معماری
Home / دسته بندی موضوعی / عرفان / مفهوم خوشبختی و سعادت

مفهوم خوشبختی و سعادت

مفهوم خوشبختی و سعادت ۹/۴/۹۴

سعادت را به خوشبختی معنا کرده اند . از لحاظ اعتقاد ما کلمه خوشبخت یعنی کسی که بخت خوبی دارد. بخت چیست؟ بخت هم همان شانس است. اگر بخت را به معنای شانس بگیریم این حرف غلطی است. ما خوش شانس نداریم. شانس و بخت یک چیزی است که دست ما نیست و اتفاقی است. ما نمی دانیم علت چیست که یکی خوش شانس است یکی بد شانس است. اما اگر بخت را به معنای شانس نگیریم که ما معتقد به شانس نیستیم، ما معتقدیم آینده وسر نوشت انسان را سرگذشت انسان مشخص می کند. سرگذشت ما سازنده سرنوشت ماست. گذشته ما سازنده آینده ماست. ما هر گونه که زندگی کردیم تا حالا برنامه ریزی داشتیم وهر جور زندگی کردیم اینده بر آن اساس ساخته می شود و اتفاق و شانس همین طوری نیست که برای ما پیش بیاید. ممکن است از نظر ظاهری اینطوری باشد که یک نفری یک مدت زیادی سخت زندگی کرده بعد یک دفعه می زند بلیطش می برد یا یک دفعه میزند تصادفی اسمش در میاید و بانک به او جایزه ای می دهد. اینها از نظر ظاهر است ولی واقعش این است که حساب و کتاب دارد. هم عقل و هم نقل فرموده که هر اتفاقی “لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین” یک برگ از درخت می افتد حساب دارد. به قول زنده یاد پروین اعتصامی :

قطره ای که از جویباری می رود       از پی انجام کاری می رود

همه چیز حساب و کتاب است. تصادف و شانس نیست. اگرخوشبختی و بخت را به معنای همان سرنوشت بگیریم یعنی آینده خوب ، موفقیت یعنی اوضاع بر وفق مراد ما باشد . سعادت مند کسی است که موفق است یعنی حوادث روزگار، حوادثی که در اینده دارد اتفاق میافتد، بر وفق مراد او است. همانی که او می خواهد می شود. همه چیز بر وفق مراد او است. این موفقیت چه جوری پیش می اید؟ این سعادت چگونه پیش میاید؟ و لذت را اگر به همین معنای سعادت بگیرید یعنی اگر یک زندگی داشته باشیم که لذت های ما تامین بشود اسم آن را می گذاریم سعادتمندی. خب البته اینها در کتاب آسمانی هست.

خداوندی که ما را خلق کرده است مصالح ،منافع ، مضرات زندگی ما ، عیب های ما را می شناسد.عالم و حقایق عالم را می شناسد باید از خدا بپرسیم که خدایا چگونه زندگی کنیم ؟چگونه به حقیقت برسیم ؟چگونه به سعادت برسیم ؟

ما سراغ این دین میاییم و از این کتاب و از این دین بپرسیم که راه سعادت ما چیست ؟ راه نجات ما چیست ؟ در این قران هم از لذت صحبت شده وهم از سعادت .

ما یک ماده ای خارجی داریم که به انها لذت می گوییم . مثل غذاهای خوش مزه ، شکلات ،شیرینی ترشی .. ازاینها لذت می بریم لذت اکل و شرب . لذت های دیگر مثل لذت شنوایی ، لذت بینایی ، لذت لامسه ،لذت چشایی و…مثلا شما نگاه کنید در طول زندگی یک روزی از شیر مادرمان خوشمان آمد و بعد بدمان آمد.. فرض بفرمایید از کیک و شیرینی خوشمان آمد . پیر که بشویم ذائقه ما عوض بشود اصلا دیگر از این کیک و شیرینی که جوان ها لذت می برند دیگر لذت نخواهیم برد. پس به اصطلاح این ماده خارجی ها فرق می کند . در لذت، خود حواس ظاهری ما هم تغییر می کند یعنی مثلا حس چشایی این وسیله لذت و این ابزار لذت است . پشت این ها هم یک حس لذت برنده داریم که آن لذت برنده به غیر از این هاست . غیر از این حس لذت برنده است . آن خود حقیقت روح است . یعنی لذت برنده است آن ثابت است ولی این ها تغییر می کند . خود همین دنیا به ما می گویدکه به این لذت ها دل خوش نکنید این ها عوض می شود . چیز هایی که به شما لذت می دهد در حال تغییر است . خود حواسی که لذت می برد در حال تغییر است . گاهی موقع ها شما مریض می شوید همان چیز را که در سلامت دوست داشتید دیگر دوست ندارید. حالتون بهم می خورد گلابی می خورید حالتون بهم می خورد مزاج نمی پذیرد هم مزاج و هم شی خارجی تغییر می کند. اما آن چیزی که ثابت است آن لذت برنده است . حکما و فلاسفه که درباره لذت صحبت کردند بالاخره به اینجا رسیدند. مثلا ابن سینا امده است می گوید لذت جسمی ، لذت خیالی ، لذت وهمی و لذت عقلی داریم. ملاصدرا هم همین طور تقسیم بندی کرده است. و بالاخره به اینجا می رسند که ماباید به دنبال یک لذتی باشیم که این لذت ، لذت ابدی باشد لذتی که پشت بندش درد باشد به درد نمی خورد .

باید انسان دنبال لذت هایی برود که این ها او را به لذ ت بالاترو ابدی برساند یا از یک درد بزرگتر نجات بدهد . چهار دستوری که اپیکور می گوید: دنبال لذتی باشید که دردی پشت بندش نیست . از دردی که تو را به یک لذت بزرگتر می رساند استغفار کن . لذتی که تو را از یک لذت بزرگتر محروم می کند لذت نیست . این چهار دستور نتیجه اش این می شود که ما یک لذت راجح داریم ویک لذت مرجوح . یعنی یک لذت بزرگ ابدی خوب داریم یک لذت موقت زود گذر . این لذت زود گذر و موقت تو را از لذت بالاتر باز ندارد . در قرآن آمده که شیطان وقتی آمد با انسان صحبت کرد به انسان چی گفت؟ گفته است “هل ادولکم علی شجره….” شیطان دست گذاشته روی ان نیاز فطری و ذاتی انسان ؛ یعنی ذات و فطرت دنبال چیست؟ دنبال لذت های موقت . خدا می گوید تو را معرفی می کنم تو دنبال چه لذتی هستی . ما خیال می کنیم که امروز که هوس شکلات کردیم به دنبال شکلات هستیم .

شیطان روی نیاز فطری ما دست می گذارد وبه این وسیله ما را گمراه می کند .سه امر درآ یه (۱۲۰/طه) مطرح است :
۱- “خلد” یعنی جاودانگی ۲- “ملک ” سلطنت و سلطه ، یعنی هر چیزی من خواستم در اختیارم باشد ۳- “لا یبلی “کهنه شدنی نباشد .دائما نو باشد . یعنی تنوع طلبی که جزئ ذات انسان است . انسان دائم دنبال تنوع است . لذت در این سه چیز است ابدیت ، پادشاهی و تنوع .

می گویند چرا شیطان دست روی این صفات گذاشت ؟

چون خداوند در ذات انسان این صفات را قرار داده است . این ها صفات الهیست. ۱- ابدیت خداوند موجودیست ابدی مرگ ندارد “حی لا یموت “این صفت خود خداست ۲-مالکیت تمام عالم” بیده الملک” در اختیار اوست و ۳- خداوند” کل یوم هو فی شان” خداوند هر روز در یک مقام در یک شانی هست . این ذات الهی درذات انسان قرار داده شده است . چون ذات ما پرتو وجود خداوند است ما صفات او را داریم .

در قران دو کلمه داریم ادلاء و ادلال . یک فرقش یک حمزء ویک لام است اما زمین تا اسمان فرق می کند .ادلال یعنی دلالت کردن و راهنمایی کردن . پیغمبران همه دلیل راه یعنی دلالت می کنند وراه را نشان می دهند. یک ادلاء داریم ادلاء یعنی انداختن در چاه . وقتی دلو را می اندازند در چاه به این می گویند ادلاء . شیطان به اسم این عناوین ما را گمراه میکند وبدانید که شیطان ما را ادلال نمی کند بلکه ادلاء می کند مارا در چاه می اندازد .

سوالی پرسید شده و آن اینکه مابه دنبال لذت هستیم اما چرا مثلا بزرگان دنبال لذت نبودند ترک لذت می کردند و می گفتند ما به دنبال خدا هستیم دنبال مناجات ما خدا هستیم ؟

جوابش این است که همان هم لذت است منتها او به لذتی رسیده که لذت حقیقی است او به لذت حقیقی رسیده است . لایه های وجودی ما هر کدام وسیله ای برای لذت هستند .زبان ما ،چشم ما و گوش ما وسیله ای برای لذت روح است که لذت می بردند. وقتی که از جسم بگذریم و به نفس برسیم نفس ما لذت خاص خودش را دارد .از نفس بگذریم به روح برسیم روح یک لذت خاص خودش را دارد. همین طوری لایه های درونی ما به لذت های ابدی میرسد به لذت های بالاتر می رسد لذت ابدی است . لذت برنده حقیقی خداست . ما لذت برنده نیستیم او لذت برنده حقیقتی است .چون وجود حقیقی اوست . ملاصدرا لذت را ناشی از وجود، ومساوق با وجود می داند . هر چه وجود قوی تر باشد لذتش بیشتر است .هر موجودی وجودش کاملتر باشد لذتش کاملتر است. چون خداوند و وجود مطلق است و کاملترین نوع وجود است لذت برنده حقیقی خداوند است .لذت ما زمانی است که لذت خدا را احساس و درک کنیم . عرفا و اولیای خدا که به درجات بالای می رسند می فهمند که لذت حقیقی را انها می برند. چون آنها لذت حقیقی را درک می کنند . لذت برنده خداست و ما با لذت اوست که به لذت ابدی خواهیم رسید و راهی جزء این نداریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *