پدیدآور: مدد پور، محمد،
طرح تاریخ هنر اسلامی و شرح اوضاع حاکم بر آن مشکل تر از بررسی و مطالعه تاریخ علم یا سیاست اسلامی است که غلبه حضور و احوالات و ظهور آن در کلمات ونقوش و الحان اقتضای تعمق و تذکری بیش از مطالعه علم یا سیاست،که اغلب تفکرحصولی و تدبیر و یا وجود سنت رسمی وجه غالب آن است،دارد.علی الخصوص که دربادی نظر و ظاهرا برخی هنرهای رایج در تمدن اسلامی در بعد از قرآن و ماثورات حضرت نبی(ص)و ائمه اطهار تکوین و گسترش یافته اند (۱).اگر فلسفه و دانش یونانی بانهضت ترجمه و با تدابیر بسیار به تمدن اسلامی روی می آورد و جبهه مخالف علوم شرعی را در این تمدن به وجود می آورد،هنر بیگانه نیز با تایید خلفای اموی و عباسی به کمک معماران و نقاشان و شاعران موجی را در تمدن اسلامی ایجاد نمود.با این تفاوت که تعارض آن با عالم اسلام به جهت پذیرش فرهنگ کفر آمیز فرعونی و آخر الزمانی اموی-عباسی کمتر جلوه می کرد و تنها گروهی محدود از متفکران اسلامی نحله ها و صوری از آن را نظرا و گاه عملا تحریم کردند.
ادامه مطلب……
کلمات کلیدی :
هنر، اسلام، فره، هنر اسلامی، نقاشی، شعر، شاعر، یونانی، تاریخ هنر،
-از جمله صور ونحله هایی از شعر و موسیقی باطل و نقاشی و پیکر تراشی جاهلی که صریحا پیامبر(ص) آن را طرد کرده بود-اما بیشتر صور هنری ملل و نحل مشترک آن عصر به نحوی از انحاءبا پذیرش صورت اسلامی در ساختمان فرهنگ سنتی اسلام شرکت کردند،و گاهی نیزاسلام را در حکم ماده صورت خویش در آوردند و در حقیقت «صورت »همان صورت شرک و کفر بود.این آثار بخشی از هنرها و علوم فلسفی و غریبه و فنون و اخلاق وسیاست نظری و عملی بیگانه از جهان اسلامی را تشکیل دادند در حالی که ربطی به اصل ذات اسلام نداشتند و با آن متباین بودند.
.به هر تقدیر با گسترش دیانت اسلامی در فتوحاتی که بیشتر در عصر اموی اتفاق افتاد،بسیاری از هنرها چون سایر شئون فرهنگی ملل و نحل مختلف در قلمرو ولایات اسلامی قرار گرفتند و از آنجا که بسیاری از آنها به صورت آثاری مادی و تجربی بودند نظیرمعماری،نقاشیها و پیکره ها و صنایع مستظرفه(تجملی و ضروری)، بسیار سریعتر واردجامعه اسلامی شدند به طوری که بسیاری از این آثار در دوره امویان در تمدن اسلامی رواج یافت (۲).علاوه بر آن قبل از فتوحات اسلامی اندکی از این آثار به مکه و دیگرولایات شبه جزیره به جهت راه ارتباطی میان شرق و غرب وارد شده بود،از باب نمونه وجود نقاشیها و پیکره ها در خانه کعبه و دیگر نقاط شبه جزیره بود که چون بت پرستیده می شدند (۳).و مقامی در حد نقاشی و پیکره در ادیان اساطیری داشتند که با ظهور اسلام همه منسوخ گشتند.بعضی از هنرها نیز در نزد عرب جاهلی ریشه محکمی داشت نظیرشعر،که صورت یا روح و معنی آن مورد تعرض قرآن قرار گرفت. همه این هنرهاهنگامی که با روح اسلامی مواجه شدند احساس بیگانگی را در وجود متفکران اسلامی برانگیختند.پس از فتوحات صدر اسلام،هنگامی که جامعه دینی آرامش درونی و بیرونی می یافت در محیط شهری به تدریج به جای توجه به سرچشمه فیاض روح اسلامی،هنربیگانه ای که محیطی کما بیش یونانی-رومی داشت-که اندکی با نفوذ مسیحیت تغییرصورت داده بود-در حکم ماده هنر اسلامی قرار گرفت (۴).ذوق اسلامی در مواجه باکلیسای عظیم بیزانس که از عنصر نور و تاریکی و ایکونها بهره می گرفت وجهه همتش رامصروف تجربیات جدید هنری با بهره گیری از عناصر معماری بیزانس و ایران نمود و درقلمرو شعر،موسیقی،نقاشی و صنایع مستظرفه از مواد بیزانسی و ایرانی نیز فراتر رفت وبه خاور دور نیز متوجه گردید.بدینسان تفکر و تاریخ هنری جهان قبل از اسلام به مثابه ماده برای صورت نوعی عالم اسلام درآمد.صورت نوعی هنر اسلامی ذیل مظهریت اسم الله اکبر از یکسو از وحی و کلمات قدسی و نگاه معنوی پیامبرانه به عالم متاثر می شدو از سوی دیگر از ترکیب ابداعی و حضور تخیلی در ساحت قصص بهره مند می شد.(۵)بهره مند می شد.