معماری
خانه / سخنرانی ها / متن سخنرانی / مهم‌ترین خصوصیت ولایت

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

مقدمه

با عرض تسلیت شهادت سه اسوه راستین و حقیقی؛ نبی مکرم اسلام و فرزندان بزرگوارشان امام حسن مجتبی و علی‌ابن‌موسی‌الرضا(ع) ان‌شاءالله که خداوند به این عزاداری‌ها اجر جزیل خیر و ثواب کاملی را به همه شما عنایت کند ان‌شاءالله.مهم‌ترین خصوصیت ولایت

 مهم‌ترین خصوصیت ولایت

یکی از توصیه‌ها و تذکرهای مهمی که در سیروسلوک به شما داده می‌شود، به افراد داده می‌شود این است که در ارتباط با افراد برنامه‌ها و زندگی خودشان را تعریف کنند. ارتباط با انسان‌ها باید تعریف‌شده باشد و مهم‌ترین تمرکز روی تربیت افرادی که از ما پایین‌تر هستند؛ چون بحث ولایت یعنی این‌که وقتی شما وصل می‌شوید به ولایت یعنی فیض و رحمت را از بالا می‌گیرید و این را در خودتان پرورش می‌دهید و بعد هدایت می‌کنید به افرادی که در تحت ولایت شما هستند. این مهم‌ترین خصوصیت وصل شدن به ولایت است. وصل شدن به ولایت الهی به‌معنای این است که شما در یک سلسله‌ای قرار می‌گیرید که فیض، رحمت، هدایت، لطف و عنایت خداوند را می‌گیرید و بعد در خودتان تقویت می‌کنید رشد می‌دهید و می‌دهید به کسانی که تحت ولایت شما هستند.

 این مطلب بارها عرض شده‌است که باید شیشه باشید آینه نباشید، آینه نور را می‌گیرد برمی‌گردد ولی شیشه شفاف است نور را رد می‌کند. وقتی‌که فیض را گرفته‌اید باید به افرادی که تحت ولایت خودتان هستند قرار دهید از این‌جا معلوم می‌شود که تکیه و تأکید روی دو گروه است؛ یک گروه افرادی که ما از آن‌ها فیض می گیریم که این طبقه علمای ربانی و اولیا هستند که تا می‌توانیم باید با این‌ها ارتباط داشته باشیم، تا می‌توانیم باید زندگی‌مان را در رابطه با آن‌ها تفسیر کنیم و توجیه کنیم. و بعد مرحله دوم این است که باید به‌دنبال کسانی باشیم که با آن‌ها ارتباط خوبی داریم و آن‌ها هم با ما ارتباط خوبی دارند و ما را قبول دارند و کسانی که مارا قبول دارند و به ما علاقه‌ای دارند، لطف و عاطفه ای دارند، با این‌ها ارتباط برقرار کنید و آن رحمت و فیضی که از بالا می‌گیریم به این‌ها بدهیم.

نقش دو گروه مهم در ارتباط ما

 بنابراین دو گروه عمده نقش مهمی در ارتباط ما دارند؛ ۱_ کسانی که تحت ولایت ما هستند و از آن مهم‌تر کسانی که اولیای ما هستند باید برنامه‌ریزی در سیروسلوک این‌چنین باشد که بیشتر با این دو گروه در ارتباط باشید و یک گروه سومی هم هستند که آن‌ها رفقای راه هستند، هم سلوکی‌ها و کسانی که ما همراه آن‌ها این سلسله ولایت را در عرض حفظ می‌کنیم.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

