بِسْمِ اللَّهالرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله
الطاهر ین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
ثابت قدم بودن در ایمان
یک روایتی است که هم از امیرالمؤمنین و هم از ائمه دیگر نقل شد و با این مضمون از امام سجاد و امام صادق (ع) نقل شد، آن روایت تعابیر مختلفی دارد که با هم فرق میکند ولی آن چیزی که خیلی ساده است و در ذهنتان میماند: (قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ أَفْوَاهِ اَلرِّجَالِ أَزَالَتْهُ اَلرِّجَالُ وَ مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ زَالَتِ اَلْجِبَالُ وَ لَمْ یَزُلْ) یک روایت است که میفرماید: أَزَالَتْهُ اَلرِّجَالُ و یک روایت دیگر میفرماید کسی که دینش را از کتاب و سنت پیامبر بگیرد این دین پایدار خواهد ماند و اگر تمام دنیا و کوهها از جا بجنبند این از جا نمیجنبد و اگر کسی دینش را از دهان مردم بگیرد، از افراد بگیرد، میفرماید همان مردمی که دین را به او دادند همانها دین را از او میگیرند و هر روز دچار یک تفرقه، یک اختلاف، یک اشتباه است و آخرش هم ممکن است بیدین از دنیا برود. در تعالیم اسلامی و در دعاها آمده است که “اللهم ثبت لی علی دینک” خدایا من را در دین خودت پایدار بدار.
در این ایامی که گذشت، ایام عاشورا و کربلا و محرم و صفر در زیارتهایی که آمده است؛ امام به ما آموخته که اینگونه دعا کنید: “وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ” به خدا میگوییم که خدایا مرا در دینت ثابتقدم بدار، باز در قرآن آیه هست که میفرماید: ﴿یُثَبِتُ الله الَذینَ آمنوا﴾ [۱] خداوند کسانی را که به کلمه طیبه قائل شدهاند و معتقد شدهاند را در دنیا و در آخرت ثابت قدم نگه میدارد.
معلوم است اگر انسان در دنیا بلغزد، این لغزشش در دنیا و در برزخ و در آخرت، همان سقوط از صراط و سقوط در جهنم است که خداوند میفرماید: ما مومنان را ما در دنیا و آخرت ثابت قدم میداریم و این مقام بسیار بالایی است و بسیار کسانی هستند که دینشان و ایمانشان ایمان ثابتی نیست و دیر یا زود میلغزند و سقوط میکنند.
در همین چند روز یکی از افراد بسیار مدعی که در راهپیمایی شرکت میکرد و خودش را حزباللهی و انقلابی نشان میداد و ما سالهای سال بود که این شخص را میشناختیم، سر همین مسالهای که پیش آمد که دختر خانمی فوت کرد، دیدیم در فضای مجازی فحش و فحاشی به نظام و اسلام و انقلاب کشیده، گفتم چقدر ساده یک نفر یک عمر سوابق خودش را سر یک حادثه خیلی طبیعی که زیاد پیش میآید، اینگونه دین و ایمانش را دارد از دست میدهد که این اصلا ربطی به دین و ایمان ندارد. اصلا فرض بگیریم که یک نفر یک کارگزار جمهوری اسلامی یک نفر را بیگناه زد و کشت، گناه کرده، خطا کرده و باید مجازات هم بشود، نظام و اسلام و قرآن و دین و انقلاب که نباید زیر سوال بروند.
این افراد کسانی هستند که دینشان را از کتاب و سنت نگرفتهاند، با عقل نگرفتهاند، تحتتاثیر فضا و صحبتهای دیگران بودهاند.
روایات زیادی برای ثابتقدم ماندن انسان در دین آمده است؛ مثلاً میفرمایند: ایمان دو نوع است: یک ایمان عاریهای، یک ایمان حقیقی. ایمان عاریهای ایمانی است که شخص قبل از این که از دنیا برود ایمان از او سلب میشود و ایمان حقیقی ایمانی است که همیشه همراه انسان هست و این همان عاقبتبخیری است.
انسان چگونه باید عمل کند که عاقب بخیر شود؟ در کربلا، در تاریخ بشریت، در زندگی گذشتگان، در تاریخ انقلاب اسلامی میبینید که بسیاری از افراد عاقبتبخیر نمیشوند. یک عمر خوب زندگی میکنند ولی آخر عمر خراب میکنند، از آن طرف میبینید یک عده بد زندگی کردند ولی آخر عمر خوب از دنیا میروند. خب سعادت این است که انسان وقتی از دنیا رفت بگوید “عاشَ سعیدا و ماتَ سعیدا” خوشبخت و بر صراط مستقیم زندگی کرد و خوشبخت و بر صراط مستقیم از دنیا رفت. بهترینش این است که انسان اینگونه زندگی کند.
روایتی که در ابتدای بحث مطرح شد، میفرماید: کسی که با معرفت وارد دین شود اگر کوهها از بین بروند او دست از دینش برنمیدارد. اما اگر کسی که در تحت تاثیر فضا و محیط انقلابی شده باشد، مسلمان شده باشد، حزباللهی شده باشد، نمازخوان شده باشد به محض این که از محیط خارج شود و در محیط دیگر وارد شود فاسد میشود.
همین شخصی که از او یاد شد، در تمام زندگیاش با افراد متدین زندگی میکرد یعنی در یک محیطی بود که همه افراد متدین و خوبی بودند و بعد از این که بازنشسته شد و از آن محیط بیرون آمد و مدام در اینستاگرام است و بچههایش هم خارج هستند و تحت تاثیر قرار گرفته و در همین چند ماه اینطوری شده است. معلوم است که فضا و اطلاعات و اخبارش آن موقع آنطوری بوده و حالا اینطوری شده است.
لذا این که گفته میشود باید محیط خودتان را خوب کنید و خوب نگه دارید، برای کسانی است که قدرت تشخیص و عقل کاملی ندارند، این افراد باید محیطشان را خوب نگه دارند زیرا به محض اینکه محیطشان عوض شود سقوط میکنند.
افرادی بودهاند که تا در ایران بودند با اسلام و متدین و خوب بودند ولی به محض این که یک مدت به غرب رفتند، کلاً برگشتهاند، کلاً بیدین شدند، نماز را کنار گذاشتند و کسانی که اینجا افراد عادی بودهاند ولی رفتند آنجا متدین شدند چون اینها کسانی بودند که محیط روی آنها اثر نمیگذاشت، آنها قدرت تحلیل دارند، قدرت فکر دارند لذا روایت میفرماید: کسی که دینش را از کتاب و سنت میگیرد؛ یعنی با علم و مطالعه کتاب و مطالعه سخن خدا و با مطالعه سخن پیامبر دینش را به دست آورده است، همیشه در دین ثابت است. اما اگر کسی تحت تأثیر محیط دینش را بگیرد هروقت که محیط عوض شود و افراد عوض شوند، او سقوط میکند و دچار نابودی میشود.
در عرفان مقربین گفته میشود که انسان باید به سلسله اولیا وصل شود. اولیا و علمای ربانی کسانی هستند که دین را از کتاب خدا میگیرند، دین را از سنت میگیرند، دین را با عقلشان میگیرند و با معرفت میگیرند، علمای ربانی کسانی هستند که تحت تأثیر فضا قرار نمیگیرند بلکه هر چیزی را با دقت بررسی میکنند و هر حادثهای را میتوانند درک کنند.
همین الان در این حادثهای که پیشآمد که عرض کردم این حادثهای طبیعی و عادی است که اینگونه شلوغش کردند، میبینید که فردی لباس روحانیت تنش است، لباس علما تنش است، بعضیهایشان هم حتی لقب آیتالله را میکشند ولی مزخرف میگویند. نه دین را میفهمند و نه تحت تأثیر فضا قرار میگیرند، برای خوشامد یک عده افراد بیدین، برای خوشامد یک عده افراد لاابالی و عیاش و مخالف با اسلام و حجاب یک حرفهایی میزنند، برای ظاهرش هم دو تا اصطلاح علمی به کار میبرند ولی وقتی بررسی میکنیم میبینیم که کلا مزخرف است و این خیلی مهم است که افراد در این شرایط تحت تاثیر حرفهای به ظاهر قشنگ قرار نگیرند، حرفهایی که ظاهرش قشنگ است ولی باطنی ندارد چون کسانی که تحت تأثیر حرفهای به ظاهر قشنگ قرار میگیرند و نمیتوانند عمق مطالب را بفهمند، قرآن میفرماید اینها گمراه هستند، اینها بدتر از گمراه هستند. بدتر از گمراه یا ضالین، غاوین هستند ﴿وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون﴾ سخنسرایان آن کسانی که فقط قشنگ صحبت میکنند، کلماتی زیبا میگویند، شعارهای قشنگ میدهند ولی پشتش هیچ معنای درست و حسابی ندارند. اینها همان سخنسرا هستند، خوب صحبت میکنند افراد بیهدف بهدنبال اینها میروند مثلاً این جوانهای لاابالی را نگاه کنید که البته تعدادشان کم است یعنی همین یکی دو روزیکه اعلام کردند که هرکه هرجور میتواند بدحجاب و بیحجاب برای اعتراض بیرون بیاید، میبینید تک و توک هستند که اینطوری بیایند بقیه حجابشان را حفظ میکنند، حالا به همان اندازهای که میتوانند حفظ میکنند. تعداد این دسته کم هم هست ولی همینها را نگاه کنید تحت تاثیر فضای مجازی قرار میگیرند، انسانی که به علمای ربانی وصل نباشد به اولیا خدا وصل نباشد که مطالب را تحلیل میکنند و تحقیق میکنند و بررسی میکنند و به حقایقی میرسند، اینها گمراه میشوند.
روایت میفرماید کسی که دینش را از کتاب و سنت بگیرد، در دنیای امروز کتاب و سنت یعنی عالم ربانی، کسی که وصل است به منابع اصیل دین، منبع اصیل دین کتاب خدا و رفتار پیامبر است. کسی که دینش را از اینها بگیرد هیچوقت در جامعه و در حوادث گمراه نمیشود و جزء کسانی میشود که” یثب الله ” تثبیت میشود اما کسی که تحت تأثیر محیط است و اطلاعاتش را از فضای مجازی و شایعات و دشمنان دین میگیرد و کسی که از کتاب و سنت نگیرد قاعدتاً از شیطان میگیرد. شیطان هم همین اهل دنیا و دشمنان دین هستند. وقتی کسی اطلاعاتش را از آنجا میگیرد میگوید که من غلط کردم که تا به حال رأی دادم، من غلط کردم که تا به حال این نظام را تأیید کردم چون آن دختر را زدند و بیگناه کشتند، تو الان باید از دینت برگردی!
اگر کسی این کار را کرده باشد قطعاً کافر است، گناهکار است و گناهشان عذاب جهنم است. نه اصلا گناهکار نباشد یک عالم دینی باشد، یک عالم دینی بزند یک آدم بیگناه را بکشد مگر ما دین را از این گرفتیم! ما دین را از کتاب و سنت گرفتیم. دین را نباید از افراد گرفت، دین را نباید از آخوند گرفت، ما دینمان را توسط علمای ربانی از کتاب و سنت میگیریم، هر آخوندی که عالم ربانی نیست.
شیوه تربیتی عرفان مقربین در تثبیت دین
حال این سوال پیش میآید که در این روایت گفته شده فرد باید دینش را از کتاب و سنت بگیرد، خب همه که کتاب و سنت نمیدانند پس اگر اینطور باشد همه باید عالم ربانی بشوند، همه باید حکیم و فیلسوف و فقیه بشوند چون آخوند شدن هم کافی نیست، آخوندها که همه عالم ربانی نیستند، عالم ربانی مشخصات خاصی دارد. پس در غیر این صورت همه بدبخت هستیم، چون این روایت میگوید که هر که دینش را از کتاب و سنت بگیرد به تثبیت دین رسیده و هرکس که از دهان مردم و از افراد بگیرد، سقوط میکند. خب ما که عالم ربانی نیستیم و از کتاب و سنت هم نمیتوانیم بگیریم پس جزء افرادی هستیم که دین را از مردم میگیرند؟ خیر، برنامه عرفان مقربین این است که افراد حداقل یک سال در کلاسها شرکت کنند و در مرحله اول به یقین و سپس به علمالیقین برسند. در تربیت سیستم عرفان مقربین برنامهای است که افراد به علمالیقین برسند، به علمالیقین رسیدن همان گرفتن اصل از کتاب و سنت است، لازم نیست که همه عالم ربانی شوند بلکه افراد وقتی اصول اصلی را از کتاب و سنت گرفتند، در دینشان تثبیت پیدا میکنند.
بنده در همین کانون علم و دین کسانی را میشناسم که شاید خیلی از مسائل شرعی را هم ندانند، ممکن است نمازش را بخواند بگویید که نمازت که غلط است یا مثلاً مسائل فرعی را هم ندانند ولی من یقین دارم که اینها در دل هر جای این دنیا که بروند دست از این سیستم برنمیدارند چون در اصول به یقین رسیدهاند. اشکال ندارد که انسان دهها مسئله شرعی را نداند ولی در دینش ثابت باشد چون آن اصول را از کتاب و سنت گرفته است. عرفان مقربین در این دو دوره عضویت عادی و عضویت وابسته، هدفش این است که افراد طوری تربیت شوند که به علمالیقین برسند. علمالیقین همین است که امام میفرماید: دینی که از کتاب و سنت گرفته شده است یعنی اصولی که وقتی فرد آنها را بگیرد، دیگر در مقابل تمام ادیان و تمام فرقهها و تمام مکاتب و تمام تفکرات دینی واکسینه میشود، یعنی میفهمد که حقیقت چیست و یقینی پیدا میکند که دیگر از این راه برنمیگردد.
برعکس آن آقایی که میرود در حوزه علمیه و جزئیات را یاد میگیرد، ادبیات عرب را یاد میگیرد، تاریخ اسلام میخواند، کتاب لمعه می خواند، کتاب مکاسب میخواند ولی اصل آن را یاد نگرفته است، لذا آیت الله شده ولی فاسد می شود چون اصل را نگرفته است. اطلاعات او زیاد است اما حکمت نه! حکمت در همینها است، حکمت یعنی محکم یعنی عقاید محکم، عقایدی که هیچ وقت دیگر تغییر نمیکند، عقایدی که در مقابل تمام عقاید و تفکرات بشری حرف اول را میزند.
اگر کسی پرسید که چه فایده؟ تو کجا رسیدی؟ آیا میتوانی روی آب راه بروی؟ آیا میتوانی خواب تعبیر کنی؟ در پاسخ باید گفت اصلاً عرفان برای این چیزها نیست، ما در کلاس عرفان دنبال این هستیم که بفهمیم کجا باید باشیم، چگونه زندگی کنیم و این راه و این سبک زندگی را که یاد گرفتیم هر سبک دیگری را میبینیم، در مقابل این ناقص است و هیچ کدام به این کمال نیست. وقتی انسان به اینجا برسد، دیگر هیچ چیز نمیتواند او را بلرزاند، هیچ چیز نمیتواند او را برگرداند. این گرفتن از کتاب و سنت یعنی وصل شدن به منبع شناخت، این مسئله مهمی است و کسانی که به این منبع وصل نشدند، شناخت خود را از منابع شیطانی میگیرند، از فضای مجازی میگیرند، از تبلیغات استکبار جهانی میگیرند، از تبلیغات فراماسونری میگیرند، از تبلیغات صهیونیستها میگیرند، از تبلیغات منافقین میگیرند، از تبلیغات کسانی که با دین و با اسلام و با اهل بیت مخالف هستند میگیرند و آنها وارد هستند بمباران اطلاعاتی میکنند.
اطلاعات، غذای روح و عقل
در روایت آمده است که همانطور که بدن انسان به غذا احتیاج دارد، روح او هم به غذا احتیاج دارد، عقل او هم به غذا احتیاج دارد. غذای بدن انسان همین موادی است که از طبیعت میگیرد، میوهها، پروتئینها، ویتامینها و … . عقل انسان هم که روح او باشد غذای خود را از اطلاعات میگیرد، اطلاعاتی که دریافت میکند. اگر این اطلاعات از جاهای کثیفی بیاید، اطلاعات دروغ باشد، اطلاعات مونتاژی باشد، اطلاعات شانتاژی باشد، اطلاعات آلوده باشد، اطلاعاتی باشد که آن را بزرگ کردند یا کوچک کردند یا مسخره کردند با همان روشهایی که روشهای تبلیغاتی شیاطین است که یک خبر را دروغ میکنند، بزرگ میکنند، کوچک میکنند، مخلوط با دروغ میگذارند، جعلیات میگذارند، اگر اینها باشد، عقلِ او را خراب میکند، عقل که خراب شد دیگر انسان نمیتواند تصمیم بگیرد، نمیتواند بفهمد که چه اتفاقی افتاده و در همین زمان است که تحت تأثیر معاویه قرار میگیرد و تاریخ اسلام سرانجام آن را نشان داده است.
دو تا تاریخ را اگر خوب دقت کنید بسیاری از تجربیات را میبینید که امروزه در جامعه ما دارد پیاده میشود یکی تاریخ صدر اسلام خصوصاً تاریخ زندگی مبارزه امیرالمومنین با معاویه، معاویه از آن سَیّاسها و حقهبازهایی بود که با دروغ و شایعه در میان مسلمانها، سپاه امیرالمومنین را تضعیف میکرد و در آخر هم موفق شد. یکی هم تاریخ مشروطه؛ تاریخ مشروطه را اگر بخوانید میبینید که چه سیاست بازیها، چه حقه بازیها، چه دروغها، چه جعلیات و چه کارهایی کردند که یکصد سال کشور ما را به قَهقرا بردند، چه ضربهها زدند، چه کشتارها شد، چه بیگناهانی کشته شد که حالا مثلاً شما دلتان برای یک جوانی که اینطوری حالا از دنیا رفته میسوزد. در طول یکصد سال میلیونها جوان کشته شدند به خاطر حقهبازیها و سیاستبازیهایی که نفوذیهایِ بهاییها و فراماسونرها و غرب زدهها و بیدینها بعد از مشروطه و در جریان مشروطه بر سر کشور آوردند. چه دروغها جعل کردند، چه کارها کردند به طوری که آن قدر جعلیات و دروغ و شایعات درست کردند که گاهی مواقع بین علما اختلاف میافتاد، دوتا عالم بزرگ گیج شده بودند، گیج میشدند و نمیدانستند قضایا چیست! این تاریخ مشروطه ایران بسیار درسآموز است و بعد از مشروطه اتفاقی که در دوره پهلوی افتاد و دست نشانده دشمنان آمدند حاکم شدند و ما الان هرچه عقب ماندگی داریم از همین است. شما ممکن است بگویید عقب ماندگی ما به خاطر بعضی از مدیران فاسد است، این فرهنگی که مدیران فاسد ما هم دارند، ارثی است که در طول سیصد سال استعمار در این جامعه تزریق شده مثل باند بازی که بزرگترین آسیب جامعه مدیریتی ما است، بزرگترین عیب مدیریت جامعه ما است از همان موقعها مانده است.
بنابراین اطلاعات غلط برای عقل مثل غذای فاسد برای جسم است، همانطور که غذای فاسد جسم را بیمار میکند اطلاعات غلط هم روح و عقل را خراب میکند، لذا میفرماید: ﴿فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِه﴾[۲] انسان باید به غذایی که میخورد نگاه کند. امام میفرماید که این منظور از طعام فقط طعام جسمی نیست، این طعام روحی هم هست و طعام روحی مهمتر است. منظور این است که ببین علم خود را از چه کسی میگیری، اطلاعات خود را از چه کسی میگیری.
مسئله روز جامعه
در مورد این مسئلهای هم که اتفاق افتاده به من گفتند صحبت کنم. به نظر من اصلاً مسئله مهمی نیست، یک اتفاقی افتاده این اتفاق دو بُعد میتواند داشته باشد؛ یک بعد آن این است که یک دستهایی در کار بوده که یک همچین اتفاقی رقم بخورد و جامعه اینطوری به هم بریزد و علیه نظام سوءاستفاده بشود. یکی هم نه طبیعی است دیگر، وقتی فرد دچار استرس میشود، گاهی مواقع اگر ظرفیت نداشته باشد، ممکن است به سکته قلبی هم برسد!
استرس اثر میگذارد. همین امروز دهها پیرمرد به خاطر اینکه بچه آنها عصبانیشان کرده سکته قلبی کردند و مردند، همین امروز دهها پیرزن که قلب آنها ضعیف است خبر بدی به او رسیده و سکته کرده و از دنیا رفته است، مگر به خاطر هر کدام از اینها جامعه باید به هم بریزد؟ اما اگر یک مأموری عمداً یک خطایی کرده، باید با او برخورد بشود و رسیدگی بشود و هیچ وقت هم جلوی آن را نمیشود گرفت. بعضیها گمان میکنند مأموران دولت ومأموران انتظامی باید سعه صدر داشته باشند، باید صبور باشند، باید مهربان باشند، اما همه افراد که اینگونه نیستند. مأمور هم یک آدم عادی است دیگر، گاهی مواقع عصبانی میشود، گاهی مواقع ناراحت میشود، این مسائل چیزهای طبیعی است و هیچ وقت هم نمیشود اینها را اصلاح کرد. البته باید درس داد، باید آموزش داد ولی اگر یک اتفاقی افتاد بالاخره یک چیز طبیعی است، هر کسی باید وظیفه خودش را انجام بدهد. ما در این مسائل وارد نمیشویم فقط من چیزی که به شما میگویم این است که در این جور مسائل باید تحقیق کرد اولاً عالِم عاقل کسی است که تا دقیقا اطلاعات به او نرسیده قضاوت نمیکند.
این را یادتان باشد که عقلا میگویند در هر حادثه اجتماعی، آن کسی که از همه بیشتر سود میبرد عاملش آن است! میگویند که ببینید چه کسی در این مسئله سود بیشتر میبرد اول مظنون او است. شما در این حادثه و حادثههای مشابه این ببینید چه کسی خیلی سود میبرد؟ چه کسی خیلی استفاده میکند؟ اگر میخواهید دنبال علت اصلی آن بگردید او علت آن است، دیگر این که جنایتکار چه کسی است، نیروی انتظامی است، نظام جمهوری اسلامی است، قوه قضاییه است و…. دنبال اینها نروید. ما میخواهیم نتیجه بگیریم. چه نتیجهای را بگیریم؟ نتیجه بگیریم که نیروی انتظامی باید کلاً برود؟ نتیجه بگیریم که کلاً حجاب باید برداشته بشود؟ یا این چیزی که یک عده افراد اهل دنیا فقط دنبال عیاشی هستند و در فضای مجازی پر میکنند مبارزه با حجاب و مبارزه با نیروی انتظامی و … . نیروی انتظامی که کاری نکرده، نیروی انتظامی موظف است هر کسی خلافی انجام داد با او برخورد کند، برخورد هم مراتب دارد و باید آن مراتب را رعایت کند اگر نکرد اشتباه کرده ولی باید برخورد کند، اگر چیزی خلاف قانون است نیروی انتظامی موظف است برخورد کند اما اگر قانون اشتباه کرده تقصیر قانون است تقصیر نیروی انتظامی نیست، قانون را بروید درست کنید اگر قانون اشتباه است.
اینها که با حجاب مخالف هستند شما از آنها بپرسید که فقط با حجاب مخالف هستید یا با نظام مخالف هستید؟ اگر با حجاب مخالف هستید یک بحث علمی است باید بروید ثابت کنید، به افراد ثابت کنید افراد مثل شما معتقد بشوند، معتقد شدند تعداد آنها زیاد بشود و تبدیل به یک خواست عمومی بشود بیایند و بروند بگویند ما این قانون را قبول نداریم به این دلایل و این قانون غلط است و قانون باید عوض بشود. اگر با کلّ نظام مخالف هستید این که حق یَقِفی ندارد، اینها امروز میگویند که چادر نباشد، فردا میگویند مقنعه هم نباید باشد، بسیار خب مقنعه هم نباشد، بعد از آن چی؟ طرف میخواهد با شورت بیاید بیرون چه اشکال دارد؟ آزادی است دیگر. بعد حالا در خیابان همدیگر را ببوسند چه اشکالی دارد؟ به شما چه مربوط است؟ در خیابان آمیزش جنسی کنند چه اشکالی دارد؟ و همینطور ادامه پیدا میکند. این وضعیت باید تا جایی پیش برود که کلاً فساد در جامعه پخش بشود، اصلاً دیگر اثری از دین نمیماند. در آندلس همین کار را کردند، اول فاحشهها را آزاد کردند، فاحشهها در خیابانها افتادند و جوانها را برهنه کردند بعد هم قتل عام و قتل عام و… . آن حوادثی که در تاریخ پیش آمده از طرف همین غربیها، صدها هزار زن و بچه مسلمان، دختر و پسر، جوان و پیر، گفتند از شهر بیرون بروید، رفتند و همه را در بیابان ریختند و قتلعام کردند! برای اینها دلتان بسوزد، اعلام عزای عمومی کنید و غصه بخورید! این اتفاق می افتد وقتی که فساد همه جا را بگیرد.
