اعوذباللّهمنالشیطانالرجیم
بِسْمِاللَّهالرَّحْمنِالرَّحِیمِ
الحمدللهربالعالمینوصلیاللّهعلیمحمدوالهالطاهرینسیمابقیهاللهفیالسمواتوالارضین
اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن پرداخته شده است، عبارتند از:
- الزام رجوع به اولیای الهی و تبعیت از مراجع تقلید
- هدف اصلی در تبعیت از مراجع تقلید
- آثار اتصال به علمای ربانی
الزام رجوع به اولیای الهی و تبعیت از مراجع تقلید
در هر زمان یک سیری از اولیا، پیامبران الهی، انبیا و پیامبران اولوالعزم بودهاند که خداوند دین خود را بوسیله آنها حفظ فرموده است. در حقیقت خداوند دین خود را حفظ فرمود تا اینکه به پیامبر خاتم رسید و بعد از پیامبر خاتم صلواتاللهعلیهوآله توسط ائمه علیهالسلام دین خود را حفظ فرمود و بعد از ائمه حفظ دین از طریق ولایت الهی ادامه پیدا کرد. ولایت الهی هیچ وقت قطع نشده و هیچ وقت هم قطع نخواهد شد. بزرگترین وظیفه و تکلیف ما این است که خودمان را به ولایت الهی وصل کنیم، اولیای خدا را بشناسیم و وقتی آنها را پیدا کردیم در ارتباط با آنها قرار بگیریم و زندگی خودمان را تحت الشعاع زندگی آنها قرار دهیم و توسط آنها به خداوند خدمت کنیم تا آنها از خداوند برای موفقیت ما حاجت بخواهند و دعا کنند، ما هم در پرتوی دعاهای آنها به سیر کمالات خودمان ادامه دهیم. ائمه و امام زمان علیهالسلام در روایتی فرمودهاند: وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا و یا در روایت دیگری میفرمایند: فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ، یعنی بعد از ائمه، مردم موظف هستند به علمایی که خصوصیتها و تعاریف خاصی دارند و نه هر عالِمی رجوع کنند زیرا خیلی از علمایشیعه لیاقت ندارند! فرمودند که تنها بعضی از علمای شیعه لیاقت دارند که مردم باید از آنها اطاعت کنند و مشخصات آن علما را فرمودند که ما به آنها عالم ربانی میگوییم و باید به آنها رجوع کنیم.
در حال حاضر شما میبینید که تعداد علمایی که شرایط تقلید دارند و طبق روایت فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ به معنای اینکه عوام باید از آنها تقلید کنند، انگشتشمار است و تقریبا ده تا بیست نفر بیشتر نیستند و معروفهای آنها پنج یا شش نفر هستند، به عنوان مثال آیتاللهسیستانی، آیتاللهمکارمشیرازی، آیتاللههمدانی، آیتاللهزنجانی، آیتاللهوحید، آیتاللهخامنهای و همینطور علمای دیگر، اینها کسانی هستند که میشود از آنها تقلید کرد. هنگامی که از این بزرگان تقلید میکنید میبینید که در کلیات دین و مذهب همه متفقالقول هستند ولی در مسائل بسیار جزئی اختلافات کوچکی دارند، به عنوان مثال یکی از علما میفرماید که اگر در رکوع یک سبحانالله بگویید کافی است و عالم دیگر میگوید یک سبحان ربی العظیم و بحمده کافی است، عالم دیگر میگوید سه مرتبه سبحان الله بگویید یا برای وضو یک عالم میگوید یک مرتبه آب بریزیم کافی است و دیگری میگوید مستحب است دو بار آب بریزیم، حال اگر شما از کسی تقلید میکنید که گفته است یک بار آب بریزید، اگر دو بار بریزید اشکال دارد و وضوی شما باطل است.
