۱۴۰۳/۰۲/۱۸
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهالرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
- مقدمه
- چگونه میتوانیم اولیا را بشناسیم
- نظر ائمه در مورد علمای ربانی
- دنیای لهو و لعب
- نمونهای از لفظ عام و معنای خاص در کلام امیر
- زنده بودن آیات قرآن
- معصومینی غیر از ائمه
مقدمه
درمورد شبهاتی که مطرحشده بود درباره اینکه باید انسان وصل شود به اولیای خدا، علمای ربانی آنهم عالمی که زنده و حی باشد و ما به آن شبهات پاسخ دادهایم، انشاءالله که پاسخها را یادداشت کنید و در ذهنتان نگه دارید و تبلیغ تفکر الهی را همیشه داشته باشید.
باشد که انشاءالله جامعه ما و مردم دنیا زنده شوند تا زمینه ظهور ولیاللهاعظم علیهمالسلام مهیا شود.
چگونه میتوانیم اولیا را بشناسیم؟
یکی از اشکالاتی که گرفته شده بود این بود که ما بر فرض که این را بپذیریم که باید در زندگی خودمان با یک عالم ربانی ارتباط داشته باشیم و زیر نظر او خدمت به دین اسلام، دین خداوند و تحقق آرمان الهی و ارائهی الهی در آن زمینه فعالیت کنیم! یکی از شبهات این بود که ما چگونه اولیا را بشناسیم؟ ولی را چگونه بشناسیم؟! در این مورد ما قبلاً صحبت کردهایم و جوابش را دادهایم. اشکال دیگری که در همین رابطه باز مطرح میشود این است که بعضیها میگویند که آقا وقتی ما امام زمان را داریم دیگر احتیاجی به کس دیگری نداریم و ما هدفمان باید این باشد که بحث به امام زمان و از روح امام زمان و توسل امام زمان استفاده کنیم و توسل به ایشان پیدا کنیم با ایشان ارتباط داشته باشیم راز و نیاز کنیم، زیارت کنیم، دعا بخوانیم و… و واجباتمان را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم مستحبات و مکروهات را هم به آنها توجه داشته باشیم. این راه نجات ما است، خب این حرف ظاهراً درستی است. اما وقتیکه ما برویم به سراغ تعالیم خود ائمه علیهمالسلام و خصوصاً تعالیم امام زمان علیه السلام میبینیم که خود آنها به این اکتفا نکردهاند. اگر که ما وظیفه داریم واجبات را انجام دهیم و ترک محرمات کنیم و مستحبات را عمل کنیم و مکروهات را ترک کنیم اینها در جایی است بعد از اینکه اینها برای ما واضح شد، یعنی اول باید حجیت اینها برای ما ثابت شود و بعد ما به آن عمل کنیم، و حجیت اینها چگونه بر ما ثابت میشود؟ هیچ راهی نداریم جز اینکه وصل شویم به علمای ربانی؛ یعنی عالم ربانی است که به شما میگوید چه چیزی حرام است، چه چیزی واجب است، چه چیز جزء مستحب است. این را عالم ربانی باید بگوید و اگر ما اطلاعی نداریم و دسترسی به عالم ربانی نداریم! این حالت اضطرار است و حکم ثانوی است، مثل اینکه شما دسترسی به پزشک ندارید و حالا که دسترسی ندارید سعی میکنید با علم خودتان دستورات دارویی و مسائل بهداشتی را رعایت کنید. اما آیا این کافی است؟! خیر. کافی نیست باید کوشش کنید تا به پزشک وصل شوید، باید کوشش کنید تا طبیبی پیدا کنید و الا به صرف اینکه چند کتاب پزشکی بخوانید که خودتان را درمان کنید! عقل این را اجازه نمیدهد بنابراین باید سعی کرد کوشش کرد که وصل شویم به علمای ربانی.
نظر ائمه در مورد علمای ربانی
اولا خود امام زمان علیه السلام فرموده است بعد از من، شما به حجتهای من رجوع کنید. در آن روایت معروفی که “وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا” امام فرمودند: در مسائلی که پیش میآید در مسائلی که برای شما حادث میشود رجوع کنید به علمای ما. و بعد فرمودند که “فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی” آنها حجت من بر شما هستند، خود امام زمان اینچنین میفرماید.