سلسله طولی و سلسله عرضی

آن سلسله ولایت در طول است که از بالا می‌آید از ما به مادون ما منتقل می‌شود که به این می‌گویند سلسله طولی و سلسله عرضی یعنی کسانی که در کنار ما هستند. این‌ها نه ولی ما به آن معنا هستند و نه مولی‌علیه  ما هستند بلکه این‌ها ولی عرضی ما هستند ” الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ” (سوره توبه آیه ۷۱)  مؤمنین بعضی‌ها اولیای بعض هستند. این دو ارتباط طولی و عرضی است که سالک باید در زندگی به این‌ها اهمیت دهد. مهم‌تر از همه آن سلسله مافوق است که ولی خدا علما و علما و اولیا هستند که ما باید با آن‌ها ارتباط مان را تا جایی‌که می‌توانیم زیاد کنیم و بعد از آن به شاگردان و کسانی که تحت تربیت ما هستند انتقال دهیم. این دو گروه را باید خیلی به آن‌ها توجه کنیم، عرض کردم هم سلوکی‌ها اَلرَّفِیقَ ثُمَّ اَلطَّرِیقَ هم خیلی مهم است. به غیر از این سه گروه دیگر ما با بقیه انسان‌ها رابطه ولایتی نخواهیم داشت اگر بخواهیم در سیروسلوک موفق باشیم دیگر با آن‌ها رابطه ولایتی به این معنا نخواهیم داشت. آن افراد چه کسانی هستند؟!

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

ایمان به ولایت

افرادی که در حوزه ایمان به ولایت نیستند، در حوزه و محدوده ایمان به ولایت نیستند و اگر ایمان به ولایت نباشد شخص یک حیوان می‌شود، از مرحله انسانیت ساقط می‌شود این‌ها کسانی هستند که فقط در چهارچوب منیت خودشان هستند و به‌دنبال عزت‌های مادی هستند. برایشان اصل رسیدن به کمالات معنوی و اصل رسیدن به آن رحمت رحمانیه خاصه، رحمت رحیمیه خاصه و رسیدن به ولایت خواصه الهی نیستند، این‌ها کسانی هستند که در حد حیوان زندگی می‌کنند و این در حد حیوان بودن یعنی اگر احیاناً احکام دینی را هم انجام بدهند دست ‌و پاشکسته است، نماز گاهی می‌خواند گاهی نمی‌خواند یا اگر نماز می‌خواند در نمازش کاهل است سهل‌انگار است یا اصلاً نمی‌خواند…

به حوزه ایمان و حوزه ولایت کسی می‌پیوندد که واجباتش را انجام دهد و محرمات را ترک کند. متأسفانه در همین سفر کربلا ما بسیاری افراد را دیدیم که می‌آیند کربلا به عشق امام حسین فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ﴿۴﴾ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾(سوره ماعون) گریبان‌گیر این‌ها است؛ وای بر نمازگزارانی که به نماز اهمیت نمی‌دهند و سهل‌انگاری می‌کنند در نماز چیز عجیبی است! من می‌دیدم کسی که آن‌جا نماز می‌خواند و نمازش غلط بود بعد به او گفتم آقاجان این طرز سجده که شما رفتید اشتباه بود، گفت نه! درست است… اصلاً قبول نداشت پاهایش اصلاً روی زمین نبود وقتی می‌رفت سجده به‌جای هفت موضع پنج موضع روی زمین بود و انگشت‌هایش کاملاً بالا بود و هنوز از سجده بلند نشده کاملاً، می‌رفت به سجده دوم سر را کمی از مهر بلند می‌کرد و می‌گذاشت. یک جوان عراقی بود به او گفتم این نماز اشکال دارد بروید از علمای‌تان بپرسید، او قبول نکرد. و از آن بدتر ما در هواپیما که بودیم متأسفانه متأسفانه که این‌ها ننگ است برای جمهوری اسلامی قبلاً این‌چنین نبود الان این‌چنین شده‌است، درست پنج دقیقه مانده بود به اذان باید سوار هواپیما می‌شدیم و وقتی‌که می‌آمدیم تهران آفتاب طلوع کرده بود و ما مجبور شدیم در هواپیما نماز بخوانیم در دویست نفری که سوار هواپیما شدن فکر می‌کنید چند نفر در هواپیما نمازخواندن! انگشت‌شمار بودند، همه این‌ها آمده بودند برای زیارت امام حسین کربلا برای توسل و گرفتن شفاعت امام حسین ولی آقای خلبان که پشت به قبله حرکت کردند به تهران و آن مهماندارها هم که با آن وضع آرایشی که داشتند… حتی آن‌ها نمی‌گذاشتند که ما نماز بخوانیم، می‌گفتند نمی‌شود یکی از آن مهماندارها که دید من دارم ناراحت می‌شوم و به آن‌ها گفتم آقاجان بارها شده که یک موش در هواپیما دیده شده‌است پرواز را به تأخیر انداخته‌اید به‌خاطر کوچک‌ترین چیزی نیم‌ساعت، یک ساعت، دو ساعت حتی گاهی بیشتر به تأخیر افتاده است بعد شما حاضر نیستید ده دقیقه صبر کنید مردم نمازشان را بخوانند بعد سوار هواپیما شوند! این چه جمهوری اسلامی است این چه هواپیمایی است! این‌ چه رئیس هواپیمایی است! چه سیستمی است بعد آخر که صدای بنده کمی رفت بالا  رئیسشان آمد گفت حاج‌آقا شما بفرمایید آن‌جا یک جایی هست که می‌توانید نماز بخوانید، که فقط حدود ده نفر هم آمدند برای نماز خواندن. این چه امام حسینی است این چه کربلا و اربعینی است!

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

شفاعت ائمه و اولیا

 اگر امام حسین را قبول دارید اگر امام صادق را قبول دارید، فرمودند: “لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاهِ” شفاعت ما به کسی که نماز را سبک  بدارد به او نمی‌رسد و ما نمی‌توانیم شفاعت کنیم، ما اجازه شفاعت نداریم اجازه شفاعت به امام حسین (ع) نمی‌دهند برای کسی که نمازش را سبک بشمرد، چرا؟ چون وقتی‌که زمان محشر می‌شه و وارد عالم محشر می‌شوید؛ سوال نماز خواندن مطرح است که آیا شما نماز می‌خوانید؟! خب، اگر نمازگزار بودید بروید مراحل بعد و در آخر ائمه ایستادند که شفاعت کنند، آن آخر که همه کارها انجام شد به شما می‌گویند که حسنات شما ۹ عدد بود و سیئات شما ۱۰ عدد بود. پس باید بروید به سمت جهنم اما این‌جا ائمه می‌آیند برای شفاعت اگر کسی ولایت داشته باشد ائمه می‌آیند چون دو نوع روایت داریم؛ یک روایت می‌گوید اگه  ولایت نداشته باشید فایده ندارد و یک روایت می‌گوید اگر نماز نخوانید فایده ندارید، یک روایت می‌گوید که  اول نماز باید قبول شود که همه چیر قبول شود، یک روایت دیگر می‌گوید اگر ولایت نباشد هیچ‌چیزی قبول نمی‌شود… جمعش این می‌شود شما وقتی‌که وارد محشر می‌شوید اول نماز پرسیده می‌شود؛ آیا این نمازگزار است یا نمازگزار نیست؟ اگر نمازگزار باشد می‌گویند خب حالا برو مرحله بعد، از روزه و زکات می‌پرسند،  همین‌طور مرحله به مرحله می‌رویم و منازل آخرت را یکی پس‌از دیگری طی می‌کنیم تا آن‌جایی‌که بخواهید وارد بهشت ابدی شوید. نگاه می‌کنند می‌بینند کفه‌ی گناهان شما از اعمال خوبتان بیشتر است این‌جا شفاعت ولایت می‌آید. اگر کسی ولایت داشته باشد یا اگر کفه اعمال خوبتان بیشتر از اعمال بد باشد؛ ولی اعمال بد اعمالی است که بالاخره باید مجازات شوید، این‌جا است که باز ولایت به دادتان می‌رسد اگر ولایت اهل‌بیت را داشته باشید و اگر اولیاء بیایند آن‌جا شفاعت کنند برای این‌جور موارد شفاعت می‌کنند. پس این‌چنین نیست که شما خیال کنید همین‌طور دل خودمان را خوش کنیم… آقا نماز نمی‌خواند می‌رود کربلا(البته ما نمی‌توانیم رد کنیم، ما به خودمان اجازه نمی‌دهیم) ما داریم روایت می‌گوییم، ما داریم آیات قرآن را می‌گوییم آیات قرآن همین است از آن‌ها می‌پرسند که چرا آمده‌اید در جهنم! “قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ” (سوره مدثر آیه ۴۳) ما جزء   مصلیم نبوده‌ایم “وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ”  (سوره مدثر آیه ۴۴) “فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَهُ الشَّافِعِینَ” (سوره مدثر آیه ۴۸)   نماز نمی‌خواند، خب شفاعت شافعین نفعی به حال او ندارد شافعین می‌آیند برای شفاعت، ولی فایده‌ای ندارد.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

معنای صله رحم

این است که ما متأسفانه می‌گوییم این مسائل هست و باید انسان با این‌جور افراد که این‌چنین هستند و وارد دایره ولایت نمی‌شوند و چون وارد نمی‌شوند شما با این افراد ولایتی ندارید مگر یک ولایت صوری در حد واجبات مثلاً پسر من، دختر من، برادر من، خواهر من، اقوام من… این‌ها اگر در این قشر هستند من در حد صله‌ی رحم باید با این‌ها ارتباط داشته باشم، صله‌ی رحم هم این نیست که بلند شوم بروم خانه‌ی آن‌ها شام بخورم صله رحم یعنی؛ این‌که من با این‌ها ارتباط داشته باشم که اگر درمورد دین و دنیا توانستم به آن‌ها کمک کنم باید کمک کنم، واجب است که کمک کنم درمورد دین و دنیا اما نه به این معنا که بنشینم با آن‌ها شب‌نشینی داشته باشم، رفیق شوم بگویم بخندم و تمام وقتم را با این‌ها سر کنم و اگر یک‌مرتبه هم بخواهم بیایم جلسه‌ی  بیایم جلسه یا دو مرتبه در هفته یا می‌خواهم خدمت کنم  به من بگویند که نباید این کار را بکنی، چرا می‌روی؟ نباید بروی! نه، این صله رحم نیست، مطمئناً این رضایت آن‌ها رضایت شما نیست و شما مسئول جلب رضایت آن‌ها در این زمینه نیستید بلکه فردای قیامت خدا به آن‌ها می‌گوید چرا این بنده من را تو رضایت او را جلب نکردی؟ چرا نرفتی جلسه؟ شما باید به او دستور بدهید که بیاید در مسیر سیروسلوک نه این‌که او به شما بگوید حق نداری بروی جلسه، حق نداری بروی سیروسلوک، حق نداری بروی خدمت کنی. با آن‌ها فقط در حد این ارتباط، فقط در حد واجب، مستحب نه، یعنی این‌که با او بگویی بخندی.

 ما با هم با شما با دوستانی که در این کانون هستند برویم گردش برویم با هم زیارت برویم تفریح برویم سیاحت برویم روزهای تعطیل مثلاً برویم با هم یک گشتی بزنیم کوهی دشتی عرض می‌شود یا آقایان مثلاً با هم یک استخری برویم یک جایی برویم غذایی بخوریم خیلی عالی است چون این‌ها اولیاء خدا هستند، این صله رحم معنای واقعی آن است چون این‌ها اهل سیروسلوک هستند چون این‌ها یا اولیاء ما هستند از آن‌ها علم می‌گیریم یا تحت تربیت ما هستند، این‌ها جلسات خوبی است اما با کسی که این‌طور نیست وارد دایره ایمان و وارد حوزه ایمان نشده ما فقط در حد واجب.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

 صله رحم با چه کسانی و چگونه؟

ببینید من نمی‌گویم قطع رحم، قطع رحم حرام است. نگویید استاد گفته با این‌ها باید رابطه خود را قطع کنیم، نه، فقط رابطه در حد صله رحم بعد با بعضی باید رابطه کم بشود و به حداقل برسد چون کسی که وارد حوزه ولایت و ایمان نشده به نص صریح قرآن این‌ها “کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ. سوره اعراف،  آیه۱۷۹” این‌ها حیوان هستند این‌ها وارد محدوده انسانیت نشدند. شما یک الاغ در خانه دارید چگونه با او رفتار می‌کنید؟ به او غذا می‌دهید، جو می‌دهید، از او کار می‌کشید مواظب او هم هستید اگر مریض شد مثلا می‌برید پیش دامپزشک، با آن‌ها هم باید در همین حد باشید، برادر من خواهر من پدر من مادر من فرزند من همه نزدیکان من اگر این‌طوری هستند که به‌ دین اهمیت نمی‌دهند وارد حوزه دین نشدند باید مثل یک الاغ در خانه با او رفتار کنید! من این را بی پروا می‌گویم این حرف اگر برود در سطح جامعه من را تکفیر می‌کنند قتل من را واجب می‌دانند همان متدینین، کسی جرات نمی‌کند این حرف را بزند البته من هم جرات نمی‌کنم در خصوصی می‌گویم من اگر بروم تلویزیون صدسال این حرف را نمی‌زنم ترسو هستم ولی این مسئله واقعیت است کسی که وارد ایمان نشده نص صریح آیات قرآن است که این حیوان است و باید با او مثل یک حیوان  رفتار کرد. می‌گویم حیوان نه این‌که او را بزنید و بکشید و… نه، مثل یک حیوان در خانه او را تیمار کنید به او غذا بدهید مریض شد او را ببرید دکتر ولی در حد همین وقت بیشتر از این با او نگذرانیم. هیچ کس با الاغ در خانه خودش فوتبال و پارتی نمی‌گذارد جشن تولد نمی‌گیرد یا سگ خودش این کار را نمی‌کند مگر این‌که خود او هم از جنس سگ باشد و الّا این کار را نمی‌کند ما هم نباید این کار را بکنیم “وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا. سوره انعام،  آیه ۷۰” در آیه دیگر می‌گوید ” ذَٰلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ. سوره نجم، آیه ۳۰” بینش این‌ها در حد شکم و در حد همین شهوات دنیایی است این‌ها یک حیوان هستند شما نباید زندگی خود را تابع این‌ها کنید بلکه آن‌ها باید تابع شما باشند، چرا؟ چون وقتی شما در این مسیر قرار گرفتید مؤمن شدید و جزو اولیاء خدا شدید مقامی دارید عزتی دارید که موظف هستید آن لذت را حفظ کنید وظیفه شرعی شما است که عزت ایمانی و عزت الهی را حفظ کنید شما به مقام بالایی می‌رسید وقتی وارد حوزه ولایت می‌شوید انسان می‌شوید و حتی فوق انسان می‌شوید در مسیر فوق انسان شدن قرار می‌گیرید عزت خود را باید حفظ کنید باید مقام خود را حفظ کنید.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

معنای تواضع

بعضی ها خیال می‌کنند مثلاً تواضع این است که برویم پیش این‌ها و با این‌ها بگوییم و بخندیم شوخی کنیم و مثل یکی از این‌ها بشویم، اصلاً این تواضع و فروتنی نیست خاکی بودن نیست این ذلت است این پایین آوردن مقام ایمان است این اهانت به مقام مومن است که مومن باید عزیز باشد. باید آن‌ها به شما به چشم احترام نگاه کنند باید به شما احترام بگذارند باید احترام خود را حفظ کنید شما شخصیت بزرگی هستید وقتی وارد دایره ولایت می‌شوید امانت ولایت وقتی به شما داده می‌شود باید از آن امانت حفظ کنید و آن شخصیت ولایی شما است یک امانت است باید آن را حفظ کنید.  بنابراین اگر بخواهید بروید پیش آن‌ها بگویید و بخندید و به پارتی‌ها و جشن‌های تولد و جشن‌های عروسی و مهمانی‌های خوشگذرانی و زودگذر و پای تلویزیون بنشینید ساعت‌ها فوتبال نگاه کنید و این‌ها شما آن ولایت را بی‌احترامی کردید مقام خود را پایین آوردید بعد در کنار آن‌ها وقتی که یکی گل می‌زند بپرید بالا دست بزنید و قِر بدهید و این‌ها این شأن یک انسانی که به حقیقت رسیده نیست این مقام یک انسانی که به ولایت رسیده نیست.

 خب این را خواندید دیگر به شما گفتم، گفتم ما یک عالم حقیقت داریم یک عالم باطل داریم یک عالم مجاز داریم. باطل یعنی چه؟ حق یعنی چه؟ حق آن چیزی است که ثابت و پایدار و ماندنی است، باطل چی است؟ آن چیزی که کف روی آب است از بین می‌رود. الان فوتبال چی است؟ فوتبال یک کف روی آب است، قرارداد است، همه آن قرارداد است هیچ واقعیتی ندارد شخصی سن او هشتاد سال شده رئیس فیفا شده تمام دنیا هم برای او احترام می‌گذارند ولی این یک عقل ناقص است این در حد یک بچه است زندگی او همین بازی است لهو و لعب است “وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا” این همین‌طور است این تمام زندگی او همین بازی است، قرارداد، الان اگر از او بپرسید نماز چی است، روزه چی است؟ این فوتبالیست نه نماز می‌خواند نه روزه‌ای دارد نه دینی دارد نه خدایی دارد نه اعتقادی دارد! تمام زندگی او اگر رفته فوق‌لیسانس مکانیک گرفته اگر رفته دکترا گرفته آن را در کنار همین ولی تمام زندگی او همین است که بداند که نمی‌دانم قرارداد تور دروازه این‌قدر است، خط هجده قدم این‌قدر است اگر این‌طوری بشود فول است اگر این‌طوری بشود همه آن قرارداد است، قراردادهای زودگذر قراردادهایی که نمی‌ماند این حقایق نیست این سرگرم همین چیزهای زودگذر و قراردادهای پوچ است ” اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا” بازی و سرگرمی تمام مشغول این بازی و سرگرمی است تمام هدف او هم این است که مثلا بشود فلان فوتبالیست و برود یک گل بزند میلیاردها پول بگیرد و همین‌طوری در زندگی خود هیچ هیچ هیچ

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید      شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد(حافظ)

 این با همین بازی با همین سرگرمی‌ها با همین باطل‌های زودگذر، تور دروازه چقدر است فرض این‌قدر باشد، ارتفاع آن چقدر است فرض این‌قدر باشد، اگر این‌طوری کند فول است اگر این‌طوری کند مثلاً خوب است همین در حد همین، حالا رئیس فیفا شده یا بزرگترین فوتبالیست شده نمی‌دانم در پرونده او این است که صدتا گل زده هزارتا گل زده است چی برای آن طرف او می‌ماند؟ چون آن طرف عالم حقایق است عالم ماندگاری‌ها است عالم قراردادی‌ها و این‌ها نیست قرارداد یعنی چی؟ یعنی یک چیزی بین من و شما یعنی یک چیز باطل می‌توانستیم این‌طوری قرارداد بگذاریم می‌توانستیم بگوییم هجده قدم، می‌توانستیم بگوییم نوزده قدم، می‌توانستیم بگوییم هفده تا، دست خود ما است خود ما درست کردیم این همان لهو و لعب، سرگرم شدند “غَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا” دین او همین است “وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا” دین او همین لهو و لعب است،  خدا در زندگی او نیست معنویت در زندگی او نیست اگر هم هست از همین سنخ است.  برای این که وجدان خود را آرام کند می‌گوید یک پیاده‌روی اربعین  برویم حال ما خوب بشود! از امام حسین در دل خودش

بر خیالی صلحشان و جنگشان     وز خیالی فکرشان و ننگشان(مولوی)

در خیال خود فکر می‌کند رفته، امام حسین هم او را دوست دارد امام حسین هم به این رسیده اما امام حسین اصلاً نمی‌بیند این را، امام حسین او را در محدوده خود نمی‌بیند چون وارد محدوده امام حسین کسی می‌تواند بشود که اولین قدم او نماز باشد، کسی وارد محدوده امام حسین می‌تواند بشود و امام حسین می‌تواند او را ببیند که نور الهی در قلب او باشد، امام حسین اصلا این را نمی‌بیند چون عالم عالمِ نور است این سراپا ظلمت است، او دل خود را خوش کرده است.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

نتایج اعمال در قیامت

 خیلی ها روز قیامت  می‌گویند خدایا من این‌قدر پول دادم برای امام حسین این‌ها همه آن باطل شد؟ می‌گوید این همه پول دادم برای امام رضا، پول ریختی برای امام رضا؟  زیر نظر اولیاء بودی یا نه؟ نه، خودم همین‌طوری دیدم نماز که نمی‌خوانم من که در بازار دارم نزول می‌گیرم گفتم بروم مثلا صدهزار تومان هم بریزیم در حرم امام رضا بعد هم آن‌جا هم خب زمان شما این صدهزار تومانی که شما ریختید خیلی خوب بود ولی رفت برای اسرائیل رفت برای ساواک رفت برای شکنجه مومنین رفت برای، تو خیال کردی تو در خیال خود برای خود ساختی این‌طوری نبوده است، خداوند حکیم است حساب و کتاب دارد البته اگر شما گاهی موقع‌ها می‌بینید یک کسی یک آدم گناهکاری یک جوری این‌ها را من و شما نمی‌توانیم بفهمیم خیال نکنید که همیشه مثلاً من و شما می‌توانیم بفهمیم، نه، آن هم حتماً یک چیزی داشته حتماً یک جایی توبه‌ای کرده نمازی خوانده یک ارتباطی بالاخره بدون این‌ها نمی‌شود این‌طوری نیست که، همین‌طوری الکی باشد اصلاً نشود فهمید، نه خداوند حکیم است و کار او حساب دارد و کار او کتاب دارد خود او فرموده که اگر کسی نماز نخواند وارد عالم نور نمی‌شود. باید وارد عالم نور بشوی بعد آن‌جا اولیاء بیایند تو را ببرند بالاتر، باید وارد آن عالم بشوی “وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ. سوره انبیاء، آیه ۲۸” فقط شفاعت کسی را می‌کنند که رضایت خداوند را طلبیده باشد فراهم کرده باشد رضایت الهی، خداوند فرموده از بی‌نماز نمی‌پذیرد یا سهل انگاری در نماز نمی‌پذیرد. ما خیلی‌ها در خیالات خود غرق هستیم و تا زمانی که از این خیالات طبق آیات قرآن نیاییم و طبق روایات و طبق فرمان آن‌ها نیاییم در این چهارچوب قرار نگیریم

بر خیالی صلحشان و جنگشان     وز خیالی فکرشان و ننگشان(مولوی)

در تخیل به قول عرفان هند در مایا به سر می‌بریم در توهّم در توهّم هم هیچی نمی‌آید توهّم حقیقت نیست توهّم کذب است توهّم همان کف است همان باطل است باید به عالم حقیقت برویم که عالم حقیقت عالم ثابتات است عالم ابدیت است عالم جاودان است

تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون      کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد )حافظ)

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

 راه رسیدن به کوی حقیقت این است که از عالم توهم بروی بیرون.

 بنابراین این‌که شما می‌گویید که حق داریم مجاز داریم باطل داریم باید بگردید مصادیق آن‌ را پیدا کنید. دوستانی که بحث‌ها را می‌کنند مصادیق آن را پیدا کنند، یکی از مصادیق قشنگ آن همین است هنر، ورزش، عالم سیاست سیاست بازی که همه این‌ها تا زمانی که در مسیر ولایت نباشند پوچ است بازی است و دین دینِ بازی است این دین دینِ بازیچه است معنی آن این نیست که کسانی که دین را لهو و لعب گرفتند یعنی دین را مسخره می‌کنند نه یکی از معانی آن همان است ولی معنی اصلی آن این است که نه اصلاً دین یعنی سبک زندگی معنای دین سبک زندگی است اگر سبک زندگی ولایی باشد دین حقیقی است اگر سبک زندگی بر اساس لهو و لعب و بازی باشد چه سیاست بازی چه فوتبال بازی چه بازی‌ها و شطرنج‌بازی و این‌ها دل او خوش است مدال گرفته در جشنواره فیلم رفته یک مدالی گرفته دل او خوش است این‌ها شب اول قبر آن‌جا که وارد عالم می‌شویم با هزاران هزاران منزل با هزاران هزاران پیچیدگی آن‌جا هیچ کدام این‌ها به درد نمی‌خورد، شب اولی که دست تو خالی است نه مدال به درد تو می‌خورد نه دکترا نه آن جوایز و نه آن  کف زدن‌ها نه آن‌هایی که سوت می‌زدند برای تو هیچ به درد تو نمی‌خورد آن‌جا آن حقیقت پایدارِ ابدی به درد تو می‌خورد و آن جز دین حقیقی نیست دین نباید لهو و لعب باشد.

خب خداوند ان شاءالله به همه شما توفیق بدهد موفق و مؤید باشید و این صحبت‌هایی که در جلسات می‌کنید مصادیق آن را بگردید پیدا کنید در زندگی پیاده کنید.

مهم‌ترین خصوصیت ولایت

درباره ی حسین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *