اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهالرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد واله الطاهر ین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
• مقدمه • شرایط حاکم بر جامعه در دوران زندگی امام هادی(ع) • زمینهسازی ظهور با بازگشت از راهی که آمدیم! • جایگاه و مقام امام • چلهی ماه رجب و چله عهد • مقدمات و مراحل آمادگی در مهمانی خدا • استغفار در ماه رجب • معنای توبه • آیا حیات در کرات دیگر نیز وجود دارد؟ مقدمه امروز روز ولادت امام هادی و فردا هم به روایتی روز شهادت ایشان است. دست توسل و نیازمان را به دامن این امام بزرگ دراز میکنیم و انشاءالله خداوند ما را از شیعیان و از پیروان واقعی ایشان قرار دهد. ماه رجب که در واقع ماه ولایت است. ماه ولایت خاصه است، با نام امام باقر شروع میشود و از جمله فضایل این ماه همین زیارت این امام بزرگ است امام هادی(ع) نقش بسیار بزرگی درمعرفی ولایت و امامت در عالم تشیع دارد. شرایط حاکم بر جامعه در دوران زندگی امام هادی(ع) ایشان در زمانی که دو جریان انحرافی در جامعه رشد کرده بود زندگی میکردند؛ یک جریان غُلات بود؛ یعنی کسانی که درباره ائمه غلو میکردند و آنها را در حد خدایی بالا میبردند و جریان دیگر هم کسانی که منکر امامت بودهاند و منکر مقام ائمه بودهاند. در این شرایط که زمان به عصر غیبت نزدیک میشد، نقش امام این بود که هم حقیقت امامت و هم حقیقت ولایت و هم حقیقت تشیع را حفظ کند و هم مردم و شیعیان را برای دوران غیبت آماده کند. در این دوره ایشان با تشکیل بهاصطلاح آنچیزی که به آن سازمان وکالت میگویند نقش بزرگی را اجرا کردند. سازمان وکالت یعنی قرار دادن نمایندهها و اولیایی از طرف خودشان در بین مردم برای اینکه ارتباط مردم باخودشان به دلیل آن شرایط خفقان کم شده بود و متوکل عباسی ایشان را از مدینه به سامرّا فرا خواند و در سامرّا تحت نظر داشت. امام به وسیله نمایندههای خودشان و اولیای خودشان با مردم ارتباط برقرار میکردند و آنها زمینه ارتباط پنهانی امام را فراهم میکردند. زمینهسازی ظهور با بازگشت از راهی که آمدیم! ما همانطوری که یکبار در این مجلس عرض کردیم؛ از امام و ولایت دور شدیم و راه رسیدن به ولایت آن است که همان راه را طی کنیم؛ یعنی همانطوری که امام اولیایی را قرار دادند و به وسیله آنها زمینه را برای غیبت خودشان فراهم کردند ما هم باید همان راه را برویم؛ یعنی با اولیای خدا ارتباط برقرار کنیم و اولیای خدا را بشناسیم و آنها را تقویت و حمایت کنیم تا آنها ما را به امام غایب برگردانند و انشاءالله زمینه ظهور امام فراهم شود. این راهی است که باید طی کنیم. امام هادی(ع) خصوصاً در زیارت جامعه (که حرز بزرگ ایشان و یادگاری ایشان است و یک زیارت صحیح و با سند و بسیار پرفراز و بسیار پرمحتوا است) بر عقیده آن دسته از افراد که فکر میکردند امام مثل ما یک انسان است و در حد ما و فقط کمی علم او بیشتر از ما است، خط بطلان کشیدهاند. امام هادی(ع) در زیارت جامعه معرفی کردهاند که امام بسیار بزرگتر از آن چیزی است که شما به ذهنتان میرسد و بسیار عظیمتر از آن است که در ذهن شما است. از آن طرف هم خط بطلانی بر تفکر غالیان کشیدهاند که آنها نیز ائمه را در حد خدا بالا آورده بودند و با آنها نیز برخورد کردند و اینکه امام بنده خدا است، گرچه مقامش بسیار بالا است جایگاه و مقام امام امام بندهای از بندگان خدا است که به علت تقرب به خداوند بهجایی رسیده است که عدهای در مقام او به گمان الهی افتادهاند. امام در آن مقام است و این بر الهیت امام گمان است و حرف باطلی است و امام هادی(ع) در تبین این امر نقش بزرگی را داشتهاند. انشاءالله در این ماه رجب که ماه ولایت است حتماً شما زیارت جامعه را حداقل یکبار هم که شده بادقت بخوانید و لذت ببرید و معرفتتان را نسبت به امام زیادکنید انشاءالله. همانطوریکه ماه شعبان ماه نبوت خاصه است و متعلق به پیامبر است و ماه رمضان ماه خدا است، ماه خاصه خداوند است، ماه رجب ماه خواصه امام است. چلهی ماه رجب و چله عهد لذا انشاءالله ما داریم با استقبال از ماه رجب و این چله خودمان را آماده میکنیم. روح خودمان را آماده میکنیم تا با توسل به ذیل عنایت ولی به مهمانی خداوند مشرف شویم. شما اگر بخواهید به مهمانی خداوند بروید در ماه مبارک رمضان چه بهتر که در همراهی و مشایعت امام زمان بروید؛ چون آن کسی است که آن جایگاه خاص کنار میزبان را به خودش یعنی اختصاص داده است. در مهمانی که شما میروید میزبان که خداوند است یک جایگاه خاصی را برای عزیزترین مهمانانش یعنی اولیای خودش قرار داده است. شما اگر در این ماه رجب و شعبان بتوانید رنگ ولایت بگیرید، بوی ولایت بگیرید خصوصاً با این چلههایی که در این ایام است و خصوصاً آنهایی که چله عهد را میگیرند و با امام زمان خودشان عهد میبندند که در طول سال آینده یک خدمتی را تقدیم امام زمان (ع) کنند یک خدمتی رامخلصانه تقدیم کنند. آنها انشاءالله شاید توفیق پیدا کنند که در ماه شعبان بیشتر خودشان را پاک کنند و در ماه مبارک رمضان در آن مهمانی حاضر شوند. مقدمات و مراحل آمادگی در مهمانی خدا شما وقتی میخواهید به مهمانی بروید چکار میکنید؟! اول خودتان راتمیز میکنید، حمام میروید خودتان را پاکیزه میکنید. مرحله اول؛ پاکی و طهارت است، تخلیه است. به قول اهل عرفان و اهل سلوک مرحله اول تخلیه است و بعد مرحله دوم تحلیه است و البته بعضیها گفتهاند اول تحلیه است و بعد تخلیه است. ولی از نظر مفاهیم هم نگاه کنیم آن کسانی که گفتهاند اول تخلیه بعد تحلیه درست است، چون شما اول که تخلیه انجام میدهی خودتان را پاک میکنید، طاهر میشوید. اول میروید حمام خود را تمیز میکنید بعد به خودتان عطر میزنید، لباس زیبا میپوشید. “آنگه به خرابات خرام تا نگردد به توهین بیت خراب آلوده” برای اینکه آلوده نشوید اول خودتان را تمیز میکنید که به این تخلیه میگویند. انشاءالله در ماه رجب و با این استغفارهایی که هست ما به مرحله تخلیه برسیم. بعد از مرحله تخلیه به مرحله تحلیه میرسیم. مرحله تحلیه مرحلهای است که شما بعد از اینکه خودتان را پاک کردید، خودتان را آرایش کنید، زیور کنید که به این مرحله تحلیه میگویند. این امر در ماه شعبان اتفاق میافتد. خصوصاً باصلواتهایی که در ماه شعبان دارد. این صلواتها و صلوات شعبانیه بر نبیمکرم باعث زیبایی شما و باعث نورانیت شما میشود. ما میتوانیم در این ماه یعنی ماه رجب با این استغفارهایی که در روز و در دل شب دارد خود را برای ماه شعبان آماده کنیم. استغفار در ماه رجب این استغفارها نیز مراحلی دارد؛ دقت کنید ما یک استغفار داریم که از خدا میخواهیم به ما توجه کند. وقتیکه خداوند به ما توجه کرد توفیق توبه پیدا میکنیم. لذا استغفار این ماه این است که “اَستَغفِرُاللهَ وَاَسئَلُهُ التَوبَهَ” به این معنا که من از خداوند طلب آمرزش میکنم و از او توبه میخواهم وَ اَسئَلُهُ التَوبَهَ این توبه نه اینکه از او میخواهم که من توبه کنم! از او میخواهم که خودش به من توبه کند؛ یعنی خدا به من نگاه کند. توبه خداوند به ما به معنای توجه خداوند به ما است. در قرآن این آیات آمدهاست که خداوند وقتی میخواهد به یک بندهای توجه کند اول خداوند توبه میکند، توبه یعنی: روی کردن، خدا اول باید به بنده رو کند، این میشود توبه خدا. چون میدانید که یکی از اسامی خداوند تواب است تواب فقط بهمعنای توبه کننده از گناه نیست چون خداوند که از گناه توبه نمیکند! خدا تواب است یعنی خدا از گناه توبه میکند؟! نه، خدا که از گناه توبه نمیکند، تواب بودن خدا یکی بهمعنای این توبهپذیر بودن است، یکی بهمعنای توجه کردن به بنده است. وقتی روی از بندهاش برگردانده است مجدد به بنده نظر میکند، نگاه میکند به این میگویند توبه. معنای توبه توبه یعنی رجوع به بنده، خدا به بنده رجوع میکند و به او توفیق توبه میدهد و بعد بنده توبه میکند، بنده که توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد. برای همین اهل نظر گفتهاند که توبهی انسان محفوف و احاطه شده در دو توبه خداوند است؛ یعنی یک طرفش یک توبه خدا است که توجه میکند و این طرف دیگر هم یک توبه دیگر خداوند است که توبه را میپذیرد. پس خداوند تواب است و به ما توبه میکند. لذا در این ماه ما از خداوند چه میخواهیم؟ “اَستَغفِرُاللهَ وَ اَسئَلُهُ التَوبَهَ” اگر شما میبینید در ذکر این ماه به این عبارت بیشتر اشاره شدهاست که این استغفار را انجام دهید برای همان تخلیه است. برای اینکه توفیق توبه را پیدا کنید وقتیکه خداوند به شما توفیق توبه را داد در ماه شعبان میگویید “استغفرالله و اتوب الیه” اینجا دیگر شما به خداوند بر میگردید چون خدا به شما نظر کرده است و به شما توجه کردهاست. پس شما میتوانید بهطرف خداوند برگردید و بگویید “استغفرالله و اتوب الیه” در ماه رجب شما مثل آن کسی هستید که حمام رفته است وخودش را پاک کردهاست و در ماه شعبان به خودش زیورآلات میزند لباس خوب، عطر خوب استفاده میکند. این همان صلواتهای زیادی است که در ماه شعبان میفرستید و نورانی میشوید. چون میدانید آثار صلوات این است که انسان نورانی میشود، چون صلوات تنها دعایی است که خداوند از قبل تضمین کردهاست که مستجاب کند. شاید دعاهایی به این صورت نباشد تنها دعایی که خداوند قول داده است و نهتنها خودش بلکه تمام ملائکه زمین و آسمان وقتی شما این دعا را انجام میدهید با شما همراه میشوند و خداوند دعا را مستجاب میکند و خداوند بر شما صلوات میفرستد. عجیب است یعنی صلوات فقط مخصوص پیامبر نیست خدا بر شما صلوات میفرستد! خیلی بزرگ است؛ یعنی شما نورانی میشوید. وقتی شما نورانی شدید و در ماه رجب خود را تمیز کردید و تخلیه کردید با یک بدن پاک و با یک روح آماده وارد ماه شعبان بشوید، آنموقع در کنار امام زمان(ع) وارد آن مهمانی میشوید. پس میشود تخلیه، تحلیه و تجلیه. لذا قدر بدانید این سه ماه را و خدا را قسم میدهیم بحقّ اولیاء خود به ما توفیق بدهد که ما یک مقدار از این معارف را درک کنیم و انشاءالله توفیق عمل داشته باشیم. این فرصتها را از دست ندهیم که “الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب”. به نظر میرسد که حالا خیلی مانده ولی این فرصتها به سرعت میگذرد، یک موقع میبینیم که ماه رمضان تمام شد و هلال ماه شوال آمد و باز میبینیم که حالِ ما هنوز عوض نشده است، خیلی خسارت بزرگی است! آیا حیات در کرات دیگر نیز وجود دارد؟ در یک روایت نقل شده (خودِ سند این روایت را بنده وقت نکردم بررسی کنم) که سلمان فارسی این سوال را بعد از اینکه پیامبر میفرماید در این آسمانها و این ستارههایی که میبینید مدینههایی است، پرسیدند. “مِثْلُ اَلْمَدَائِنِ اَلَّتِی فِی اَلْأَرْضِ” همین ستارههایی که میبینید اینها شهرهایی هستند مثل شهرهای شما در زمین، بعد سلمان سوال میکند که آیا آنجا پیامبر دارند؟ امام دارند؟ دین دارند؟ سپس پیامبر به صورت سلمان دست کشیده و میگویند چشم خود را باز کن. سلمان میگوید من چشمم را باز کردم و دیدم امیرالمومنین برای یک افرادی که شبیه انسان بودند (ولی مثل اینکه حالا مثلاً خیلی هم شبیه انسان نبودند)، صحبت میکند، سخن میگوید! خب این حرف حالا این روایت اگر درست میگویم باید سند آن را نگاه کرد. اما از نظر عقلی، اگر برویم جلو بسیاری از مسائل حل شده است. از نظر عقلی کشف یک کُرهایی که در آنجا مثلاً مثل کره زمین شرایط زندگی انسان باشد برای بشر امکان ندارد. چون تا اینجا که سازمانهای فضایی جهان کشف کردند نزدیکترین منظومهایی که در آسمانها است و در آن شرایط منظومه شمسیِ ما است و ممکن است یک کرهایی مثل کره زمین در آنجا باشد. با این شرایط میگویند مثلاً یک میلیون سال نوری فاصله دارد! یعنی از نظر علمی امکان اینکه ما برویم آنجا و خبردار بشویم نیست. یک میلیون سال نوری یعنی اگر شما به سرعت نور بخواهید حرکت کنید که دیگر نابود میشویم و امکان ندارد! بر فرض اگر بتوانند یک کاری کنند که مثلاً شما بتوانید با سرعت نور حرکت کنید یک میلیون سال باید عمر داشته باشید، پس بنابراین از نظر علمی برای وجود آنها مدرکی نداریم. اما از نظر عقلی چه؟ از نظر عقلی وقتی که به شما میگویند در کهکشان راه شیری میلیاردها منظومه مثل منظومه شمسی است. تازه اینها همه در کهکشان راه شیری است و میلیاردها کهکشان در کیهان است. میلیارد در میلیارد منظومه شمسی، کهکشان و… اینکه کسی بگوید خب حالا در هیچکدام آنها مثلاً موجود زندهایی مثل ما نیست، خب یک مقدار بعید است! یعنی خداوند این همه عالم خلق کرده فقط در این کرهایی که به اندازه یک دانه خشخاش در یک بیابان بسیار بزرگ است؟ “إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً. منظور از این آیه فقط همین کره زمین است یا نه؟ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً این اَرض اسمِ جنس است برای همه جاهایی که اَرض است؟ خب این معقول نیست که همه اینها را خدا رها کرده و اینجا را فقط مد نظر قرار داده باشد. بنابراین این همه عالمها خلق شده حتما آنجا هم بالاخره از نظر عقلی میتواند دارای موجودات زنده، موجودات ذیشعور باشند. انسان کاملترین مخلوق خدا است؟ اگر از نظر عقلی کسی بگوید انسان آخرین موجود و کاملترین موجودی است که خدا در عالم خلق کرده و از این کاملتر نیست، به قول امروزیها آخرین ورژن در مخلوقاتش است این هم معقول نیست که ما خودمان را آخرین ورژن در نظر بگیریم. بعد مثلاً کوچکترین ورژن را بگیریم آن موجودات تک سلولی آخرین ورژن هم ما هستیم و مخلوقات خدا را محدود کنیم به یک حدّ محدود، این هم یک مقدار قابل قبول نیست! خداوندی که عالمی که قدیم است، جهانها همه قدیم هستند نه اینکه اینها حادث باشند، البته حادث ذاتی هستند و قدیم عَرَضی، و الّا قدیم به آن معنا نیستند که شرک ایجاد بشود. خب این امکان ندارد که ما بگوییم فقط همین انسانها هستند، نه! موجوداتی از ما کاملتر، بالاتر از ما هستند. همانطور که عرض کردم به لحاظ عرفانی انسان کامل میتواند در تمام این عوالم حضور پیدا کند. خب مورچهها هم همینطور فکر میکنند آخرین ورژن هستند، الاغها هم خیال میکنند آخرین ورژن هستند، شیرها هم خیال میکنند آخرین ورژن هستند، همه خیال میکنند خودشان آخرین حد هستند، ما هم چه بسا آنطوری باشیم. عقل نمیپذیرد این را و ورژنهای بالاتری هستند و همانهایی که شما به آن ملائکه میگویید. ملائکه اسمی است که شامل تمام موجودات عالم میشود؛ یعنی مورچهها هم جزو ملائکه هستند، دقت کردید؟ حیوانات جزء ملائکه هستند، اتمها جزء ملائکه هستند، جمادات جزء ملائکه هستند و این ملائکه درجاتی از انسان بالاتر دارند. همان ورژنهای به قول امروزیها بالاتر هستند. اینها را من دفعه قبل هم باز یک مقدار بیان کردهام. فکر کنم این مطالب را با هم جمع کنید بالاخره در مقابل این سوال جواب قطعی، عقلی و منطقی را خواهید داشت. وقتی که خداوند عالم را خلق کرد فرمود که “لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ. یعنی چه؟ یعنی آسمانها بالاتر است، انواع و اقسام بزرگی را میشود در اینجا فرض کرد و بنابراین موجوداتِ بالاتر، ملائکه بالاتری هستند. اگر گفتند شیطان جزء ملائکه بوده به همین دلیل است. بعضی از روایات است که نشان میدهد که ملائکه کرّوبین، ملائکه مهیّمین، ملائکه مقرّبین اشاره به سلمان و ابوذر و… دارد. ملائکه عالّین اهل بیت هستند. اسم این ملائکه در قرآن آمده است و اینها اینگونه هستند؛ یعنی همه اینها ملائکه هستند همه این موجودات ملائکه هستند، عنوان ملائکه را به همه آنها میشود اطلاق کرد و میشود مصداق ملائکه برای آنها پیدا کرد.
علم و دین فرهنگستان جهانی مطالعات تطبیقی در علم و دین، عرفان ناب اسلامی، علم و دین، عرفان مقربین، علم، دین، حکمت ناب شیعی، استاد علوی، علم و دین