اکنون این سوال پیش میآید، اگر یکی بگوید وضوی شما باطل است و به جهنم میروید میگویید خب اگر باطل است که برای آن فردی هم که گفنه دوبار آب بریزید هم باید باطل باشد. بالاخره حکم خدا یکی است، حکم خدا این است که برای وضو یا یک بار آب بریزیم یا دوبار. در پاسخ باید اولا گفت اگر بخواهیم از مرجع تقلید اطاعت نکنیم، هر فرد بر اساس میل خودش به احکام عمل میکند و نتیجهاش این میشود که در دین هرج و مرج میشود و بعد از یک مدت هیچ اثری از دین نمیماند بنابراین نمیشود هر کسی هر کاری دلش خواست انجام دهد و باید به عالم رجوع کرد، از طرفی هنگامی که به عالم رجوع میکنیم اگر در حکمی نظر متفاوتی داشته باشند، نمیشود که هر دو غلط بگویند، اگر هر جفت هم درست بگویند باز هم یک مشکلی به وجود میآید و حکم خدا چند نوع میشود، در اینجا هر کسی موظف است از یک مرجع تقلید اطاعت کند و حرف یک نفر را گوش کند و و برای شما حجت همان است که آن شخص گفته است و نمیشود حرف دو نفر را گوش کرد و فرض بفرمایید فردای قیامت اگر وضوی شما اشکال داشت مثلاً خداوند بپرسد که چرا به این صورت وضو گرفتهای شما میگویید که مرجع تقلید من اینطور گفته بود و شما هم گفته بودید که از مرجع تقلید اطاعت کنید. پس عذرتان پذیرفته میشود میگویند بفرمایید به بهشت بروید.
هدف اصلی در تبعیت از مراجع تقلید
هدف اصلی در تمام این صحبتها این است که شما به عالم ربانی وصل شوید و الا آن نمازی که شما یک سبحان الله بگویید یا دو سبحان الله بگویید نه به حال خداوند فرق میکند و نه در عالم قیامت تو تاثیر میگذارد آنچه مهم است این است که شما باید به عالم ربانی وصل شوید و چون این هدف جز از این راه محقق نمیشود فرموده است آنچه که عالم ربانی گفته است تکلیف شما است و من از شما همانی را میخواهم که عالم ربانی گفته است حتی اگر آن عالم ربانی اشتباه گفته باشد. به عنوان مثال فرض کنید عالم ربانی و مرجع تقلید خیال کرده است که باید یک بار سبحانالله بگویید در حالی که حکم اصلی این بوده که دو بار سبحانالله بگویید ولی چون آن عالم ربانی سعی کرده است که حکم خدا را پیدا کند ولی نتوانسته که کامل پیدا کند و تا آنجایی که توانسته پیدا کند برداشتش این بوده است، باز هم برای شما حجت است زیرا همانطور که عرض کردم مهم این است که شما به اولیای خدا وصل شوید. به همین دلیل است که گاهی پنج مرجع، پنج نوع حرف میزنند و هر کدام هم یک تکلیف انجام میدهند و همه آنها هم درست است هرچند در حقیقت همه آنها درست نیست و فقط یکی از آنها درست است ولی خداوند میفرماید من همه آنها را میپذیرم با اینکه ممکن است غلط باشند زیرا در اینجا یک اصل مهمتر و بالاتری وجود دارد و آن این است که شما به اولیای خدا و عالم ربانی وصل شوید اگر این نباشد منطقی نیست که هر کدام یک چیز بگویند و نمیشود که همه آنها درست باشد قطعاً یا یکی از آنها درست است یا همه آنها اشتباه میگویند. اگر اشتباه باشد نمیشود که به خاطر کم بودن یک سبحان الله، یک عمر نمازشان باطل باشد.
اینها برای این است که افراد یاد بگیرند به علمای ربانی که خداوند فرموده است اینها حجت من بر شما هستند وصل شوند و آنچه مهم است این است که بدانیم راهی جز این نیست.
