بسمه تعالی
اهم موضوعات مطح شده در این جلسه به شرح ذیل است:
- عرفان کاذب و عرفان انحرافی
- منظوراز نعمت خاص چیست
- دشمن شناسی
- نشانه های مدعیان هدایت
- شرط در سلسله بودن
- تشخیص عرفان حق
- خدمت به پیر
- نشانه علمای ربانی
- تحقیقات استاد از فرقهها
- سه گروه در قرآن
عرفان کاذب و عرفان انحرافی
بحث عرفانهای کاذب و عرفانهای انحرافی از مباحث مهم است. خصوصاً برای دوستان دوره اول؛ بدانند که در بحث دشمنشناسی و در بحث سیر و سلوک، بحث دشمنشناسی از بحثهای بسیار مهمی است که خداوند متعال در قرآن شریف وقتیکه در سورهی حمد از انسانها صحبت میکند عجیب است، یک گروه از انسانهای خوب را نام میبرد و دو گروه از انسانهای منفی خب این یعنی چی؟ یعنی خدا وقتی سه گروه میکند انسانها را میفرماید صراط الذین انعمت علیهم اما وقتیکه به انسانهای منفی میرسد دو گروه را معرفی میکند “غیر المغضوب علیهم ولا الضالین” یک مغضوب علیهم را تعریف میکند یک ظالین ر،ا در این سِری است اسراری است درحالیکه هم انسانهای بد گروهبندی میشوند و هم انسانهای خوب گروهبندی میشوند.
در آن روایت امیر المؤمنین انعمت علیهم دو گروه هستند و گروه سوم بد هستند یعنی در روایت امیر المؤمنین برعکس است دو گروه خوبها را نام میبرد یک گروه بدها را ولی آیه قرآن یک گروه خوبها را نام برد و دو گروه بدها را امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید:” أن الناس ثلاثهٌ” مردم سه گروه هستند، قرآن هم میفرماید مردم سه گروه هستند؛ امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: آن سه گروه دو گروهشان خوب هستند و یک گروه خراب هستند و قرآن میفرماید: این سه گروه یک گروهشان خوب هستند و دو گروهشان خراب هستند. خب این چه سری دارد باید به این فکر کرد که چرا قرآن اینچنین میگوید و امیر المؤمنین آن چنین میگوید؟ امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون خودش رأس افراد خوب هستند و موظف هستند انعمت علیهم را هدایت کند .
منظوراز نعمت خاص چیست
اینجا دو گروه را از کسانی که مورد نعمت خاص خداوند شدهاست، این انعمت علیهم یعنی راه کسانی که به آنها نعمت دادهای. خب خدا به همه نعمت داده است به شمر هم نعمت داده است به یزید هم نعمت داده است به فرعون هم نعمت داده است! خداوند در قرآن میگوید به همه نعمت دادهایم پس اینجا معلوم است که این نعمت، نعمت خاص است “صراط الذین انعمت علیهم” این نعمت خاص چیست؟ میگوید این انعمت علیهم کسانی هستند که مغضوب و گمراه نیستند، پس اینها یک افرادی هستند که یک نعمت خاصی دارند چون اگر نعمت عام بود که این نعمت شامل مغضوب و گمراه نیستند پس اینها یک افرادی هستند که یک نعمت خاصی را دارند چون اگر نعمت عام بود که این نعمت شامل مغضوب علیهم انسانهایی که مورد غضب الهی قرار گرفتهاند و ضالین یعنی گمراهان آنها هم غرق نعمت هستند وجودشان را نگاه کنید تکتک سلولهایشان نعمت الهی است، خداوند به آنها هم نعمت داده است ولی خدا میفرماید: این نعمت، نعمت خاص یک گروهی است که آن نعمت شامل مغضوب علیهم و ضالین نیست! خیلی مشخص است. پس این معلوم است که یک نعمت خاص است، این چه نعمتی است؟ نعمتی است که در آیات دیگر گفته است میفرماید: “ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ”( سوره تکاثر آبه ۸) روز قیامت خداوند بندگانش را از نعمتهایی که به آنها داده است میپرسد این نعمتی که ما به شما دادهایم با این نعمت چهکار کردهای و در روایت میفرماید بفرمایید ببینم این نعمت چیست؟ شخصی که در مقابل امام نشسته است، امام از او میپرسد این نعمت چیست؟ آن شخص میگوید: خب نعمتهای خوبی داده است میوه غذا گوش چشم… امام میگوید خداوند بزرگتر از آن است که ار این چیزها حسابرسی کند خدا بزرگتر از این است که بگوید من به تو نعمت غذا دادهام خدا بزرگتر از این است که بخواهد یک بنده را با این چیزها پرسش کند! یعنی خداوند در قیامت بندگانش را ردیف میکند و میپرسد غذا به تو دادم چهکار کردی! نه خدا در هیچ کاری بر بشر منت نگذاشته است اما در یکجا خداوند منت گذاشته است قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ آن جایی است که میگوید من در میان شما پیامبران را مبعوث کردهام، اولیایی را مبعوث کردهام پس این نعمت، نعمت ولایت است که این نعمت ولایت را مغضوب علیهم و الضالین ندارند اما آن دو گروه دارند؛ عالم ربانی و مُتَعَلِّمٌ على سَبیلِ نَجاهٍ ، این دو گروه چون بههم وصل هستند یک عالم ربانی است و دیگری متعلم است این دو گروه نعمت ولایت را دارند و بقیه چه چیزی هستند؟ بقیه همجالرعاء، معنیاش را از دوستان مسئول تدریس بپرسید. این همج الرعاء دو گروه میشوند؛ یکی مغضوبعلیهم و دیگری ضالین، و آن انعمت علیهم دو گروه میشوند؛ یکی عالم ربانی و دیگری مُتَعَلِّمٌ على سَبیلِ نَجاهٍ.
دشمن شناسی
اینجا دشمنشناسی؛یعنی اینکه بروید این دو گروه را بشناسید در بحث دشمنشناسی”أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ”( سوره یس ایه ۶۰) خداوند در قرآن مکرر میگوید ما به انسان گفتیم شیطان دشمن آشکار شما است، شیطان دشمن قسم خورده شما است، آنجاییکه قسم خورد که شما را هدایت میکند و نجات میدهد شما را از بهشت بیرون کرد. اینجا که قسم خورده است که شما را بدبخت میکند! ببینید اینجا دیگر چی است! آنجا که قسم خورده بود خیرخواه بشر است آن بلا را سر بشر آدم آورد! اینجا که قسم خورده است “قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ” ( سوره ص آیه ۸۲) به عزتت قسم که من همه بندگانت را گمراه میکنم در اینجا که قسم خورده است دیگر میفرماید: که این دشمن، دشمن مهمی است، دشمنشناسی مهم است. و ما در دوره اول، دوستان معلم دقت داشته باشید در دورهی اول باید سالکین عزیز و کسانی که اهل سیروسلوک هستند را با دشمنان اصلی روبهرو کنید. دشمن شناسی که خداوند در سوره حمد این کار را کردهاست به این خاطر است که این سوره مخاطبش همه انسانها هستند ولی آن روایت امیرالمومنین مخاطبش کمیل است، مخاطبش افراد پاک هستند برای همین آنجا آمده اول آن دو گروه را گفته است. انسانها باید بدانند شما یا جزء انعمت علیهم هستید اگر در خط ولایت اولیای الهی هستید اگر در سلسله اولیا نیستید یا مغضوب علیهم هستید یا ضالین. که این مغضوب علیهم و ضالین را باید روی آن کار کرد و ببینیم چه کسانی مورد غضب الهی قرار گرفتهاند و چه کسانی گمراه شدهاند. ما اگر وصل به اولیای الهی نباشیم گمراه هستیم.
نشانه های مدعیان هدایت
خب در این قسمت دشمنشناسی یک بحثش مدعیان هدایت است که مدعی هستند ولی در مسیر هدایت نیستند و دروغ میگویند و ادعا میکنند که ما در مسیر ولایت هستیم ولی دروغ میگویند اینها جزء مغضوب علیهم هستند. نشانههایی دارند، خب ازجمله نشانههای آنها این است که در سلسله نیستند؛ یعنی به آنها میگوییم آقا شما این مطالبی که دارید میگویید و ادعا میکنید در مسیر هدایت هستید اینها را از کجا گرفتهاید؟! میگوید خودم! خودم درس خواندهام، خودم مطالعه کردهام و خودم رسیدهام… این علم را خودم بهدست آوردهام، خودم زحمت کشیدهام! آیا از کسی اجازه دارید یا نه؟! میگوید نه من خودم! مثل اینهایی که فرض بفرمایید میروند تحقیق میکنند مطالعه میکنند و میآیند مطب میزنند، سازمانهای دولت مسئول جلو اینها را میگیرند و میگویند اگر شما میخواهید پزشک شوید باید از سازمان نظام پزشکی مجوز داشته باشید و از یک مرجع معتبر باید شما را تأیید کند شما حق ندارید بیایید تابلو مطب بزنید و بگویید فلان دکتر…! کشورهایی که پایبند هستند به مسئله بهداشت جامعه شان اجازه نمیدهند که هر شخصی بیاید مطب بزند مثل کشور ما نیست تابلو میزنند اینجا طب سنتی است و حجامت میکند و بعد داروهای گیاهی را همینطور قالب میکند به مشتریان و در همه مسائل هم نظر میدهند و بعد افرادی که میروند آنجا خیلی از آنها هم ناموفق میشوند و اگر بعضی از آنها تصادفی خوب من شوند معلوم نیست که چه اتفاقی افتاد که خوب شدن تصادفی خوب شدهاند معلوم نیست به چه دلیل خوب شدهاند! این میشود هرجومرج هر کسی میآید ادعا میکند که من پزشک هستم، حکیم هستم یک دکانی باز میکند. اگر مسئولین یک کشور دلشان برای بهداشت مردمشان بسوزد هر کسی نمیتواند بیاید تابلو بزند که من پزشک هستم! به او میگویند باید بروید از نظامپزشکی مجوز بگیرید، نظام پزشکی کجاست؟ یک جایی است که افراد متخصص افرادی که سالها زحمت کشیدهاند درس خواندهاند و آنها هم از اساتید و دانشگاههای معتبر مجوز دارند آنها مجوز میدهند و در بُعد معنوی هم کسی که میخواهد بگوید من یک روحانی هستم، یک عالم هستم، یک پزشک روحانی هستم! باید مجوز داشته باشد همینطوری که نمیشود بگوید من از خودم علم دارم الان خیلیها هستند دکان دارند مرید پیروان دارند در همین تهران چندین نفر هستند که ادعا میکنند با امام زمان در ارتباط هستند یا ادعا میکنند که مثلاً وصل هستند اینها باید شناخته شوند اینها اگر مجوز و اجازه اساتید مورد تأیید از یک مرکز زیرا اجازه نداشته باشند خطرناک هستند. این یکی از نشانههای خطرناک بودن مدعیان دروغین است در سلسله نیستند.
شرط در سلسله بودن
آنهایی که میگویند آقا ما در فرقه اویسیه هستیم و خودمان رفتیم این نمیشود، این منطقی نیست. حتماً باید مجوز داشته باشند. ما نمیگوییم هر کسی استاد ندارد بدبخت و بیچاره و اهل جهنم است ولی کسی که میخواهد مدعی هدایت باشد کسی که میخواهد شاگرد پرورش دهد حتماً باید مجوز داشته باشد و یکی از نشانهها و علامتهای یک عالم ربانی این است که مجوز و اجازه داشته باشد اگر نداشته باشد شما نمیتوانید او را بهعنوان پیر و عالم ربانی قبول کنید باید حتماً مورد تأیید باشد این ملاک، ملاک مهمی است اما محتوای عرفان حق و عرفان صحیح این است که میگوید شما باید در سلسله باشید هر عرفانی که میگوید شما در سلسله باشید این کلیاتش درست است حالا در جزئیاتش اگر یک مشکلات دیگری داشته باشد یا شرایط مختلفی دارد فقط آن شرایط را باید داشته باشد فقط این نیست اما این اصل مهم این است یکی از مهمترین اصلهای عرفان ناب این است که بگوییم شما باید در سلسله باشید سلسله هم سلسله بافتنی و مندرآوردی نباشد سلسله باید مدرک داشته باشد مثل سلسله فقهای ما که از همین الان هر مرجعی که الان مرجعیت او مورد تایید علما هست بگیرید استاد او را بگیرید استادِ استاد او را بگیرید میروید تا میرسید به مشایخی که خدمت ائمه بودند مدرک مشخص سلسله شجرهنامه مشخص همه معلوم است مثل ساداتی که شجرهنامه دارند قشنگ مشخص است اما شما میآیید در این سلسلههای صوفیگری و اینها میگوید بله وصل شدیم به حسن بصری وصل شدیم به شقیق بلخی وصل شدیم به معروفِ کلخی وصل شدیم به هاشم کوفی ولی هیچ مدرک درست حسابی معتبری ندارند فقط ادعا است. خب اینها اصل حرف آنها که باید در سلسله باشد درست است ولی سلسله ندارند شجره نامه ندارند برای همین نمیشود به آنها اعتماد کرد.
تشخیص عرفان حق
این در مورد محتوا یعنی برای تشخیص عرفان حق یک راه آن این است که محتوای مطالب آن را ببینید یک راه دیگر این است که وقتی که ما مفهوماً اینها را شناختیم مصداقاً یعنی این آقا این شخص به این نام ادعا میکند که در سلسله است ادعا میکند که من تعالیم خود را سینه به سینه گرفتم و از اساتید همین طوری سینه به سینه گرفتیم و آمدیم و الان داریم اینها را تحویل میدهیم هر کس میخواهد بیاید هدایت بشود و اینها، این را باید با او زندگی کرد یعنی باید از نزدیک رفت دید و در زندگی او باید وارد شد و ببینید که آیا این واقعاً آن خصوصیات را دارد یا نه، خصوصیات چی است؟ خصوصیات را دوستان میگویند از جمله اینکه هدف او هدف الهی باشد، تمام کوشش او و سعی او و دغدغه او خدمت به امام زمان و به دین خدا باشد این خیلی مهم است و دنیا طلب نباشد زاهد باشد نسبت به دنیا، در شما منافعی برای خود نبیند.
خدمت به پیر
شما الان نگاه کن خدمت کردن در فرقه ها چطوری است خدمت به پیر باید بکنی. خدمت به پیر یعنی چی؟ یعنی باید برای او لباس بخری، برای او کفش بخری، برای او خانه بخری، برای او ماشین بخری، این میشود خدمت به او، در عرفان مقربین خدمت به پیر نیست خدمت به خدا است خدمت به دین خدا است خدمت به تحقق اهداف امام زمانی است خدمت به آنها است نه خدمت به شخصِ او. شما ببینید من یک مثال برای شما بزنم یک حاج عیسیای بود که خدمت به امام میکرد، چای میآورد، مثلا کارهای شخصی امام را انجام میداد، این خب خدمت امام بود، یک کسی هم بود خدمت به اهداف امام میکرد، میرفت جبهه، در جنگ در کشور در مسائل مختلف در اهداف امام زمان سفر به خارج از کشور این طرف آن طرف خود را حتی در معرض خطر میانداخت برای تحقق اهداف امام، کدام یک از آنها به امام نزدیکتر بودن؟د از نظر ظاهری حاج عیسی نزدیکتر بود ولی از نظر واقعی چه کسی نزدیکتر بود؟ آن کسی نزدیکتر بود که در اهداف الهی امام کار میکرد. در عرفان مقربین این مهم است در عرفانهای باطل اینطوری نیست این آقای آقاخان هست رئیس فرقه اسماعیلیه ایشان هر سال هم وزن او را طلا میدهند به او، سال تولد او که میشود طلا میدهند ثروت زیادی دارد در تمام دنیا کارخانهها دارد بانکها دارد هتلهای بسیاری که در همین ایران خود ما چند تا هتل بزرگ دارد خب این یک رهبر دینی است ولی چی به او میدهند چه کار میکند هیچ کار نمیکند چون رهبر آنها است برای او روز تولدش هم وزن او به او طلا میدهند، یک ثروت زیادی دارد، آن رهبر کجا این رهبر کجا! رهبری که مردم خدمت به او میکنند برای تحقق اهداف الهی نه برای خود او.
نشانه علمای ربانی
بنابراین نشانههای مصداقی اساتید و علمای ربانی این است که شما را برای خود نمیخواهد بلکه شما را برای خدا میخواهد هر چقدر شما برای خدا به دین خدا به تحقق اراده الهی خدمت کنید او به شما بیشتر علاقمند است شما را بیشتر دوست دارد و به شما بیشتر توجه میکند نه اینکه شما را بخواهد برای خود استعمار کند.
تحقیقات استاد از فرقهها
من خب با بسیاری از فرقههای صوفیه از قدیم ارتباط داشتم قبل از انقلاب البته بعداً کمتر شد دیگر من میدیدم یک آقایی که نه سوادی دارد نه اطلاعاتی دارد نه تقوایی دارد ولی قطب است قطب این سلسله است قطب این گروه است فرقه کمیلیه فرقه شاه نعمتلّاهیه، صفیعلیشاهیه، ذهبیه، گنابادی همینطوری انواع این فرقهها میرفتم مثلاً ببینم اینها چه میگویند گویا حرفی دارند اینها میدیدم استاد آنها آن پیر آنها اصلاً سر و پای او را طلا میکنند ولی هیچ علمی ندارد، آخر برای چی شما باید خود را؟ نه این بزرگ ما است! وقف میکردند به او ثروتهای زیادی و اینها این میشود، چی این میشود؟ گمراهی این میشود، استعمار و استثمار و استحمار.
سه گروه در قرآن
خداوند در قرآن مغضوب علیهم را به سه گروه تقسیم می کند؛ یک کسانی که دنبال زور دنبال زر و دنبال فریب مردم هستند و باید شما با ملاک درست سراغ شناخت این گونه افراد بروید (اصحاب زور و زر و تزویر). مصداق آن در قرآن فرعون، قارون، هامان است. فرعون مظهر زور و فریب، قارون مظهر پول و ثروت و هامان مظهر تزویر؛ اولی استکبار دومی استثمار سومی استحمار یعنی فریب دادن مردم، خوش سخن بودن خوش بیان بودن و با این امور دنیایی مردم را فریب میدادند و الان هم در تمام دنیا زیاد هستند.
اصلاً دنیا محل شیطنت و حکومت شیطان است و شیطان در این سه چهره خود را نشان میدهد :
زور و زر و تزویر
قدرت و ثروت و فریب
فرعون و قارون و هامان
استکبار و استثمار و استحمار
تیغ و تسبیح و طلا
هر سه بخش مغضوب علیهم هستند که با این سه قدرت مردم را فریب میدهند و حکومت میکنند و در حکومتها نفوذ میکنند و مردم را برده ی خود میکنند مردم را وسیله عیاشی و دنیاطلبی خود قرار میدهند. اینها در قبال انعمت علیهم هستند و در قبال منعم علیهم هستند حالا هر گاه مردم جامعهای رو به مغضوب علیهم آوردند این مردم به سمت جهنم میروند هر گاه اینها به سوی انعمت علیهم آمدند این مردم به سمت سعادت و خوشبختی میروند.
متاسفانه اکثریت مردم یا تحت تاثیر ولایت شیطان (مغضوب علیهم) هستند؛ مردم اگر تحت تاثیر شیطان باشند، ضالین میشوند و اگر تحت تاثیر اولیای الهی( انعمت علیهم) قرار گرفتند میشوند جزو اولیاءالله می شوند.در همین راستا انسان باید نسبت به مدیران جامعه و کسانی که در راس کار می آیند بسیار حساس باشد تا ان شا الله با سر کارآمدن اولیای الهی ما هم با تبعیت کردن از آن ها، ان شا الله ما هم عاقبت بخیر شویم.
در مقابل شیاطین که اصحاب زر و زور و تزویرند، علمای ربانی، را برای خود نمیخواهند بلکه شما را برای خدا میخواهند؛ هر چقدر شما برای خدا، به دین خدا و به تحقق اراده الهی خدمت کنید انها به شما بیشتر علاقمند می شوند و شما را بیشتر دوست دارند و به شما بیشتر توجه میکنند نه اینکه شما را بخواهند برای خود استعمار کند.
