معماری
خانه / سخنرانی ها / متن سخنرانی / سخنرانی استاد علوی مد ظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۸/۱

سخنرانی استاد علوی مد ظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۸/۱

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قوم بنی اسرائیل بر جهانیان فضیلت دارد؟

در قرآن آیه‌ای است که می‌فرماید: “یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ‌”[۱] ای بنی‌اسرائیل نعمتی که من به شما داده‌ام را یاد کنید و بدانید که من شما را بر جهانیان فضیلت دادم.  بعضی‌ها خیال کردند که این آیه یعنی بنی‌اسرائیل از همه امت‌ها بالاتر هستند. البته خودشان هم همین را می‌گویند، خود یهود بنی‌اسرائیل می‌گویند که ما امت برتر هستیم، مقام ما از همه انسان‌ها بالاتر است! لذا شما می‌بینید که هم عملاً و هم در شعارهایشان و هم در سخنرانی‌هایشان و هم در کتاب‌هایشان می‌گویند که تمام ملت‌های دنیا بی‌ارزش هستند و فقط بنی‌اسرائیل ارزش دارد و همه باید محکوم و برده ما باشند، چون ما اولیای خدا هستیم، ما فرزندان خدا هستیم، “نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ”[۲]، ما نور چشم خدا هستیم و ما امت برتر هستیم.

  در مصاحبه‌ای وزیر دادگستری آن‌ها گفت که اگر صد هزار نفر هم در قبال هزار نفر اسرائیلی کشته شوند چیزی نیست و کسی که هزار نفر از اسرائیلی‌ها را کشته است وحشی است و باید به جهنم برود. بعد فرد مصاحبه‌کننده از او پرسید که اگر یک شخص پنجاه هزار نفر را کشته باشد چی؟ آیا او هم وحشی است و باید به جهنم برود؟! در اینجا آن شخص تماس را قطع کرد و پاسخ نداد، چون معتقد هستند که اگر ما دیگران را بکشیم و نابود کنیم اشکالی ندارد ولی دیگران نباید ما را بکشند. دیگران باید اسیر ما باشند و واقعاً هم اعتقادشان همین است.

منظور از فضیلت قوم بنی اسرائیل بر جهانیان چیست؟

اینکه در قرآن فرموده است “أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ‌” به این معنا نیست که قرآن آن‌ها را تأیید می‌کند! چون بعضی‌ افراد می‌گویند که در قرآن خودتان آمده است که من بنی اسرائیل را بر تمام عالم افضل کردم و این‌ها قوم برتر هستند. این قوم دانشمندان زیادی دارند، ثروت های دنیا را گرفته‌اند، علم دنیا را گرفته‌اند و بسیاری از دانشمندان بزرگ دنیا که در فیزیک و شیمی جایزه نوبل برده‌اند یهودی بوده‌اند. بنابراین این‌ها قوم برتر هستند. قرآن خودتان هم دارد همین را می‌گوید و این مسئله‌ای نیست که فقط خودشان بگویند! بله یک اتفاقی افتاد و آن اتفاق این بود که به‌خاطر این صبری که این قوم در برابر ظلم فرعون انجام دادند و آن تضرع و راز و نیازی که کردند، خداوند به آنها نعمتی داد و آن این بود که در آن زمان و آن شرایط خداوند این قوم را با مبعوث کردن حضرت موسی علیه‌السلام نجات داد و آن‌ها را در آن زمان از همه قوم‌ها برتر کرد. پیامبر بزرگی مثل حضرت موسی علیه‌السلام را با آن معجزات متعدد که شاید هیچ پیامبری به‌اندازه‌ی حضرت موسی معجزه نداشته است، با آن‌همه معجزه برای آن‌ها فرستاد به‌خاطر این‌که صبر کردند و تضرع و زاری به درگاه خدا زیاد انجام دادند.

*صدهزاران طفل سر ببریده گشت، تا کلیم الله صاحب دیده گشت*[۳]

این‌ قوم در آن زمان مصیبت‌های زیادی کشیده‌اند و در تمام این مصیبت‌ها به درگاه خدا تضرع و زاری و مناجات کردند و خداوند هم به آن‌ها توجه کرد و در آن زمان با آن عصا و ید بیضا بر فرعون و آن قدرتش نجات داد.

قوم پیامبرکش، بدترین اقوام

 اما فقط این آیه که نیست در قرآن دارد این قوم را معرفی می‌کند، این قوم بدترین اقوام بوده‌اند مثلاً یکی از این چیزهایی که این افراد در نوشته‌هایشان آورده اند این است که بزرگ‌ترین انبیاء و بیشترین انبیا برای بنی‌اسرائیل بوده اند. بله درست است، در دوران بنی‌اسرائیل پیامبران زیادی آمدند، اما خداوند فرموده است که این‌ها قوم پیغمبر کش بودند: “یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ “[۴]، علت این‌که پیامبر برای این‌ها زیاد آمد این است که این‌ها بسیار قوم گمراهی بودند، قوم کثیف و فاسقی بودند و خداوند برای هدایت آنها پیامبران زیادی فرستاده است. خداوند در قرآن می فرماید که این‌ها قوم فاسقی هستند و حضرت موسی به این‌ها می‌گوید: قَوْماً فاسِقِینَ‌، حضرت موسی پیامبرشان به این‌ها می‌گویند که شما قوم فاسقی هستید و به‌همین علت است که بسیار گمراه بودند. بنابراین خداوند برای هدایت آنها پیامبران بسیار فرستاد و این زیاد فرستادن پیامبر برای این‌ها دلیل بر فضیلت نیست! چرا؟ چون این‌ها پیامبران را می‌کشتند: “یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ “، پیامبران زیادی را کشتند. این‌ها شیوه‌شان پیامبر کشی بوده‌است. این‌ها قومی هستند که در آیه دیگر می‌فرماید: سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ [۵]،غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیهِم[۶] خداوند چندین‌بار به این قوم غضب کرد و مورد خشم خداوند قرار گرفتند و حتی مورد نفرین قرار گرفتند: “کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِین”[۷] و عده‌ای از آن‌ها تبدیل به بوزینه شدند. این‌ها قومی هستند که در قرآن مکرر در مکرر فساد این قوم و گناهکاری این قوم را دارد می‌گوید. بله در یک زمانی به‌خاطر یک مسائلی این‌ها در آن زمان و شرایط نسبت‌به اقوام دیگر برتری پیدا کرده‌اند، اما در طول تاریخ این‌چنین بوده‌اند. حتی پیامبر اسلام به آن‌ها می‌گویند اگر شما اولیای خدا هستید که “نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ”، ما فرزندان خدا هستیم، ما نورچشمی خدا هستیم پس چرا انبیاء را می کشید؟ “فلِمَ تَقتُلونَ الانبیاءَ الله”، شما پیامبران را همین الان هم می‌کشید، نمی‌گوید چرا کشتید! می‌گویند همین الان کسانی هستید که پیامبران را می‌کشید یعنی هنوز هم خصلت پیامبر کشی در شماها وجود دارد. این نشان‌دهنده این است که این خصلت هنوز در آن‌ها هست که خداوند می‌گوید چرا پیامبران را می‌کشید.

