نگاهی به نماد ببر در فرهنگ شیعیان جنوب هند
یکی از موضوعات مهم در فهم نظام های دینی و مناسکی، رابطه آنها با زمینه های اجتماعی ای مومنان است. ادیان در برخورد با سنت های قبلی هر جامعه ای، نمی توانند تمام سنت های پیشینی را رد کنند. آنچه که در مواجهه میان ادیان و زمینه های فرهنگی و اجتماعی جدید رخ می دهد، ایجاد ترکیب های جدیدی از باورها و مناسک است که گاهی بیانگر بازتولید سنن قبلی در جهان بینی جدید است. هرچند برخی به نام پاک دینی به دنبال پاک سازی دین از هر آنچه که می تواند نام بدعت بگیرند، هستند. اما در مقابل باید به این مساله از نگاه خلاقیت های مذهبی هم نگاه کرد. برخلاف نگاه قشری گرایان مذهبی، آنچه که در نمادهای مذهبی اهمیت دارد، محتوی یا معناست، نه فرم و ظاهر آن. یکی از راه های نفوذ ادیان در بطن فرهنگ چدید، تغییر دلالت های نمادهای آنهاست. آنچه که می تواند این نمادها را در معنای جدیدی قرار دهد، تغییر در جهان بینی مردمی است که کاربران این نماد ها هستند. البته این مساله به عمق و گستردگی زمینه فرهنگی هم دارد. ورود عناصر از نظام فرهنگی و مذهبی پیشین به نظام فرهنگی و مذهبی جدید، به قدرت زمینه فرهنگی قبلی بستگی دارد. هرچه نظام فرهنگی و مذهبی پیشین قدرت و نفوذ بیشتری در درون اعضای جامعه داشته باشد، تاثیراتبیشتری را هم در شکل و فرم نمادهای ادیان جدید خواهند داشت.
این موضوع در بخش های خاصی از دین نمود بیشری دارد. ادیان از لحاظ فرم، دارای دو دسته عنصر هستند، دسته اول، عناصر یا مناسکی هستند که فرم اولیه آنها توسط بنیانگذار دین، بطور دقیقی مشخص شده ، و حتی امور جزیی آن هم گفته شده است. دسته دوم عناصر و مناسکی هستند که فرم ثابتی در مرحله اولیه دین نداشته، بلکه در طی تاریخ تحولات دین شکل گرفته اند. این مناسک ثانویه در دین، هرچند گاه به آن چیزی کشیده می شود که بدان “تحریف” گفته می شود، اما در عمل کارکرد اصلی آنها بازتولید پیام جهان بینی جدید در دل فرمهای سنتی است.
این موضوع در زمینه فرهنگی هندی به خوبی دیده می شود. آنچه در فهم شرایط تاریخی و فرهنگی ادیان در هند مهم است، فهم ساختارهای فرهنگی هند و قدرت و نفوذ آنها در ذهن اعضای این جامعه است. فرهنگ هندی، به مثابه فرهنگی ترکیبی و درهم آمیزانه بطور تاریخی تمایل به ادغام نظام های فرهنگی قبلی و جدید دارد. به همین سبب معمولا در هند فرهنگ های قبلی حذف نمیشوند، بلکه نوعی امتداد در بطن تحولات و تغییرات تاریخی فرهنگ های هندی وجود دارد. در حوزه اسلامی هند، این مساله را می توان در دو سطح مورد بررسی قرار داد. سطح اول، در حیطه نخبگان دینی که شامل علما و صوفیان و فلاسفه اسلامی می شود؛ سطح دوم، عامه مردم شهری و روستای است. با توجه به اینکه نخبگان تمدن اسلامی عموما ریشه غیر هندی داشته، تلفیق سنن هندی و اسلامی در نظام های فکری و فرهنگی آنها، امری آگاهانه و تعمدی بوده است. دلیلی اصلی این کار هم ایجاد زمینه ای برای همزیستی بیشتر میان مسلمان و هندو بوده است. عرفای بزرگی مثل کبیر که بعد از مرگش هندو و مسلمان هرکدام آن را از آن خود می دانستند، همچنین دارا شکوه از حکام و عرفای بزرگ هند، بالاخص در کتاب مجمع البحرین خودش و .. هرکدام سعی کرده اند فرهنگ اسلامی را در درون فرهنگ هندی و به شیوه همزیستانه با آن بازتعریف کنند.
در این نوشتار به سطح عامه مردم، بالاخص در مناطقی که نفوذ اسلام در حیطه عامه نسبتا محدود بوده اشاره خواهیم کرد. عامه مسلمانان که عموما زمینه فرهنگی هندویی داشته اند، وقتی به دلایلی مسلمان شدند، بخشی از این سنت های مرکزی قبلی را در دل سنن اسلامی جدید بازتولید کردند. یکی از این نمونه ها را می توان در حیطه شیعیان جنوب هند دید. فرهنگ دراویدی هند در این منطقه نفوز عمیقی دارد. بگونه ای که حتی گاه برخی از متفکران این مناطق در مقابل سنت های فرهنگی آریایی هندی، که عموما مبتنی بر تخریب و گاه تحقیر بومیان هندی است، در حیطه گفتمان های آکادمیک و رسانه ای دست به انتقاد از فرهنگ آریایی می زنند.
در میان هندی های جنوب، منطقه کرالا، دکن، و ماهاراشترا، سنتی هندی به نام رقص ببر وجود دارد. ببر در نظام اساطیری هندی جایگاه خاصی دارد. الهه دوی Devi معمولا سوار بر یک ببر تصویر می شود. با توجه به اهمیت این الهه و معابد مربطو به آن در نظام فرهنگی هند، نظام های مناسکی خاصی وجود دارد که برای تکریم این الهه توسط مردم انجام می گیرد. در منطقه کرالا Kerala در جنوب هند، “رقص ببر” یا “پولیکالی”Pulikali مربوطه به این حیوان و وجه اساطیری و قدسی آنست. این رقص وارد نظام های مناسکی اسلامی و شیعی هم شده است. منطق بنیادین این رقص تکریم نمادین این حیوان در زمینه نظام های اعتقادی مردم است. نماد ببر که به زبان اردو “شیر” یا “شِر” گفته می شود، در نظام های مناسکی شیعی هم دیده می شود.
الهه دوی سوار بر ببر در اسطوره شناسی هندی
در برخی کتب تاریخی در باب شیعان هند می توان گزارش های تاریخی ای دید که بیانگر این موضوع هستند. گزارشی از مراسم محرم در کتاب «گلزار آصفیه» نوشته خواجه غلامحسین خان خانزمان خان (۱۱۹۹ – ۱۲۶۰) هجری است. این اثر با تحقیق دکتر محمد مهدی توسلی در سال ۱۳۷۷ توسط مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان منتشر شده است. در این گزارش اشاره کوتاهی به این رسم در میان شیعیان شده است. هنوز هم رسم شیر یا ببر در برخی مناطق شیعی مرکزی و جنوب هند دیده می شود. برخی افراد خودشان را به صورت ببر نقاشی کرده، در ایام محرم در میان مردم و عزاداران حرکت می کنند. امروزه تصویر ساده و کمرنگی از این رسم باقی مانده است. در دوره قطب شاهیان حیدرآباد، میان برخی جوان های محلات برسر نمایش ببر در ایام محرم رقابت بوده است. غلامحسین خان اینگونه در این باره می نویسد :” الغرض این معامله قابل ملاحظه و تماشا است بسیار لطف دارد. معهذا اکثر مردم ارازل و انفار و کمینه قوم شیر میشوند، یعنی خود را از دست نقاش به رنگ شیر صحرای زرد میآرایند و در کمر خود مانند دم شیر دم چوبی به زنجیر بسته چند کس همراه خود زنجیر در دست گرفته در راسته ها و بازارها عاشورخانهها با دفها نواخته میگردند و از بقالان دوکانداران معمول میگیرند و گوسفند را از دندان خود گرفته حلقوم او را گزیده، خون برمیآرند و حملههای شیر میکنند البته در تمام بلده و بیگم بازار و غیره از دو صد کس کم نخواهند بود و مجموع بروز شهادت زیر پل قدیم جمع میشوند و بعضی مجنون میگردند با کلاه بزرگ دنباله دار کاغذی مختلف به الوان بسیار و کارا برق و برنجی و غیره و بعضی به رنگ یعنی به طور قاصدان زنگولهها در کمر بسته فقیر میشوند و بسیارها به انواع و اقسام اوضاع مختلف فقیر میگردند و زر بسیا پیدا میکنند و در تمام شهر دفها نواخته میگردند”
این موضوع امروزه نیز کمابیش دیده می وشد. تصویر زیر به این موضوع اشاره دارد. جوانان شیعی که در شهر ایندور در ایالت مهاراشترا خود را بصورت شیر آراسته اند. این رسم در کرالا و برخی مناطق دیگر هم دیده میشود.
مراسم شیر با ببر در شهر ایندور مهاراشترا
ریشه های دیگری از این رسم را می توان در نمادگرایی فرهنگ مذهبی شیعیان شهر حیدرآباد دید. در تزیینات عاشورخانه های شهر می توان نماد ببر را که به تعبیری معادل شیر در فرهنگ ایرانی است دید.تصویر زیر را در محرم امسال از عاشورخانه ای در حیدرآباد گرفته ام. این تصویر نیز بیانگر بازتولید خلاقانه نمادی سنتی و باستانی در مذهب اسلام عامیانه است.
نماد ببر در دیوار عاشورخانه – حیدرآباد
در مجموع آنچه که در حوزه فرهنگ دینی عامه باید بدان توجه کرد، سطوح و لایه های پیشینی این فرهنگ در اشکال و مناسک دینی است. مواجهه با این رسوم باید مبتنی بر فهمی همدلانه از آن باشد. فرهنگ در بطن خلاقیت های خودش، لازم نیست همه عناصر را از ابتدا خلق کند. مهمترین عرصه خلاقیت یک فرهنگ، بیش از آنکه در خلق و ابداع عنصری جدید باشد، در خلق و ابداع رابطه ای جدید میان یک نماد سنتی و یک معنای جدید است. به همین سبب فرهنگ ها بیشتر انرژی خودشان را مصروف خلق دلالت های جدید می کنند تا دال های جدید. تاکید نخبه گرایانه و قشری بر فرم، بیش از همه می توان موجب کج فهمی این مکانیسم های فرهنگی شود. اختلافی که میان مردم و نخبه ها در نقد این سنتها وجود دارد، اختلاف بر سر نقد نخبه ها بر مبنای فرم است، در حالیکه مردم عادی برای فرم فی نفسه ارزشی قائل نیستند، بلکه آن را بواسطه دلالتی که در حمل معنایی جدید یا جهان بینی مرکزی آن مردم دارد، ارزش می نهند.
جبار رحمانی