معماری
Home / سخنرانی ها / متن سخنرانی / سخنرانی استاد علوی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۲

سخنرانی استاد علوی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۲

بسمه تعالی

اهم موضوعات مطروحه در این جلسه به شرح ذیل است :

  • نشانه های علمای ربانی
  • سجده به چه معنا است؟
  • تعریف فرشتگان
  • دلیل خلقت انسان
  • نشانه علمای ربانی
  • نشانه علمای ربانی
  • مهمترین درد عالم ربانی
  • توحید ولایی
  • مدعیان دروغین
  • ادعای شاه
  • دینداران ظاهری

نشانه های علمای ربانی

از نشانه‌های علمای ربانی و اولیای خداوند این است که درد دین دارند، علمای ربانی و اولیای الهی که ما باید به‌دنبال شناخت آن‌ها باشیم و همان‌طورکه مکرر در جلسات گفته شد که بالاترین وظیفه ما این است که ما باید به‌دنبال پیدا کردن اولیای الهی و تبعیت از آن‌ها باشیم. بنده یک دلیلی برای شما عرض می‌کنم که در این یکی دو سال اخیر که به این بحث کم‌تر توجه شده‌است، ولی در سال‌های قبل چندین‌بار گفته‌شده است؛ داستان خلقت آدم و ماجرای سجده ملائکه را همه می‌دانید، همه می‌دانید که خداوند در قرآن در همان آیات ابتدایی قرآن ماجرای حضرت آدم را تعریف می‌کند و می‌فرماید: وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً(سوره بقره آیه ۳۰) داستان حضرت آدم؛ داستان زندگی ما است. داستان این نیست که یک نفر فقط بوده باشد که آمده روی کره زمین، یک شخصی آمده باشد روی زمین، نه! این یک شخص نیست! داستان حضرت آدم داستان حقیقت انسانیت است. به‌عنوان مثال؛ خداوند آدم و حوا را در بهشت جا داد و بعد طاووس از بهشت آمد بیرون و بعد شیطان مار را دید با مار هماهنگی کرد و وارد بهشت شد در داستان‌های آفرینش در ادیان دیگر داستان را این‌چنین می‌گویند، البته روایت‌های خود ما هم به این‌ها یک اشاراتی دارد. حالا بعضی‌ها نفهمیدند می‌گویند این‌ها اسرائیلیات است، خیر این‌ها اسرائیلیات نیست، البته در ادیان دیگر تحریف شده‌است اما بعضی از قسمت‌ها صحیح است. در آن‌جا نمی‌گوید که شیطان یک ماری را دید، نمی‌گوید که یک طاووسی را دید! می‌گوید: مار را دید، یعنی چی؟ یعنی آن حقیقت مار، طاووس یعنی؛ حقیقت طاووس و آدم یعنی حقیقت آدم است و شیطان حقیقت شیطان است. یعنی چه؟ یعنی خداوند به فرشته‌ها گفت من می‌خواهم آدم را خلق کنم و فرشته‌ها باید به آدم سجده کنند.

سجده به چه معنا است؟

سجده به‌معنای تبعیت کردن است، به‌معنای اطاعت کردن است، به‌معنای خدمت کردن است، سجده به‌معنای تسلیم شدن است. در جنگ‌های قدیم وقتی یک پادشاهی یک فرماندهی در جنگ شکست می‌خورد برای‌اینکه کشته نشود تسلیم می‌شد و برای‌اینکه به دشمن ثابت کند که من تسلیم هستم و هرچه تو می‌گویی من گوش می‌دهم به حالت سجده می‌رفتند، یعنی من دیگر نمی‌توانم هیچ کاری بکنم و گردن من و وجود من در اختیار تو است و تو می‌توانی من را بکشی. سجده یعنی؛ من در خدمت تو هستم و هیچ مخالفتی در مقابل تو نمی‌کنم. وقتی خداوند می‌فرماید: فرشتگان به آدم سجده کردند؛ یعنی تمام فرشتگان در خدمت آدم هستند، کدام آدم! آن آدم حقیقی، هرچقدر تو و من به آن آدم حقیقی نزدیک می‌شویم فرشته‌ها تابع ما می‌شوند و از ما اطاعت می‌کنند؛ چون آن آدم حقیقی در ما هم وجود دارد، حقیقت روح و حقیقت آن آدم حقیقی در من هست در شما هست در همه انسان‌ها است.

 

تعریف فرشتگان

هر انسانی که به مقام آدمیت برسد فرشتگان در مقابل او سجده می‌کنند؛ یعنی فرشته‌ها در خدمت او قرار می‌گیرند. حالا فرشته‌ها چه چیزی هستند! فرشتگان تمام ذرات عالم هستند، ذرات ریز عالم؛ یعنی اتم حتی از اتم پایین‌تر الکترون‌ها حتی از الکترون‌ها پایین‌تر آن ذرات بنیادی عالم، این‌ها فرشتگان هستند.تعریف فرشتگان را اگر بخواهیم به زبان فیزیک و به زبان طبیعت بگوییم؛ ذرات عالم هستی هستند، آن ذرات بنیادی که با آن الکترون ساخته می‌شود، نوترون و پروتون ساخته می‌شود، اتم ساخته می‌شود و حتی با آن آنتی پروتون، آنتی نوترون، آنتی الکترون ساخته می‌شود تمام این ذرات ریز عالم فرشتگان هستند. وقتی فرشتگان به آدم سجده کردند؛ یعنی تمام عالم در مقابل آدم تسلیم شده‌اند به جز یک نفر آن‌هم شیطان، خب شیطان سجده نکرد.

بنابراین به داستان آدم که دقت کنید می‌بینید خداوند می‌فرماید: من یک شخصی را خلق می‌کنم که او نماینده‌ی من است و همه باید به او سجده کنند و اطاعت کنند و اصلاً داستان خلقت همین است. داستان خلقت این نیست که من انسان‌هایی خلق می‌کنم که این‌ها نماز بخوانند، زکات بدهند امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند یا با هم مهربان باشند و به‌دنبال خوشبختی و سعادت باشند… البته این‌ها همه هست ولی اصل نیست این‌ها در مرحله دوم قرار می‌گیرند، و مرحله اول و اصل این است که من یک ولی و نماینده‌ای خلق می‌کنم که همه باید از آن اطاعت کنند؛ یعنی این بحثی که ما این‌جا داریم که می‌گوییم تنها راه رسیدن به سعادت ابدی وصل شدن به سلسله اولیا است؛ یعنی انسان باید بگردد به‌دنبال اولیاءالله و اولیای خدا را پیدا کند و در خدمت آن‌ها باشد این همان داستان آدم است، ما حرف جدیدی نمی‌زنیم ما داریم همان حرف اول را می‌زنیم این بی‌سوادها هستند که نمی‌توانند حرف را تحلیل کنند و می‌گویند؛ آقا این چه حرفی است، این حاج‌آقا علوی دارد حرف جدیدی می‌زند! نه، ما حرف جدیدی نمی‌زنیم ما همان حرف را می‌گوییم می‌گوییم.

دلیل خلقت انسان

خدا اصلاً ما را خلق کرده‌است که اطاعت ولی او را انجام دهیم. همه عالم را خلق کرده و هر کس در عالم ولایتش قوی‌تر باشد و به او نزدیک شود دیگران باید به او خدمت کنند. این همان داستان آدم است یا همین داستان اهدنا صراط المستقیم است صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم… اهدنا الصراط المستقیم یعنی؛ راه ولایت، همه علما و همه مفسرین با ادله عقلی و ادله روایی ثابت کرده‌اند که صراط مستقیم صراط ولایت است که در رأس آن ولی‌الله‌الاعظم است و هر کسی به نسبتی که ولایت دارد در این مسیر است. خب، ولی خدا نشانه‌هایی دارد که ما باید به‌دنبال نشانه‌های اولیای خدا و علمای ربانی باشیم.

نشانه علمای ربانی

یکی از نشانه‌های علمای ربانی این است که درد دین دارند، عالم ربانی درد دین دارد. درد اقتصاد مردم را ندارد نه این‌که نداشته باشد دارد ولی اصل و مهم‌ترین آن‌ها درد دین است. این دردها مال افرادی است که هدف خلقت را نشناخته‌اند مهم‌ترین درد آن دردی است که اگر درمان شود همه‌ چیز با آن می‌آید؛ سعادت دنیا و آخرت می‌آید، چیزهایی که ما نمی‌توانیم درک کنیم؛ یکی از آن‌ها رفاه است، یکی از آن‌ها سلامت است، یکی از آن‌ها امنیت است، یکی از آن‌ها اقتصاد و خوش‌بختی است، این‌ها چیزهای دست چندم است که می‌آید. خدا رحمت کند امام رحمهالله‌علیه را آن زمان که  انقلاب کردند یکی از افراد دولت موقت آن زمان گفته بودند که ما آب را مجانی می‌کنیم، ما برق را مجانی می‌کنیم همه خوشحال بودند، می‌گفتند انقلاب شد الحمدلله نجات پیدا کردیم از شر طاغوت… هرکس می‌آمد و یک وعده‌ای می‌داد که ایران می‌شود بهشت یا هرچیز دیگری… امام فرمود: نه، این کشور را حداقل  اگر همه خوب کار کنند، اگر همه به وظایفشان عمل کنند بیست سال می‌کشد تا بتوانیم این کشور را تازه بتوانیم از زیر صفر به صفر برسانیم. بعد امام فرمود دلتان خوش نباشد که ما به شما برق رایگان و آب رایگان می‌دهیم این حرفی بود که بعضی از آن شیطان‌ها به دروغ گفته‌اند که امام وعده داده بود که برق مجانی می‌شود، آب مجانی می‌شود… نه امام چنین وعده‌ای را نداده بود، یک نفر در دولت موقت این حرف را زده بود و در روزنامه‌ها نوشته بودند که مثلا مردم خوشحال کنند و… یک وعده الکی داده بودند که به همه خانه می‌دهیم و همه صاحب‌خانه می‌شوند افراد تازه‌کار و افرادی که انقلاب شده بود و یک عده طاغوتی که اصلاً مدیریتی نکرده بودند همین‌طور یک وعده‌هایی داده شد مانند این رئیس‌جمهورها که هزارتا وعده می‌دهند و وقتی‌که می‌آیند می‌گویند که نمی‌شود، نگذاشتند، نشد به ذوق رئیس‌جمهوری وعده می‌دهند و وقتی‌که رئیس‌جمهور شدند می‌گویند که رهبر نگذاشت! علما نگذاشتند! حزب‌اللهی‌ها نگذاشتند! مجلس نداشت! قوه قضاییه نداشت! همین‌طور بهانه‌ها را شروع می‌کنند… خب نکبت تو که می‌دانی با یک گروه می‌خواهی کار کنی که نمی‌گذارند کار کنی چرا حرص می‌زنی که بشوی رئیس‌جمهور؟!

البته من با رئیس‌جمهور خاصی کار ندارم تمام رئیس‌جمهورها در تمام کشورهای دنیا از جمله کشور ایران، تمام رئیس جمهورها این وعده‌ها را می‌دهند و می‌گویند نمی‌گذارند! خب وقتی‌که نمی‌گذارند چرا می‌گویی، چرا وعده می‌دهی! چون شیطان می‌آید و جاه‌طلبی و ریاست‌طلبی آغاز می‌شود. خب این‌ها اول انقلاب بود و همه وعده می‌دادند . امام فرمود دلتان را خوش نکنید ما بالاتر از این‌ها به شما می‌دهیم ما به شما دین می‌دهیم و شما را با خدا آشنا می‌کنیم ما معنویت را به شما می‌دهیم و این اتفاق هم افتاد. یعنی ملت ایران بعد از انقلاب زمین تا آسمان تغییر کردند و متحول شدند، صد و هشتاد درجه تغییر کرده‌اند از انسان‌هایی که فقط به‌دنبال خوش‌گذرانی و عیاشی در این دنیای پست و شاد بودن تبدیل به یک دولت انقلابی یک دولت فهیم شدن یک ملتی که الآن به‌جایی رسیدند که اگر کسی بخواهد اختلاس کند صدای مردم درمی‌آید و اگر کسی دروغ بگوید صدای مردم بلند می‌شود و درنهایت مطالبات مردم رفت بالا یعنی انقلاب سطح تمدن و فرهنگ مردم را آورد بالا و دیانت الان با دیانت زمان طاغوت که اصلا دیانتی نبود و اگر هم بود در حد خیلی ساده بود در حد این‌که دین را بفهمند، تفسیر قرآن را بفهند که حقایق را بفهمند و این امام حسینی که ما معرفی می‌کنیم به شما یعنی  انقلاب اسلامی معرفی می‌کند با امام حسینی که زمان شاه معرفی می‌کردند زمین تا آسمان فرق می‌کرد. این امام حسین مظهر آزادگی، مظهر عدالت، مظهر حق‌جویی، مظهر عقل، اهل فلسفه و عرفان است آن امام حسین که آنها معرفی می‌کردند امام حسینی بود که طفلی را تنها گیر آوردند و کشتند… این فرق می‌کرد. امام فرمود ما به شما فرهنگ می‌دهیم، عقل می‌دهیم و این اتفاق افتاد.

