بخش دوم
علوم خادم و مخدوم :
علوم بعضی خادم و بعضی مخدوم هستند آن علم را فرا می گیرد تا بتواند از آن در این علم استفاده کند این علم می شود مخدوم و آن علم خادم می شود . مثلاً در زمین شناسی از تجزیه کربن استفاده می کنند برای این که تشخیص بدهند طول عمر این فسیل چقدر است و این سنگ و فسیل برای چند هزار سال قبل است. از علم شیمی، طول عمر تجزیه کربن را محاسبه می کنند و از آن برای علم زیست شناسی استفاده می کنند تا معلوم شود این فسیل برای چند میلیون سال قبل است . آن می شود علم خادم و این می شود علم مخدوم و تقسیم بندی ها می تواند هر کدام از این قبیل باشد.
علم بایستی ها و هستی ها:
مثلاً در روایات هست که العلم عِلمان ، العلم الاَبدان ، العلم الاَدیان که منظور از علم ابدان طب است. علم ادیان، علم دین است و به یک معنا علم از هستی ها و علم از بایستی ها که علوم دستوری و توصیه ای می نامند و علمی است که به ما روش می آموزد که چگونه کار کنیم.
بعضی علوم در یک زمان واجب و در یک زمان واجب نیستند . مثلاً طب در جامعه ای که طبیب نیست بر همه واجب می شود و این را واجب عینی گویند وقتی یک تعدادی این علم را فرا گرفتند و مشکل جامعه برطرف شد این را واجب کفایی می گویند. وقتی از حد نیاز، تعداد بیشتر شد در مرحله مستحب وارد می شود و اگر بالاتر رود مباح می گویند و بالاتر از آن حرام می شود زیرا علوم نیازمند دیگری وجود دارند. پس نسبی است ولی آموزش تکالیف شرعی نسبی نیست و برای همه به لحاظ فقهی واجب است.
عرفان مقربین دنبال منطقی ترین تقسیم برای فهم علم هست.
تقسیم بندی ها بستگی به ملاک ها دارد و هر فردی با یک ملاک تقسیم بندی می کند. باید ببینید آن ملاکی که برای تقسیم بندی استفاده می کنید برای چه کاری می خواهید.
بهترین تقسیم بندی بر اساس موضوع است.
کار علمی آن است که انسان فارغ از تحمیل های اجتماع و محیط به طور آزادانه و منطقی بررسی کند. ” نحن ابناء الدلیل ” یعنی این صحیح نیست که بگوییم چون خدا فرموده است دیگر ما نباید فکر کنیم. در مسئله علم حتی اگر خدا هم بیان کرده باشد باز باید فکر کرد که چرا خدا گفته است و باید علت را فهمید.