یک جوان پاکِ خدمت کارِ نیروی انتظامی شهید شده، هیچ! در راه امنیت کشته شده، هیچ کس هیچ چیزی نمیگوید! خب یک دختری لباس او خلاف داشته، به او تذکر دادند ایشان هم دچار استرس شده یا عوامل دیگری که ذکر شد، ابتدا باید دید که چه کسانی در این حوادث سود میبرند؟ آنها عامل هستند، آنها این کارها را کردند، آنها این زمینهها را فراهم کردند. اگر دستی پشت پرده باشد که مشخص است اگر دستی پشت پرده نباشد که بالاخره نیروی انتظامی وظیفهاش بوده و این کار را انجام داده، اگر اشتباهی کرده باید طبق قانون رسیدگی بشود. اگر هم که هدف مبارزه با حجاب است به عنوان مبارزه با نظام این هم خب معلوم است تکلیف آن چیست.
چون دوستان گفتند که در این مورد هم صحبتی بشود، بنده این مسائل را مطرح کردم ولی در کا به نظر من مسئله خاصی نیست، هیچ اتفاقی هم نمیافتد، فقط یک اتفاقی است که به نظر میرسد از قبل برنامهریزی شده بوده، چون بلافاصله خیلی سازماندهی جریان تبلیغات شیطانی وارد شد. معمولاً این جور چیزها اینطوری نیست که تصادفی باشد حالا ممکن است هم باشد، من نمیدانم، من زیاد اطلاع ندارم ولی معمولاً این طوری است. لذا در این جور مواقع باید ببینید چه کسانی دارند میگویند، حق و باطل را از گوینده بفهمید، از روی مطالب نفهمید. چه بسا کسانی حرف حق بزنند ولی هدف آنها باطل است. حالا مردم خصوصا جوانها مواظب هستند که تحت تاثیر فضای مجازی قرار نگیرند. در این چهل سال انقلاب همیشه شلوغی، تظاهرات و درگیری بوده است، خاطر شما جمع باشد تا زمانی که مردم ما متدین هستند امام حسین دارند، هیچ اتفاقی نمیافتد. این دوره دیگر از آن دورههای قبل نیست، جامعه نشان میدهد تاریخ نشان میدهد که دارد به طرف پیشرفت و تثبیت کربلا و عاشورا میرود و روز به روز پرچم حق و پرچم امامت حق و اسلام ناب در دنیا دارد پیشرفت میکند. این سازمان شانگهای ضربه بزرگی به تحریمها زد، خیلی مسئله مهمی بود، دستاورد بزرگی بود. دشمنان برای این که این مسائل را تحت الشعاع قرار بدهند گاهی مواقع این کارها را میکنند و بعضی از جوان ها که میگویند ما نگران هستیم، بنده به آنها میگویم نگران نباشید، انشاءالله همه چیز خوب پیش خواهد رفت. البته به شرطی که ما آگاه باشیم و این آگاهیِ خود را با همین مسئله که عرض کردم یعنی با وصل شدن به منابع اطلاعاتی حقّانی حفظ کنیم، منابع اطلاعاتی خود را درست کنید، به حقیقت می رسید و انشاءالله خوشبخت و پیروز خواهید شد.
[۱] سوره ابراهیم آیه ۲۷
[۲]سوره عبس، آیه۲۴