مهمترین درد عالم ربانی

امام و عالم ربانی کسی است که درد دین دارد یعنی دلش برای دین‌داری مردم می‌سوزد، دلش برای‌اینکه دین زنده نباشد می‌سوزد. مهم‌ترین دردش؛ درد دین است.  دین یعنی آن حقایق اصیل که خداوند گفته است، دین یعنی فرهنگ‌های اصیل، دین یعنی ارتباط با خداوند، این‌ها برای یک عالم ربانی مهم است. اگر یک کسی این غصه‌ها را داشت؛ غصه‌ی این را داشت که مردم باید از قوانین تبعیت کنند، مردم باید تقوا داشته باشند، مردم باید شهوت‌رانی نکنند و مردم باید با خدا ارتباط داشته باشند، مردم باید انسانیت و تقوی و اخلاق را در بین خودشان رواج دهند و از این‌که این نیست غصه می‌خورند این می‌شود درد دین داشتن، این نشانه عالم ربانی است. هر گاه دیدید شخصی این‌چنین است بر روی این مسائل حساس است و به این مسائل اهمیت می‌دهد بدانید که این ولی خدا است، این جزء اولیاءالله است و جزء علمای ربانی است و با او ارتباط برقرار کنید و این فرهنگ را در جامعه پخش کنید. دوستان من، من به یقین رسیده‌ام به یقین صد درصد رسیده‌ام اگر می‌خواهید به امام زمان خدمت کنید همین تفکر عرفان مقربین، همین تفکر توحید ولایی، توحید ولایی، توحید ولایی.‌..

توحید ولایی

 توحید ولایی را در جامعه پخش کنید، راهش همین است، توحید یعنی؛ توحید ولایی، توحید اگر غیر ولایی باشد نمی‌شود ما دو حدیث داریم یک حدیث می‌گوید “کلمه لا اله الا الله حِصنی فَمن دَخل حِصنی امن مِن عَذابی” دژ محکم توحید است، آن قلعه محکم که هرکس واردش شد امنیت دارد و نجات پیدا می‌کند توحید است لا إله إلا الله این‌که هیچ حقیقتی جز حقیقت الله وجود ندارد کلمه “لااله‌الاالله حِصنی” این همان حدیث سلسله‌الذهب است که امام رضا در آن ماجرا می‌فرماید و یک روایت دیگر داریم می‌فرماید: “وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی” ولایت امیر حصن قلعه است، خب این یعنی چی؟ یعنی ما دو قلعه داریم؟! یک قلعه توحید و یک قلعه ولایت! نه این نمی‌شود که   ما یک قلعه داریم؛ منتها یکی اصل است و یکی باب ورود به آن قلعه است، آن در ورودی به لااله‌الاالله ولایت است. توحید بدون ولایت می‌شود توحید ادیان دیگر، آن توحیدی که نجات‌دهنده است توحید ولایت است و توحید بدون ولایت می‌شود توحید شیطان. شیطان چی گفت؟ شیطان گفت من به آدم سجده نمی‌کنم ولی به تو هر چقدر بخواهی سجده می‌کنم، شش هزار سال که معلوم نیست از این سال‌های دنیا است یا از سال‌های آخرت، شش هزار سال توحید داشت شیطان، اما توحید بدون ولایت به محض این‌که توحید ولایی مطرح شد شکست خورد. پس حرفی که استاد علوی دارد می‌زند می‌گوید توحید ولایی حرف جدیدی نیست حرف خود قرآن است وقتی ما می‌گوییم پیامبر اسلام پیامبر توحید است ولی توحید ولایی این را می‌خواهیم بگوییم می‌خواهیم بگوییم خداوند تا زمانی که شیطان او را عبادت می‌کرد او را امتحان نکرده بود موقعی که ولایت مطرح شد و گفت تو باید من را از طریق ولی من بپرستی شیطان کم آورد. توحید ولایی یعنی اینکه ما دو تا دژ نداریم دو تا قلعه نداریم یک قلعه توحید یک قلعه ولایت، این دوتا یکی هستند منتهی یکی از آن‌ها باب ورود به آن دومی است توحید ولایی باب ورود به توحید الهی است این می‌شود درد دین  این می‌شود عالم ربانی بودن این می‌شود ارتباط با علمای ربانی.

مدعیان دروغین

در مقابل مدعیان است در مقابل انعَمتَ علیهِم چه کسانی هستند؟ مغضوب علیهم و ضالّین دوتا گروهی هستند که در مقابل اَنعمت علیهم هستند.  این علمای ربانی اولیاء الهی اَنعمت علیهم هستند مغضوب علیهم مدعیان هستند ادعا می‌کنند دروغ ادعا می‌کنند شیطان هستند و مورد غضب الهی هستند دروغ آن‌ها چیست؟ دروغ آن‌ها همین حرف است می‌آیند می‌گویند آقا ما درد دین داریم ولی وقتی می‌روی در بطن آن‌ها می‌بینی درد دین ندارند بلکه درد خود را دارند دین را وسیله قرار دادند و همیشه هم هست در همه جوامع هست جامعه ما چون یک جامعه توحیدی و یک جامعه ولایی است این مطلب خیلی قشنگ بروز می‌کند خیلی قشنگ ظاهر می‌شود، شما قشنگ می‌توانید ببینید قشنگ ظاهر شده به سادگی می‌توانید بفهمید که چه کسی مدعی ولایت الهی است و چه کسی واقعاً ولایت الهی دارد. شیطان و شیاطین مدعی این‌ها می‌آیند همین حرف را می‌زنند می‌گویند آقا ما درد دین داریم قرآن از قول فرعون، فرعون چه می‌گفت می‌گفت که “وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْیَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ. سوره غافر، آیه۲۶” فرعون می‌گفت من می‌ترسم موسی دین شما را تغییر بدهد، غصه دین می‌خورد می‌گفت بگذارید من موسی را بکُشم موسی می‌خواهد دین شما را تغییر بدهد موسی می‌خواهد “أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ” موسی می‌خواهد دین شما را تغییر بدهد و نتیجه آن این می‌شود فساد در روی زمین می‌کند. فرعون مردم را از موسی می‌ترساند ولی از چه چیزی می‌ترساند می‌گفت مثلاً موسی بیاید شما دیگر رفاه ندارید شما دیگر اقتصاد ندارید شما دیگر علناً این را نمی‌گفت می‌گفت موسی اگر بیاید دین شما را تغییر می‌دهد “اوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ” فساد می‌کند، این را می‌گفت مردم را می‌ترساند این ادعا را می‌کرد در حالی که دینی که می‌ترسید تغییر پیدا کند کدام دین بود دین الهی نبود همان دین خود او بود که می‌گفت “فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَىٰ. سوره نازعات، آیه۲۴” من به غیر از خودم برای شما خدای دیگری قائل نیستم دین خود را می‌گفت او منافع خود را دین مردم تلقی می‌کرد حالا خیلی‌ها هستند همین‌طور هستند خیال می‌کنند دین مردم منافع آن‌ها است، مردم بی‌دین نشوند!