ملاک اولیای الهی و شیاطین را باید شناخت و وقتی شیاطین روی کار می آیند، مردم را وسیله قرار میدهند برای جمع کردن ثروت برای جمع کردن قدرت برای نفوذ بر افکار مردم و خدا رحم کند به مردمی که از تحت ولایت اولیاءالله به تحت ولایت این شیاطین می روند؛ آنها یا با قدرت، یا با ثروت،یا با فریب، یا با پارتی، یا با پررویی روی کار میآیند؛ اینها راههای مختلف سه تا (پ) سه تا (ز) اینها اینطوری میآیند و مردم را گمراه میکنند هیچ راهی نیست جز وصل شدن به اولیاء الهی، تا زمانی که کسی به اولیاء الهی وصل نشود اصلاً چه بخواهد چه نخواهد چون اینها متخصص هستند در فریب مردم چشمهای مردم را پر میکنند با قدرت با ثروت با اشرافیگری با هنر، شما الان ببینید اکثر جوانهای ما تحت تاثیر همین هنرمندها خیلی از این هنرمندها و کسانی که در کار فیلم و اینها هستند جوانهای ما را فقط این یک دلقک است فقط میتواند ادا در بیاورد هنر دیگری ندارد یا آن شخص فقط فوتبالیست است فقط میتواند توپ را گریپ کند و هیچ هنر دیگری ندارد ولی میبینید بسیاری از جوانهای ما را رهبری میکند هدایت میکند گمراه میکند، اینها دیگر یعنی با تجملات با امور چشم پر کن جوانها و مردم را میگیرند جذب میکنند و میبرند به آنجایی که باید ببرند این را ما در تاریخ همین سالهای اخیر آن دهههای اخیر همین سه دهه اخیر همین چهار دهه اخیر پنجاه سال اخیر را شما نگاه کنید در کشورها ببینید چه کسانی میآیند روی کار چه کسانی میروند کنار چه جوری است وضع آنها را نگاه کنید وضع انسان ها را نگاه کنید چه هستند همین است اینها از این راهها میآیند حکومت میکنند و بر دوش مردم سوار میشوند مردم ساده هستند مردم اکثر النّاس لایعقلون هستند اکثر النّاس لا یعلمون هستند اکثر النّاس لا یومنون هستند، اینها آیات قرآن است این اکثر الناس چه موقع نجات پیدا میکنند همین افراد لایَعقل همین افراد همین انسانها اگر دست خود را بدهند به دست اولیاء اولیا اینها را نجات میدهند اما اگر بدهند به دست آنها آنها از اینها استفاده میکنند. گفت:
قدرت کردگار میبینم حالت روزگار میبینم (شاه نعمتالله ولی)
عوام را فریب میدهند انسانها را فریب میدهند با یک شعارهای فریبنده. آن داستان مار را برای شما گفتم آن داستان خیلی مهم است. اینطوری فقط مردم راه آن این است که وصل بشوند به اولیاء خداوند راه دیگری ندارند اینها مسائلی که باید گفته بشود و عرض میشود خدمت شما شیاطین یکی از کارهای آنها تخریب چهرههای اولیاء خدا است این هم مواظب باشید شیاطین میآیند وارد میشوند و تخریب چهرههای اولیاء خدا را میکنند به طوری که مردم میگویند مگر علی هم نماز میخواند؟ اینطوری شدند. تبلیغات آنقدر علیه اولیاء خدا میکنند که اولیاء خدا خانهنشین میشوند و ما در تاریخ زیاد داشتیم. این است که جامعه زمانی به بلوغ میرسد که اولیاء را بشناسد، غیر از این راه دیگری ندارد.
بعضی ها خیال میکنند ما باید آنقدر جامعه را رها کنیم خود آنها آزادانه بروند انتخاب کنند سر آنها به سنگ بخورد برگردند، آقاجان کسی که عقل او نمیرسد سر او به سنگ بخورد دیوانهتر میشود، سر او به سنگ بخورد عاقل نمیشود که، جامعه لایعقلون زمانی عاقل میشوند که دست خود را بدهند به دست عقلا، همین، اینکه خیال کنیم که متاسفانه بعضی از بزرگان ما و روشنفکرهای ما علمای ما مثلاً خیال میکنند که میشود جامعه را به یک جایی رساند که همه بشوند ابنسینا نه عزیز من اینطوری نیست. آیه قرآن که میگوید اکثر الناس لا یعقلون تا قیام قیامت این آیه هست اینطوری نیست که بعد از هزارسال بگویم این آیه دیگر اشتباه شد الان اکثر النّاس یعقلون نه! آیه قرآن کهنه نمی شود همیشه اکثریت مردم در شرایط عادی زندگی میکنند یک عده خاصی هستند که وصل میشوند و راه نجات مردم این است که وصل بشوند به اینها و آنها هم همان اولیاء و علمای ربانی هستند.
خداوند را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بدهد شیاطین را بشناسیم، دشمن شناس باشیم و با ارتباط با اولیاء خدا راه نجات و سعادت را پیدا کنیم، با صلوات بر محمد و آل محمد