اذیت کردن حضرت موسی علیه السلام

حضرت موسی علیه السلام فرموده است: ” یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی”[۸] ای قوم شما می‌دانید که من پیامبر خدا هستم چرا این قدر شما من را اذیت می‌کنید! حالا این‌هایی که حضرت موسی را اذیت می‌کردند این‌ها نورچشمی‌های قوم یهود بودند. چون خداوند در قرآن می‌فرماید که ما وقتی فرعون را نابود کردیم و مصر را از شر او پاک کردیم، سرزمین مصر به وراثت بنی‌اسرائیل رسید. سوال این است که بنی‌اسرائیل با حضرت موسی علیه السلام که از مصر رفتند و از نیل رد شدند و رفتند در شامات، پس چطور این سرزمین مصر به بنی‌اسرائیل به ارث رسید؟ نه آن‌هایی که رفتند برگشتند و نه کس دیگری این‌جا بود، پس چطور سرزمین مصر به وراثت بنی‌اسرائیل رسید؟! از شواهد تاریخی معلوم می‌شود که همه بنی‌اسرائیل از مصر نرفتند. یک عده‌ای که نور چشمی بودند، خوب بودند رفتند و یک عده‌ای هم که آنجا زندگی داشتند در مصر ماندند و بعد که فرعون هم کشته شد آن‌ها ماندند و با حضرت موسی نرفتند. آن‌هایی که با حضرت موسی رفتند انقلابیون بودند و با فرعون می‌جنگیدند و رفتند به نیل یا دریای سرخ یا آن قسمت خلیج عقبه هرکدام که در تاریخ معلوم هم نشده کدام قسمت است، البته معلوم شده‌است ولی بین مورخین اختلاف است. رود نیل شکافته شد و این‌ها رفتند و در سرزمین شامات ماندند. آن‌جا همین انقلابیونی که با موسی حاضر شدند کوچ کنند و بروند، آن‌جا هم وقتی‌که می‌خواستند وارد جایی شوند که خداوند فرمود باید جهاد کنید و مبارزه کنید، این‌ها به موسی گفتند تو برو با خدایت با اینها بجنگ و این‌ها را نابود کن بعد که نابود کردی ما می‌آییم! یعنی هم‌چین قومی بودند که حضرت موسی از این‌ها خیلی اذیت شد و فرمود: یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ، شما که معجزات را دیده‌اید، شما که می‌دانید من پیامبر خدا هستم! و بعد هم که حضرت موسی به کوه طور رفت این‌ها گوساله‌پرست شدند. یعنی قوم بسیار کثیف و فاسدی هستد. این‌ها این‌چنین هستند، البته در قرآن می‌فرماید: “وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّهٌ”[۹]و از میان این‌ها کسانی هستند که افراد پاک، اهل عبادات و راز و نیاز و مناجات با خدا هستند، درونشان انسان خوب هم هستند ولی خصوصاً این‌هایی که به‌دنبال کشورگشایی و حکومت و دنیا هستند، این‌ها از آن کثیف‌ترین و خبیث‌ترین موجودات عالم هستند که با پیامبران خودشان بدترین رفتار را دارند و خداوند بارها آن‌ها را مورد غضب قرار داد.

 بنابراین، آیه‌ای که آمده در یک شرایط خاصی بوده و این‌که می‌فرماید: فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ‌، مطلق نیست، کما این‌که درمورد حضرت مریم می‌فرماید: ما او را سیده زنان عالم قرار داده‌ایم ولی این موضوع در زمان خودش بوده‌است و درطول تاریخ و همیشه نبوده است. این على العالمین به یک شرایط خاص بستگی دارد.

علم و دین

خیانت و بدعهدی، بدترین خصلت قوم یهود

بنابراین این قوم یک قوم فاسدی هستند، قوم فاسقی هستند که در قرآن گفته‌شده است و به پیامبر می‌فرماید: لاتزال، یعنی مرتب شما می‌بینید که این‌ها دائماً دارند خیانت می‌کنند. زمان پیامبر قول می‌دادند عهد می‌بستند و خیانت می‌کردند و خلاف تعهدات و قراردادهای خودشان عمل می‌کردند که این بدترین گناه و بدترین خصلت همین مسئله بدعهدی کردن است.