ادعای شاه

 شاه در آن اواخر حکومت طاغوت رفت در مشهد در محضر امام رضا آن‌جا سخنرانی کرد گفت ای مردم این انقلابی که شما دارید می‌کنید من برای خودم ناراحت نیستم، محتوای صحبت او این بود که من می‌ترسم دین شما خراب بشود. شاه غصه دین مردم را می‌خورد می‌گفت من برای دین شما، شاهی که منبع فساد بود شاهی که تمام فسادها از آن‌جا از خود او شروع می‌شد می‌گفت که من می‌ترسم یک عالم زاهد پاکی که هفتاد سال هشتاد سال خود را نشان داده مثل امام می‌گفت من می‌ترسم این دین شما را خراب کند. ببینید چقدر خنده‌دار بود یک آدم بی‌دین ضد دین در مقابل یک عالم ربانی و در مقابل علمای ربانی در مقابل آن‌ها ایستاده همان‌طور که فرعون در مقابل موسی ایستاده می‌گوید من می‌ترسم دین شما را خراب کند این می‌شود چی؟ این می‌شود تشخیص عالم حقیقی و مدعی دین، مدعی ولایت، مدعی، دشمن ولایت که انسان باید تشخیص بدهد که وظیفه ما همین است که تشخیص بدهیم برویم ببینیم چه کسی واقعا درد دین دارد؟ چه کسی ادعای دین می‌کند؟ شاهی که منشاء تمام فسادها بود یعنی زمان شاه مثل الان نبود برادر و خواهرها، خیال کنید مثل الان مثلاً مردم اگر فحشایی بود اگر بی بندوباری بود، اگر مواد مخدری بود، اگر مشروبات الکلی بود، اگر جلسات فساد بود، بی‌بندوباری بود مثلاً خیال کنید که این‌ها مثلاً مردم مثل الان، الان مرزها شکسته است الان یک انسان با این موبایل خود می‌تواند وارد عالم فساد بشود فساد وارد خانه‌ها بشود زمان شاه این‌طوری نبود زمان شاه این چیزها نبود زمان شاه هر چه فساد بود از دربار می آمد مواد مخدر از دربار می آمد سکس از دربار می‌آمد کاخ جوانان مشروب خوری از دربار می‌آمد اختلاط جنسی این‌ها همه از دربار می‌آمد فسادها از آن‌جا می‌آمد مرزها بسته بود، آنچه فساد و فحشا بود اول می‌آمد دربار از دربار در جامعه پخش می‌شد مثل الان نبود، الان جوان‌ها می‌روند داروخانه دوتا مواد مجازی که برای دارو است می‌گیرند ترکیب می‌کنند مواد مخدر درست می‌کنند آن موقع این‌طوری نبود که، آن موقع حشیش بود و هروئین بود که از دربار می‌آمد منشا آن خود دربار بود پخش کننده آن خود دربار بود یک آدمی که منشا تمام فسادهای کشور بود آمده می‌گوید که من می‌ترسم شما را بی‌دین کنند دین اسلام دین شیعه در خطر است ای مردم، می‌گفت دین شیعه مذهب شیعه در خطر است می‌خواست مردم را فریب بدهد مانند همان حرفی که فرعون می‌زد می‌گفت این خطر است تا بعد دیدیم که وقتی آن آقا رفت همین جوان‌هایی که او ساخته بود که دنبال کاخ جوانان بودند دنبال مواد بودند دنبال فسادهای جنسی بودند همین‌ها بچه‌هایی شدند که در جبهه رفتند و عارف شدند عرفای بزرگ شدند کارهای بزرگ کردند کشور را از چنگ تمام ابرقدرت‌ها نجات دادند دین این جوان‌ها را این‌طوری کرد نه تو، تو که پارتیِ جوانان داشتی،  تو که این‌ها را خراب می‌کردی دین این بود نه آن ولی او می‌گفت من دلم برای دین شما می‌لرزد می‌ترسم برای این‌که دین خود را از دست بدهید یا فساد در زمین بشود.

