◀️ استعمار علت اصلی عقب ماندگی کشورها…

📌 استعمار کهن: اشغال کشورها

📌 استعمارنوین: روی کار آوردن مهره های دست نشانده در حاکمیت ها

📌 استعمارفرانوین: تسخیر ذهن ها و قلب ها با ترفندهای رسانه ای

بیشتر موارد، با ظاهر بشردوستی، صلح‌طلبی، آزادی‌گرایی، ترویج عمران و آبادی و مانند آن به صورت دام‌هایی خطرناک در امور ملت ها دخالت میکنند.

🔰استعمار کهن
شیوه‌ای استعماری بوده که قدرت‌های بزرگ با اعمال زور بر کشورهای دیگر سلطه پیدا می‌کردند و خود در رأس آن کشورها حکمرانی می‌کردند و به چپاول ثروت آنها می‌پرداختند؛ مثل دوران حکومت انگلیس بر هندوستان در اواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷٫ آنان پس از ورود بدان جا، وقتی با دولت قدرتمند «گورکانی» مواجه شدند، شهر «بمبئی» را با شهر «منچستر» خودشان مقایسه می‌کردند. «منچستر» در آن زمان جزء شهرهای صنعتی انگلیس به شمار می‌رفت. آنها در این مقایسه می‌گفتند:‌ منچستر در مقابل بمبئی ویرانه‌ای بیش نیست و خطاب به ملکه الیزابت نوشته بودند: اگر ما نتوانیم جریان تولید و صادرات هندوستان به انگلیس را معکوس کنیم، بی‌تردید با ورشکستگی مواجه خواهیم شد؛ یعنی هند به لحاظ اقتصادی یک کشور توانمند بود و بیشتر تولیدات این کشور به انگلیس فرستاده می‌شد. این جریان تا سال ۱۹۴۸، که سال استقلال هند است، ادامه پیدا کرد. از ۱۶۰۰ تا ۱۹۴۸میلادی چه اتفاقاتی افتاد: هند به یک ویرانه تبدیل گردید و فقیر و نابود شد. کانون ثروت‌اندوزی انگلیسی‌ها هند بود،‌ اگر چه آنها کشورهای زیادی را استعمار کردند. آنان با استعمار و استثمار و نابودی هند، توانستند به قدرت و ثروت برسند، اگرچه در تمام جوامع امپریالیستی،‌ این وضع را ادامه دادند.

🖇بستر تاریخی شکل گیری:
صدور بیانیه معروف پاپ در سال ۱۴۹۳میلادی (۸۹۹ قمری) که به «فرمان تقسیم» مشهور گشت، در واقع تأیید چپاول و غارت ممالک دیگر توسط دو قدرت مطرح آن روز یعنی اسپانیا و پرتغال و سرآغاز استعمار مستقیم بود. طبق این بیانیه، تمام آمریکای شمالی و قسمت عمده آمریکای جنوبی به اسپانیا و مناطقی همچون هند، ژاپن، چین و سایر سرزمین‌های شرقی به انضمام آفریقا به پرتغال اعطا گردید. با این وصف، پرتغالی‌ها توانستند بیشتر به طرف شرق هجوم ببرند و اسپانیایی‌ها مناطق غربی را تحت تصرف در آوردند و منابع آنجا را به چپاول و یغما بردند.

بعدها با افول قدرت این دو کشور، قدرت‌های دیگری از جمله انگلستان با نفوذ گسترده خود در مناطق گوناگون، به غارت مستقیم منابع مالی و انسانی دیگر کشورها اقدام کردند. این روند، که تا جنگ جهانی دوم، یعنی سال ۱۹۴۵ میلادی (۱۳۲۴ش) ادامه داشت، تحت عنوان «استعمار کهن» قسمت عمده‌ای از تحولات روابط بین المللی را رقم زد.


🖇ویژگی‌ها:

این نوع استعمار که به شکل مستقیم صورت می‌گرفت، از ویژگی‌هایی برخوردار بود که برخی از آنها عبارتند از: ـ قدرت نظامی حرف اول را می‌زد و تهدیدها از نوع تهدید سخت بود. ـ لشکرکشی و کشتار موجه بود و کشتار بیشتر دلیل قدرت بیشتر بود. ـ برای استعمارگران پرهزینه بود.
رسانه‌ای مانند روزنامه که به واسطه پدید آمدن صنعت چاپ شکل گرفته بود، یه عنوان ابزاری برای فتح کشورها مورد استفاده قرار می گرفت.

🔰استعمار نوین


وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم موجب افول قدرت اروپا و انتقال مرکز ثقل قدرت جهان گردید. پایان جنگ جهانی دوم مصادف با آغاز شکل‌گیری نظام دوقطبی بین‌المللی و ظهور دو ابرقدرت جدید یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) بود. این تغییر و تحول جهانی به دگرگونی روابط کشورهای اروپایی با مستعمرات خود انجامید. جابه‌جایی قدرت، افزایش حس ناسیونالیستی ( ملی گرایی) و آزادی‌خواهی،‌ شکل‌گیری حرکت‌های استقلال طلبانه و نهضت‌های ملی در مستعمرات، استعمارگران را بر آن داشت تا سیاست خود را در برخورد با مستعمرات تغییر دهند و از طریق عوامل و دست نشاندگان خود و با اطمینان از وابستگی کامل حاکمان و پادشاهان، اهداف استعماری خود را دنبال نمایند. آنها گرچه در ظاهر، با اعلام استقلال مستعمرات موافقت می‌نمودند و حتی کمک‌های مالی هم به منظور توسعه و آبادانی مستعمرات انجام می‌دادند، ولی این اقدامات صرفاً پوششی بود تا به شکل جدید و به آسانی بتوانند به صورت غیرمستقیم، ذخایر نفتی و معادن و دیگر ثروت‌های ملی کشورها را غارت کنند. این شیوه استعمار، که پس از جنگ جهانی دوم و با تغییراتی که در سیاست خارجی قدرت‌های استعمارگر شکل گرفت، تحت عنوان استعمار نو از طریق حاکمان وابسته، مطامع، اهداف و خواسته‌های استعمارگران را عملی می‌نمود و تا سال‌های متمادی ادامه داشت…

اتفاق دیگر، روی آوردن کشورهای آسیایی و افریقایی به جنبش‌های آزادی خواهانه و بیداری شرق بود. از مقدمات این جنبش‌ها، جنبش عدالت‌خواهانه در کشور ما بود که به مشروطه تبدیل شد. به نوعی، جنبش‌های دیگری هم پیش می‌آمدند که البته بعضی از آنها ساخته استعمار بود؛ آنها برای فریب مردم، شعارهای ضداستعماری سر می‌دادند؛ مثل جنبش کمالیست‌ها یا همان طرفداران آتاتورک در ترکیه؛ همانگونه که استعمار، انقلاب مشروطه را در کشور ما از مسیر خودش منحرف کرد، این جنبش‌ها را هم تحت سلطه خود قرار داد. اما به هر حال، این خیزش‌ها و اعتراضات همچنان پابرجا بودند؛ استعمار به نقطه‌ای رسید که دیگر نمی‌توانست از طریق حضور مستقیم، خشن و تحت سلطه قرار دادن کشورها، آنها را اداره کند. از ویژگی‌های سرمایه‌داری انحصاری این است که سلطه سرمایه محوریت پیدا می‌کند؛ یعنی استعمارگران سرمایه را از کشورهای امپریالیستی به کشورهای تحت سلطه می‌فرستند. این سرمایه با بهره‌گیری از نیروی کار و منابع کشورهای تحت سلطه چند برابر می‌شود و باز می‌گردد و اساساً مسیر حرکت به سمت صدور سرمایه می‌‌رود و وقتی صدور سرمایه محوریت پیدا می‌کند، دیگر نمی‌توان به شیوه سنتی گذشته عمل کرد. بخصوص با خیزش‌های مردمی که به وجود آمدند. به هر حال، از نظر غربی‌ها، برای استعمار جوامع لازم بود ساختارهای سنتی را از هم بپاشند و کشورها را وارد فاز مدرنیته کنند و رژیم‌هایی را به حکومت برسانند که وابسته به غرب باشند. از این رو، استعمار نو پدید آمد. استعمار نو» استعماری است که پیش از همه به صدور سرمایه توجه زیادی دارد و سلطه سیاسی مستقیم را مد نظر قرار نمی‌دهد. اگر چه ممکن است گاهی هم از آن استفاده کند؛ اما به ظاهر، نمی‌خواهد سرزمینی تحت سلطه را به اشغال درآورد.

🖇ابزار سلطه و ویژگی‌ها:

۱٫ اشغال دستگاه سیاسی (حکومت‌های دست نشانده و وابسته) و استقلال سرزمین‌ها.  2. زور پنهان (قدرت امنیتی)؛ مثلاً در قرن ۱۶ انگلیس نیروی اطلاعاتی به ایران فرستاد.  3. زمینه سازی جنگ‌های داخلی بین کشورهای استقلال یافته.  4. استبداد وابسته  5. وابستگی فرهنگی  6. ظهور جریان مقابله کاذب و هدایت شده (قهرمانان کاذب)

دوره تاریخی * قرن ۱۶ تا اواخر قرن ۲۰ میلادی تفاوت اساسی با دوره قبل: ۱٫ اشغال حاکمیت به جای اشغال سرزمین؛  2. هزینه نکردن برای لشکرکشی نظامی.

اهداف و منافع: ۱٫ اقتصادی (منابع تولید، بازار مصرف و کم کم نفت)؛  2. ژئوپلتیک (جغرافیا و سرزمین)؛  3. سیاسی ـ اقتصادی.

جریان مقابله: ۱٫ روحانیت در ایران؛  2. سنت‌ها و قهرمانان ملی؛  3. جریان مقابله کاذب و هدایت شده روشنفکران و قهرمانان.

علل زوال: ۱٫ ظلم و ستم و فساد استبداد وابسته؛  2. بی‌عرضگی و فقدان کارآمدی استبداد وابسته؛  3. پرهزینه بودن نگهداری استبداد وابسته؛  4. تغییر شرایط و مراحل اقتصاد جهانی؛ مانند شرایط تولید و عدم تأمین منافع نظام سلطه. 

🔰استعمار فرانوین


در واقع، اشغال پایدار غیرمستقیم و بدون اعتراض مردمی با عبور از حاکمان سیاسی است. قرن پانزدهم هجری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نقطه‌ عطفی در روند تحولات جهان اسلام بود و به دنبال آن، دگرگونی در ساختار بین‌المللی آغاز شد. اگرچه در آن زمان، تصور غالب این بود که در این انقلاب نیز همانند سایر انقلاب‌ها، سقوط رژیم گذشته هدف است، اما به تدریج، اوضاع به حال عادی باز می‌گردد. ولی به گسترش موج گرایش به اسلام سیاسی و اسلام انقلابی، بسیاری از ساختارها و جریان‌های استعماری و استکبار در منطقه و در سطح جهانی دستخوش تحول گردیدند.

🖇اهداف:
وقوع دو تحول عمده در نیمه قرن بیستم یعنی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) زمینه‌های لازم برای یک تغییر نگرش جدی در شیوه‌های استعمارگری را فراهم نمود. پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۸م (۱۳۵۷) با آموزه جدیدی که امام راحل (ره) به جهان ارائه نمودند و طلسم عدم امکان حرکت استقلال طلبانه در نظام دو قطبی لیبرالیستی-کمونیستی را شکستند. این شکل از استعمار، که با احساس غلبه و تسلط ایدئولوژی لیبرالیستی بر دیگر ایدئولوژی‌ها شروع شده و در صدد اثبات برتری خود است، ساختار همه جانبه جدیدی است که به طور جدی و فراگیر، به تهدید معرفتی-ساختاری جهان می‌پردازد. بعد اقتصادی این ساختار تهدید نظام مالی جهانی است که در آن تمام چرخش‌های مالی در سطح صنعت، خدمات و کشاورزی جهان با سیاست‌گذاری جهانی آمریکا شکل می‌گیرد و آنچه آینده مالی جهان را تشکیل خواهد داد همین عمل و کارگری دیگر ملل برای رشد سرمایه‌های این نظام مالی جهانی است،

از این‌رو طبقه‌بندی جهانی مانند اتحادیه اروپا، اُپک، خاورمیانه بزرگ (جدید)، اتحادیه آمریکای جنوبی و مانند آن، همه با سرمایه آمریکایی و سیاست‌گذاری حاکم بر آن صورت می‌گیرد و هر کشوری که در جغرافیای کره زمین در این طبقه‌بندی وارد نشود، محور شرارت شناخته می‌شود؛ زیرا چرخش مالی جهان به نفع سلطه‌گران با محوریت آمریکا را دچار اختلال می‌کند. شرکت‌های چند ملیتی با اتکا به این دانش در پی دستیابی و تغییر در طبیعت و خلق موجودات جدید گیاهی، حیوانی و انسانی‌اند که حاصل آن، نیل به ثروت و قدرت است. این تحولات اگر چه در نگاه اول، غرورآفرین و افتخارآمیز است، اما از نگاهی دیگر، حاوی تهدیدها و خطرات بالقوه فراوانی برای آینده بشریت است. به تعبیری، همانگونه که نفت، مواد معدنی و فلزات تجارت اصلی در عصر استعمار کهنه و جدید بوده‌اند، ژن‌ها یکی از اصلی‌ترین منابع تجارتی در قرن جدید خواهد بود و این تجارت ژنتیکی بیش از آنکه انگیزه انسانی داشته باشد، ناشی از میل به سوداگری است. علی‌رغم همه تلاش‌هایی که برای ترویج جدایی دین از سیاست و ترویج سکولاریسم انجام داده، بر آن است تا استیلا و سیطره یکی از فرقه‌های نوظهور افراطی و بنیادگرای پروتستانیزم مسیحی و صهیونیزم مسیحی را بر کل جهان عملی سازد. آنها معتقدند تاریخ بشر در طی نبردی در آخرالزمان به نام آرماگدون یا هرمجدون ‌به پایان می‌رسد که نقطه اوج آن، ظهور دوباره حضرت مسیح (ع)‌ است و برای ظهور دوباره مسیح (ع)، باید اقدامات و شرایط پیش از ظهور را فراهم کرد. آنها با به کار گرفتن اصطلاح قوم برگزیده معتقدند در عصر حاضر، رسالت ایجاد حکومت خدا بر روی زمین را بر عهده دارند. در واقع، آنها با تحریف مفاهیم دینی و سوءاستفاده از عقاید مذهبی جامعه‌ آمریکا، با شیطنتی خاص در پی منافع و اهداف نامشروع خود و ترسیم آینده‌ای با تسلط کامل صهیونیسم بین‌الملل بر سایر ملت‌ها و مذاهب جهان هستند.

🖇ابزار سلطه و ویژگی‌ها:

۱٫ ایجاد حکومت‌های منتخب ملی و وابسته به نظام سلطه جهانی؛  2. استفاده از زور نرم‌افزاری (قدرت نرم)؛  3. قلمرو زدایی؛  4. حذف مفهوم استقلال؛  5. تحمیل قراردادهای یک سویه بین‌المللی (تسلط بر نظام بین‌الملل)؛  6. هویت‌زدایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی (از ملل تحت سلطه)؛  7. فتح آمریکای شمالی صرفاً از طریق ایدئولوژی ممکن است؛  8. طرح آمریکای شمالی به عنوان کعبه پیوریتن‌ها؛  9. مهاجرت مقدس  10. عدم مشروعیت مبارزه ضد سلطه.

دوره تاریخی: پس از جنگ جهانی دوم و به شکل بزرگ در انتهای قرن بیستم. تفاوت اساسی با دوره قبل: ۱٫ اشغال ملت‌ها و اشغال جامع و پایدار کشور به جای اشغال حاکمیت یا سرزمین؛  2. مخفی بودن اشغال و رزم‌آرایی دشمن؛  3. هزینه نکردن حیثیتی و عدم جای‌گذاری خاطره تلخ توسط استعمارگران؛  4. حل تعارض و مقابله ملت‌ها با دولت‌های دست نشانده. اهداف و منافع: ۱٫ نفت؛  2. منافع تجاری (تولید، توزیع و مصرف)؛  3. ژئوپلیتیک؛  4. فرهنگی؛  5. سیاسی- اعتقادی. جریان مقابله: ۱٫ دین و روحانیت؛  2. سنت‌ها و فرهنگ ملی؛  3. نخبگان دارای هویت ملی و بومی.

واقعیت آن است که در این تقابل سرنوشت‌ساز و تاریخی استعمار فرانو و نهضت بیداری اسلامی، دنیای اسلام می‌تواند با اتحاد و یکدلی و تمسک به حبل‌المتین قرآن و با عترت و بهره‌گیری به موقع از ظرفیت‌های آشکار شده جهان اسلام برای بازتولید قدرت و عظمت و اقتدار ملت اسلامی، برای همیشه نویدبخش پایان سلطه‌گری و استکبار استعمارگران باشد؛ همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «قدرت طلبان با ورود به مرحله استعمار فرانو، تلاش می‌کنند با تبلیغات و اغواگری، چهره‌ای رنگین از مستکبران جهان را در افکار عمومی ملت‌ها ترسیم کنند و آنان را جذب خود سازند؛ اما ملت‌ها می‌دانند که چهره واقعی آمریکا و انگلیس و دیگر قدرت‌طلبان همان چهره کریه و نفرت‌آوری است که در عراق و در زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو آشکار شده است. مردم کشورهای اسلامی منتظر فرصت هستند تا نفرت عمیق خود را از ایالات متحده آمریکا و عواملش آشکار کنند و این واقعیات نشان می‌دهد که دوران استکبار رو به پایان است و در این مرحله، ملت‌های بااراده و آگاه می‌توانند نقش تاریخی ایفا کنند که در این میان، ملت باهوش و استعداد و باتجربه ایران می‌تواند محور کلی حرکت عظیم جهانی بر ضد استکبار قرار گیرد.» (۸) اکنون آمریکا و غرب مستکبر به این جمع‌بندی رسیده‌اند که کانون بیداری و ایستادگی در برابر نقشه حاکمیت آنان بر همه جهان، کشورها و ملت‌های مسلمان و به ویژه در منطقه خاورمیانه است و اگر با ابزار اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی و سرانجام نظامی نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیداری اسلامی را مهار و سرکوب کنند، همه محاسبات آنان برای حاکمیت مطلق بر جهان و سیطره بر مهمترین منابع نفت و گاز، که تنها وسیله محرکه ماشین صنعتی و برتری مادی آنان بر همه بشریت است، به هم خواهد ریخت و کلان سرمایه‌داران غربی و صهیونیست،‌ که بازیگر پشت صحنه همه دولتهای مستکبرند، از اوج اقتدار تحمیلی خود ساقط خواهند شد.


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *