موضوعات اصلی مطرح شده در جلسه مورخ ۱۱/۲/۱۴۰۳
- مبارزه شدید اسلام با خرافات و بدعتها
- آیا طب اسلامی داریم؟
- آیا انسان کامل داریم؟ آیا امام زمان علیه السلام الان به کمال مطلق رسیده اند و رشد و کمال جدیدی نخواهند داشت؟
- معنا و مفهوم درست وصل شده به سلسلهی اولیء چیست؟ آیا مرید و مراد بازی درست است؟ معنای درست مرید بودن چیست؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
مبارزه شدید اسلام با خرافات و بدعتها
سه مطلب را امروز تذکر میدهیم و یادآوری میکنیم و بحثمان را پیگیری میکنیم.
مطلب اول: از دوستانی که تبریک گفتند و پیامک تبریک دادهاند خیلی ممنونم و روز معلم را به شما و همه دوستان دیگر خصوصاً دوستانی که در بخش تربیتی و آموزش کار میکنند تبریک میگویم. همانطورکه خودتان مستحضر هستید بهترین هدیه برای یک معلم و یک استاد این است که درسش را خوب فرا بگیرید و استفاده کنید و اگر بحثهای عملی است به تعالیم و آموزشهای او عمل شود. این بهترین هدیه و بهترین شاد باش و چشم روشنی برای یک استاد است. بنده هم امیدوارم که انشاءالله این مطالبی که اینجا گفته میشود با دقت به آن گوش دهید و روی آن بحث کنید و به آن فکر کنید و انشاءالله وقتی برای شما ثابت شد، تکمیل شد به آن عمل کنید که انشاءالله هم در زندگی خودتان و هم در دنیا و هم در دنیاهای بعد به دردتان بخورد و انشاءالله به برکت مصلحت شما و رشد شما خداوند به ما هم یک عنایتی کند. این بزرگترین هدیهای است که به یک معلم میشود داد.
مطلب دوم این است که در گروه طب اسلامی و گروههای علمی یک مطلبی را دوستان فرستاده بودند و از من خواسته بودند که توضیح دهم، من قبلاً یک بحثی درمورد طب سنتی، طب گیاهی، داروی گیاهی داروی صنعتی یک بحث کرده بودم به نظرم اگر گروه آموزشی آن مطالب را پرینت بگیرند و چاپ کنند بهصورت کاغذ و به دیگر دوستان بدهند کلیات آن بحثها روشن میشود خصوصاً از مسئول گروه طب خواهش میکنم که این مطالب را به دوستان توضیح دهند که برای دوستان شبههای پیش نیاید.
مهمترین کار کانون، موضوع علم و دین است که موضوع بسیار مهمی است که همیشه در میان روشنفکران و دانشمندان مطرح بوده است، مطالب دین با علم چه نسبتی دارد؟ اصلاً کانون علم و دین که تأسیس شد برای این بود که رابطه علم و دین را بفهمیم و رابطه علم و دین، رابطه عقل با دین است. در درجه اول از علم و دین مهمتر عقل و دین است و ما اصرار داریم که راه و روش زندگیمان براساس عقل باشد. و این را دوستان خصوصاً خانمها توجه داشته باشند که ما با خرافات شدیداً مبارزه میکنیم و بنده از اینکه در ذهن دوستان بهعنوان یک انسان دعانویسی و دعا گو جا بیافتم شدیداً پرهیز میکنم. ما با خرافات شدیداً مخالفیم با این کارهایی که در بین مردم وجود دارد. من در جلسات خصوصی گاهی اوقات خیلی حرفها را که خیلی از آقایان حتی در لباس ما میگویند با آنها مخالفت میکنم بهعنوان خرافات، مثلاً اینکه میگویند اگر یک شخص چهل روز به جمکران برود، چهل روز فلان دعا را بخوانند….! ما مخالفیم و معتقدیم که اینها همه خرافات است. البته اگر همه حرفهایمان را بزنیم در جامعه به ما حمله میکنند، متدینین حمله میکنند و حتی کسانی که در لباس روحانیت هستند به ما حمله میکنند که آقا چرا شما این حرفها را میزنید! من بعضی از کلیپ ها را میبینم یک آقای عالمی مثلاً بالای منبر میگوید که این دعا را مثلا در صبح جمعه یا روز سه شنبه… بخوانید و اگر حاجتتان برآورده نشد من را لعنت کنید! خب من خواندم و جواب نداد و لعنتش نکردم، چون میدانم همین دروغی که دارد میگوید، خرافاتی که دارد پخش میکند بزرگترین لعنت برای خودش است. من با اینها مخالفت میکنیم؛ این دخیل بستن، قفل زدن…. مخالف هستم. ما یک همچین چیزی نداریم که در اسلام کسی برود به پنجره فولاد گرهی بزند، قفلی بزند نداریم! حتی به امامزادهها هم نداریم و مخالف هستیم ما مخالف این خرافات هستیم.
ما بهدنبال عقل هستیم، بهدنبال علم هستیم و دین را میخواهیم از راه عقل و علم بفهیم. آن چیزی که قرآن گفته یا روایات قطعی مسلم گفتهاند را ما قبول میکنیم و تسلیم هستیم حتی اگر با عقل خیلیها جور در نیاید. اما اگر یک چیزی را دین نگفته، عقل نگفته، ما اینها را قبول نداریم و مخالفت میکنیم.
در قرآن میفرماید: قبلاز اسلام وقتی قربانی میکردند میآمدند خون قربانی را میمالیدن به دیوار کعبه، یعنی خداوند قبول کند! خداوند در قرآن با این موضوع مخالفت کرد «لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى»[۱]خداوند با این موضوع مخالفت کردهاست که خون را به دیوار بمالید و گوشت را به دیوار آویزان کنید، اینها موردنظر خداوند نیست. شما باید قربانی کنید که تقوای الهی که شما بهخاطر خداوند قربانی کنید و گوشتش را به فقرا و مستمندان بدهید خدا این را پذیرفته است. اما اینکه بیایید گوشت را به دیوار کعبه آویزان کنید! عین همین گره زدن پارچه است که الان رسم هم شدهاست در زیارتگاهها این چیزها زیاد است. اینها خرافات است و ما اصلاً در اسلام نه روایتی داریم و نه آیهای داریم بلکه مخالف این است. چرا مثلاً اگر یک نفر بین خودش و خدا در یک امامزاده بگوید: یا ابن رسولالله ای فرزند پیغمبر، ای امام زادهای که اینجا هستی، من این پارچه را گره میزنم و تا زمانیکه آرزویم برآورده نشده باشد این گره را باز نمیکنم، این اشکال ندارد. شخصی بین خودش و خدا یک رابطهای برقرار کند. یا بگوید که من این پارچه را میمالم به الحجرالاسود (حجراسود درست نیست) الحجرالاسود درست است، به آن سنگ سیاه میمالد یا بگوید من این پارچه را میمالم به دیوار کعبه بهخاطر اینکه متبرک شود. و این چیزی بین خودش و خدا است اشکال ندارد. اما اینکه رسم شود و همه بخواهند لباسشان را بمالند به دیوار کعبه… حالا چه برسد به امام زادهها به قبر امامزادهها بمالید! اینها خرافات است اینها را ما اصلاً قبول نداریم و با آنها مبارزه میکنیم. خود من هم اینچنین نیستم، حالا بعضی موقعها مشرف میشویم زیارت، بعضی از افراد میآمدند و میگفتند آقا این چفیه را به برای من متبرک کنید، حالا بهخاطر اینکه بیاحترامی نشود میگرفتم ولی اصلاً خودم اعتقادی به این چیزها ندارم. اینها خرافات است و چیزی است که بنده خودم با آنها مبارزه میکنم مگر اینکه یک سند محکمی وجود داشته باشد.
آیا طب اسلامی داریم؟
ازجمله خرافاتی که در جامعه پخش میکنند؛ طب اسلامی است. اولا این حدیث سندیت ندارد، سند معتبر ندارد نه کتاب طب الصادق نه طب الرضا نه طب الائمه هیچکدام از اینها سند محکمی ندارند همین پیامک که یکی از دوستان داده است، کتابی است بهنام کتاب الأهلیلجه این کلمه فارسی است. ما بچه بودیم مادرمان درست میکرد هلیله بادام به بچهها و مریض میدادند مثل فرنی برای تقویت و به آن میگفتند هلیله در عربی که رفته الأهلیلجه شده است. هر کلمه ای که در فارسی هی آخر دارد در عربی ج میگیرند مثلاً ساده کلمه فارسی است عربها میگویند سادج مانند همین هلیله که الأهلیلجه گفته میشود یک روایتی است اما سندش محکم نیست. ولی مطالبش نشاندهنده این است که از امام است. مفضل از امام صادق سؤال میکند که فرض بفرمایید بهعنوان مثال حجاج، کفار میآیند درمورد خدا بحث میکنند ما با آنها چه پاسخی بدهیم؟ امام صادق علیه السلام برای ایشان یک چیزی مینویسد میدهد که بله امام میفرماید: که یک طبیب هندی آمد پیش من و معتقد به خدا نبود و میگفت این دنیا همینطوری درست شده و خالقی ندارد بعد همان موقع که داشته هلیله را درست میکرده، دارو را درست میکرده امام از همانجا استفاده میکند، امام صادق از او میپرسد که خب این هلیلهای که درست میکنی از کجا میدانی که مفید است برای آن شخص؟ برای آن مریض مفید است؟ او میگوید: خب برحسب تجربه، امام آن موقع شروع میکند به صحبت کردن و کمکم او را میبرد به سمت اینکه همانطور که تو هلیله را درست میکنی و میدهی به مریض و مریض خوب میشود از همهجا میشود پی برد که دنیا نظم دارد، حساب و کتابی دارد بیحسابوکتاب نیست و امام از همین راه با او بحث میکند و اثبات وجود خدا را میکند و آن طبیب هندی ایمان میآورد.
این ماجرایی است که امام صادق علیه السلام برای مفضل مینویسد این کتاب اسمش هست الأهلیلجه است. ولی این کتاب درمورد طب نیست که در این پیام دوستان به من دادهاند و گفتهاند که این کتاب درمورد طب اسلامی است. نه این کتاب درمورد اثبات خدا است. البته در آنجا امام صادق یک اشارهای میکند میگوید ریشه طب و علم طب را پیامبران بنیان نهاده اند، پیامبران الهی بنیانگذاری کردهاند والا اینها چیزایی نیست که با تجربه یک روز یا چند روزه به وجودآمده باشد فقط به همین اشاره کردهاست. از اینجا نمیتوانیم یک همچین نتیجهای بگیریم که کسانی که عنوان طب سنتی و اسم طب گیاهی را میگذراند اسم طب اسلامی و بگوییم طب اسلامی است! نه اینها را قاطی نکنید اینا فرق میکند. ما کتابی بهنام طب اسلامی نداریم یکسری روایاتی داریم که این روایات خوبی هم هست بعضیها از آنها صحیح است و بعضی از آنها سند ندارد، بله منطقی و علمی است. من خودم حدود بیست، سی سال پیش این کتاب را جمعآوری کردهام بهنام طب پپشگیری، طب اسلامی که الان هست طب پیشگیری است. یعنی اگر شما به این روایاتی که درمورد طب است عمل کنید اصلاً مریض نمیشوید. مثلاً فرض بفرمایید پیامبر فرموده است مسواک بزنید، خب مسواک خیلی خوب است اگر شما مسواک بزنید اثرات خیلی خوبی هم روی دندانهای شما دارد، هم روی لثهها دارد. خواب چیز خوبی است پیامبر فرمود: “لَولا أن أشُقَّ على اُمَّتی لأَمَرتُهُم بِالسِّواکِ مَع کُلِّ صلاهٍ” اگر زیاد مشقت ایجاد نمیشد من مسواک زدن را واجب میکردم مانند نمازخواندن. آنقدر مسواک اهمیت دارد. خب یکی از دستورات اسلامی است به این میگوییم طب پیشگیری .یا مثلاً پیامبر فرموده است: “اَلنِّظَافَهُ مِنَالاِیمَان” قبل از غذا دستهای خود را بشویید، بعد از غذا دستهای خود را بشویید. این چیست؟ این طب پیشگیری است، یعنی جلوگیری از بیماریها میکند اما اینکه مثلاً فرض بفرمایید ما بیاییم بگوییم که از داخل قرآن یا روایات ما تمام بیماریها را میتوانیم درمان کنیم این حرف غلطی است، این مردم را بدبین میکند، مثل آن آقا که برداشته بود کتاب را آتش زده بود حالا از یک نظر کار او بد نبود ولی باعث آبروریزی شد، آبروی روحانیت میرود، آبروی اسلام میرود در میان دانشگاهیها حتی در مورد مذهبیها این کارها کار درستی نیست. طب یعنی علمی که بیماریها را درمان میکند، این همه بیماری داریم مگر ما میتوانیم اینها را از داخل قرآن در بیاوریم؟ مگر ما میتوانیم از داخل روایات استخراج کنیم؟ ما نمیتوانیم، البته اولیاء خدا میتوانند و بنده استادی داشتم که او بسیاری از مسائل را از داخل قرآن استخراج میکرد و ما معتقد هستیم میشود، میشود همه چیز را از داخل قرآن استخراج کرد اما این به این معنا نیست که حالا اینهایی که پیدا شدهاند نمیدانم حجامت میکند، فصد میکند، زالو میاندازد این میشود طب اسلامی! اینها دروغ است، اینها حقه بازی است، بله حجامت خیلی خوب است، اثر دارد یکی از طب پیشگیری که پیامبر فرموده است حجامت است، حجامت خیلی چیز خوبی است با شرایط خود اثر خیلی خوبی در پیشگیری از بسیاری از بیماریها دارد، اما این هم مثل همان مسواک است. یکی دو تا فصد کردن و یکسری دستوراتی است که اگر اینها را انجام بدهیم بسیاری از بیماریها نمیآید اما این به معنای طب نیست، طب یعنی اینکه هر کسی یک مریضی دارد، الان هزاران بیماری است، هزاران مشکل جسمی است اینها را مگر ما به شما میتوانیم بگوییم طب اسلامی با خرافات و با چیزهایی؟! بسیاری از اینها به عنوان طب اسلامی مردم را سرکیسه میکنند این مدعیان، ما البته در میان علما داشتیم حکیم بودند درمان میکردند ولی نمیگفتند طب ما اسلامی است، میگفتند این طب سنتی است یعنی از داخل علوم و از داخل تجربه ما اینها را پیدا کردیم. گل گاوزبان بخورید این اثر را دارد، سنبل الطیب بخورید این اثر را دارد، اینها طب تجربی است، طب سنتی است. طب سنتی هم هر کشوری برای خود دارد. ما طب سنتی داریم، طب سنتی هند آیورودا است، طب سنتی چین طب سوزنی است، طبهای سنتی داریم در آفریقا، اینها طبهای سنتی است به اسلام هم ربطی ندارد. بشریت، جوامع، تمدنها بر اثر تجربه یک چیزهایی را بهدست آوردهاند و خیلی هم خوب مثلاً طب سوزنی خود یک حقایقی دارد، واقعیتهایی دارد آثار خیلی خوبی دارد اما به اسلام ربطی ندارد. ما در اسلام طب سوزنی نداریم البته ریشههای آن در قرآن است، چه کسی میتواند اینها را استخراج کند؟ آن اولیاء خدا و انشاءالله امام زمان(ع) بیاید و از قرآن حقایق علوم را بکشاند بیرون و یاد بدهد به اولیاء خود و آنها هم بتوانند استفاده کنند. ما معتقدیم طب اسلامی میشود به وجود آورد و از قرآن میشود همه را استخراج کرد، از روایات میشود از راهنماییهایی که ائمه فرمودند، از قرآن و کتابهای آسمانی میشود اینها را استخراج کرد، ولی کار ما نیست ولی ما میتوانیم در آن زمینه کار کنیم و برای همین هم گفتیم یک گروه به نام طب اسلامی درست بشود آنها کار کنند، مقدمات را یاد یگیرند در مرحله دوم و در مرحله سوم آن موقع ما وارد بشویم و بگوییم که مثلاً چه کار میشود کرد و آن موقع طب اسلامی داریم اما طب اسلامی مثل عرفان ناب است عرفان ناب آن چیزی نیست که الان در دست مردم است، عرفان ناب نزد امام زمان است و ما سعی میکنیم به آن برسیم. طب اسلامی هم همینطور است، ما طب اسلامی داریم ولی نه آن چیزی که الان یکعدهای دارند به عنوان طب اسلامی میگویند، اینها طب اسلامی نیست و با خرافات بهنام طب اسلامی هم دانشگاهیها، هم طبقه دانشگاهی، طبقه عالم، دانشمندان را نسبت به اسلام بدبین میکنند چیزهای خیلی خرافه و اینها را میگویند این حالا خیلی خلاصه من خدمت شما عرض کردم.
نحن ابناء الدلیل، ما دنبال علم هستیم، دنبال عقل هستیم، دنبال اثبات با دلایل محکم هستیم، تا چیزی را با دلیل محکم پیدا نکردیم نمیپذیریم. انشاءالله شما هم این سیستم و این روش را، این سنت را جا بیندازید در بین طلبهها، دانشجوهایی که میآیند اینجا، این را به آنها آموزش دهید. شدیداً با خرافات مخالف هستیم و آن چیزی که مطرح میکنیم با ادله عقلی و ادله علمی است انشاءالله. آن مطلبی که ما در مورد انواع طب گفتیم را گروه آموزش خواهش میکنم پرینت بگیرند، تکثیر کنند و به همه دوستان بدهند در جلسه آینده اگر لازم شد من دوباره توضیح میدهم.
امیدوارم دیگر هم کسی نگوید که استاد با طب اسلامی مخالف است! ما با طب اسلامی مخالف نیستیم ولی میگوییم این چیزهایی که به نام طب اسلامی میدهند دروغ است مثل اینکه استاد با عرفان مخالف نیست بلکه خیلی هم، اصلاً عرفان تخصص ما است منتهی میگوییم این عرفانی که ما میگوییم داریم سعی میکنیم عرفان اهل بیت و این عرفانهای دروغین، کاذب معرفی کنیم. عرفان حَلقهها، عرفان صوفیها و … اینها فریب مردم و عرفان کاذب است.
آیا انسان کامل داریم؟ آیا امام زمان علیه السلام الان به کمال مطلق رسیده اند و رشد و کمال جدیدی نخواهند داشت؟
سوال این است که ما میگوییم انسان باید دنبال اولیاء باشد و به سلسله اولیاء، وصل بشود. میگویند ما باید دنبال انسان کامل باشیم، آیا این حرف درست است یا نه؟ اگر شما معتقد هستید که انسانها به یک جایی میرسند که دیگر از آن به بعد تکاملی ندارند و تمام میشود، هر کسی به آنجا رسید میشود انسان کامل اما اگر گفتید نه، راه کمال تمام شدنی نیست تا بینهایت انسان همین طوری میتواند در مسیر رشد قرار بگیرد و برود و سیر کمالی خود را ادامه بدهد آنجا دیگر ما نمیتوانیم بگوییم انسان کامل، چون هر کسی یک درجهای از کمال را طی کرده است بنابراین کمال میشود نسبی و ما نمیتوانیم بگوییم انسان کامل بلکه میتوانیم بگوییم انسان اکمل یعنی این انسان نسبت به دیگران کاملتر است ولی این کامل است یعنی رسیده و دیگر به همه چیز رسیده و دیگر هیچ رشدی ندارد اگر به این ما معتقد باشیم میشود گفت انسان کامل داریم ولی ما معتقد به آن حرف هستیم ما معتقد هستیم که انسانها در کمال هستند و روزبهروز بعد از مرگ هم در عالم بالا رو به کمال هستند یعنی امام زمان(ع) امروز از دیروز کاملتر شده است، خیال نکنید امام زمان امروز همان انسان مثل دیروز است. یک روایت که میگوید: هر کسی دو روز او مساوی باشد مغبون است، اگر اینطوری باشد امام زمانِ الان نسبت به دیروز یا نسبت به یک هفته پیش رشدی نکرده باشد این امام زمان چه میشود؟ این امام زمان میشود مغبون، ضرر کرده است. نه! امام زمان(ع) لحظه به لحظه، پیامبر اسلام(ص) لحظه به لحظه در حال کمال هستند منتهی آن نوع کمال او را ما الان نمیفهمیم که چه هست؟ اسم آن این است که غرق در دریای اسماء و صفات الهی هستند، لذت رشد و لذت کمال را دارند میبرند و اینکه شما میگویید خداوندا! در دعای خود میگویید: اللهم صل علی محمد وآل محمد یعنی چه؟ یعنی خدایا بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، صلوات و درود خداوند بر محمّد و آل محمّد یعنی چه؟ یعنی آنها همین الان به یک درجه بالاتری بروند والّا خب همین که بگوید درود بر تو چه اثری دارد؟ الان من به شما بگویم درود بر تو، رشد کردی؟ نه، اما خداوند وقتی برای شخصی صلوات میفرستد برای او، یعنی او را میآورد بالاتر یعنی در حال رشد هست، بینهایت راه رشد هست یعنی دریای صفات و تجلّیات الهی بینهایت است و آنها در آنجا دارند سیر میکنند، نه تنها یک سال آنها، نه تنها یک ماه آنها، نه تنها یک هفته آنها، نه تنها یک روز آنها، بلکه گاهی مواقع دو لحظهی یک ولی خدا یکسان نیست، اولیاء دائماً در حال گرفتن فیض هستند. خب اگر ما اینطوری باشیم دیگر انسان کامل به آن معنا که بگوییم کامل شده دیگر حالا، اینجا انسان کامل کسی است که در مسیر است به این معنا بگوییم، بگویید انسان کامل کسی است که در مسیر است به این معنا شما هم انسان کامل هستید اگر در مسیر باشید. هر کس در مسیر است، هر کس وصل شده به جریان رحمت و هدایت الهی او انسان کامل است و وقتی شما این را فهمیدید هر کسی باید به دنبال یک انسان کاملتر از خود بگردد . اینکه ما میگوییم وصل شدن به سلسله اولیاء نه اینکه حتما الان باید بروی امام زمان را پیدا کنی و وصل بشوی به او، اگر وصل نشدی بدبختی، نه اینطوری نیست شما الان آن کسی که از شما کاملتر است و در مسیر امام زمان است یعنی در مسیر آن انسان اکمل، آن انسانی که دارد درجات کمال را طی میکند ولی در سرسلسله این سِیر است، هر کسی که شما را میتواند وصل کند، کافی است که شما به او وصل بشوید و در خدمتِ به او و خدمتِ به جریان اراده الهی شما در مسیر کمال قرار گرفتید و شما هم میشوید یک انسان کامل منتهی کاملِ نسبی.
در این نظریه، در این دکترین است که ما میگوییم اگر کسی گفت من مجتهد شدم دیگر احتیاجی ندارم این همینجا سقوط کرده است چون در مسیر نیست، انسان کامل کسی است که در مسیر کمال باشد این میشود انسان کامل و خداوند بر هر کسی در هر عصری در هر مثلی در هر زمانی در هر مکانی برای او یک حجت قرار داده است و آن این است که شما همین الان بروید به آفریقا در یک قبیلهای یک جایی، آنجا خدا یک حجتی قرار داده است باید آن شخص در آنجا بگردد حجت الهی را پیدا کند. خداوند در قرآن میفرماید: وقتی که قیامت میشود و این شخص وارد جهنم میشود فرشتهها میگویند “اَلَم یَاتِکُم نَذیر.[۲] آیا برای شما نذیری نیامده است؟ یعنی کسی که شما را انذار کند و شما را راهنمایی کند، شما را هدایت کند به طرف خدا. میگوید چرا آمد ولی ما گوش نکردیم این به معنای این نیست که خدا برای هر یک شخصی امام زمان میفرستد، برای هر شخصی پیغمبر میفرستد، برای هر شخصی یک امام میفرستد این نمیشود که! بسیاری از قریهها، بسیاری از جوامع، بسیاری از کشورها و ممالک و شهرها هستند که پیغمبر و امامی نرفته است، آنها پس همینطوری آزاد هستند؟ هر کار خواستند انجام دهند؟ نه! همین که یک مسئولی شده است، همینکه یک روحانی، همین که یک عالمی همین که یک انسان خداپرستی آمد و گفت که مردم کار درست را انجام بدهید، صالح باشید، عمل صالح انجام دهید این نذیر خدا است، این فرستاده خدا است، این حجت خدا است و انسانها باید به او تمسّک بجویند تا رشد کنند تا انشاءالله فرصت شود دست آنها به ولیّ بالاتر برسد، این حجت است. اگر بگوید من هم فقط منتظر هستم امام زمان بیاید و اگر امام زمان نیاید هیچکس را قبول ندارم این سقوط است، این سقوط است. خب امام زمان هم میگوید نمیآیم و به بعضیها مثلاً میگوید آقا شما به اسلام خدمت کن و اینها، من باید خود رهبر انقلاب به من بگوید چهکار کنم و اِلّا من هیچ کس را قبول ندارم، سقوط است. نه هر وقت سر راه شما یک عالمی، یک حجت الهی قرار گرفت آنجا تکلیف است برای شما، همانجا باید اطاعت کنید تا انشاءالله به درجه بالاتر برسید. یک طلبه مقدمات خوان اگر برود در یک مثلاً روستایی در آفریقا، برود در یک جایی کشور کفر و آنجا همان چیزی را که یاد گرفته است و دارد آموزش میدهد او حجت الهی است، او نماینده امام زمان است، اگر چی باشد؟ اگر خود او در سلسله باشد، اگر زیر نظر یک عالِم بزرگتری آمده باشد. آیت الله بروجردی نمایندههای خود را میفرستادند به سرتاسر دنیا، به آفریقا میفرستادند، به آسیا میفرستادند، به چین میفرستادند الان هم علماء همینطور هستند، الان هم مراجع میفرستند، اینها حجت الهی هستند، اینها حجتهای خدا هستند و مردم باید از اینها اطاعت کنند و زیر نظر آنها خدمت کنند تا بشود خدمت به خداوند و خدمت به امام زمان.
این وصل شدن به استادی که ما میگوییم این است، بله مرید و مرید بازی به معنای منفی آن نیست که شما مثلاً فرض بفرمایید بگویید که این آقا حتماً به امام زمان وصل است، این وصل است به عالَم بالا دعا کند مردهها زنده میشوند، دعا کند مریض شفا میدهد، آب دهان او را مثلاً بزنید فلان میشود، اینها نه! اینها مرید و مرید بازی به معنای منفی است. مرید و مرید بودن، مراد بودن، خدمت کردن یعنی اینکه یک عالمی زیر نظر او خدمت به دین خدا کنید به این معنا، خدمت به دین خدا، خدمت به اراده الهی و تحقق اراده الهی شما وصل میشوید، اینطوری وصل میشوید، اینطوری راه نجات است و این معنای وصل شدن به انسان کامل به این معنا است. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد تا این مفاهیم را خوب درک کنیم و این معارف را درک کنیم و فرق راه حق با راه باطل، فرق خرافه با عقلانیت را متوجه بشویم و انشاءالله وصل بشویم به سلسله جلیله و جمیله الهی و ما هم در مسیر کمال قرار بگیریم با صلوات بر محمّد وآلمحمّد.
[۱] . سوره حج آیه ۳۷
[۲] . سوره ملک، آیه ۸