دینداران ظاهری

همین الان هم همین‌طور است عده‌ای هستند عمامه دارند عبا دارند ریش دارند تسبیح دارند درس خارج می‌دهند درس حوزه می‌دهند ولی می‌گویند که دل ما برای دین جامعه می‌لرزد، می‌ترسیم برای دین جامعه. خب ما از کجا بفهمیم این‌ها راست می‌گویند یا دروغ می‌گویند عمل آن‌ها را باید دید می‌بینی می‌گوید من دلم برای دین مردم می‌ترسد می‌لرزد اما وقتی که خود او می‌خواهد با مردم ارتباط برقرار کند با افراد فاسد با هنرپیشه‌های فاسد با افراد فاسق عکس می‌اندازد دست می‌دهد می‌رود با نامحرم دست می‌دهد با نامحرم عکس می‌اندازد با افرادی که سگ بازی را دارند رواج می‌دهند با آن‌ها می‌نشیند با آن‌ها پا می‌شود این به اسم این‌که من برای دین مردم می‌خواهم مردم را جذب کنم با افراد بی دین ارتباط برقرار می‌کند این دوست دارد که بگویند تو چقدر خوبی، چه کسانی بگویند؟ همان بی دین‌ها همان سگ بازها همان بی‌حجاب‌ها همان هنرپیشه‌های فاسد نه هنرپیشه‌های متعهد، دوست دارند که آن‌ها بگویند که آقا ما این را می‌خواهیم. شما نگاه کنید این‌هایی که دم از اصلاح طلبی و دم از این‌که دل ما برای مردم می‌سوزد مردم را جذب کنید وقتی دفاع می‌کنند از چه کسی دفاع می‌کنند وقتی می‌خواهی بگویی که ما باید مردم را جذب کنیم چه کسی را می‌خواهد جذب کند؟ می‌گوید اینترنت را آزاد می‌کنیم اینترنت را آزاد می‌کنم یعنی چی؟ یعنی فساد را رواج می‌دهم یک وعده‌های این چنینی می‌دهد اینترنت را آزاد می‌کنم نمی‌گذاریم به دختران شما اهانت کنند دختر شما یعنی چی؟ یعنی به یک خانم فاسدی که در خیابان دارد پرده‌دری می‌کند به این نباید چیزی بگوییم. ببینید به اسم دین از چه کسی حمایت می‌کند! این در واقع از آن‌ها نمی‌خواهد حمایت کند، این می‌خواهد محبوبیت خود را در بین افراد فاسق زیاد کند دل او برای خودش می‌سوزد خود را دین می‌داند اگر مردم من را دوست داشته باشد متدین هستند اگر من را دوست نداشته باشند بی‌دین هستند عمامه دارد عبا دارد ریش دارد، درس خوانده، مجتهد است ولی چی؟ ولی وقتی می‌گوید من می‌خواهم مردم جذب بشوند مردم بیایند به طرف اسلام کدام مردم؟ همین فَسَله و فجله همین سگ‌بازها همین کسانی که لخت می‌آیند مثلاً می‌خواهد بیاید در حرم امام حسین در دسته سینه زنی امام حسین مثلاً سینه بزند زنجیر بزند این، این دین را می‌خواهد دینی که یک آدم فاسق می‌خواهد داشته باشد آدم فاسد چی؟ نماز نمی‌خوانم حجابم را حفظ نمی‌کنم مشروب هم گاهی اوقات می‌خورم ولی برای امام حسین هم سینه می‌زنم این فسله این فجله این دین را می‌خواهد و اگر این بیاید می‌گوید من دین تو را می‌خواهم من مثل تو را دوست دارم این حاج آقا خشک است این حاج آقا به درد نمی‌خورد من دین تو را می‌خواهم دین تَر می‌خواهم دین خیس می‌خواهم دینی که لیز باشد هر کاری بتوانی انجام بدهی این طرفدار این‌ها است یعنی دین را چی می‌داند؟ محبوبیت خود. به خدا قسم این‌ها فقط برای این‌که محبوب بشوند این حرف‌ها را می‌زنند و الّا شما بروید در خانواده‌های آن‌ها در خانه‌های خود این‌طوری نیستند فقط برای این‌که این قشر بی‌دین را طرف خود بیاورند و این قشر بی‌دین وقتی به این‌ها می‌گویند آفرین حاج آقا من از تو خوشم می‌آید مثلاً می‌آید یک خواننده لاابالی آن طرف آبی فاسد بگوید مثلاً حاج آقا من از دین تو خوشم می‌آید این کیف می‌کند این منیت است این شیطان است عالم ربانی که دل او برای دین می‌سوزد این‌طوری دین را نمی‌خواهد دل او برای دین می‌سوزد می‌گوید جامعه باید پاک باشد دخترها باید با حجاب و پاک باشند پسرها باید پاک باشند باید رشد کنند ارتباط آن‌ها با خدا برای آن می‌سوزد آن رابطه را دوست دارد آن دین را دوست دارد و مردم را برای آن دین می‌خواهد نه برای خود لذا می‌بینید این شیطان است، هر کسی که می‌خواهد مردم را به خود جذب کند شیطان است و هر کسی که علی‌رغم این‌که مردم و مردم که می‌گوییم یعنی عوام‌الناس یعنی آن حیوان‌ها یعنی آن قشری که دین ندارند آن قشری که لاابالی هستند حیوانی زندگی می‌کنند آن قشر را کسی می‌خواهد جذب کند این عالم ربانی نیست عالم ربانی اگر هم می‌خواهد آن قشر را جذب کند به هر قیمتی نه! تو محترم هستی تو می‌توانی برای امام حسین عزاداری کنی ولی مسجد می‌آیی شما باید پاک باشی وقتی می‌آیی مسجد وقتی در فضای سینه زنی امام زمان می‌خواهی بیایی باید حفظ حرمت کنی، نه این‌که حالا هر جور شد برای این‌که این را جذب به دین کنیم بی دینی را رواج بدهیم. حضرت آقا تعریف می‌کردند گفتند کنار کلیسا یک مرکز فسق و فجور و شراب و جشن و پایکوبی و دختر پسر و لخت و غیره گذاشته بودند، گفتند چرا؟ گفتند ما می‌خواهیم این‌ها را جذب کنیم این‌ها قبلاً می‌رفتند آن‌جا یک جاهایی بود این کارها را می‌کردند ما این‌ها را آوردیم این‌جا جذب کنیم به کلیسا. گفت می‌خواهید جذب کنید به کلیسا شما مشروب‌فروشی و فساد را زیاد کردید، مگر از هر راهی می‌شود جذب کرد مگر با هر دروغی و بعد مگر این‌ها جذب می‌شوند؟ کدام آخوندی توانسته است این‌ها را جذب کند؟ چه کسی توانسته جذب کند؟ بنده به عنوان یک کسی که حداقل پنجاه سال دارم کار تبلیغ دینی می‌کنم به شما بگویم کسی که آن ذات او و آن محبت دینی او باعث نشود که دست از خلاف بردارد این را هیچ‌کس نمی‌تواند هدایت کند، به کسی که در دل او و در ذات او بغض دارد نسبت به اولیاء خدا نسبت به علما نسبت به روحانیون حقیقی نسبت به ولی‌ فقیه این را بدانید که این‌ها هدایت نمی‌شوند مگر این‌که خدا بخواهد و خدا هم خودش می‌داند و به ما مربوط نیست خدا دلش بخواهد یزید را ببرد به بهشت من را ببرد به جهنم میل خود او، هر چه خواست. ((هرچه آن خسرو کند شیرین کند)) هرچه دوست دارد خداوند است و به ما مربوط نیست ما موظف هستیم که کسانی را که قابلیت هدایت دارند را هدایت کنیم چه کسی قابلیت هدایت دارد؟ قابلیت هدایت کسی دارد که علما را دوست دارد، علمای ربانی را دوست دارد، روحانیت را دوست دارد، ائمه را دوست دارد، علامت دوستی او هم این است که اگر بفهمد آن‌ها ناراضی هستند گناه نمی‌کند. بله امام حسین را دوست دارم به شرط این‌که من را همین‌طوری بخواهد اگر امام حسین من را این‌طوری نخواهد امام حسین را هم نمی‌خواهم این اصلاً هدایت نمی‌شود. بنابراین ما باید توجه داشته باشیم که عالم ربانی که درد دین دارد را تشخیص بدهیم این درد دین یعنی چی؟ بسیاری از این‌ها که مدعی هستند که ما مردم را می‌خواهیم داشته باشیم با این وعده‌های خلافِ دین با وعده‌های خلافِ قانون کشور قانون اساسی با این وعده‌ها مردم را می‌خواهند جذب کنند این‌ها در واقع مردم را می‌خواهند به خود جذب کنند، می‌خواهند مردم بگویند آفرین تو چه آدم خوبی هستی، تو چقدر روحانی خوبی هستی، من از تو خوشم می‌آید این برای خود، این منیت برای خود دارد کار می‌کند و هر کس برای خود جذب کند شیطان است و خداوند را قسم می‌دهیم به حق این ایام به حق اباعبدالله‌الحسین که به ما نشان داد دین را چگونه باید حفظ کرد ان‌شاءالله جامعه ما را از شر این‌ها حفظ کند و شما هم بدانید بزرگترین وظیفه همین است تا می‌توانید اگر می‌خواهید خدمت به امام زمان(ع) کنید همین فرهنگ عرفان مقربین همین حرف‌هایی که در این جلسه زده می‌شود و هیچ جا نیست و کمتر جایی زده می‌شود ولایت ولایت می‌کنند مدام می‌گویند ولایت ولایت ولی نمی‌دانند ولایت به این معنا است یعنی سلسله اولیاء این سلسله را قبول ندارند همان‌طور که شیطان گفت ولایت فقط در حد خدا آن‌ها هم می‌گویند ولایت فقط در حد امام زمان! نمی‌دانند که امام زمان(ع) فرموده است ولایت ما جاری است در همه زمان‌ها و همه عصرها و بگردید حجت ما را پیدا کنید، اولیاء ما را پیدا کنید.

About m.bayat

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *