سال بعد از حادثهی یازده سپتامبر، کالین پاول، وزیرخارجهی وقت آمریکا، پرده از برنامه جدید این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم در منطقهی غرب آسیا برداشت: «طرح خاورمیانهی بزرگ». رهبر انقلاب در همان ایام دربارهی آن فرمودند: «مسألهی خاورمیانهی بزرگ، یک آرزوی آمریکایی است. خاورمیانهی بزرگی که آنها میگویند، یعنی کشوری بزرگ در خاورمیانه به مرکزیت اسرائیل. البته منظور آنها این نیست که یک دولت واحد تشکیل شود؛ نه، همین دولتهایی که در مرزهای جغرافیایىِ کنونی قرار دارند، باشند؛ منتها دولتهایی که توی مشت آمریکاییها باشند؛ مردم بهظاهر آنها را انتخاب کرده باشند، اما آمریکاییها خواسته باشند.» (۲۷\۱۲\۸۳) اما هنوز چند سال از اجرای این طرح نگذشته بود، که این طرح با شکست مواجه شد. آمریکاییها که تا پیش از این تصور میکردند روند دموکراسیسازی در منطقه، منجر به تقویت «شبکهی حامیان غرب» خواهد شد، حالا بهوضوح مشاهده کردند که به «پاشنهی آشیل» شان (۲۵\۶\۹۴) تبدیل شده است. در عراق که آمریکا امیدوار به روی کار آمدن احزاب و اشخاص لائیک و سکولار بود، قدرت به دست اسلامگراها و مخالفان سیاستهای آمریکا افتاد. بیداری اسلامی در تونس و مصر نیز موجب سرنگونی دو متحد قدیمی آمریکا یعنی بن علی و مبارک شد. شکستهای پی در پی غرب در سوریه و فلسطین و لبنان و یمن، در کنار نهضت بیداری اسلامیای که در چند سال اخیر به راه افتاد، عملا عرصه را برای مقامات آمریکایی و شکست طرح خاورمیانهی بزرگ مهیا کرد.
پروژه نفوذ
نظام سلطه، چارهای جز تغییر استراتژی نداشت. تغییری که از «اقدام سخت» به سمت «اقدام نرم» باید انجام میشد. «پروژهی نفوذ»، همان اقدام نرم آمریکا برای شرایط جدید منطقه است. «نفوذ» در کنار ایجاد «اختلاف» در میان دولتها و ملتها، راهکار جدید آمریکا برای بازگشت و حضور در منطقه است. واضح است که پروژهی نفوذ، بیش از هر چیزی توسط «بازیگران داخلی» متمایل به غرب انجام خواهد شد. آنچنان که چندین سال پیش، دیک چنی، معاون رئیسجمهور ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که «دولت آمریکا خود را متعهد به حمایت از کسانی مینماید که در راه اصلاحات در خاورمیانهی بزرگ فعالیت مینمایند.»
🔰جریان نفوذ قبل از انقلاب ایران
دیدگاهتان را بنویسید