بعد حالا شما بیایید بگویید که من اینها را قبول ندارم و من امام زمان را میخواهم و فقط به امام زمان و ائمه توسل میکنم!
خب شما خلاف صحبت امام زمان عمل میکنید، چه امام زمانی هستید، چه ولایتی دارد که حرف امام زمان را زیر پا میگذارید! و بعد می گویید که من میخواهم با خود امام زمان ارتباط داشته باشم! اینجا جوابهای زیادی دادهشده است. امام میفرماید: حجت من بر شما اینها هستند و بعد میفرماید من حجت خدا هستم و بعد میفرماید هر کس اینها را رد کند ما را رد کردهاست و هر کس ما را رد کند خدا را رد کردهاست و به خدا کافر شدهاست در حد شرک به خدا است، اینچنین میفرماید. حالا شما میخواهید بگویید که نه قبول ندارید! این دلیل روایی است و دلیل عقلی اگر قرار باشد که ما با توسل به یک غایب که حاضر نیست و ما الان نمیتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم و اگر قرار است که ما با توسل به یک غایب به تمام سعادتها برسیم خب چرا به خداوند توسل پیدا نکنیم خداوند هم غایب است دیگر! خداوند که از امام زمان به ما نزدیکتر است، خدا که از همه اولیا و پیامبران و ائمه به ما نزدیکتر است و در قلب ما است ما به خود خدا توسل پیدا میکنیم و پیامبران را هم میگذاریم کنار! چرا شما امام زمان را میگویید ائمه و پیغمبر را هم بگذارید کنار و بگویید من فقط با خدا هستم خدایی که هم از آنها حاضر تر است هم از آنها ناظر تر است و هم با ما ارتباط دارد. چطور شما به خدا که میرسید میگویید باید بین ما و خدا پیامبر باشد، ائمه باشند ولی به امام زمان میرسید میگویید امام زمان کافی است برای ما! افرادی که میگویند که ما امام زمان و ائمه را قبول داریم و دیگر کسی را قبول نداریم گناه اینها از گناه شیطان بدتر است، چون شیطان میگوید خدایا من فقط خودت را قبول دارم و فقط خدا را میگفت. بنابراین این حرف ازنظر عقلی قابل قبول هم نیست. بعضی مواقع این افراد استناد میکنند به آیهی ولایت «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ»[۱] این آیه که درمورد امیرالمؤمنین نازلشده است؛ بهاصطلاح میگوید إنما، إنما ازنظر لغت عربی و عرب میگویند کلمه حصر است، حصر یعنی فقط. إنما ولیکم؛ فقط ولی شما خدا است و رسول و آن کسانی که ایمان آوردهاند؛ آنها کسانی هستند که نماز را برپا میدارند و زکات میدهند، درحالیکه در رکوع هستند. این آیه میگوید فقط اینها و به غیر از اینها کس دیگری ولی نیست.
اینجا بحث کمی سنگین میشود خصوصاً برای بعضی از شماها و دقت کنید فقط در جلسه مباحثه آقایان و خانمها اساتیدی که هستند این را تکرار کنند و مطلب را باز کنند تا خوب برایتان جا بیفتد. إنما ولیکم الله فقط ولی شما خدا است و پیامبر و کسانی که این خصوصیات را دارند… کسانی که این خصوصیات را دارند چه کسانی هستند؟ کسانی که ایمان آوردهاند، نماز میخوانند، زکات میدهند درحالیکه در حال رکوع هستند… به استناد همه مفسرین و اکثر مفسرین شیعه و سنی این آیه درمورد امیرالمؤمنین نازلشده است تنها کسی که در حین نماز در حالت رکوع زکات داد امیرالمؤمنین بود. این آیه خاص امیر المؤمنین است و چون خاص امیر المؤمنین است بعضیها استناد به این میکنند و میگویند آقا ولی؛ فقط خدا و رسول و امیرالمؤمنین و دیگر کسی ولی نیست.
بنابراین شما بهدنبال اولیا نباشید خب ما قبلاً چند دلیل آوردهایم و این را رد کردهایم از جمله اینکه گفتهایم که خداوند در قرآن اولیا را معرفی میکند پس معلوم است اولیای کسان دیگری هم هستند و استدلالهایی هم انجام دادهایم که اینجا دو استدلال را جواب میدهم؛ یعنی استدلال اینها را رد میکنیم که این یک جواب جدلی است و یک استناد هم بهاصطلاح بهدلیل موعظه حسنه است که آن را هم عرض میکنم که خودتان روی آن فکر کنید و دوستان هم مطلب را باز میکنند و برایتان جا میافتد. اولا إنَما ولیِکم درست است کلمه حصر است یعنی فقط، اما همیشه إنَما بهمعنای حصر واقعی نیست، در قرآن میگوید: «أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ»[۲]
دنیای لهوولعب
درستی که زندگی دنیا لهوولعب است. شما میتوانید بگویید که این حصر یک حصر واقعی است؟ یعنی چه؟ یعنی همه کسانی که در این دنیا زندگی کردند زندگی آنها لهوولعب بوده است، میتوانید این را بگویید؟ شامل ائمه هم میشود دیگر اگر بخواهید بگویید فقط، یعنی هر کسی به این دنیا آمده است زندگی او لهوولعب بوده است، میتوانید این را بگویید؟ اگر حصر درست باشد، اگر اِنَّما به معنای حصر واقعی باشد، بنابراین این آیه میگوید «أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ.»[۳] یعنی هر کسی به این دنیا آمد لهوولعب داشت در حالیکه ما میدانیم پیامبران لهوولعب نداشتند، ائمه زندگی آنها لهوولعب نبود و بعد ادامه آیه نشاندهنده این است که، این که میگوید زندگی دنیا فقط لهوولعب است یعنی دارد یک افرادی را میگوید که افراد خاصی هستند یعنی کسانی که ایمان به خدا ندارند، کسانی که ایمان به قیامت ندارند و حیات دنیا زندگی دنیا اینها را تسخیر کرده است، اینها اینطوری هستند. این آیه نشان میدهد که اِنَّمَا همیشه به معنای حصر واقعی نیست، درست شد؟ فهمیدید؟
میرویم در ادبیات نگاه میکنیم میبینیم ادبیات عرب میگوید ما دو نوع حصر داریم: یک نوع حصر حقیقی یک نوع حصر نسبی. یک نوع حصر حقیقی که واقعاً حصر میکند، یک نوع حصری است که نسبی حصر میکند و این آیه که گفتیم “أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ” اینجا دارد نشان میدهد که گاهی موقعها حصر و تخصیص و خاص کردن نسبی است و همیشگی نیست، و دلیل دیگر این است که در خود همین آیه نگفته است ” إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۴] نگفته است ولیّ شما خدا است و پیامبر و کسی که ایمان آورده است، نماز میخواند و در نماز در حال رکوع زکات میدهد، با اینکه این آیه فقط در مورد امیرالمؤمنین است یعنی تنها کسی که این کار را کرده است امیرالمؤمنین است ولی اینجا میگوید: وَالَّذینَ، جمع میبندد، خب این با اینکه کسی این کار را نکرده است، میگویند چرا جمع میبندد؟ جواب آن این است که چون ائمه معصومین علیهمالسلام آنها هم در ردیف امیرالمؤمنین هستند برای همین خداوند در قرآن میفرماید: خدا، رسول و کسانی که این خصوصیات را دارند، کسانی که در این حالت هستند. حالا روی اینکه آیا به غیر از امیرالمؤمنین در نماز کسی زکات داده است یا نداده است؟ روی این بحث است، این یک بحث تفسیری خیلی مفصلی است که حالا جای آن نیست و حالا اگر تفسیر آیه را رسیدیم برای شما بحث میکنیم فقط همین قدر بگویم که این آیه یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد، باطن آن با ظاهر این میخواند که من وارد این نمیشوم ولی همین که میفرماید: وَالَّذینَ آمَنُوا گاهی موقعها خداوند لفظ را عام به کار میبرد ولی معنای خاص اراده میکند، شما هم همینطوری است شما هم گاهی موقعها معنای حرف لفظ عام بهکار میبرید ولی معنای خاص در نظر دارید، مثلاً فرض بفرمایید یک نفر آمده است در اتاق شما در دفتر شما، حالا پنج نفر، شش نفر نشستند یک نفر دارد مثلاً یک کار خاصی را انجام میدهد مثلاً دارد چای میخورد، شما برای اینکه مثلاً خیلی او خجالت نکشد میگویید کسانی که دارند چای میخورند توجه کنند، حالا اینجا یک نفر دارد چای میخورد ولی عام میگویید ولی منظور شما چه هست؟ خاص است، لفظ عام به کار میبرید ولی خاص است. امیرالمؤمنین میفرماید: قرآن خصوصیاتی دارد گاهی موقعها لفظ عام به کار میبرد ولی معنای خاص در نظر دارد
نمونهای از لفظ عام و معنای خاص در کلام امیر
خود امیرالمؤمنین آنجا که میگوید زنها ناقصالعقل هستند لفظ عام به کار میبرد ولی معنای خاص، یک زن خاصی را در نظر دارد، یک شخص خاصی را در نظر دارد. در جنگ جمل آن خانمی که رهبری میکرد، امیرالمؤمنین در آنجا دارد اشاره میکند میگوید آقاجان مثلاً رهبری خود را به دست زنها ندهید، دارد با آقایان صحبت میکند میگوید رهبری خود را به دست زنها ندهید، منظور چه زنی است؟ آیا همه زنها؟ یا نه یک زن خاصی؟ آنجا منظور او یک زن خاص است، دارد کنایه میگوید با کنایه دارد حرف میزند گاهی موقعها اینطوری است اما حالا چرا اینجا قرآن گفته است: وَالَّذینَ آمَنُوا لفظ عام بهکار برده است در حالیکه یک نفر در نماز فقط توانست در حال رکوع زکات بدهد و آن شخص امیرالمؤمنین است و به تأیید اکثریت مفسّرین شیعه و سنی این آیه در شأن امیرالمؤمنین نازل شده است. پس «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» اینجا درست است که این آیه در مورد خاص امیرالمؤمنین است ولی اینجا ولایت را، میگوید ولایت از خدا شروع میشود به پیامبر میرسد، از پیامبر به مؤمنین خاصی میرسد و این مؤمنین خاص، من یکبار عرض کردم در قرآن وقتیکه یک شخصی را مدح میکند، یک اشخاصی را مدح میکنند طبق روایتی که ابنعباس دارد در یک روایتی، هم روایت از پیامبر(ص) داریم و هم از ابنعباس که اهل سنت روایت کردند که خداوند وقتی در قرآن میگوید: «اَلَّذینَآمَنوا کانَ سَیِّدُهُم وَاَمیرُهُم وَ شَریفُهُم» علی(ع)، خداوند در قرآن گاهی موقعها میفرماید: هیچ صحابی از صحابی پیامبر نبود مگر اینکه مورد عتاب قرار گرفت جز امیرالمؤمنین. امیرالمؤمنین هر کجا خصوصیت انسانهای خوب و مدح انسانهای خوب است، میفرماید: راس اینها اَمیرُهُم وَشَریفُهُم و سَیِّدُهُم امیرالمؤمنین علیابنابیطالب است، این را هم اهل سنت گفتند هم پیامبر در یک روایتی این را میگوید، یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی خداوند میگوید: «اِنَّاللهَ یُحِبُّ المُحسِنین»[۵] راس محسنین امیرالمؤمنین است. اما فقط امیرالمؤمنین نیست، محسنین دیگری هم هستند. وقتی که میفرماید «اِنَّاللهَ یُحِبُّ المُقسِطین»[۶] ، یا «اِنَّاللهَ یُحِبُّالَّذینَ یُقَاتِلَونَ فِی سَبیِلِهِ صَفَّا»[۷] و همه این مدح و ثنایی که در مورد انسانهای پاکی کرده است، راس آن امیرالمؤمنین است
زنده بودن آیات قرآن
ولی اگر ما بگوییم که فقط امیرالمؤمنین است، اینجا اشکالی پیدا میشود که در یک روایتی امام میفرماید: “وَلَو اَنَّ” اگر قرآن نازل شد درمورد قومی، در مورد یک قومی در مورد یک گروهی آیهای نازل شد اگر آنها مُردند باید این آیه هم چه بشود؟ باید بمیرند.
یعنی بگوییم این آیه دیگر به کار نمیآید، اگر آیه در مورد یک شخص یا یک گروهی باشد آنها از بین رفتهاند، مثلاً آیه در مورد اصحاب ثقیفه باشد خب اصحاب ثقیفه از بین رفتند دیگر! یا آیه درمورد مثلا فقط ابوجهل باشد خب ابوجهل که از دنیا رفت پس این آیه هم مُرد و دیگر به درد نمیخورد چون فقط در مورد ابوجهل بوده است اما میفرماید “إِنَّ الْقُرْآنَ حَیّ لَمْ یمُتْ وَ إِنَّهُ یجْرِی کَمَا یجْرِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ یجْرِی عَلَی آخِرِنَا کمَا یَجْرِی عَلَی أَوَّلِنَا”[۸]ت ا زمانی که آسمان و زمین است قرآن مصداق دارد، قرآن افرادی را دارد معرفی میکند که آنها هستند، مسائلی دارد میگوید که اینها نمونه دارد در دنیا هستند، حتی آیاتی که مثلاً در مورد شخصی نازل شده است مثلاً میفرماید: «تَبَّت یَدَا اَبیلَهَب»[۹] این آیه درمورد چه کسی است؟ در مورد ابیلهب است، آیا ابیلهب مُرد آیه هم میمیرد؟ یا نه آیه مطلب دارد، آیه بیان دارد، آیه زنده است، آیات قرآن زنده هست نمیمیرد، بنابراین اگر ما بگوییم که مثلاً فرض بفرمایید در قرآن مثلاً بگوییم اولیاء که گفته است فقط امیرالمؤمنین و فرزندان او هستند، اگر بگوییم مصلحین فقط علی و فرزندان او هستند، اگر بگوییم محسنین فقط علی و فرزندان او هستند، اگر بگوییم مثلاً عدول اهل ایمان فقط اینها هستند و هر مدحی را ما بخواهیم مختص آنها کنیم اینجا باید آیه را بگوییم که الان به درد نمیخورد، الان مصداق ندارد در حالی که مصداق دارد. میفرماید: «یَا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوااتَّقُواللهَ وَکُونُوا مَعَالصَّادِقین»[۱۰] ای کسانیکه ایمان آوردید تقوای الهی داشته باشید و با صادقین باشید.
معصومینی غیر از ائمه
خب روایات همه میگویند صادقین یعنی چه کسانی؟ یعنی اهل بیت، یعنی ائمهعلیهمالسلام، خب ائمه که الان نیستند که ما با آنها باشیم! باید بگوییم با آنها بودن یعنی اینکه آنها را قبول داشته باشیم، درصورتی که کونوا معالصادقین یعنی معیّت داشته باشید یعنی کنار آنها باشید، تقوا میخواهید داشته باشید تقوا این نیست که فقط مثلاً فرض بفرمایید چشم خود را ببندی، گوش خود را بگیری اینها درجات پایین تقوا است درجه بالای تقوا این است که وصل بشوی به صادقین، با صادقین باشید، همراه با صادقین باشید که این صادقین هم، همه گفتند اینها یعنی کسانیکه معصوم هستند، اگر معصومین چهارده نفر فقط باشند باید دیگر این آیات موردی نداشته باشد و آیه باید مرده باشد، نه آیه زنده است و معصومین فقط چهارده نفر نیستند، بسیاری از علما اهل عصمت بودند منتهی عصمت اینها تالیتلو در شعاع عصمت اهل بیت بوده است، در اوج همه صفات ائمه علیهمالسلام سید هستند، امین هستند، شریف هستند در اوج و در قلّه آنها هستند. هر صفت خوبی شما بگویید در قلّه اینها هستند اما این وجود مقدس اینها این صفات خوب را سریان داده است به شیعیان خود آنها و شیعیان آنها هم این صفات را دارند. یک کتاب نوشته شیخ صدوق بهنام خصائلالشیعه، خصلت شیعیان، آنجا نگاه کنید شیعیان کسانی هستند که تالیتلو معصوم هستند و از جمله احسان، از جمله تقوا، از جمله ایمان، از جمله صلاح، از جمله عدالت و همه این صفات خوب در شیعیان خاص آنها هم هست و از جمله عصمت، معصومیت، ما بسیاری از علما داشتیم که میگفتند اینها حتی اینقدر پاک هستند که دیگران در مورد آنها شبهه عصمت کردند که اصلاً اینها معصوم هستند مثل مقدس اردبیلی، مثل خود شیخ صدوق و خیلی از علمای دیگر و ما باید قائل بشویم همانطور که احسان ظلّیّه داریم و اگر امیرالمؤمنین راس محسنین است، احسان او در علمای ربانی و شیعیان خاص هم هستند که آنها هم محسن هستند، آنها هم مؤمن هستند آنها هم متقی هستند آنها هم عادل هستند آنها هم صفات پسندیده الهی در آنها به نسبت است منتهی تحت تأثیر آن ولایت عظمی از جمله همین ولایت، ولایت دارند و این ولایت تحت تأثیر ولایت عظمای ائمه است، عصمت آنها هم همینطور. شما وقتی که وصل میشوید به سلسله اولیاء بدانید که در زندگی چشم خود را باز کنید میبینید یک جاهایی بوده که خداوند شما را از گناه نجات داده است دست خود شما نبوده است، اگر به خود شما بود به گناه آلوده میشدید ولی خدا خواسته شرایطی را طوری درست کرد که شما را نجات داد، این مثل همانی است که خدا حضرت یوسف را نجات داد، حضرت یوسف(ع) در آن ماجرای زن عزیز مصر آنجا خود او گفت: خدا من را نجات داده است، این خدا من را نجات داده است این عصمتی است که از ناحیه خدا میآید و این را در شیعیان و در پیروان اولیاء خدا هم پیدا میشود، شما در زندگی خود نگاه کنید به مقداری که ولایت دارید میبینید که خدا یک جاهایی شما را نجات داده است از گناه، اینها همان عصمتهای ظلّیه است. حالا هر چه ولایت شما بیشتر بشود هر چه معیّت شما با اولیاء خدا بیشتر بشود این عصمت در شما بالاتر میرود، این صفات الهی در شما شکوفاتر میشود. پس بنابراین اینکه کسی بیاید بگوید که ولایت خاص امیرالمؤمنین و فرزندان امیرالمؤمنین است این از یک نظر درست است و از یک نظر غلط است، خاص است به معنای این که در اوج مخصوص اینها است، در عالیترین و بالاترین درجه مخصوص اینها است بله، اما اگر بگویید آنها است و دیگران ولایت ندارند، دیگران این معنی آن حرف غلطی است و چندین اشکال دارد یکی اینکه خود این معانی، معانی مشککه است از نظر عقلی، از نظر نقلی و این مطالبی که امروز عرض کردیم خدمت شما اینها استدلالهایی است بر اینکه علمای ربانی آن صفات و آن خصوصیات را دارند و اگر ما بخواهیم بگوییم ندارند بسیاری از آیات قرآن را باید بگوییم که از بین رفته است و دیگر به درد نمیخورد و اینطور نیست. خب آن مطالب عقلی هم که قبلاً گفته بودیم با اینها همراه کنید جواب این مسئله که ما فقط ائمه را داریم و دیگر با هیچ کسی کار نداریم یکی از جوابهای آن یا چند تا از جوابهای آن اینجا داده میشود و دوباره یکی دوتا جواب دیگر هم هست که اگر یادم بود انشاءالله جلسه آینده خدمت شما عرض خواهیم کرد. با صلوات بر محمّد وآل محمّد.
[۱] . سوره مائده آیه ۵۵
[۲] . سوره حدید آیه ۲۰
[۳] . سوره حدید، آیه۲۰
[۴] . سوره مائده، آیه۵۵
[۵] . سوره بقره، آیه۱۹۵
[۶] . سوره حجرات، آیه۹
[۷] . سوره صف، آیه۴
[۸] . مجلسی، ج۳۵،ص ۴۰۴
[۹] . سوره مسد، آیه۱
[۱۰] . سوره توبه، آیه۱۱۹