معماری
خانه / علم و دین / علم در نهج البلاغه / علم در نهج البلاغه قسمت چهارم

علم در نهج البلاغه قسمت چهارم

قسمت چهارم

ه) قرآن به عنوان معدن علم

 

ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۵۷۴

از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در اندرز به مردم و فضائل قرآن کریم که آن را در اوائل خلافت خود فرموده):

(۲۲) و مردم دو دسته‏ اند (اوّل:) کسی که پیرو شریعت است (گفتار و کردارش طبق کتاب و سنّت مى ‏باشد) و (دوّم:) آنکه احداث کننده بدعت مى‏ باشد که (پیرو نفس امّاره و شیطان است، و) نیست با او از خداوند دلیل آشکار نه از سنّت (پیغمبر اکرم) و نه از قرآن کریم، و خداوند سبحان هیچ کس (از پیروان پیغمبران پیشین) را پند نداد به (پندى) مانند این قرآن (زیرا منظور از پند و اندرزها سوق مردم است به طرف حقّ و ارشاد براه سعادت و نیکبختى و قرآن براى رسیدن باین مقصود جامع است و این خود بزرگترین لطف حقّ تعالى است نسبت به مسلمین) که ریسمان محکم و استوار خدا است‏ (هرگز گسیخته نمى ‏شود، و هر کس به آن چنگ زند از بدبختى دنیا و عذاب آخرت رهائى مى ‏یابد) و راه او است که (به هر که قدم در آن نهد) خیانت نمى ‏کند، و در آن است بهار دل (چون تلاوت آیات و اندیشه در معانى آنها رویاننده انواع گلهاى علوم و معارف مى ‏باشد) و چشمه‏ هاى علم‏ و دانش (زیرا هر یک از آیات آن منبع علم‏ و حکمتى است که حیات ارواح وابسته به آن است) و دل را جز آن صیقلى نیست (اندیشه در آن جلاء دهنده دلها است از زنگ نادانى و گمراهى، و چون در قرآن چشمه‏ هاى علوم و معارف است، پس اگر علوم دیگر نیز دل را جلاء دهد براى آنست که آن علوم به قرآن منتهى مى ‏گردد، پس در حقیقت قرآن دل را جلاء داده است) …

قرآن علم

توضیح: امام (علیه السلام) هم چنین با نام بردن از قرآن به عنوان منبع دیگر علم و دانش در کنار خود بار دیگر روی حدث معروف ثقلین تأکید می فرمایند. نه تنها دل جز با این دو صیقل و جلا داده نمی شود بلکه به فرموده پیامبر (صلی الله علیه و آله) جز با تمسک به این دو امکان رهایی از گمراهی نیست.

 

ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۴ ؛ ص۶۴۲

از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در احاطه علم خدا به موجودات و ترغیب به تقوى و پرهیزکارى‏

۱۸- پس قرآن را به او فرستاد، و قرآن روشنائى است که قندیل هاى آن خاموش نمى ‏شود، و چراغى است که افروختگى آن فرو نمى ‏نشیند، و دریایى است که ته آن پیدا نمى ‏گردد، و راهى است که سیر در آن گمراهى ندارد، و شعاعى است تابان که روشنى آن بى نور نمى ‏شود، و جدا کننده است (میان حقّ و باطل) که دلیل آن ناچیز نمى ‏گردد، و بنائى است که پایه‏ هاى آن ویران نمى ‏شود، و بهبودى است که بیماری هاى (اهل) آن را خوف و بیمى نیست (زیرا بهبودى هر گونه بیمارى است که پیش آید خواه بیمارى بدن خواه بیمارى روح) و ارجمندى است که یارى کنندگان آن شکست نمى‏ خورند، و حقّى است که مدد کاران آن مغلوب نمى ‏شوند، ۱۹ پس قرآن کان ایمان و مرکز آن، و چشمه‏ هاى علم‏ و دریاهاى آن، و بستان هاى دادگسترى و حوض هاى آن، و سنگهاى بناى اسلام و پایه آن، و بیابان هاى حقّ و دشت هاى آن هموار آن مى ‏باشد، و دریایى است که آب برندگان آن را خالى نمى ‏کنند، و چشمه‏ هایى است که کشندگان آب آن را کم نمى ‏گردانند، و آبشخورهائى است که واردین از آن نمى ‏کاهند (دانشمندان به همه اسرار آن پى نخواهند برد) و منزل هایى است که مسافرین راه آنها را گم نمى ‏نمایند، و نشانه‏ هایى است که روندگان از آنها نابینا نیستند، و تپّه‏ هایى است که رو آورندگان از آنها گذر نمى ‏توانند کرد، (۲۰) خداوند آن را قرار داد سیرابى تشنگى دانایان، و بهار دل هاى مجتهدین، و مقصد راه هاى نیکان، و دارویى که پس از آن دردى نمى ‏ماند، و روشنایى که تاریکى با آن نیست و ریسمانى که جاى چنگ زدن آن محکم است، و پناهگاهى که دژ بلند آن استوار است، و ارجمندى کسی که آن را دوست دارد، و صلح و ایمنى کسیکه داخل آن گردد، و هدایت و رستگارى کسی که پیرو آن باشد، و عذر خواه کسی که آن را به خود نسبت دهد، و دلیل کسیکه بآن سخن گوید،: و گواه کسیکه بوسیله آن با دشمن جدال نماید، و فیروزى کسیکه آنرا حجّت آورد، و نگهدارنده کسیکه بآن عمل کند، و مرکب تندرو کسی که آن را به کار وا دارد، و نشانه کسی که نشانه جوید، و سپر کسی که ببر گیرد، و دانائى کسی که در گوش دارد، و خبر کسی که نقل کند، و حکم کسی که (بین مردم) حکم نماید (زیرا در هر امرى قرآن حاکم به حقّ است و غیر آن را حکمى نیست، پس حکم از غیر قرآن نادرست است).

 

ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۹۹

از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در بعثت پیغمبر اکرم و ستودن قران کریم):

(۲) پس به سوى مردم آمد با تصدیق و اعتراف آنچه در دست داشت، و نورى که بایستى از آن پیروى نمایند، و آن (چه در دست داشت و مصدّق نبوّت و پیغمبرى آن حضرت و روشن کننده تاریکى‏ هاى نادانى و گمراهى بود) قرآن است، پس در خواست نمائید تا گویا گردد (از کسیکه عالم به تنزیل و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ظاهر و باطن آن است هر چه مى ‏خواهید بپرسید تا براى شما بیان کند) و هرگز (قرآن به خودى خود و بى مبیّن حقیقى) گویا نمى ‏شود، و لیکن (چون عالم به حقائق و اسرار آن ما اهل بیت هستیم، لذا) من شما را از آن خبر مى‏ دهم (علوم و احکام آن را بیان می کنم) (۳) آگاه باشید در قرآن است علم‏ به آنچه (بعد از این) مى ‏آید، و خبر از گذشته (از آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه در آنها است، و چگونگى احوال پیشینیان) و داروى درد (نادانى و گمراهى) و نظم و ترتیب دادن به آنچه (از امور دنیا و آخرت و سود و زیان که) مربوط به شما است.

 

ادامه دارد…

درباره ی ن.اعتباری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *