در مواجهه با حث رابطه علم و دین، رویکردهای مختلفی میان فیلسوفان دین رایح است. در مجموع می توان چند دسته را مهمترین رویکرد دانست که از آن جمله رویکرد تعارض محور، رویکرد تمایز محور و رویکرد تکامل محور – که هر کدام شامل تعدادی از نظریات- می باشد. این مقاله درصدد است تا رویکرد تعارض محور را به دو گونه بیین و سپس نقد کند. در گونه اول، تلاش بر این است که نگاهی معرفت شناختی به مسئله تعارض افکنده شود و از این منظر ارزیابی گردد.در گونه دوم ابتدا مصادیق مختلف درباره نظریات تعارض محور ذکر می شود. از طرفی نظریاتی مانند نظریه ماتریالیسم و امپریالیسم علمی و از طرف دیگر نظریاتی مانند اصالت نص در کتاب مقدس، تحکم برخاسته از کلیسا و… نقل و سپس نقد و بررسی می شود.