وفای به عهد و ادای امانت، ملاک ایمان در اسلام

خلاف قرارداد و خلاف تعهد رفتار کردن، در اسلام بزرگ‌ترین گناه شناخته‌ شده است. “المؤمنون عند شروطهم”  مؤمن بودن را از کجا می‌شود تشخیص داد؟ از خوش عهدی‌اش. مؤمن را از خوش عهدی، خوش‌قولی او، از این‌که تعهدی که می‌دهد پای تعهدش می‌ایستد می توان تشخیص داد. در این زمینه ما دو قاعده داریم: یکی که در قرآن  می‌فرماید: “أَوْفُوا بِالْعُقُودِ”[۱۰] به تعهدات وفا کنید و دیگر این‌که “المؤمنون عند شروطهم”. این جمله یک  جمله انشاییه است که در قالب جمله خبری آمده است ولی معنای انشایی دارد. خیلی مهم است که انسان به عهدش وفا کند. آن‌قدر این مسئله مهم است که امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید ملاک حقیقت مؤمن و غیر مؤمن و کافر این است که مؤمن به عهدش پایدار است. امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: اگر دشمن و قاتل پدرم آن خنجری که سر پدرم را با آن جدا کرده‌است نزد من به امانت بگذارد، من این را امانت‌داری می‌کنم و به او پس می‌دهم. پای‌بند به تعهد بودن در اسلام بسیار مهم است. خداوند می‌فرماید: “فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ”[۱۱] با ائمه کفر بجنگید، نمی‌گوید چون ایمان ندارد بلکه به‌خاطر این‌که “إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ” زیرا این‌ها به تعهدات خودشان پای‌بند نیستند. کسی که به تعهد و عهد خودش پای‌بند نباشد این آدم موجودی است که کافر حقیقی است و گناه بسیار بزرگی است.

پایبندی به عهد در جنگ کویت، برگ زرین انقلاب اسلامی ایران

در زمان جنگ ایران و عراق می‌دانید که صدام بسیار ظلم کرد و بسیار جنایت‌ها کرد، اما وقتی‌که حمله کرد به کویت و کویت را گرفت و امیر کویت رفت و دست گدایی جلوی آمریکا و اروپا دراز کرد و با گریه گفت که کشورم را گرفته اند، آن‌ها بالاخره آمدند و عراق را از کویت بیرون کردند و امیر کویت را برگرداندند. در آن زمان یک افتخار بزرگی، یک سند افتخار بزرگی که اگر این حکام بی‌شعور عرب بفهمند، اگر بفهمند! برگ زرینی در تاریخ انقلاب ایران زده شد. همه گفتند حمله کنید، همه کشورهای عربی همراهی کردند ما هم برویم یک بمبی بزنیم، یک تیری بزنیم. این صدامی که این‌همه جنایت کرد و خیلی از همین آقایانی که در فتنه هشتاد و هشت بودند، همین باند کروبی و این‌ها خیلی اصرار کردند که آقا وقتش است الان ما هم باید به عراق حمله کنیم، صدام این‌همه جنایت کرد ما هم یک سیلی به او بزنیم، ما هم یک کاری بکنیم. ولی رهبر انقلاب و نظام اسلامی فرمودند: ما صلح را پذیرفته‌ایم، ما قطعنامه را پذیرفتیم و امضاء کرده ایم و ما به تعهد خودمان پای‌بند هستیم. این خیلی افتخار بزرگی است. بله آن‌ها می‌خواستند که ما وارد شویم و بعد معلوم شد که چقدر این پای‌بندی به تعهد که دین ما و مذهب ما گفته است چقدر ارزش دارد‌. ولی قوم یهود بر خلاف دین و مذهب ما مدام خیانت می‌کنند. آن‌ها صدها قطعنامه سازمان ملل را زیر پا گذاشته‌اند. یک قطعنامه را انجام نداده اند و اطاعت نکرده اند. همیشه مخالفت کرده اند. با تمام دنیا مخالفت می‌کنند، عهدنامه ها و قوانین بین‌المللی همه را زیر پا می‌گذارند. این‌ها ملت کثیف و بی‌دینی هستند. حتی در تاریخ هست که این‌ها با کمک معاویه آمدند و یک سندی جعل کردند که جَزیه ندهند. خط پیامبر را، خط معاذبن‌ جبل را و خط مؤمنان را جعل کرد‌اند برای‌اینکه جزیه ندهند. انسان‌های این‌چنینی هستند، اهل تقلب، اهل خیانت، اهل خدعه و الان هم افتاده‌اند به جان کشورهای اسلامی و نزدیک صد سال است که این توطئه را دارند انجام می‌دهند و حالاحالاها هم این را ادامه می‌دهند. ان‌شاءالله اگر ملت‌های اسلامی بیدار شوند و اگر خداوند توفیق دهد به اولیای خودش، به کسانی که در خط ولایت الهی هستند، ان‌شاءالله ریشه‌کن شوند این‌ها و آن افعی اصلی و آن منبع این جنایت‌ها که امپریالیزم جهانی است ان‌شاءالله سرنگون شود. به امید خداوند و به دعای مؤمنین و به ناله و ضجه مادران و پدران و خانواده‌هایی که این‌چنین دارند قتل‌عام می‌شوند، شهید می‌شوند، ان‌شاءالله خون این‌ها هرچه زودتر نتیجه دهد.