ممکن است شخص بگوید، حرفهای این مراجع با هم فرق میکند! در پاسخ باید گفت، مهم این است آن موقع که تو فهمیدی این فرد عالِم است باید از او اطاعت کنی و به او وصل بشوی و نباید به دیگران کار داشته باشی، تو باید به مرجع خودت وصل شوی و با او ارتباط برقرار کنی. اگر یک نفر به مرجع تقلید خود وصل نباشد و فقط همینطوری دورادور احکام را از او یاد بگیرد، این فرد از قافله عقب است و لطمه میخورد، تمام اینها برای این است که به اولیاء خدا وصل بشوید، وصل شدن به اولیاء خدا باعث میشود که بواسطه دعای او و ارتباط با او زندگی شما معنا پیدا کند و با معنویت همراه باشد.
در دنیای مدرن میگویند هر خانواده و هر شخصی باید یک پزشک مخصوص به اسم پزشک خانواده داشته باشد به اینصورت که هر یک از افراد خانواده از روز تولد پیش او پرونده داشته باشند تا او بداند که کبد فرد در طول مثلا این سی چهل سال چگونه کار کرده است؟ کلیهها چگونه کار کرده است؟ قلب چگونه کار کرده است؟ تا وقتی مریض شد او به پرونده سوابق فرد نگاه کند و بداند که الان باید چه دارویی بدهد.
پزشک برای چیست؟ برای بدن ما است، بدنی که چندین سال بعد میپوسد و از بین میرود. حال برای روح ما که باید تا ابدیت زندگی کند آیا نیاز به پزشک نداریم، متاسفانه ما در خانوادههای خود، پزشک روحی و معنوی نداریم و این بدبختی و خطر بزرگی است. اینکه فرمودهاند شما باید یک مرجع تقلید پیدا کنید و در جزئیات هر چه او گفت درست است و به هر چه او گفت باید عمل کنید بهخاطر این است هر فردی احتیاج به یک پزشک روحانی و معنوی، احتیاج به یک پیر، احتیاج به یک مرشد و احتیاج به یک ولیّ معنوی و روحانی دارد تا آن ولیّ معنوی و روحانی در ارتباط خود با خدا و در دعای خود به درگاه خدا شما را دعا کند، این دعا در زندگی شما اثر دارد و بعدا اگر به مشکلات و مسائل معنوی دچار شدید و اشکالات، شبهات و سوالاتی برای شما پیش آمد که شما را دچار حیرت کرد پیش او رجوع کنید و او با صحبتهای خود روح شما را آرام کند، عقاید شما را اصلاح کند و اعتقادات شما را کامل کند. این شخص همان طبیبروحانی است.
همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند (بسطامی)
پیران یعنی همانان که در تمام این دو عالم آن وحدت حقیقی را طلبیدند. یکی را ز دو عالم طلبیدند، نه به این معنی که آنها از این دو عالم یکی را انتخاب کردند و آدم بگوید از دو عالم من یا دنیا را میخواهم یا آخرت را میخواهم و یکی از این دو را بطلبد، این کار، گمراهی است. انسان اگر بخواهد فقط دنیا را بطلبد که قطعا گمراه است و اگر هم بخواهد فقط آخرت را بطلبد که باز هم گمراه است، انسان باید آخرتطلب باشد ولی آخرتی که از راه دنیا میگذرد، آخرتی که در این دنیا درست میشود. بنابراین زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند یعنی یک چیز واحد و وحدت الهی یا به عبارتی خدای یگانه را طلبیدند. این انسانهایی که به خدای یگانه وصل هستند اینها صاحب نفس و صاحب نَفَس هستند و همین دلیل، دعا و ذکر آنها متناسب با میزان ارتباطی که با آنها برقرار کنید در زندگی شما اثر دارد.
بنابراین، مسئله تقلید در واقع مسئله ارتباط روحانی و معنوی شما با عالِم هست نه اینکه فقط مثلاً از چه کسی تقلید میکنید؟ از فلان آیتالله، چگونه تقلید میکنید؟ مثلا بگویید رساله او را گرفتم و در خانه گاهی مواقع نگاه میکنم. منظور این نیست، منظور این است که شما باید با مرجع تقلید خود ارتباط برقرار کنید و هرچند با یک، دو یا سه واسطه ولی باید ارتباط داشته باشید، اگر ارتباط نداشته باشید در حقیقت ارتباط شما با جریان ولایت الهی قطع است و هر کس که ارتباط او با جریان ولایت الهی قطع باشد در خطر شیطان و خطر از بین رفتن عمر و عاقبت به خیر نشدن است.
مسئله اتصال به ولایت، آنقدر مهم است که اگر وجود داشته باشد آن موقع سینه زدنها، عزاداریها و زیارت عاشورا اثر دارد و اگر نباشد اینها بیاثر نیست اما اثر چندانی ندارد و تو را از عذاب قبر و برزخ نجات نمیدهد. حتی اگر آنقدر سینه بزنید که از سینه شما خون بیاید، اگر آنقدر در عزاداری فریاد بزنید که نفس شما بسته بشود و روزی هزار بار زیارت عاشورا بخوانید باز هم از عذاب قبر و عذاب برزخ نجات پیدا نخواهید کرد، فریب این مداحها و روضهخوانها را نخورید، هر کاری کنید قانون عالم آفرینش به هم نمیخورد، قانون عالم آفرینش عمل و عکسالعمل است. اگر یک مورچه را لگد کردی یا یک سوسک را کُشتی باید فردای قیامت جواب بدهی زیرا قانون عالم آفرینش عمل و عکسالعمل است، تنها چیزی که میتواند به شما کمک کند وصل شدن به جریان ولایت است، به جریان ولایت که وصل بشوید نه تنها کشتن سوسک و مورچه جایز است کشتن انسان هم جایز است! در یک روز صد نفر را سر بِبُر نه تنها هیچ عکسالعمل و هیچ اثری ندارد بلکه نجات پیدا میکنی زیرا به ولایت الهی وصل شدهای و وقتی انسان به ولایت الهی وصل شد، تمام این به قول معروف عکسالعملهای عالم آفرینش را ولیّ خدا میگیرد البته به شرطی که وصل بشوی نه اینکه الکی بگویی یا حسین و بگویی من وصل شدم!
وصل شدن یعنی اینکه زیر نظر یک ولی از اولیاء خدا زندگی کنی به نحوی که او در دعاهای خود نام تو را داشته باشد و تو را دعا کند، اینگونه او همه عذابهایی را که بهخاطر گناهان، رفتارها، کشتن موجودات زنده و ظلمهایی که به افراد میکنی میخواهد سر تو بیاید میگیرد،، این جریان ولایت الهی است که اگر سر گوسفند را بِبُرد اثر بد ندارد، اگر یک مورچه را بکُشد اثر بدی ندارد و اگر سر یک انسان را بِبُرد هیچ اشکالی هم ندارد چون ولیّ خدا که وصل است اثرات را میگیرد.
هندیها یک قانونی دارند که درست هم میگویند که این قانون را همه ادیان گفتهاند و به آن قانون کارما یعنی قانون عمل و عکسالعمل. میگویند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا (مولوی)
یعنی شما هر کار کوچکی که میکنید باید فردای قیامت در عالم برزخ آن را جواب بدهید، «فَمَن یَعمَل مثقالَ ذَرَّه خَیراً یَرَه.».[۱] کوچکترین عملی که انجام میدهید مثلا فلان روز به یک بچه اخمی کردید باید جواب بدهید، فلان روز شخصی حرفی زد و شما از روی غرور یا به خاطر اینکه حرف او ضد حرف شما بود آنرا رد کردید و گفتید نه این حرف غلط است یا از روی عصبانیت جواب یک نفر را دادید، همه اینها حساب و کتاب دارد که به آن، قانون کارما میگویند. همه ادیان هم این موضوع را قبول دارند منتهی هر کدام یک جور تفسیر میکنند، چیزی که میتواند این قانون کارما را از بین ببرد یعنی جلوی عکسالعمل را بگیرد فقط ولایت است و فقط اولیاء خدا میتوانند.
حال ممکن است سوال شود که اولیاء خدا چگونه میتوانند؟ توضیح آنکه آن ولی که به خدا نزدیکتر است خداوند اعمال او را میگیرد و نتایج اعمال او را تبدیل به خوبی میکند، امیرالمؤمنین در یک روز صدوهشتاد نفر را گردن میزند، میتواند بزند، طبیعتاً گردن که زد، عکسالعمل دارد ولی خداوند این عکسالعمل را میگیرد، زیرا از طرف خدا اجازه دارد، اعمال سلمان را امیرالمؤمنین میگیرد. اعمال شاگرد سلمان را سلمان میگیرد و به همین ترتیب ادامه دارد. بنابراین کسیکه در این سلسله است عکسالعملها را خنثی میکند. به عبارتی فقط کسانی که در سلسله ولایت هستند از این قانون عمل و عکسالعمل نجات پیدا میکنند بقیه عالم یعنی هر کسی که در سلسله ولایت نیست تحت تأثیر محکوم قانون عمل و عکسالعمل است یعنی باید فردای قیامت جواب بدهد. حتی وقتی یک مورچه که از زندگی خود لذت میبرد را لگد کنید، نمیتوانید بگویید عیبی ندارد مورچه بوده است.
میازار موری که دانهکش است که جان دارد و جان شیرین خوش است (سعدی)
اگر نگاه شما اینچنین باشد، پس شما هم الان در دستگاه آفرینش و در کره زمین، اندازه یک مورچه هستید، اصلاً خود کره زمین در عالم آفرینش اندازه یک مورچه است. بنابراین همه چیز حساب و کتاب دارد و تنها چیزی که میتواند این حساب و کتاب را به هم بزند ولایت است.
در جریان ولایت خداوند فرموده است که خودِ من جبران کننده هستم، از کانال چه کسی؟ از کانال اولیاء، وقتی شما در مسیر اولیاء قرار میگیرید اولیاء عذاب شما را میخرند و به بالاتر که خداوند باشد میدهند و در آنجا است که این قوانین خنثی میشود به عبارتی قوانین خشک و بیرحم عالم طبیعت در عالم ولایت خنثی میشود و از بین میرود ولی در غیر عالم ولایت میلیاردها سال هم بگذرد و شما در جهنم باشید باید در مقابل همه رفتارهایی که کردید پاسخگو باشید تا پاک شوید! مثلا صدام، ده میلیون آدم کشت ولی در واقعیت فقط همین ده میلیون نیست، مثلاً فردی را مجروح کرد و جانباز شد نتیجه آن این شد که خانواده این فرد یک عمر سختی کشیدند، نوههای او دچار عقده شدند و مشکلات زیادی برای آنها پیش آمد، همه اینها به عهده صدام است و او باید لحظه به لحظه و ریز به ریز کارهایی که منشاء آن بوده را جواب بدهد، یک موقع میبینی یک میلیارد، دو میلیارد، ده میلیارد، هزار میلیارد سال شخص آنجا عذاب میبیند تا این کارها یکی یکی پاک بشود اما وقتی در عالم ولایت باشیم از آنجایی که ولیّ خداوند تحت تأثیر ولایت الهی است همه اینها توسط خداوند پاک میشود. خداوند فرموده است فقط کسانی که به ولایت من تن بدهند استثناء هستند و برای بقیه استثناء نیست و قوانین خشک عالم و قوانین کارما و قوانین عمل و عکسالعمل گریبانگیر همه انسانها و همه موجودات خواهد شد.
بنابراین باید به موضوع وصل شدن به ولایت اهمیت بدهیم و در نظر داشته باشیم که در همه احکام الهی و همین مسئله تقلید که عرض کردم، هدف این است که شما به علمای ربانی وصل بشوید و انشاءالله نتایج خوبی بگیرید.
[۱] . سوره زلزال،آیه۷