگویی که حنجره ات سوراخ شود،

اگر آنقدر روزه بگیری که فقط رگ و استخوانت بماند،

اگر آنقدر سینه بزنی که سینه ات سوراخ شود،

اگر آنقدر پیاده کربلا بروی که پاهایت قطع شود،

همه این ارزش ها و اعمال عاشقانه به اندازه خدمت عاشقانه نمی تواند تو را بالا ببرد.

۳۰ آموزه های علم الیقین

از آنجا که تعالیم مرحله دوم برای اعضاء وابسته، مهمترین و آخرین نظریان در مورد مسائل محوری جهان بینی معقول است، ارزش آن از بسیاری از مدارک لیسانس و فوق لیسانس و دکترای دانشگاه های امروز بیشتر و بالاتر است.

۲۹ عقل و عشق در عرفان مقربین

بر خلاف عرفان هایی که عشق و عقل را در تضاد می دانند. عرفا مقربین عشق و عقل را عین هم می داند.

عشق الهی همان عقل اول ما خلق است و آن عقل در ذات خود عشق به معشوق حقیقی را دارد.

۲۸ معنای خدمت عاشقانه در عرفان مقربین

از نظر عرفان مقربین، بزرگترین عبادت خدمت عاشقانه است.

خدمت عاشقانه یعنی از اینکه مولا به تو کار و تکلیف نمی گوید ضجر ببری.

خدمت عاشقانه یعنی اینکه تمام هدفت تحقق اهداف جهانی مولا باشد.

خدمتت عاشقانه یعنی اینکه اراده ات با اراده خداوند یکی باشد.

عناوین

۱.   چله های شریعتی و چله های طریقتی

۳.  معنای تجلیه در عرفان مقربین

۵.  وحدت علم و دین در کلام رهبر

۷.  حکمت ناب شیعی، آب حیات

۹.  حلقه اتصال انسان به سلسله

۱۱. اهمیت محاسبه در چله ها

۱۳.  صراط مستقیم، راه ایدئال

۱۵. اتصال، راه نجات جوامع

۱۷. رابطه طریقت و شریعت

۱۹.  وجوه تسمیه آسمانی ترین سبک زندگی

۲۱.  مجمع البحرین مقصد سالکان

۲۳.  مراحل یقین و اولیاء

۲۵.  مفهوم ولایت  

۲۷.  حکمت ناب، مجمع البحرین عرفان مقربین

۲۹.  عقل و عشق در عرفان مقربین

۳۱.  معجزه خدمت عاشقانه 

۳۳.  توهم دنیا

۳۵. منظور از دنیای مذموم در قرآن و روایات چیست

۳۷. صراط مستقیم، صراط عجایب

۳۹. ریشه ایجاد شک، شبهه و انحرافات تاریخی

۴۱. تلاش در جهت تحول و سازندگی جامعه

۴۳.تبعیت از علمای ظاهری

۴۵. دعای ابوحمزه

۴۷. صراط اولیاء

۴۹. شایسته سالاری

۵۱. دعای ابوحمزه

۵۳. دستور عقل

۵۵. صراط

۲.  مراحل استکمال نفس

۴.  مراتب کلی اولیاء در مراحل سیر و سلوک

۶.  توشه سالک در سیر و سلوک

۸.  تقسیم انسانها

۱۰.  واژه ی بی مسمای سور رئالیسم

۱۲.  چله فاطمیه

۱۴.  مبعث براعت استهلال علم و دانش

۱۶.  سلسله درس های عرفان مقربین

۱۸.  جریان فیض

۲۰.  لذت حقیقی

۲۲.  مجمع البحرین علم و دین

۲۴.  اثر چله ها در عرفان مقربین

۲۶.  ولایت دنیای اعجازها

۲۸.  معنای خدمت عاشقانه در عرفان مقربین

۳۰.  آموزه های علم الیقین

۳۲.  خدمت عاشقانه عامل شکوفایی عقل و عشق

۳۴. امتیاز علم دینی

۳۶. تنفر اولیاء از دنیا ناشی از معرفت و تواست

۳۸. حضرت زهرا (س) در همین دنیا به عرش می رساند

۴۰. هشت برخورد اعجازآمیز خداوند با سالک صراط مستقیم

۴۲. خدمت بدون چشمداشت مادی و معنوی

۴۴. آرزوی ابراهیم خلیل الله

۴۶. منکر و معروف

۴۸. سکولاریزم شیطانی

۵۰. درک حقایق عوالم بالا

۵۲. اختلاف ظاهری در قرآن

۵۴. حیات طیبه

 

 

۲۷ حکمت ناب، مجمع البحرین عرفان مقربین

حکمت ناب، مجمع البحرین و ملتقای مفاهیم پارادوکسیکال متناقض نماست. و عده ما آنجاست. پس در جستجوی خضر راه، همراه موسی کلیم و با عصای عقل و خرد، این راه را می پوییم تا با پیوستن به اولیای حقیقی، همسفر کاروان مقربین الهی در سفری روحانی و بهجت زا، راهی عرش الهی شویم. مؤمنین حقیقی، طالب حکمت ناب و زلال معرفت از کوثر حکیم علی الاطلاق هستند.

۲۶ ولایت دنیای اعجازها

ولایت یعنی در مسیر دین بودن و قرار گرفتن در سیر و سلوک. حوزه ولایت حوزه حفاظت است. ولایت داروی همه دردها و کلید قفل همه مشکلات و دنیای اعجازهاست.

۲۵ مفهوم ولایت در عرفان مقربین

ولایت به معنای قرابت و نزدیکی بین دو حقیقت به صورت متوالی است، به گونه ای که حجاب و حائلی از جس غیر خودشان بین آن ها نباشد. بدین واسطه، ولی به مولی علیه افاضه علمی و عملی می نماید و سایر معانی ولایت همچون دوستی، حکومت، سلطه، قرابت و غیره به همین معنا باز می گردد.