دنیا، محل مبارزه همیشگی حق و باطل

 اما چیزی که هست این است که دنیا همین است. دوستان من این را به شماها بگویم خیال نکنید که الان مثلاً این جریان اسرائیل تمام شود دنیا خوب می‌شود! نه، همیشه دنیا این‌چنین بوده‌است؛ دنیا محل جنگ و قتل و غارت است، همیشه این‌چنین بوده‌است و همیشه هم خواهد ماند. این‌ها می‌روند یک شیطان دیگر می‌آید، همیشه جدال و جنگ حق و باطل بوده‌است. مهم این است که شما کجا هستید؟ مهم این است که ما کجا هستیم؟ خیال نکنید الآن ما بزنیم اسرائیل را از بین ببریم حتی آمریکا را هم از بین ببریم، بعد دنیا می‌شود بهشت! نه دوباره یکی دیگر می‌آید. اصلاً دنیا محل مبارزه‌ی حق و باطل است، خدا این‌جور آفریده برای حق و باطل. حالا بعضی‌ها می‌گویند: پس خدا کجا نشسته است! چرا این‌همه ظلم می‌شود خدا نمی‌آید! اصلاً به خدا شک می‌کند که خدا کجا هست؟ اگر هست کجاست؟ چرا نمی‌آید؟! اینها خیال می‌کنند که مثلاً خدا نشسته است که هر وقت یک نفر ظلم کرد خدا او را سریع نابود کند. بله او را نابود می‌کند، مجازات می‌کند، ولی این دنیا محل آمدن ارواحی است که بعضی از آن‌ها ظلم می‌کنند و بعضی از آن‌ها پاک می‌ماند. ما باید در این  دنیا پاک بمانیم، در جبهه حق باشیم کشته شویم شهید شویم. بعضی‌ها زودتر از این دنیا می‌روند و بعضی‌‌ها دیرتر، ولی بالاخره باید در این جبهه بود و نباید ناراحت شد و نباید ترسید و باید شجاع بود و نباید از جنگ فرار کرد. هر کس از جنگ بترسد ذلیل می‌شود. مؤمن نباید از جنگ بترسد مؤمن باید آماده باشد برای جهاد، مؤمن باید بپذیرد که این دنیا دنیای مبارزه است، دنیای جهاد است و هیچ‌کس نمی‌تواند از جنگ فرار کند. اگر بخواهد به ذلت تن دهد، اگر بخواهد بترسد، اگر بخواهد به ظلم تن دهد مصیبتی ابدی گریبان‌گیرش خواهد بود. کفار و جبهه باطل اهل جنگ هستند، اهل کشتن و نابود کردن و زور گفتن و حاکم شدن هستند. برای این‌که بتوانید خوب زندگی کنید باید از جنگ نترسید، باید از شهادت نترسید و باید بدانید در دو حالت چه شهید شوید و چه بمانید پیروز هستید.  این را باید بفهمید و کسانی که می‌ترسند این‌ها باعث می‌شوند تا آن‌ها بیایند و با ذلت این‌ها را از بین ببرند، باذلت! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هیچ قومی که از جنگ فرار کرد نجات پیدا نکرد مگراین‌که ذلیلانه مرد و ذلیلانه کشته شد. تا زمانی‌که مؤمن قدرت نداشته باشد، معنای صلح و آرامش را نخواهد فهمید. باید قدرت داشته باشید، باید نترسید، باید مبارزه کرد و باید بدانیم که دنیا محل همین‌ها است. حالا یک شخصی گریه می‌کند و منکر خدا می‌شود که آقا خدا کجا است؟ پس چرا خدا کاری نمی کند! این حرف‌ها را می‌زند و گریه هم می‌کند و فحش هم می‌دهد ولی حاضر نیست که به‌عنوان مثال صدهزار تومان، دویست هزارتومان کمک کند. بنده یک نفر را دیدم واقعاً فحش می‌داد و می‌گفت خدای شما کو، پس چرا خدای شما نمی‌آید به داد این‌ها برسد و گریه هم می‌کرد! اما وقتی‌که قرار شد خلاصه کمکی انجام دهد، به‌عنوان مثال صدهزار تومان! گفتم عزیز من صدهزار تومان پول یک آدامس است، پول یک پفک نمکی است. چنان می‌گفت صدهزار تومان! چطور شد تو که داشتی گریه می‌کردی برای این بچه‌ها، تو که منکر خدا شده بودی! گفت خب حالا دویست هزار تومان! خلاصه با خنده پانصدهزار تومان راضی شد بدهد، زندگی و درآمدش هم خوب است.

 جمعبندی

به هرحال می‌خواهم بگویم که فکر نکنید که این قوم، قوم برتر هستند چون صنعت دارند، علم دارند، تکنیک دارند، قدرت مادی دارند و این‌ها پیروز هستند! نه، این‌چنین نیست. آن‌ها قوم خبیثی بودند و همیشه هم در ذلت بودند. همین الان هم که بر دنیا حاکم هستند در ذلت هستند. یعنی اگر بروید در بطنشان و در میان آن‌ها زندگی کنید، بنده در میان آن‌ها زندگی کرده‌ام، واقعاً در بدبختی زندگی می‌کنند. همیشه در حال دلهره هستند، همیشه در حال ترس و نگرانی هستند. ثروت‌های زیادی دارند ولی همیشه غصه دارند و ترس دارند که مبادا این ثروتشان از بین برود. یک چنین قومی هستند. خداوند ان‌شاءالله که ریشه آن‌ها را با ظهور آن موعود آسمانی قطع کند و ان‌شاءالله بشر از این وضعیت نجات پیدا کند و به وسیله ولیِّ خدا است که ما می‌توانیم وارد بهشت شویم ان‌شاءالله. تا او نیامده است اوضاع به‌این شکل است و ما باید خودمان را در جبهه حق نگه داریم و آن آرامش معنوی و آن آرامش روحانی را که در ذکر و یاد خدا و در جبهه حق بودن است و خیلی هم لذت‌بخش است و نه ترسی داریم و نه غمی داریم و در آرامش هستیم درعین‌حال که مبارزه می‌کنیم، این را ان‌شاءالله داشته باشیم و حفظ کنیم.

[۱].سوره بقره آیه ۴۷

[۲]. سوره مائده آیه ۱۸

[۳]. عطار، ممطق‌الطیر، بیان وادی استغنا

[۴]. سوره آل عمران آیه ۲۱

[۵]. سوره مائده آیه ۸۰

[۶]. سوره ممتحنه آیه ۱۳

[۷]. سوره بقره آیه ۶۵

[۸]. سوره الصف آیه ۵

[۹]. سوره آل عمران آیه ۱۱۳

[۱۰]. سوره مائده آیه ۱

[۱۱]. سوره توبه آیه ۱۲

درباره ی m.bayat

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *