دسته: متن سخنرانی

بسمه تعالی

کلاس یقین اولیه استاد علوی مدظله‌العالی هر هفته سه شنبه ها از ساعت 17 تا 19 در حسینیه قهرودی‌ها به آدرس تهران، خیابان ولیعصر، پایین تر از میدان منیریه، خیابان فرهنگ برگزار می شود. شرکت در کلاس‌ها بدون هزینه می‌باشد.

در این کلاس‌ها، استاد علوی مدظله‌العالی با بهره گیری از تعالیم قرآن و اهل‌بیت و مطالعه در سیستم‌های عرفانی مختلف و مقایسه آن­ها مطالب بسیار پیچیده و ارزشمند را بسیار ساده و روان بیان می‌کنند.

 در سلسله کلاس‌های برگزار شده، آنچه که در هر فرد زیاد می‌شود و رشد می‌کند، یقین است. به طور کلی برنامه این است که یقین انسان‌ها زیاد شود زیرا اگر یقین انسان زیاد شود، رشد روحی او به ‌سرعت بالا می‌رود و انسانی که روحش رشد کرده و حقیقتش متجلی شده است، به سنخیت با انسان کامل یا ولی‌الله اعظم سلام‌ الله ‌علیه نزدیک می‌شود.

در این کلاس‌ها، مهم‌ترین خصلتی که در این انسان ایجاد می‌شود، یقین است. اگر یقین یک انسان زیاد شود، همه چیز ازجمله اخلاص، عمل صالح، ایمان، تقوا و … همراهش می‌آید. یقین خصلت مهمی است که در روایت نیز آمده است: اول اسلام است و بعد از اسلام، ایمان است و بعد از ایمان، یقین است و سپس می‌فرمایند: خداوند هیچ‌چیز را در بین بنی‌آدم کمتر از یقین پخش نکرده است یعنی انسان‌های نادری به مرحله یقین می‌رسند و به قدری این مسئله مهم است که هدف عبادت در ظاهر آیه قرآن این معرفی ‌شده است:

“وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ

“پروردگار خودت را عبادت کن تا به یقین برسی” بنابراین یقین اصل است.

براساس آیات قرآن یقین چهار مرحله دارد؛ یقین اولیه، علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین. در هر مرحله انسان وارد دنیای جدیدی می‌شود و با هر کدام از این مراحل حیات طیبه جدیدی پیدا می‌کند یعنی در این حیات طیبه، هر بار یک زندگی و حیات جدید پیدا می‌کند که با قبلی زمین تا آسمان فرق می‌کند.

آیا انسان باید تمام آیات قرآن را بخوانند، ادیان دیگر را ببینند و اسلام‌شناس درجه یک شود تا بتواند راه درست را انتخاب کند؟

بعضی افراد گمان می‌کنند اگر بخواهند در صراط مستقیم قرار بگیرند، باید تمام آیات قرآن را بخوانند و اسلام‌شناس درجه یک شوند و تازه این کافی نیست و باید بروند ادیان دیگر را ببینند، حرف‌های مکاتب را بشنوند و جواب شُبهات را پیدا کنند و جوابش را هم پیدا کنند و بعد می‌بینند که امکان ندارد و به همین دلیل زده می­شوند و رها می­‌کنند.

در صورتی که این تفکر اشتباه است، بعضی‌ها این آیه‌ها را اشتباه ترجمه می‌کنند، از اول انقلاب آیه ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ را اشتباه ترجمه کرده‌اند و هنوز هم که هنوز اشتباه ترجمه می‌کنند و می‌گویند به بندگان من بشارت بده، بندگان خوب من کسانی هستند که حرف‌های مختلف را می‌شنوند و بهترین حرف را انتخاب می‌کنند، لذا گفته‌اند که انسان باید همه حرف‌ها را بشنود و همه ادعاها را بشنود و بهترینش را انتخاب کند. در صورتی که این غلط است، اصلاً ترجمه آیه غلط است، تفسیرش هم غلط است. مگر انسان وقت می‌کند که برود هر قول باطلی را بشنود! مگر انسان اجازه دارد که هر حرف باطلی را بشنود!

اینجا منظور آیه قرآن از قول، قول خوب و حق و قول قرآن است؛  بعضی افراد به‌عنوان آزادی بیان و آزادی عقیده به این آیه استناد کرده‌اند، که اشتباه است حتی بسیاری از افراد فاضل به این آیه استناد می‌کردند که قرآن می‌گوید انسان باید آزاد باشد و حرف‌های مختلف را بشنود و بهترینش را انتخاب کند در صورتی که اصلاً این‌طوری نیست.

اصلا انسان نباید هر حرفی را بشنود، مگر انسان چقدر عمر کند که بخواهد برود همه مکاتب را مطالعه کند و سعی کند از بین آنها بهترین مکتب را انتخاب کند و اسم خود را محقق بگذارد.

چنین فردی محقق نیست بلکه کسی است که دارد عمرش را تلف می‌کند و اگر فردی در این مسیر بیفتد، شیطان حسابی او را بازی می‌دهد. شیطان هر روز یک بازی درست می‌کند، هر روز یک مکتب درست می‌کند، هر روز یک فرقه درست می‌کند، هر روز یک جریان درست می‌کند، انسان باید جریان حق را بشناسد!

انسان باید حق را بشناسد. احصاء باطل‌ها شدنی نیست.

 

  • متن سخنرانی‌های استاد علوی مدظله العالی: 

  • سخنرانی استاد علوی مدظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۹

    سخنرانی استاد علوی مدظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۹

    بسمه تعالی

    اهم موضوعات مطروحه در این جلسه به شرح ذیل است :

    • ارتباط عرفان با اسلام
    • تفاوت بین عرفا
    • شرایط عارف واقعی
    • چگونگی رسیدن به یقین
    • لقمان و دوراهی
    • پاسخ به کلیپ‌های کانال
    • آیت‌الله نفوذی
    • قبول مرجعیت و رهبری

     

    ارتباط عرفان با اسلام

    یک شبهه ای را امروز می‌خواهم صحبت کنم؛ در ذهن خیلی‌ها این موضوع است که مباحث عرفانی، مباحث معنوی با مسائل سیاسی نباید قاطی شود و اصولاً افرادی که وارد عالم سیاست می‌شوند از عرفان و معرفت دور هستند و بین این دو یک دره‌ای عمیق فاصله است؛ یعنی یک دنیای عظیمی فاصله است! خب در عرفان قرآن و عرفان اسلام هم‌چین چیزی نیست ما می‌دانیم که” وَکَأَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ” (سوره آل عمران آیه  ۱۴۶) می‌دانیم که بسیاری از پیامبران در طول تاریخ اهل جنگ و مبارزه و سیاست بوده‌اند. اگر ما یک عرفان واقعی بخواهیم، اگر یک شناخت حقیقی بخواهیم اگر ما می‌خواهیم چشممان بروی عالم باز شود و حقایق را ببینیم و به ظواهر اکتفا نکنیم و معلومات ما، نگاه ما به حقایق عالم باشد که عرفان یعنی همین، یعنی شناخت حقایق عالم. به قول خود عرفاً می‌گویند باید دنیای حقیقی را بشناسیم و چشم ما فقط به این دنیای ظاهری نباشد عرفان معنی‌اش این است. اگر ما می‌خواهیم به آن حقایق برسیم و عارف شویم باید راه اولیای خدا را برویم و راه اولیا و راه انبیا همین بوده‌است. یکی از راه‌های آن‌ها همین بوده‌است که قرآن می‌فرماید بسیاری از پیامبران بوده‌اند که این‌ها اهل مبارزه و جهاد و جنگ با کفار و طاغوت زمان خودشان بوده‌اند. چون وقتی انسان حقایق را ببیند و پرده‌ها کنار برود اراده خدا را می‌بیند و وقتی‌که اراده خدا را ببیند همان حرف امیرالمؤمنین می‌شود که خداوند اراده کرده بر اینکه دنیا و این جوامع و این زندگی‌ها جنبه الهی پیدا کند و عارف‌بالله در مسیر خدمت به خدا وارد عالم سیاست می‌شود. بنابراین این عرفانی که ما را به دنیا کاری نیست، ما را به عالم ناسوت کاری نیست، ما اهل عالم لاهوت و جبروت هستیم! این شخص نه از عالم لاهوت سردرمی‌آورد و نه از عالم جبروت بلکه می‌رود در عالم هپروت می‌رود در عالم تخیل و الشیطان و توهم و… این عرفان اصلاً مورد تأیید قرآن و اولیای حقیقی خدا و عرفای حقیقی نیست.

    تفاوت بین عرفا

     ما در حمله مغول دو نوع عارف داشتیم؛ یک نوع عرفایی که شعر می‌گفته‌اند، دیوان می‌گفتند، مثنوی می‌گفتند… فرار کردند از معرکه مغول ورفتند جای امن نشستند و شعر گفتند و از آن طرف هم مغول آمد و مردم را قتل‌عام کرد و یک عارفی هم داریم مثل شیخ نجم‌الدین  رفت با مغول جنگید و شهید شد. او هم عارف بود این عارف کجا آن عارف کجا!

    شرایط عارف واقعی

     بنابراین یکی از شرایط عرفان واقعی که خدمت به امام زمان خدمت به انسان کامل است و در مسیر خدا بوده‌اند این است که عالم ربانی نسبت ‌به جامعه و این‌که این جامعه در دست چه کسانی باشد باید حساس باشد، این یکی از نشانه‌های عالم ربانی است که نسبت‌ به سرنوشت و شرایط جامعه حساس باشد و مردم را آگاه کند.

     بنابراین شما و دوستان بدانید بعضی‌ها آمده‌اند در این جلسات ما و بعد گفتند که آقا این چه عرفانی است که  سیاسی است و بعد رفتند… قطعاً درست است آن عرفانی که آن‌ها می‌خواهند در خانقاه و در کنج جلسات انجمن‌های شعر پیدا می‌شود؛ بروند یک دیوان بخوانند، یک مثنوی بخوانند بعد احیاناً بعضی موادها را هم بکشند و بعضی مشروبات را هم بخورند و حالی بکنند و بگویند بله ما و شعر و شراب و شاهد و شمع… ما آن عرفان را نمی‌گوییم.

     اما درمورد این‌که وقتی در عالم سیاست هم وارد می‌شویم حزبی و گروهی و سیاست‌باز نیستیم، ما نه  این‌چنین هستیم که با سیاست کاری نداشته باشیم و نه این‌چنین هستیم که بگوییم کدام حزب درست است، کدام حزب غلط است ما فقط داریم به شما تجربه می‌دهیم و تجربه‌ای که می‌دهیم این است که وقتی می‌گوییم چشمتان را باز کنید، وقتی می گوییم باید به‌دنبال اولیای الهی بروید و وصل شوید به سلسله اولیای الهی، اولین قدمش این است که سلسله اولیای شیطانی را بشناسید.

    چگونگی رسیدن به یقین

    برای‌اینکه شما به یقین برسد برسید؛ چون اگر انسان سالک به یقین اولیه نرسد هیچ‌وقت به علم‌الیقین و بعدش به عین الیقین و بعدش به حق‌الیقین  این مراحل عرفای سیروسلوک است، مراحل عرفای بزرگ است اگر شما در یقین رشد نکنید هیچ‌وقت به عرفان نخواهید رسید. بنابراین برای‌اینکه یقین اولیه در شما ایجاد شود ما چه می‌کنیم؟ ما مسائلی را مطرح می‌کنیم که جلوی چشم شما است تا به یقین برسید اگر یک حرف‌های آسمانی بزنیم و حرف‌هایی که برای شما قابل‌تجربه نیست را ما بگوییم هیچ‌وقت به یقین نمی‌رسید، می‌گویید شاید درست باشد شاید نباشد، شاید خوب باشد شاید نباشد… اما اگر قابل تجربه باشد به یقین است. اگر من به شما بگویم یک آبی است مانند آب حیات هر کس این آب را بخورد دارای عمر جاویدان می‌شود! می‌گویید عجب قشنگ است، کجا است؟ می‌گوییم در ظلمات است! ظلمات کجاست؟ ظلمات مثلاً در دل اقیانوس‌ها است… خب این به چه درد شما می‌خورد! نه به آب حیات خواهید رسید، نه به چیز دیگری اما اگر به شما بگویم این دارویی که این‌جا است را بخورید سر دردتان خوب می‌شود یا اگر خدای‌نکرده بیماری سختی داشتید این را بخورید خوب می‌شوید، شما می‌توانید امتحان کنید تجربه می‌کنید که فلان شخص این بیماری را داشت و با خوردن این قرص خوب شد یقین پیدا می‌کنید این یقین چیزی است که شما را می‌رساند به مراحل بعدی چون یقین اولیه بعدش علم‌الیقین است و بعدش عین‌الیقین است و بعدش حق الیقین است.

    عرفای بزرگ و اولیای بزرگ می‌گفتند ما باید به یقین برسیم خود خداوند هم در قرآن به پیامبر بزرگش آن پیامبری که شاگردش امیرالمؤمنین است و امیرالمؤمنین که می‌گوید: “لُو کُشف الغطاء ما ازددت یقینا” اگر همه پرده‌ها کنار برود یقین من زیاد نمی‌شود! این شاگرد آن پیامبری است که خود خدا به آن می‌گوید “وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ”(سوره حجر آیه ۹۹) ببینید این مسئله چقدر مهم است یک شاگردی مثل امیرالمؤمنین می‌گوید اگر همه پرده‌ها برود کنار یقین من بیشتر نمی‌شود! قاعدتاً پیامبر باید یقینش از امیرالمؤمنین بیشتر باشد بعد خداوند به‌همین پیامبر می‌فرماید: اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ یعنی آن‌که امیرالمؤمنین می‌فرماید لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقینا در یقین یک درجه ای است که برای شماها پرده است برای من پرده نیست، اما درعین‌حال می‌فرماید این نیست که این‌جا تمام شود ما می‌توانیم به یقین‌های بالا برسیم که این  چهار مرحله را قرآن فرموده است؛ یقین، علم الیقین، عین الیقین، حق‌الیقین.

     یقین چگونه برای انسان ایجاد می‌شود؟ انسان تجربه کند و جواب بگیرد. به‌عنوان مثال این قرص سرطان را خوب می‌کند، یک ادعا است. اما اگر شما یک‌جا دیدید سرطان خوب شد دو جا دیدید سرطان خوب شد، چند جا این قرص را دادید و سرطان‌شان خوب شد یقین‌تان زیاد می‌شود. لذا ما وقتی‌که به شما می‌گوییم به‌دنبال اولیای خدا بروید باید اولیای شیطان را به شما معرفی کنیم تا شما تجربه کنید تا در زندگی‌تان به یقین برسید وقتی‌که به یقین رسیدید این یقین را منتقل می‌کنید به دیگران به خودتان و بعد زمینه فراهم می‌شود و من به‌دنبال اولیا و بعد ولی اعظم را پیدا می‌کنید و قبل‌از این‌که از دنیا بروید یک ربطی یک اتصالی یک اشاره‌ای یک سوژه از آن شخص بگیرید و وقتی‌که از دنیا می‌روید با یقین کامل بروید ان‌شاءالله. این‌جا است که ما باید دشمن‌شناسی را بگوییم این‌جا است که ما باید اولیای شیطان را نشان دهیم. از جمله اولیای شیطان؛ هر کسی که در این دنیا ریاست‌طلب باشد می‌شود اولیای شیطان، ریاست یک پستی است یک امانتی است که از طرف صاحب امانت باید به انسان داده شود ریاست و حکومت و ولایت مال خدا است. الحکم بالله این حکومت و این ریاست و این امانت ما اگر خداوند به توسط اولیای خودش بر من تکلیف کرد که حاج آقای علوی شما موظف هستید که به‌عنوان مثال بروید فلان مسجد و بشوید امام جماعت اگر به من تکلیف کردند و این امانت را دادند و من مجبور بودم که بپذیرم خودم میل نداشتم میلی به رفتن نداشتم چون اگر خودم میل به رفتن داشته باشم این‌جا شیطان می‌آید، قدرت می‌آید کسی که رئیس می‌شود کسی که امام جماعت مسجد می‌شود، کسی که رئیس یک اداره می‌شود، کسی که استاندار می‌شود یا رئیس کشور می‌شود کسی که به نوعی یک نوع رهبری و مدیریت پیدا می‌کند. امکانات به او می‌دهند، این امانت است که به او داده می‌شود.

     یک خاطره‌ای برایتان بگویم؛ شما هم بدانید این‌ها واقعیت است یک روزی به من یک جایی را دادند در دوران جوانی خیلی خوشحال شدم خیلی خوشحال شدم که الحمدلله خیال می‌کردم الان می‌توانم خدمت کنم، همان شب خواب دیدم که یک شخصی که زیر نظر من بود آمد و یک کمدی را برای من جابه‌جا کند و کمد افتاد زمین و خورد شد، من در عالم خواب گفتم کدام احمقی این کار را کرد؟ و بعد دیدم آن شخصی که این کار را کرد غش کرد از خجالت من غش کرد! دیدم دست و پایش دارد می‌لرزد گفتم چه شد؟ آن‌ها گفتند چون شما گفتید کدام احمقی او ترسید و خجالت کشید… حالا پست زیاد مهمی هم نبود به‌عنوان مثال یک مدیر مدرسه … در خواب خداوند این‌چنین به من پیام داد که وقتی مسئولیت پیدا می‌کنی باید مواظب زبانت باشی، اگر تو یک مستخدم بودی و به شخص می‌گفتی احمق، تو گوشت می‌زد و حالا که مسئول شدی و به یک نفر می‌گویی احمق ممکن است جان یک شخص را بگیری.

     بنابراین مواظب باش حالا که رئیس شده‌ای خطرناک است، جان مردم در اختیار تو است. خداوند خواست به من پیام دهد که خیلی خوشحال نباش مسئولیت تو هم سنگین است باید مواظب کلماتی که از دهانت درمی‌آید باشی باید مواظب زبانت باشی و حالا همین‌جا بنده به خودم و مسئولان کانون می‌گویم خواهران و برادران ما که در  کانون مسئولیت دارید این دوستانی که آمده‌اند این‌جا شنیده‌اند که در این‌جا جایی است که عرفان می‌دهند آن‌هم عرفان ناب محمدی درس می‌دهند، این‌جا عرفان مقربین درس می‌دهند، در این‌جا حکمت ناب شیعی درس می‌دهند. ادعاها خیلی بالا است… ملاصدرا به آن عظمت نتوانست بگوید که من دارم حکمت ناب شیعی درس می‌دهم! ابن‌سینا با آن عظمت نتوانست بگوید من دارم عرفان مقربین درس می‌دهم! حالا یک نیم‌وجبی به‌نام استاد علوی پیدا شده‌است که می‌گوید عرفان مقربین… مراقب باشید خواهران برادران افراد را یک موقع دفع نکنید یک شخصی نیاید به اسم عرفان مقربین زده شود بگوید اگر این است نمی‌خواهم… بنده از همه شما دوستانی که در این‌جا سابقه دارید مسئولیتمان سنگین است مسئولیت همه ما سنگین است، باید مواظب باشید این خوابی که برای مدت‌ها پیش بود برای شما تعریف کردم این یک پیام الهی بود به من می‌خواهد بگوید که خیال نکن حالا رئیس شدی می‌توانی هر طور رفتار کنی و توهین کنید، این‌طوری نیست مسئولیت تو سنگین است یک کلمه بگویی یک بنده خدایی دست و پای او می‌لرزد و دست و پای او بلرزد فردای قیامت باید جواب بدهی این مسئولیت این‌طوری است، بیخود نیست که بزرگان دین از مسئولیت فرار می‌کردند، فرار می‌کردند دیگر.

    لقمان و دوراهی

    به لقمان گفتند فرمود که اگر خدا به من بگوید که دل تو می‌خواهد رئیس بشوی یا دلت می‌خواهد مرئوس باشی نوکر باشی توسری‌خور باشی من ترجیح می‌دهم توسری‌خور باشم نمی‌خواهم رئیس باشم. چرا؟ چون آن‌جا ممکن است نتوانم اما اگر به من بگوید کدام را دلت می‌خواهد من می‌گویم نمی‌خواهم رئیس باشم می‌خواهم مرئوس و توسری‌خور باشم اما اگر به من بگوید که نه تو باید رئیس باشی تکلیف کند می‌گویم چشم حرف خدا را اطاعت می‌کنم. اگر اختیار من بگذارد قبول نمی‌کنم اما اگر مجبورم کند دستور بدهد می‌گویم چشم، چرا؟ می‌گویم چشم چون می‌دانم او که من را مجبور کرده دستور داده من را کمک می‌کند نمی‌گذارد پای من بلغزد، نمی‌گذارد من اشتباه بروم، معصوم می‌شوم، معصوم یعنی چی؟ معصوم یعنی کسی که از ناحیه خدا ماموریت دارد خدا مواظب او هست، خدا مواظب او هست که این گناه نکند، خدا مواظب او هست که خطا نکند، خدا مواظب او هست، اگر این‌طوری باشد من می‌روم. ریاست این‌طوری است همین‌طوری نمی‌شود پذیرفت. بنابراین کسی‌که کوشش می‌کند رئیس بشود برای این‌که رئیس بشود دروغ می‌گوید فریب می‌دهد شعارهای غیر عملی می‌دهد، شعارهایی می‌دهد که فقط جنبه فریب دارد من این کار را می‌کنم وقتی می‌روی نگاه می‌کنی می‌بینی اصلاً کار این نیست این دارد شعار می‌دهد و هر راهی حالا دیگر من نمی‌خواهم وارد بشوم خود شما ببینید انواع و اقسام فریب این شیطان است و این در گوش شما باشد هیچ ریاست طلبی برای خدا رئیس نمی‌شود اگر آمد سر و پای شما را طلا کرد باز هم بدانید شیطان است، هیچ ریاست طلبی خدایی نیست و شیطان است مگر این‌که از بالا به او تکلیف کرده باشند و خود او میلی نداشته باشد خود او منتظر است از او بگیرند خود او منتظر است وقت آن تمام بشود بگوید الحمدلله من وظیفه خود را انجام دادم دوره من تمام شد رفت. ما بعضی از این رئیس جمهورهایی که دوره آن‌ها تمام می‌شد با آن‌ها مصاحبه می‌کردند گریه می‌کرد ناراحت بود که چرا دوره او تمام شده است! من دیدم یا رای نیاورده بودند یکی از این‌ها رای نیاورده بود آمده بود داشت صحبت می‌کرد بغض کرده بود که چرا رای نیاورده است، اگر برای خدا بود باید خوشحال می‌شد بگوید الحمدلله که این بار روی دوش من نیفتاد. این را از یاد نبرید که هیچ ریاست طلبی آدم خوبی نیست و شیطان است و باید مواظب او بود.

    پاسخ به کلیپ‌های کانال

     یک کلیپی را در گروه گذاشتند دوتا از صحبت‌های قبل از انتخابات بنده را گذاشتند یکی این‌که آقای رئیس جمهور اگر اطرافیان او بد باشند او را خراب می‌کنند و بیشتر برای همین بود و یکی هم این‌که ایشان می‌خواست وارد آن کاخ ریاست جمهوری بشود استخاره‌ای کرد آیه‌ عجیبی آمد، دیدید این را یا نه نمی‌دانم داخل گروه‌ها گذاشته بودند من می‌خواهم این را توضیح بدم برای شما که آن آیه این بود “قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ. سوره اعراف، آیه۳۸” وقتی که آقای رئیس جمهور می‌خواست وارد آن کاخ ریاست جمهوری بشود دختر ایشان قرآن گرفتند و از زیر قرآن عبور کردند بعد به ایشان گفتند که یک استخاره‌ای کن، قرآن را که باز کرد آیه آمد که “قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ” وارد جهنم بشوید این‌جا جایی است که کسانی که وارد شدند لعنت می‌کردند که آن کسانی که باعث شدند ما وارد این‌جا بشویم گفتند خدایا عذاب آنها را زیاد کن که ما را وارد این‌جا کردند و خدا فرمود هم برای شما عذاب زیاد می‌شود و هم برای آن‌ها که شما را وارد این‌جا کردند. این‌جا ربطی به آقای پزشکیان ندارد آقای رئیسی هم می‌خواست وارد این‌جا بشود این آیه می‌آمد، آقای رجایی هم می‌خواست وارد این‌جا بشود این آیه می‌آمد، چرا؟ چون این‌جا محل قدرت است و کسی که وارد می‌شود تنها که وارد نمی‌شود گروهی با او وارد می‌شوند، آن‌ها همه دنبال قدرت هستند، اکثریت آن‌ها دنبال ثروت هستند، اکثریت آن‌ها دنبال قدرت هستند، همه برای خدا نمی‌آیند بنابراین این کاخ ریاست جمهوری محل تجمع شیاطین است باید رئیس جمهور حتی اگر پاک‌ترین افراد هم باشد باید بداند جای خطرناکی ایستاده است. همه کسانی که گمراه شدند از علمای بزرگ، مرجع تقلید بود فاسد شد، چه کسی او را خراب کرد؟ بیتِ او! ما مراجعی داشتیم که خراب شدند، فاسد شدند رفتند جهنم، چه کسی آن‌ها را خراب کرد؟ خود آن‌ها خوب بودند بیت آن‌ها آن‌ها را خراب کرد، اطرافیان آن‌ها، دفتردار آن‌ها، این‌ها خراب کردند، مدیرانی بودند استاندارانی بودند روسای جمهورهایی بودند شخصیت‌هایی بودند نیت آن‌ها خدمت بود ولی افرادی آمدند اطراف آن‌ها در دفتر آن‌ها رئیس دفتر شد مسئول دفتر شد معاون شد این‌ها آن‌ها را خراب کردند. یک کسی مثل جمال‌عبدالناصر در مقابل اسرائیل ایستاد نفر دوم او انورسادات رفت نوکر اسرائیل شد اسرائیل را به رسمیت شناخت، چه کسی انور سادات را بزرگ کرد؟ جمال عبدالناصر! از این‌ها زیاد داریم در همه تاریخ اولین وظیفه انسان خداجو این است که با هر کسی دوست نشود الان هم به شما می‌گویم

    نخست موعظه پیر صحبت این است      که از مصاحب ناجنس احتزاز کنید (حافظ)

    اگر می‌خواهی سالک خوبی بشوی مواظب باش با هر کسی رفیق نشوی با هر کسی دوست نشوی، هر کسی را نزدیک خودت نیاوری، با هر کسی رفیق نشوی.

    کس نداند در این بحر عمیق     سنگریزه قرب دارد یا عقیق

     خط دوم را از خودم می‌گویم:

    لیک معلوم است آن کو با تو است     تا جهنم یا بهشت باشد رفیق

    آن کسی که تو را می‌برد به بهشت یا می‌برد به جهنم این معلوم است او رفیق تو است با هر کسی رفیق نشوید با هر کسی دوست نشوید

    تا توانی بگریز از یار بد                یار بد بدتر بود از مار بد

    مار بد تنها تو را بر جان زند           یار بد هم جان و هم ایمان زند

    اکثر آن‌هایی که خراب شدند و فاسد شدند این‌طوری بود. این آیه این را می‌خواهد بگوید می‌خواهد بگوید آقاجان این‌جا یک محلی است که خیلی‌ها می‌خواهند بیایند، این‌جا نفوذ می‌کنند می‌آیند. من به یکی از کاندیداها شدیدا با او مخالفت کردم به خاطر این‌که خود او را قبول داشتم ولی کسانی که اطراف او بودند را می‌دانستم که برای قدرت و برای ثروت و برای این‌ها دارند می‌آیند به او رای ندادم و با او مخالفت کردم به خاطر آن باند به خاطر آن تیمی که با او بودند. بنابراین آن آیه معنی‌اش این است حالا من نمی‌خواهم بگویم که حتماً هر کسی وارد کاخ ریاست جمهوری شد شیطان است نه این را نمی‌خواهم بگویم ممکن است، عرض کردم شهید رئیسی هم اگر می‌خواست استخاره کند شاید همین می‌آمد، رجایی هم اگر می‌خواست استخاره کند شاید همین می‌آمد، هر کسی، چرا؟ چون این‌جایی که این دارد داخل می‌شود یعنی کاخ ریاست جمهوری محلی است که قدرت‌های بزرگ، شیاطین بزرگ در طول سال‌ها دارند نقشه می‌کشند که در کاخ ریاست جمهوری ایران چه کسی برود نقشه می‌کشند نه ایران همه جای دنیا در کاخ ریاست جمهوری فرانسه چه کسی برود، در کاخ ریاست جمهوری بنگلادش چه کسی برود، در کاخ ریاست جمهوری نیکاراگوئه، در کاخ ریاست جمهوری مالدیو، همه جای دنیا را دارند برنامه‌ریزی می‌کنند آن کسی که آن‌ها می‌خواهند برود و بعد هم برنامه‌ریزی آن‌ها مثل من و شما مثل این احزاب نیست که مثلاً حزب کارگزاران حزب… وقتی می‌خواهد انتخابات بشود شروع می‌کنند می‌آیند می‌گویند آقا بیایید می‌نشینند فکر می‌کنند این‌طوری نیست انتخابات تمام شد، آن‌ها میز دارند کارشناس دارند مردم شناس دارند زبان شناس دارند جامعه شناس دارند اقتصاددان دارند همه این‌ها هم تحصیل کرده دانشگاه‌های بزرگ هستند متخصص‌های بزرگ، حقوق‌های کلان می‌گیرند بعد از این‌که انتخابات ایران تمام شد همه ساکت شدند همه مشغول کار خود شدند همه غرق پایکوبی و جشن و شادی و این‌ها شدند آن‌ها ادامه می‌دهند برای چهار سال آینده برنامه‌ریزی می‌کنند چجوری ذهن مردم را بخریم چجوری ذهن مردم را کنترل کنیم و آن کسی را که ما می‌خواهیم به او رای بدهند، چه کار کنیم برای دوره آینده، چه کسانی می‌توانند باشند، چه کسانی شرایط آن را دارند، روی آن‌ها چجوری کار کنیم نفوذ کنیم، چجوری با آن‌ها رفیق بشویم، برنامه‌ریزی می‌کنند شک نکنید.

     آیت‌الله نفوذی

    علمای عراق گفتند یک آقایی بود جای مهر روی پیشانی او بود چهره نورانی اهل عبادت اهل نماز شب این‌قدر این آدم خوب بود بیت مراجع همه او را قبول داشتند، هم بیت مرجع  مثلا آخوند خراسانی او را قبول داشت، هم بیت مرجع آیت‌ا… نائینی، هم بیت مرجع مثلا فرض بفرمایید مرحوم آقا‌محمدحسین اصفهانی، هم بیت مرجع آقایان عراقی و… میرزای شیرازی، این بیوت همه این را قبول داشتند، این اگر می‌خواست بین دوتا بیت اختلافی بود ایشان می‌رفت از این مرجع به آن مرجع صحبت می‌کرد رابط بود همه او را قبول داشتند. وقتی که انگلیسی‌ها آمدند عراق را گرفتند کربلا را گرفتند نجف را گرفتند ارتش انگلیس که آمد رژه می‌رفت ملت عراق دست و پا بسته همین‌طوری مجبور بودند بایستند و این ذلت را تحمل کنند که ارتش انگلیس که عراق را فتح کرده دارد رژه می‌رود، نگاه کردند دیدند بالای آن پشت‌بامی که فرمانده ارتش انگلیس ایستاده بود از رژه ارتش انگلیس سان می‌دید و این‌طوری ایستاده بود دیدند همین آیت‌الله با لباس ارتشی ایستاده کنار دست او، این نفوذیِ انگلیس بود، همه این را با چشم خود دیدند.

     سعدبن‌عباده

    ما با شیطان‌های بزرگی روبرو هستیم حالا بعدها معلوم می‌شود که پشت پرده چه کسی بود، بعدها معلوم می‌شود او که بهشتی را کشت او که دیگران را کشت او که ما خیال می‌کردیم مرد بعدها معلوم شد او را کشتند این‌ها را فردای قیامت می‌بینیم. سعدبن‌عباده را چون مخالفت کرده بود گفتند که چه کسی کشت؟ گفتند که جن کشت! رفته بود در یک خرابه دستشویی کند او را کشتند بعد آمدند دیدند جنازه او هست گفتند جن کشت، چرا؟ چون با یکی از این خلفا مخالفت کرده بود. این‌طوری است، بسیاری از این‌ها را جن می‌کشد ما خیال می‌کنیم تصادف کرده‌اند از دنیا رفتند. این‌طوری است پشت پرده شیاطین زیاد است ما باید دشمن شناس باشیم راه آن هم همین است ملاک‌ها را خدا داده است ائمه به ما داده‌اند، این ملاک‌ها را شما دقت کنید هیچ وقت گول نمی‌خورید. اگر کسی سراپای شما را طلا کرد ولی حب ریاست داشت بدانید شیطان است نگویید که نه آدم خوبی است، ان شاءالله، نه، گول نخورید، فریب نخورید. هر کاری کرد اگر حب ریاست داشت مگر این‌که به او تکلیف شده باشد.

    قبول مرجعیت و رهبری

     شما حضرت آقا را دیدید که، وقتی که ایشان انتخاب شد برای مرجعیت دیدید که چقدر کوشش کرد که نشود چقدر زحمت کشید که نشود ولی بعد گفت دید هیچ چاره‌ای ندارد یعنی همه اکثریت علما گفتند بر شما واجب است این کار را بکنید وقتی دید واجب است به او، این‌جا گفت که ظاهرا مثل این‌که یک تفعلی هم به قرآن کردند آیه آمده بود “فَخُذْهَا بِقُوَّهٍ. سوره اعراف،  آیه ۱۴۵” با قدرت بگیرید، گفت دیگر فهمیدم که باید بایستم محکم و وظیفه خود را انجام بدهم که الحمدلله رب العالمین چهل سال کشور را در مقابل این همه خطر حفظ کرده است و هر جایی هم که مشکل است از این ریاست طلبی‌ها است، هر جای کشور مشکل ایجاد شده از این کسانی که مدام زدند که رئیس بشوند. بنابراین می‌خواهم این را بگویم که حالا آن چیزی که در گروه گذاشته شد که من به دوستان گفتم بردارید تا من یک توضیحی بدهم یک موقع فکر نکنید که ما چون فرمودند که باید با دولت همکاری کرد این یک تکلیف است، تکلیف یک چیز دیگر است. من می‌دانم هر پنج‌تا هر شش‌تای این‌ها ریاست طلب هستند فرض کنید، ولی وقتی به من گفتند تو موظف هستی بروی رای بدهی من باید بروم رای بدهم ولی باید سعی کنم آن کسی که کمتر نشانه ریاست طلبی و سلطنت طلبی دارد به او رای بدهم چون وظیفه است، حالا که قرار است من رای بدهم نگاه کنم ببینم کدام از این‌ها کمتر دست و پا می‌زند کدام از آن‌ها برای رسیدن به قدرت برای رسیدن به ریاست جمهوری کمتر فریب می‌دهند کمتر شعار می‌دهند کمتر توهین می‌کنند کمتر تهمت می‌زنند کمتر هوچی‌گری می‌کنند، آن کسی که کمتر است به او رای بدهم چون تکلیف است دیگر، حالا که تکلیف است من باید رای بدهم باید هم بیاییم رای بدهم. این مسئله را خواستم برای شما باز کنم البته ممکن است زبان من الکن باشد خوب جا نیفتاده باشد شما می‌توانید سوال کنید من دوباره سعی می‌کنم جواب بدهم.

     خداوندا به حق محمد و آل محمد در این دنیای وانفسا در این دنیای پر از فریب در این دنیایی که حکومت شیاطین هست به نظر ظاهر ما را با حکومت باطنی که آن حکومت باطنی است و آن حکومت امام زمان است ما را با آن حکومتی که در غیب است و این دنیا را دارد اداره می‌کند ما را به آن حکومت نزدیک بگردان، قلب ما را با قلب مقدس او گره بزن، رابطه قلبی ما را با آن روح بزرگ و آن نیّر اعظم عالم خلقت مرتبط بگردان، با صلوات بر محمد و آل محمد.

  • سخنرانی استاد علوی مورخ    ۱۴۰۳/۰۵/۰۲

    سخنرانی استاد علوی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۲

    بسمه تعالی

    اهم موضوعات مطروحه در این جلسه به شرح ذیل است :

    • نشانه های علمای ربانی
    • سجده به چه معنا است؟
    • تعریف فرشتگان
    • دلیل خلقت انسان
    • نشانه علمای ربانی
    • نشانه علمای ربانی
    • مهمترین درد عالم ربانی
    • توحید ولایی
    • مدعیان دروغین
    • ادعای شاه
    • دینداران ظاهری

    نشانه های علمای ربانی

    از نشانه‌های علمای ربانی و اولیای خداوند این است که درد دین دارند، علمای ربانی و اولیای الهی که ما باید به‌دنبال شناخت آن‌ها باشیم و همان‌طورکه مکرر در جلسات گفته شد که بالاترین وظیفه ما این است که ما باید به‌دنبال پیدا کردن اولیای الهی و تبعیت از آن‌ها باشیم. بنده یک دلیلی برای شما عرض می‌کنم که در این یکی دو سال اخیر که به این بحث کم‌تر توجه شده‌است، ولی در سال‌های قبل چندین‌بار گفته‌شده است؛ داستان خلقت آدم و ماجرای سجده ملائکه را همه می‌دانید، همه می‌دانید که خداوند در قرآن در همان آیات ابتدایی قرآن ماجرای حضرت آدم را تعریف می‌کند و می‌فرماید: وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً(سوره بقره آیه ۳۰) داستان حضرت آدم؛ داستان زندگی ما است. داستان این نیست که یک نفر فقط بوده باشد که آمده روی کره زمین، یک شخصی آمده باشد روی زمین، نه! این یک شخص نیست! داستان حضرت آدم داستان حقیقت انسانیت است. به‌عنوان مثال؛ خداوند آدم و حوا را در بهشت جا داد و بعد طاووس از بهشت آمد بیرون و بعد شیطان مار را دید با مار هماهنگی کرد و وارد بهشت شد در داستان‌های آفرینش در ادیان دیگر داستان را این‌چنین می‌گویند، البته روایت‌های خود ما هم به این‌ها یک اشاراتی دارد. حالا بعضی‌ها نفهمیدند می‌گویند این‌ها اسرائیلیات است، خیر این‌ها اسرائیلیات نیست، البته در ادیان دیگر تحریف شده‌است اما بعضی از قسمت‌ها صحیح است. در آن‌جا نمی‌گوید که شیطان یک ماری را دید، نمی‌گوید که یک طاووسی را دید! می‌گوید: مار را دید، یعنی چی؟ یعنی آن حقیقت مار، طاووس یعنی؛ حقیقت طاووس و آدم یعنی حقیقت آدم است و شیطان حقیقت شیطان است. یعنی چه؟ یعنی خداوند به فرشته‌ها گفت من می‌خواهم آدم را خلق کنم و فرشته‌ها باید به آدم سجده کنند.

    سجده به چه معنا است؟

    سجده به‌معنای تبعیت کردن است، به‌معنای اطاعت کردن است، به‌معنای خدمت کردن است، سجده به‌معنای تسلیم شدن است. در جنگ‌های قدیم وقتی یک پادشاهی یک فرماندهی در جنگ شکست می‌خورد برای‌اینکه کشته نشود تسلیم می‌شد و برای‌اینکه به دشمن ثابت کند که من تسلیم هستم و هرچه تو می‌گویی من گوش می‌دهم به حالت سجده می‌رفتند، یعنی من دیگر نمی‌توانم هیچ کاری بکنم و گردن من و وجود من در اختیار تو است و تو می‌توانی من را بکشی. سجده یعنی؛ من در خدمت تو هستم و هیچ مخالفتی در مقابل تو نمی‌کنم. وقتی خداوند می‌فرماید: فرشتگان به آدم سجده کردند؛ یعنی تمام فرشتگان در خدمت آدم هستند، کدام آدم! آن آدم حقیقی، هرچقدر تو و من به آن آدم حقیقی نزدیک می‌شویم فرشته‌ها تابع ما می‌شوند و از ما اطاعت می‌کنند؛ چون آن آدم حقیقی در ما هم وجود دارد، حقیقت روح و حقیقت آن آدم حقیقی در من هست در شما هست در همه انسان‌ها است.

     

    تعریف فرشتگان

    هر انسانی که به مقام آدمیت برسد فرشتگان در مقابل او سجده می‌کنند؛ یعنی فرشته‌ها در خدمت او قرار می‌گیرند. حالا فرشته‌ها چه چیزی هستند! فرشتگان تمام ذرات عالم هستند، ذرات ریز عالم؛ یعنی اتم حتی از اتم پایین‌تر الکترون‌ها حتی از الکترون‌ها پایین‌تر آن ذرات بنیادی عالم، این‌ها فرشتگان هستند.تعریف فرشتگان را اگر بخواهیم به زبان فیزیک و به زبان طبیعت بگوییم؛ ذرات عالم هستی هستند، آن ذرات بنیادی که با آن الکترون ساخته می‌شود، نوترون و پروتون ساخته می‌شود، اتم ساخته می‌شود و حتی با آن آنتی پروتون، آنتی نوترون، آنتی الکترون ساخته می‌شود تمام این ذرات ریز عالم فرشتگان هستند. وقتی فرشتگان به آدم سجده کردند؛ یعنی تمام عالم در مقابل آدم تسلیم شده‌اند به جز یک نفر آن‌هم شیطان، خب شیطان سجده نکرد.

    بنابراین به داستان آدم که دقت کنید می‌بینید خداوند می‌فرماید: من یک شخصی را خلق می‌کنم که او نماینده‌ی من است و همه باید به او سجده کنند و اطاعت کنند و اصلاً داستان خلقت همین است. داستان خلقت این نیست که من انسان‌هایی خلق می‌کنم که این‌ها نماز بخوانند، زکات بدهند امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند یا با هم مهربان باشند و به‌دنبال خوشبختی و سعادت باشند… البته این‌ها همه هست ولی اصل نیست این‌ها در مرحله دوم قرار می‌گیرند، و مرحله اول و اصل این است که من یک ولی و نماینده‌ای خلق می‌کنم که همه باید از آن اطاعت کنند؛ یعنی این بحثی که ما این‌جا داریم که می‌گوییم تنها راه رسیدن به سعادت ابدی وصل شدن به سلسله اولیا است؛ یعنی انسان باید بگردد به‌دنبال اولیاءالله و اولیای خدا را پیدا کند و در خدمت آن‌ها باشد این همان داستان آدم است، ما حرف جدیدی نمی‌زنیم ما داریم همان حرف اول را می‌زنیم این بی‌سوادها هستند که نمی‌توانند حرف را تحلیل کنند و می‌گویند؛ آقا این چه حرفی است، این حاج‌آقا علوی دارد حرف جدیدی می‌زند! نه، ما حرف جدیدی نمی‌زنیم ما همان حرف را می‌گوییم می‌گوییم.

    دلیل خلقت انسان

    خدا اصلاً ما را خلق کرده‌است که اطاعت ولی او را انجام دهیم. همه عالم را خلق کرده و هر کس در عالم ولایتش قوی‌تر باشد و به او نزدیک شود دیگران باید به او خدمت کنند. این همان داستان آدم است یا همین داستان اهدنا صراط المستقیم است صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم… اهدنا الصراط المستقیم یعنی؛ راه ولایت، همه علما و همه مفسرین با ادله عقلی و ادله روایی ثابت کرده‌اند که صراط مستقیم صراط ولایت است که در رأس آن ولی‌الله‌الاعظم است و هر کسی به نسبتی که ولایت دارد در این مسیر است. خب، ولی خدا نشانه‌هایی دارد که ما باید به‌دنبال نشانه‌های اولیای خدا و علمای ربانی باشیم.

    نشانه علمای ربانی

    یکی از نشانه‌های علمای ربانی این است که درد دین دارند، عالم ربانی درد دین دارد. درد اقتصاد مردم را ندارد نه این‌که نداشته باشد دارد ولی اصل و مهم‌ترین آن‌ها درد دین است. این دردها مال افرادی است که هدف خلقت را نشناخته‌اند مهم‌ترین درد آن دردی است که اگر درمان شود همه‌ چیز با آن می‌آید؛ سعادت دنیا و آخرت می‌آید، چیزهایی که ما نمی‌توانیم درک کنیم؛ یکی از آن‌ها رفاه است، یکی از آن‌ها سلامت است، یکی از آن‌ها امنیت است، یکی از آن‌ها اقتصاد و خوش‌بختی است، این‌ها چیزهای دست چندم است که می‌آید. خدا رحمت کند امام رحمهالله‌علیه را آن زمان که  انقلاب کردند یکی از افراد دولت موقت آن زمان گفته بودند که ما آب را مجانی می‌کنیم، ما برق را مجانی می‌کنیم همه خوشحال بودند، می‌گفتند انقلاب شد الحمدلله نجات پیدا کردیم از شر طاغوت… هرکس می‌آمد و یک وعده‌ای می‌داد که ایران می‌شود بهشت یا هرچیز دیگری… امام فرمود: نه، این کشور را حداقل  اگر همه خوب کار کنند، اگر همه به وظایفشان عمل کنند بیست سال می‌کشد تا بتوانیم این کشور را تازه بتوانیم از زیر صفر به صفر برسانیم. بعد امام فرمود دلتان خوش نباشد که ما به شما برق رایگان و آب رایگان می‌دهیم این حرفی بود که بعضی از آن شیطان‌ها به دروغ گفته‌اند که امام وعده داده بود که برق مجانی می‌شود، آب مجانی می‌شود… نه امام چنین وعده‌ای را نداده بود، یک نفر در دولت موقت این حرف را زده بود و در روزنامه‌ها نوشته بودند که مثلا مردم خوشحال کنند و… یک وعده الکی داده بودند که به همه خانه می‌دهیم و همه صاحب‌خانه می‌شوند افراد تازه‌کار و افرادی که انقلاب شده بود و یک عده طاغوتی که اصلاً مدیریتی نکرده بودند همین‌طور یک وعده‌هایی داده شد مانند این رئیس‌جمهورها که هزارتا وعده می‌دهند و وقتی‌که می‌آیند می‌گویند که نمی‌شود، نگذاشتند، نشد به ذوق رئیس‌جمهوری وعده می‌دهند و وقتی‌که رئیس‌جمهور شدند می‌گویند که رهبر نگذاشت! علما نگذاشتند! حزب‌اللهی‌ها نگذاشتند! مجلس نداشت! قوه قضاییه نداشت! همین‌طور بهانه‌ها را شروع می‌کنند… خب نکبت تو که می‌دانی با یک گروه می‌خواهی کار کنی که نمی‌گذارند کار کنی چرا حرص می‌زنی که بشوی رئیس‌جمهور؟!

    البته من با رئیس‌جمهور خاصی کار ندارم تمام رئیس‌جمهورها در تمام کشورهای دنیا از جمله کشور ایران، تمام رئیس جمهورها این وعده‌ها را می‌دهند و می‌گویند نمی‌گذارند! خب وقتی‌که نمی‌گذارند چرا می‌گویی، چرا وعده می‌دهی! چون شیطان می‌آید و جاه‌طلبی و ریاست‌طلبی آغاز می‌شود. خب این‌ها اول انقلاب بود و همه وعده می‌دادند . امام فرمود دلتان را خوش نکنید ما بالاتر از این‌ها به شما می‌دهیم ما به شما دین می‌دهیم و شما را با خدا آشنا می‌کنیم ما معنویت را به شما می‌دهیم و این اتفاق هم افتاد. یعنی ملت ایران بعد از انقلاب زمین تا آسمان تغییر کردند و متحول شدند، صد و هشتاد درجه تغییر کرده‌اند از انسان‌هایی که فقط به‌دنبال خوش‌گذرانی و عیاشی در این دنیای پست و شاد بودن تبدیل به یک دولت انقلابی یک دولت فهیم شدن یک ملتی که الآن به‌جایی رسیدند که اگر کسی بخواهد اختلاس کند صدای مردم درمی‌آید و اگر کسی دروغ بگوید صدای مردم بلند می‌شود و درنهایت مطالبات مردم رفت بالا یعنی انقلاب سطح تمدن و فرهنگ مردم را آورد بالا و دیانت الان با دیانت زمان طاغوت که اصلا دیانتی نبود و اگر هم بود در حد خیلی ساده بود در حد این‌که دین را بفهمند، تفسیر قرآن را بفهند که حقایق را بفهمند و این امام حسینی که ما معرفی می‌کنیم به شما یعنی  انقلاب اسلامی معرفی می‌کند با امام حسینی که زمان شاه معرفی می‌کردند زمین تا آسمان فرق می‌کرد. این امام حسین مظهر آزادگی، مظهر عدالت، مظهر حق‌جویی، مظهر عقل، اهل فلسفه و عرفان است آن امام حسین که آنها معرفی می‌کردند امام حسینی بود که طفلی را تنها گیر آوردند و کشتند… این فرق می‌کرد. امام فرمود ما به شما فرهنگ می‌دهیم، عقل می‌دهیم و این اتفاق افتاد.

    مهمترین درد عالم ربانی

    امام و عالم ربانی کسی است که درد دین دارد یعنی دلش برای دین‌داری مردم می‌سوزد، دلش برای‌اینکه دین زنده نباشد می‌سوزد. مهم‌ترین دردش؛ درد دین است.  دین یعنی آن حقایق اصیل که خداوند گفته است، دین یعنی فرهنگ‌های اصیل، دین یعنی ارتباط با خداوند، این‌ها برای یک عالم ربانی مهم است. اگر یک کسی این غصه‌ها را داشت؛ غصه‌ی این را داشت که مردم باید از قوانین تبعیت کنند، مردم باید تقوا داشته باشند، مردم باید شهوت‌رانی نکنند و مردم باید با خدا ارتباط داشته باشند، مردم باید انسانیت و تقوی و اخلاق را در بین خودشان رواج دهند و از این‌که این نیست غصه می‌خورند این می‌شود درد دین داشتن، این نشانه عالم ربانی است. هر گاه دیدید شخصی این‌چنین است بر روی این مسائل حساس است و به این مسائل اهمیت می‌دهد بدانید که این ولی خدا است، این جزء اولیاءالله است و جزء علمای ربانی است و با او ارتباط برقرار کنید و این فرهنگ را در جامعه پخش کنید. دوستان من، من به یقین رسیده‌ام به یقین صد درصد رسیده‌ام اگر می‌خواهید به امام زمان خدمت کنید همین تفکر عرفان مقربین، همین تفکر توحید ولایی، توحید ولایی، توحید ولایی.‌..

    توحید ولایی

     توحید ولایی را در جامعه پخش کنید، راهش همین است، توحید یعنی؛ توحید ولایی، توحید اگر غیر ولایی باشد نمی‌شود ما دو حدیث داریم یک حدیث می‌گوید “کلمه لا اله الا الله حِصنی فَمن دَخل حِصنی امن مِن عَذابی” دژ محکم توحید است، آن قلعه محکم که هرکس واردش شد امنیت دارد و نجات پیدا می‌کند توحید است لا إله إلا الله این‌که هیچ حقیقتی جز حقیقت الله وجود ندارد کلمه “لااله‌الاالله حِصنی” این همان حدیث سلسله‌الذهب است که امام رضا در آن ماجرا می‌فرماید و یک روایت دیگر داریم می‌فرماید: “وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی” ولایت امیر حصن قلعه است، خب این یعنی چی؟ یعنی ما دو قلعه داریم؟! یک قلعه توحید و یک قلعه ولایت! نه این نمی‌شود که   ما یک قلعه داریم؛ منتها یکی اصل است و یکی باب ورود به آن قلعه است، آن در ورودی به لااله‌الاالله ولایت است. توحید بدون ولایت می‌شود توحید ادیان دیگر، آن توحیدی که نجات‌دهنده است توحید ولایت است و توحید بدون ولایت می‌شود توحید شیطان. شیطان چی گفت؟ شیطان گفت من به آدم سجده نمی‌کنم ولی به تو هر چقدر بخواهی سجده می‌کنم، شش هزار سال که معلوم نیست از این سال‌های دنیا است یا از سال‌های آخرت، شش هزار سال توحید داشت شیطان، اما توحید بدون ولایت به محض این‌که توحید ولایی مطرح شد شکست خورد. پس حرفی که استاد علوی دارد می‌زند می‌گوید توحید ولایی حرف جدیدی نیست حرف خود قرآن است وقتی ما می‌گوییم پیامبر اسلام پیامبر توحید است ولی توحید ولایی این را می‌خواهیم بگوییم می‌خواهیم بگوییم خداوند تا زمانی که شیطان او را عبادت می‌کرد او را امتحان نکرده بود موقعی که ولایت مطرح شد و گفت تو باید من را از طریق ولی من بپرستی شیطان کم آورد. توحید ولایی یعنی اینکه ما دو تا دژ نداریم دو تا قلعه نداریم یک قلعه توحید یک قلعه ولایت، این دوتا یکی هستند منتهی یکی از آن‌ها باب ورود به آن دومی است توحید ولایی باب ورود به توحید الهی است این می‌شود درد دین  این می‌شود عالم ربانی بودن این می‌شود ارتباط با علمای ربانی.

    مدعیان دروغین

    در مقابل مدعیان است در مقابل انعَمتَ علیهِم چه کسانی هستند؟ مغضوب علیهم و ضالّین دوتا گروهی هستند که در مقابل اَنعمت علیهم هستند.  این علمای ربانی اولیاء الهی اَنعمت علیهم هستند مغضوب علیهم مدعیان هستند ادعا می‌کنند دروغ ادعا می‌کنند شیطان هستند و مورد غضب الهی هستند دروغ آن‌ها چیست؟ دروغ آن‌ها همین حرف است می‌آیند می‌گویند آقا ما درد دین داریم ولی وقتی می‌روی در بطن آن‌ها می‌بینی درد دین ندارند بلکه درد خود را دارند دین را وسیله قرار دادند و همیشه هم هست در همه جوامع هست جامعه ما چون یک جامعه توحیدی و یک جامعه ولایی است این مطلب خیلی قشنگ بروز می‌کند خیلی قشنگ ظاهر می‌شود، شما قشنگ می‌توانید ببینید قشنگ ظاهر شده به سادگی می‌توانید بفهمید که چه کسی مدعی ولایت الهی است و چه کسی واقعاً ولایت الهی دارد. شیطان و شیاطین مدعی این‌ها می‌آیند همین حرف را می‌زنند می‌گویند آقا ما درد دین داریم قرآن از قول فرعون، فرعون چه می‌گفت می‌گفت که “وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْیَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ. سوره غافر، آیه۲۶” فرعون می‌گفت من می‌ترسم موسی دین شما را تغییر بدهد، غصه دین می‌خورد می‌گفت بگذارید من موسی را بکُشم موسی می‌خواهد دین شما را تغییر بدهد موسی می‌خواهد “أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ” موسی می‌خواهد دین شما را تغییر بدهد و نتیجه آن این می‌شود فساد در روی زمین می‌کند. فرعون مردم را از موسی می‌ترساند ولی از چه چیزی می‌ترساند می‌گفت مثلاً موسی بیاید شما دیگر رفاه ندارید شما دیگر اقتصاد ندارید شما دیگر علناً این را نمی‌گفت می‌گفت موسی اگر بیاید دین شما را تغییر می‌دهد “اوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ” فساد می‌کند، این را می‌گفت مردم را می‌ترساند این ادعا را می‌کرد در حالی که دینی که می‌ترسید تغییر پیدا کند کدام دین بود دین الهی نبود همان دین خود او بود که می‌گفت “فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَىٰ. سوره نازعات، آیه۲۴” من به غیر از خودم برای شما خدای دیگری قائل نیستم دین خود را می‌گفت او منافع خود را دین مردم تلقی می‌کرد حالا خیلی‌ها هستند همین‌طور هستند خیال می‌کنند دین مردم منافع آن‌ها است، مردم بی‌دین نشوند!

    ادعای شاه

     شاه در آن اواخر حکومت طاغوت رفت در مشهد در محضر امام رضا آن‌جا سخنرانی کرد گفت ای مردم این انقلابی که شما دارید می‌کنید من برای خودم ناراحت نیستم، محتوای صحبت او این بود که من می‌ترسم دین شما خراب بشود. شاه غصه دین مردم را می‌خورد می‌گفت من برای دین شما، شاهی که منبع فساد بود شاهی که تمام فسادها از آن‌جا از خود او شروع می‌شد می‌گفت که من می‌ترسم یک عالم زاهد پاکی که هفتاد سال هشتاد سال خود را نشان داده مثل امام می‌گفت من می‌ترسم این دین شما را خراب کند. ببینید چقدر خنده‌دار بود یک آدم بی‌دین ضد دین در مقابل یک عالم ربانی و در مقابل علمای ربانی در مقابل آن‌ها ایستاده همان‌طور که فرعون در مقابل موسی ایستاده می‌گوید من می‌ترسم دین شما را خراب کند این می‌شود چی؟ این می‌شود تشخیص عالم حقیقی و مدعی دین، مدعی ولایت، مدعی، دشمن ولایت که انسان باید تشخیص بدهد که وظیفه ما همین است که تشخیص بدهیم برویم ببینیم چه کسی واقعا درد دین دارد؟ چه کسی ادعای دین می‌کند؟ شاهی که منشاء تمام فسادها بود یعنی زمان شاه مثل الان نبود برادر و خواهرها، خیال کنید مثل الان مثلاً مردم اگر فحشایی بود اگر بی بندوباری بود، اگر مواد مخدری بود، اگر مشروبات الکلی بود، اگر جلسات فساد بود، بی‌بندوباری بود مثلاً خیال کنید که این‌ها مثلاً مردم مثل الان، الان مرزها شکسته است الان یک انسان با این موبایل خود می‌تواند وارد عالم فساد بشود فساد وارد خانه‌ها بشود زمان شاه این‌طوری نبود زمان شاه این چیزها نبود زمان شاه هر چه فساد بود از دربار می آمد مواد مخدر از دربار می آمد سکس از دربار می‌آمد کاخ جوانان مشروب خوری از دربار می‌آمد اختلاط جنسی این‌ها همه از دربار می‌آمد فسادها از آن‌جا می‌آمد مرزها بسته بود، آنچه فساد و فحشا بود اول می‌آمد دربار از دربار در جامعه پخش می‌شد مثل الان نبود، الان جوان‌ها می‌روند داروخانه دوتا مواد مجازی که برای دارو است می‌گیرند ترکیب می‌کنند مواد مخدر درست می‌کنند آن موقع این‌طوری نبود که، آن موقع حشیش بود و هروئین بود که از دربار می‌آمد منشا آن خود دربار بود پخش کننده آن خود دربار بود یک آدمی که منشا تمام فسادهای کشور بود آمده می‌گوید که من می‌ترسم شما را بی‌دین کنند دین اسلام دین شیعه در خطر است ای مردم، می‌گفت دین شیعه مذهب شیعه در خطر است می‌خواست مردم را فریب بدهد مانند همان حرفی که فرعون می‌زد می‌گفت این خطر است تا بعد دیدیم که وقتی آن آقا رفت همین جوان‌هایی که او ساخته بود که دنبال کاخ جوانان بودند دنبال مواد بودند دنبال فسادهای جنسی بودند همین‌ها بچه‌هایی شدند که در جبهه رفتند و عارف شدند عرفای بزرگ شدند کارهای بزرگ کردند کشور را از چنگ تمام ابرقدرت‌ها نجات دادند دین این جوان‌ها را این‌طوری کرد نه تو، تو که پارتیِ جوانان داشتی،  تو که این‌ها را خراب می‌کردی دین این بود نه آن ولی او می‌گفت من دلم برای دین شما می‌لرزد می‌ترسم برای این‌که دین خود را از دست بدهید یا فساد در زمین بشود.

    دینداران ظاهری

    همین الان هم همین‌طور است عده‌ای هستند عمامه دارند عبا دارند ریش دارند تسبیح دارند درس خارج می‌دهند درس حوزه می‌دهند ولی می‌گویند که دل ما برای دین جامعه می‌لرزد، می‌ترسیم برای دین جامعه. خب ما از کجا بفهمیم این‌ها راست می‌گویند یا دروغ می‌گویند عمل آن‌ها را باید دید می‌بینی می‌گوید من دلم برای دین مردم می‌ترسد می‌لرزد اما وقتی که خود او می‌خواهد با مردم ارتباط برقرار کند با افراد فاسد با هنرپیشه‌های فاسد با افراد فاسق عکس می‌اندازد دست می‌دهد می‌رود با نامحرم دست می‌دهد با نامحرم عکس می‌اندازد با افرادی که سگ بازی را دارند رواج می‌دهند با آن‌ها می‌نشیند با آن‌ها پا می‌شود این به اسم این‌که من برای دین مردم می‌خواهم مردم را جذب کنم با افراد بی دین ارتباط برقرار می‌کند این دوست دارد که بگویند تو چقدر خوبی، چه کسانی بگویند؟ همان بی دین‌ها همان سگ بازها همان بی‌حجاب‌ها همان هنرپیشه‌های فاسد نه هنرپیشه‌های متعهد، دوست دارند که آن‌ها بگویند که آقا ما این را می‌خواهیم. شما نگاه کنید این‌هایی که دم از اصلاح طلبی و دم از این‌که دل ما برای مردم می‌سوزد مردم را جذب کنید وقتی دفاع می‌کنند از چه کسی دفاع می‌کنند وقتی می‌خواهی بگویی که ما باید مردم را جذب کنیم چه کسی را می‌خواهد جذب کند؟ می‌گوید اینترنت را آزاد می‌کنیم اینترنت را آزاد می‌کنم یعنی چی؟ یعنی فساد را رواج می‌دهم یک وعده‌های این چنینی می‌دهد اینترنت را آزاد می‌کنم نمی‌گذاریم به دختران شما اهانت کنند دختر شما یعنی چی؟ یعنی به یک خانم فاسدی که در خیابان دارد پرده‌دری می‌کند به این نباید چیزی بگوییم. ببینید به اسم دین از چه کسی حمایت می‌کند! این در واقع از آن‌ها نمی‌خواهد حمایت کند، این می‌خواهد محبوبیت خود را در بین افراد فاسق زیاد کند دل او برای خودش می‌سوزد خود را دین می‌داند اگر مردم من را دوست داشته باشد متدین هستند اگر من را دوست نداشته باشند بی‌دین هستند عمامه دارد عبا دارد ریش دارد، درس خوانده، مجتهد است ولی چی؟ ولی وقتی می‌گوید من می‌خواهم مردم جذب بشوند مردم بیایند به طرف اسلام کدام مردم؟ همین فَسَله و فجله همین سگ‌بازها همین کسانی که لخت می‌آیند مثلاً می‌خواهد بیاید در حرم امام حسین در دسته سینه زنی امام حسین مثلاً سینه بزند زنجیر بزند این، این دین را می‌خواهد دینی که یک آدم فاسق می‌خواهد داشته باشد آدم فاسد چی؟ نماز نمی‌خوانم حجابم را حفظ نمی‌کنم مشروب هم گاهی اوقات می‌خورم ولی برای امام حسین هم سینه می‌زنم این فسله این فجله این دین را می‌خواهد و اگر این بیاید می‌گوید من دین تو را می‌خواهم من مثل تو را دوست دارم این حاج آقا خشک است این حاج آقا به درد نمی‌خورد من دین تو را می‌خواهم دین تَر می‌خواهم دین خیس می‌خواهم دینی که لیز باشد هر کاری بتوانی انجام بدهی این طرفدار این‌ها است یعنی دین را چی می‌داند؟ محبوبیت خود. به خدا قسم این‌ها فقط برای این‌که محبوب بشوند این حرف‌ها را می‌زنند و الّا شما بروید در خانواده‌های آن‌ها در خانه‌های خود این‌طوری نیستند فقط برای این‌که این قشر بی‌دین را طرف خود بیاورند و این قشر بی‌دین وقتی به این‌ها می‌گویند آفرین حاج آقا من از تو خوشم می‌آید مثلاً می‌آید یک خواننده لاابالی آن طرف آبی فاسد بگوید مثلاً حاج آقا من از دین تو خوشم می‌آید این کیف می‌کند این منیت است این شیطان است عالم ربانی که دل او برای دین می‌سوزد این‌طوری دین را نمی‌خواهد دل او برای دین می‌سوزد می‌گوید جامعه باید پاک باشد دخترها باید با حجاب و پاک باشند پسرها باید پاک باشند باید رشد کنند ارتباط آن‌ها با خدا برای آن می‌سوزد آن رابطه را دوست دارد آن دین را دوست دارد و مردم را برای آن دین می‌خواهد نه برای خود لذا می‌بینید این شیطان است، هر کسی که می‌خواهد مردم را به خود جذب کند شیطان است و هر کسی که علی‌رغم این‌که مردم و مردم که می‌گوییم یعنی عوام‌الناس یعنی آن حیوان‌ها یعنی آن قشری که دین ندارند آن قشری که لاابالی هستند حیوانی زندگی می‌کنند آن قشر را کسی می‌خواهد جذب کند این عالم ربانی نیست عالم ربانی اگر هم می‌خواهد آن قشر را جذب کند به هر قیمتی نه! تو محترم هستی تو می‌توانی برای امام حسین عزاداری کنی ولی مسجد می‌آیی شما باید پاک باشی وقتی می‌آیی مسجد وقتی در فضای سینه زنی امام زمان می‌خواهی بیایی باید حفظ حرمت کنی، نه این‌که حالا هر جور شد برای این‌که این را جذب به دین کنیم بی دینی را رواج بدهیم. حضرت آقا تعریف می‌کردند گفتند کنار کلیسا یک مرکز فسق و فجور و شراب و جشن و پایکوبی و دختر پسر و لخت و غیره گذاشته بودند، گفتند چرا؟ گفتند ما می‌خواهیم این‌ها را جذب کنیم این‌ها قبلاً می‌رفتند آن‌جا یک جاهایی بود این کارها را می‌کردند ما این‌ها را آوردیم این‌جا جذب کنیم به کلیسا. گفت می‌خواهید جذب کنید به کلیسا شما مشروب‌فروشی و فساد را زیاد کردید، مگر از هر راهی می‌شود جذب کرد مگر با هر دروغی و بعد مگر این‌ها جذب می‌شوند؟ کدام آخوندی توانسته است این‌ها را جذب کند؟ چه کسی توانسته جذب کند؟ بنده به عنوان یک کسی که حداقل پنجاه سال دارم کار تبلیغ دینی می‌کنم به شما بگویم کسی که آن ذات او و آن محبت دینی او باعث نشود که دست از خلاف بردارد این را هیچ‌کس نمی‌تواند هدایت کند، به کسی که در دل او و در ذات او بغض دارد نسبت به اولیاء خدا نسبت به علما نسبت به روحانیون حقیقی نسبت به ولی‌ فقیه این را بدانید که این‌ها هدایت نمی‌شوند مگر این‌که خدا بخواهد و خدا هم خودش می‌داند و به ما مربوط نیست خدا دلش بخواهد یزید را ببرد به بهشت من را ببرد به جهنم میل خود او، هر چه خواست. ((هرچه آن خسرو کند شیرین کند)) هرچه دوست دارد خداوند است و به ما مربوط نیست ما موظف هستیم که کسانی را که قابلیت هدایت دارند را هدایت کنیم چه کسی قابلیت هدایت دارد؟ قابلیت هدایت کسی دارد که علما را دوست دارد، علمای ربانی را دوست دارد، روحانیت را دوست دارد، ائمه را دوست دارد، علامت دوستی او هم این است که اگر بفهمد آن‌ها ناراضی هستند گناه نمی‌کند. بله امام حسین را دوست دارم به شرط این‌که من را همین‌طوری بخواهد اگر امام حسین من را این‌طوری نخواهد امام حسین را هم نمی‌خواهم این اصلاً هدایت نمی‌شود. بنابراین ما باید توجه داشته باشیم که عالم ربانی که درد دین دارد را تشخیص بدهیم این درد دین یعنی چی؟ بسیاری از این‌ها که مدعی هستند که ما مردم را می‌خواهیم داشته باشیم با این وعده‌های خلافِ دین با وعده‌های خلافِ قانون کشور قانون اساسی با این وعده‌ها مردم را می‌خواهند جذب کنند این‌ها در واقع مردم را می‌خواهند به خود جذب کنند، می‌خواهند مردم بگویند آفرین تو چه آدم خوبی هستی، تو چقدر روحانی خوبی هستی، من از تو خوشم می‌آید این برای خود، این منیت برای خود دارد کار می‌کند و هر کس برای خود جذب کند شیطان است و خداوند را قسم می‌دهیم به حق این ایام به حق اباعبدالله‌الحسین که به ما نشان داد دین را چگونه باید حفظ کرد ان‌شاءالله جامعه ما را از شر این‌ها حفظ کند و شما هم بدانید بزرگترین وظیفه همین است تا می‌توانید اگر می‌خواهید خدمت به امام زمان(ع) کنید همین فرهنگ عرفان مقربین همین حرف‌هایی که در این جلسه زده می‌شود و هیچ جا نیست و کمتر جایی زده می‌شود ولایت ولایت می‌کنند مدام می‌گویند ولایت ولایت ولی نمی‌دانند ولایت به این معنا است یعنی سلسله اولیاء این سلسله را قبول ندارند همان‌طور که شیطان گفت ولایت فقط در حد خدا آن‌ها هم می‌گویند ولایت فقط در حد امام زمان! نمی‌دانند که امام زمان(ع) فرموده است ولایت ما جاری است در همه زمان‌ها و همه عصرها و بگردید حجت ما را پیدا کنید، اولیاء ما را پیدا کنید.

  • بزرگداشت اربعین

    بزرگداشت اربعین

    بزرگداشت اربعین

    ایام، ایام اربعین است و همین‌طور که می‌دانید بزرگداشت اربعین از مشخصات و ویژگی‌های شیعه حقیقی و شیعه‌ی واقعی است. اربعین موعد و موسم بزرگداشت پیروزی خون بر شمشیر است، اربعین یک همایش جهانی است تا زمانی‌که ان‌شاءالله ریشه ظلم و ستم در دنیا کنده شود و جهان حقیقتاً تبدیل به یک بهشت شود. این ماجرا ماجرایی است که باید کسانی که آزادی‌خواه هستند کسانی که به‌دنبال عدالت هستند برای بزرگداشت اربعین که درواقع بزرگ‌ترین حماسه تاریخ بشریت را دارد نشان می‌دهد، همه باید کوشش کنیم کمک کنیم. خوشا به حال آن‌هایی که می‌توانند راه‌پیمایی بزرگ را بروند آن‌هایی هم که نمی‌توانند، ان‌شاءالله روز اربعین در همین راه‌پیمایی‌هایی که در روز اربعین در شهرهای خودشان است شرکت کنند.عالم ربانی معصوم نیستمسئله اربعین همان‌طورکه گفته‌شده است از نشانه‌های ویژه شیعیان است که در خودشان ان‌شاءالله پیدا کنند و ایجاد کنند. جلسه قبل صحبتی که ما داشتیم درمورد این بود که افراد وقتی‌که به یک عالمی به یک انسان متقی و باتقوایی که آثار ولایت الهی در او هست و عالم ربانی است رجوع می‌کنند نباید توقع داشته باشند که او معصوم باشد و هیچ اشتباهی نکند و خدای‌نکرده اعتقاد داشته باشند که او باید علم غیب داشته باشد!یکی از موانع ایمان اوردن ما جلسه قبل مفصل در مورد اینها صحبت کردیم و گفتیم که یکی از موانع ایمان آوردن بندگان خدا این بوده‌است که توقعات غیرقابل‌قبولی از اولیای خدا داشته‌اند و در قرآن این آیه اشاره شده‌است “وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا” هیچ‌چیزی مانع ایمان مردم نشد الا “إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا” (سوره اسراء آیه ۹۴) یعنی یکی از موانعی که افراد ایمان بیاورند این بود که می‌گفتند “ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً ” (سوره فرقان آیه ۷) این چه پیامبری است که مثل ما غذا می‌خورد، مثل ما مریض می‌شود و برای مایحتاج خودش باید برود پیش پزشک این چه پیامبری است! این که او یک انسان معمولی است که نیاز دارد به این چیزها باعث می‌شد که آن‌ها ایمان نیاورند! متوجه نمی‌شدند که خداوند فرمود که ما حتی اگر بخواهیم یک فرشته‌ای را بفرستیم در میان شما آن فرشته را در قالب بشری می‌فرستیم؛ بیمار شود، گرسنه شود، غذا احتیاج داشته باشد، دست‌شویی برود این خصوصیات را حتی اگر یک فرشته‌ای هم بخواهد بیایید در فرشته‌ام می‌گذاریم “وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِمْ مَا یَلْبِسُونَ” (سوره انعام آیه ۹) اگر ما یک فرشته‌ای هم نازل کنیم ما آن فرشته را با لباس انسانی نازل می‌کنیم تا بتواند با شما ارتباط برقرار کند که هم شما حرف او را بفهمید و هم او شما را درک کند حس و درک متقابل از یکدیگر داشته باشید. و این‌که از آن‌ها توقع داشته باشند که فرشته‌ای همراه هر پیامبری باشد و علم غیب داشته باشد یا این‌که گنج‌های زیادی از طرف خداوند به او داده شود، یک هم‌چین توقعاتی ناشایست و نشان‌دهنده این است که فلسفه هدایت را نفهمیده‌اند و متوجه قضیه نشده‌اند. آن‌ها می‌گفتند که باید یک فرشته‌ای باشد که ما بتوانیم بگوییم این از طرف خدا است، یک مقدار حرفشان درست است شخصی که از سمت خدا آمده‌است باید نشانه‌های خدا را داشته باشد که معلوم شود از طرف خدا آمده است. اما این نشانه چیست؟ این معجزه است و این معجزه به دو صورت گاهی موقع‌ها معجزه ابتدایی است گاهی موقع ها معجزه اقتراحی. معجزه ابتدایی• معجزه ابتدایی این است که خود پیامبر وقتی‌که می‌آید برای اینکه به مردم نشان دهد که از طرف خدا است یک معجزه‌ای می‌آورد در همین حد که ثابت کند از سمت خداوند آمده‌است، یک عمل یک قدرتی که اعجاز را نشان دهد و ثابت کند که از طرف خداوند است در همین حد است و آن همیشه و پیوسته نیست فقط در همین حد است که اتمام حجت کند که از طرف خدا آمده است. بله آن‌ها توقع دارند که کسی که از سمت خداوند می‌آید نشانه‌ای داشته باشد این درست است اما این‌که توقع داشته باشند که فرشته‌ها بیایند و بگویند که این از طرف خداوند است لحظه به لحظه مورد توجه خداوند باشد و هیچ آسیبی به او نرسد و همه‌چیز بر وفق مرادش باشد! نه، خداوند این را نخواسته چون دنیا دار امتحان است و می‌خواهد شما را امتحان کند شما باید با عقل خودتان بروید جلوی عقلتان را شکوفا کنید فکر کنید و امتحان شوید. اگر یک شخصی بیاید و همه فکر کنند که این از طرف خداوند است و هم قدرت داشته باشد آن ایمان که ارزشی ندارد ایمان زمانی ارزش دارد که انسان عقلش را به‌کار بیاندازد و بفهمد که این از سمت خدا است و بعد هم در زندگی دچار مشکلاتی شوند… پیامبران هم همین‌طور هستند پیامبران هم دچار مشکلات می‌شدند، پیامبر اسلام هم به‌همین شکل بود یاران عزیزش کشته می‌شدند خودش آسیب می‌دید و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت و همین‌طور هم نبود که دم‌به‌دم خداوند معجزه کند و او را نجات دهد! البته تا آن حدی که شخصی عقل داشته باشد و بفهمد که این از طرف خداوند است در آن حد برای اتمام حجت خداوند موعظه می‌کرد معجزه می‌کرد.اجابت دعا حالا این مسئله در مورد اولیا و ائمه هم هست که اولیای الهی اگر کسی در زندگی آن‌ها دقت کند می‌بیند که آن‌ها مورد توجه خداوند هستند و خدا به آن‌ها عنایت دارد و لطف دارد اما این‌که توقع داشته باشید که غیب بدانند و هر کاری که می‌کنند مستجاب‌الدعوه باشند مثلاً بعضی‌ها می‌گویند که ما به این آقا گفتیم ما را دعا کن و ایشان دعا کرد و مشکل ما حل نشد معلوم است که ایشان عالم ربانی نیست! خیر، هر دعایی مستجاب نمی‌شود و هر شخصی هم دعایش مستجاب نمی‌شود… پیغمبر اسلام که بزرگ‌ترین پیغمبر عالم بود بر رأس تمام پیامبران عالم بود این‌چنین نبود که تمام دعاهایش مستجاب شود که شما خیال کنید که حتماً باید یک عالم مستجاب‌الدعوه باشد! بله دعا اثر دارد و دعای اولیاالله اثرش بیشتر است، اما این‌چنین نیست که هر دعایی که می‌کنند مستجاب شود. پیامبر اسلام هم هر دعایی که می‌کرد مستجاب نمی‌شد. به‌عنوان مثال شما خیال می‌کنید پیامبر اسلام برای هدایت عمویش به نام ابولهب دعا نمی‌کرد! پیغمبری که خصوصیت خاصش این بود که رحمت للعالمین بود منشأ رحمت برای همه است و آمده‌است که همه را نجات دهد هیچ پیامبری این صفت را ندارد، پیامبر اسلام وقتی‌که داشت از دنیا می‌رفت عزراییل آمد، ازهیچ پیغمبری عزراییل اجازه نگرفت اما از ایشان برای قبض روحش اجازه گرفت به خداوند عرض کرد که من نگران هستم و نگرانم که دارم از دنیا می‌روم و امت من اهل نجات نباشند! بعضی‌ها گفته‌اند که این سوره اواخر عمر پیامبر نازل شده‌است و “وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضىٰ‌” (سوره ضحی آیه ۵) ای پیامبر تو غصه امتت را داری و دلت می‌خواهد همه امتت هدایت شوند؟! ما آن‌قدر امت تو را به تو ببخشیم که تو راضی شوی. بعد که این را فرمود پیامبر هم اجازه داد و گفت برادرم عزراییل حالا قبض روحم کن خداوند من را راضی کرد. یعنی آن‌قدر برای پیامبر مهم بود که آن لحظه آخر هم به عزراییل اجازه نداد که قبض روحش کند خواست تضمینی باشد برای امتش. حالا فکر می‌کنید این پیغمبر برای عموی خودش دعا نمی‌کرد که خداوند هدایتش کند؟! قطعاً دعا می‌کرد قطعاً دلش می‌خواست که خداوند او را هدایت کند اما خداوند به او فرمود “إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ ” (سوره قصص آیه ۵۶) اما این‌چنین نیست که تو هر که را بخواهی ما هدایتش کنیم. هدایت الهی خودش یک قوانین و حکمت و حسابی دارد که نزد خود خداوند است این‌چنین نیست که شما بخواهید هر شخصی هدایت شود پس معلوم است که دعاها همیشه مستجاب نیست. خداوند در قرآن می‌فرماید: این‌ها وقتی‌که در کشتی در طوفان می‌افتند در خطر می‌افتند خداوند را می‌خوانند “مخلصین له الدین” (سوره غافر آیه ۱۴) خدا را با اخلاص کامل می‌خوانند و هر کس خدا را با اخلاص کامل بخواند دعایش مستجاب می‌شود أمن یجیب المضطر اذا دعا آیه قرآن است، انسانی که از صمیم قلب خدا را بخواند دعایش مستجاب می‌شود این‌که دعایش مستجاب می‌شود به این معنا نیست که هر چه که او می‌خواهد خداوند به او می‌دهد! به این معنا است که دعایش مستجاب شده‌است؛ یعنی خداوند به او نظر لطف می‌کند ولی ممکن است آن چیز که او می‌خواهد به مصلحتش نباشد یا ممکن است مصلحت خودش باشد ولی به مصلحت یک عده مؤمن دیگر نباشد یا ممکن است مصلحت خودش باشد ولی بخواهد جریان زندگی را تغییر بدهد. امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ ای خدا ای که توسلات و دعاها حکمت آن را عوض نمی‌کند، هیچ‌چیزی نمی‌تواند حکمت خدا رو عوض کند. بنابراین دعاها گاهی اوقات صمیمانه و از ته دل است و خدا به او جواب می‌دهد، اما نه این‌که آن چیزی که او می‌خواهد چون ممکن است خلاف حکمت الهی باشد و حکمت الهی را هیچ‌چیزی نمی‌تواند عوض کند هیچ دعایی حکمت الهی را نمی‌تواند عوض کند.این‌ها در دریا که هستند وقتی در شرایط خطر قرار می‌گیرند مخلصین له الدین خدا را می‌خوانند و بعد خداوند می‌فرماید: وقتی‌که ما نجاتشان می‌دهیم و می‌آیند بیرون دوباره مشرک می‌شوند. شما خیال می‌کنید تمام این افرادی که در دریاها غرق شدند تمام کسانی که در آتش‌ها سوختند و تمام کسانی که در آن لحظه‌ای که کشته می‌شدند به دست ظالمین به دست جنایتکارها داشتند کشته می‌شدند، آن لحظه‌ای که داشتند جلوی چشم مادر فرزندش را می کشتند، جلوی چشم یک مرد ناموس و فرزندانش را سر می‌بریدند آیا او در آن لحظه مضطر نبوده است؟! مضطر بود. آیا از خدا کمک نه نمی‌خواسته؟! آیا او از صمیم قلب کمک نمی‌خواست؟! چرا، ولی ما دیدیم که خداوند نگاه نکرد و دعایش مستجاب نشد و آن‌ها ذبح شدند، چرا؟ چون دعاها این‌چنین نیست که همه‌چیز را تغییر دهد، اثر دارد و خداوند گفته است که شما کوچک‌ترین دعایی که بکنید من به آن توجه می‌کنم اما لزوماً به این معنا نیست که آن‌چیزی که شما می‌خواهید بشود! شما در تاریخ دیده‌اید که نشده است و در تاریخ دیده‌ایم بسیار بسیار انسان‌های بی‌گناه به‌طرز فجیعی در جلوی چشم مادران در جلک چشم فرزندان قتل‌عام شدند و او آن‌جا ناله می‌کرد و از خدا کمک می‌خواست ولی خدا کمک نکرد آن کمک می‌خواست، نکرد چون سرنوشت بشر تقدیر بشر این‌چنین نیست که به صرف دعا تغییر کند. بنابراین توقع داشتن اینکه من زمانی این شخص را به‌عنوان عالم ربانی قبول دارم که بتواند فکر من را بخواند! بتواند مرده را زنده کند! بتواند کارهای عجیب‌وغریب کند!… بعد هم خیلی از شیاطین هستند که می‌توانند این کارها را انجام دهند خیلی از شیاطین هستند که می‌توانند یکسری کارهای عجیب‌وغریبی بکنند، قدرت‌هایی دارند که می‌توانند اگر شما با این چیزها بخواهید ایمان بیاورید شیطان‌ها شما را فریب می‌دهند. ما الان جادوگرهایی داریم که خب در قرآن نوشته است “سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ” (سوره اعراف آیه ۱۱۶) در مقابل حضرت موسی ساحره‌ای بوده‌است که این کار را انجام می‌داد. ساحران جادوگرها، شیاطین کارهای عجیب‌وغریبی می‌کردند حتی بعضی مرتاض‌ها کارهای عجیب‌وغریب می‌کنند. اگر قرار باشد که عقلتان به چشمتان باشد و این چیزها ملاک عالم ربانی باشد شما گمراه می‌شوید ملاک عالم ربانی این چیزها نیست ملاک عالم ربانی این است غرق خدا باشد، غرق در اهداف الهی باشد، ربانی باشد، این‌ها ملاک است. خب شما می‌گویید پس چه فایده‌ای دارد؟ جواب آن این است که عالم ربانی که ولی‌ایی از اولیاء خدا که شما تحت هدایت او زندگی می‌کنید اگر دچار مشکلات بشوید خداوند جبران می‌کند، این مسئله خیلی مسئله مهمی است مسئله مهم این‌جا است که در مسیرهای دیگر جبران نیست بلکه انحراف و سقوطِ لحظه به لحظه است ولی در مسیر علمای ربانی ممکن است اشتباهاتی پیش بیاید ممکن است مثلاً فرض بفرمایید یک خطاهایی یک اشتباه‌هایی پیش بیاید ولی خداوند می فرماید نزد عالم ربانی عمل شما عمل صالح است.عمل صالح چیست؟عمل صالح یعنی چی؟ یعنی آن عملی که هیچ اشکالی ندارد و اگر اشکالی داشته باشد خدا جبران می‌کند. دیدید بعضی موقع‌ها یک صاحب قدرتی به شما می‌گوید این کار را بکن می‌گویی من این کار را بکنم با این مشکل روبرو می‌شوم می‌گوید آن با من تو این کار را بکن اگر مشکلی پیش آمد من آن‌جا را جبران می‌کنم، این جبران کردن یعنی عمل صالح. عمل صالح یعنی عملی که خداوند آن را می‌پذیرد و خداوند جبران می‌کند. در همان مسئله‌ای که حالا مثال انتخابات را آن دوست عزیز زده بود در همان مسئله اگر شما وظیفه خود را انجام بدهید و طبق ادله و حجت‌های عاقلانه و حجت‌های معقول و مقبول الهی کار خود را انجام بدهید خداوند نمی‌گذارد شما دچار مشکل بشوید و خداوند جبران می‌کند، خلاصه عمل صالح یعنی این، یعنی ما وصفی که در اعمال داریم در قرآن یک عمل خیر داریم یک عمل حَسَن داریم این‌ها همه معنی آن‌ها خوب است. عمل خیر در قرآن هست عمل حسن در قرآن هست عمل احسن در قرآن هست عمل بَر و بِر یعنی نیکی در قرآن هست یک عملی هم هست خدا می‌گوید این عمل صالح است، عمل صالح یعنی چی؟ عمل صالح یعنی آن چیزی که شما اگر انجام بدهید اگر نقصی داشته باشد خداوند جبران می‌کند این معنی عمل صالح است که حالا در یک جلسه ما این را مفصل برای شما توضیح می‌دهیم چی هست یا دوستان ممکن است در درس‌ها برای شما توضیح بدهند چی است.حجت نزد خدا این است که آخرین حرفی که می‌خواهم بزنم این است که اگر کسی طبق فتوا و طبق دستور یک عالم ربانی حقیقی عالمی که ربانی هست عمل کرد و بعد معلوم شد خطایی بوده خداوند این را جبران می‌کند چون شما وظیفه خود را بر اساس یک ملاک شرعی و ملاک دینی انجام دادید از باب اطاعت و تعبد بوده خداوند این را جبران می‌کند و وعده داده که من جبران می‌کنم و این جبران خواهد شد. تبلیغات شیاطین بحث دیگری که امروز من می‌خواهم بگویم خدمت شما؛ دوستان عزیز شما در مقابل تفکرات و خرافاتی که تحت عنوان دین الان حالا همیشه بوده الان هم که بیشتر است در فضای مجازی در جاهای مختلف در فرقه های مختلف تبلیغات مختلف هست دیگر در و دیوار برای فریب مردم دارند کار می‌کنند شیاطین از در و دیوار برای فریب مردم کار می‌کنند با خرافات با دروغ.وصیت شهید لاجوردی خدا رحمت کند شهید لاجوردی در وصیت‌نامه خود یک مطلبی نوشته که خیلی مسئله مهمی هم برای ما هست هم برای مسئولین کشور، در آن‌جا اشاره می‌کند می‌گوید منافقانی هستند حالا مضمون آن این است اگر اشتباه نکنم یک همچین مضمونی در آن وصیت‌نامه است می فرماید که منافقانی در کشور ما هستند که این‌ها از منافقین خلق بدتر هستند! منافقین خلق چه کسانی بودند؟ همان مسعود رجوی و مریم رجوی و این‌ها که ترور می‌کردند می‌فرماید خب چون شهید لاجوردی یک کسی بود که اصلاً مسئول برخورد با منافقین بود و این‌ها در وصیت‌نامه خود می‌نویسد کسانی هستند منافقینی هستند که از منافقین خلق خطرناک‌تر هستند، این‌ها چه کسانی هستند؟ این‌ها کسانی هستند که تحت لباس دین می‌آیند آراء مردم را می‌گیرند رأی می‌گیرند در مجلس در دولت در جاهای مختلف می‌آیند پست می‌گیرند ولی به دنبال دنیای خود هستند به دنبال این‌که نام خداوند دین خداوند خون شهدا و مقدسات و ارزش‌های اسلامی حاکم بشود حکومت صالحان ایجاد بشود به دنبال این‌ها نیستند به دنبال قدرت طلبی هستند. الان هم شما نگاه می‌کنید دیگر این مجلس ما و این دولت ما و این هم مردم همین‌طوری چند درصد به دنبال این هستند که ارزش‌های اسلامی خون شهدا و این‌ها در مقابل این دشمن‌های غدّاری که ما داریم که عملاً شمشیر کشیدند و حمله می‌کنند و ترور می‌کنند و می‌زنند و دانشمند هسته‌ای را می‌زنند شخصیت‌ها را می‌زنند این کارها را دارند می‌کنند تهدید به حمله می‌کنند در مقابل این‌ها چند درصد افرادی هستند که به خاطر خدا ایستاده‌اند دارند کار می‌کنند؟ این خیلی مسئله مهمی است. در این زمان‌ها واقعاً باید پناه به خدا برد از شر این فتنه‌ها و این‌‌گونه افراد این‌ها منافقان واقعی هستند و البته نمی‌خواهم بگویم ما در مسئولین خود افراد پاک متدین حامی ارزش‌ها هم کم نداریم زیاد داریم ولی باید چشم و گوش خود را باز کنیم چون هر دو طبقه هستند از هر دو طایفه هستند باید سهل انگار نباشیم. دین تو را در پی آرایشند از آرایش و پیرایشند بس که ببستند برآن برگ و ساز گرتو ببینی نشناسیش باز (نظامی)خرافات در اسلامخرافات و خرافات آنقدر بازار آن زیاد است آنقدر بازار آن زیاد است که شما اگر یک کسی الان بیاید بگوید آقا دین اسلام این است اصلاً می‌گویید آقا این نیست این حرف‌هایی که شما دارید می‌زنید دین اسلام نیست و این‌که گفتند وقتی امام زمان(س) ظهور کنند عده زیادی از اهل علم با او مخالفت می‌کنند و عده زیادی می‌گویند آقا این‌که آمده اصلاً دین جدید است قرآن جدید است اسلام جدید است، چرا؟ چون آنقدر خرافات به مغز مردم دادند که مردم دین جدید را نمی‌شناسند. حتی روایت داریم که می‌آید به دین جدید و قرآن جدید این دین جدید و قرآن جدید نه این‌که یک قرآن جدید می‌آورد، همین قرآن است ولی وقتی تفسیر می‌کند توضیح می‌دهد همه می‌گویند آقا این‌که شما می‌گویید که تا حالا کسی نگفته این حرفی که شما می‌زنید تا حالا کسی نگفته می‌گوید چرا این حرفی که من می‌زنم همین است که امام گفته همان چیزی است که امام علی گفته این هم دلیل آن خودِ قرآن گفته این هم آیات آن باز می‌کند برای ما می‌بینیم همان آیاتی که ما می‌خواندیم حالا داریم یک جور بهتر می‌فهمیم ما الان داریم یک جور بهتر می‌فهمیم همین چند روز پیش در یکی از درس‌ها عرض کردم خدمت شما خداوند در قرآن می فرماید “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ. سوره زمر، آیه۹” آیا کسانی که دانا هستند با جاهل‌ها مساوی هستند؟ شما می‌گویید چی؟ می‌گویید نه مساوی نیستند، کدام بهتر هستند؟ یعلمون بهتر هستند، درست است؟ خب من از شما سوال می‌کنم خب این‌که آخر حرف جدیدی نیست که، این را به هر کافری هم بگویی به هر کشوری بروی به هر انسان کافر و بی دینی هم بگویی بگویید دانشمند با نادان مساوی است می‌گوید نه مساوی نیستند، کدام بهتر است؟ می‌گویند دانا‌ها بهتر هستند. خب قرآن حرف مهمی نزده حرف مهمی است به نظر شما؟ این حرف حرف مهمی هست؟ حرف مهمی نیست “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا اتوبوس از پیکان مثلاً بزرگتر است؟ آیا اتوبوس با پیکان یک اندازه هستند؟ چه سوالی است این‌که یک چیز ساده‌ای است! قرآن چرا این را می‌فرماید؟ جواب آن این نیست که شما گفتید جواب آن این است که “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا دانایان با نادانان مساوی هستند؟ جواب آن این است که بله این‌ها مساوی نیستند اما کدام از آن‌ها بهتر است، داناها مساوی هستند، نه عالم بدون عمل از نادان بدتر است. چه کسی گفته هر کسی عالم باشد از جاهل بهتر است؟ چه کسی گفته قرآن می‌گوید “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا جاهل و دانا مساوی هستند؟ شما هم می‌گویید نه می‌گوید کدام بهتر است می‌گویید داناها، من به شماها عرض می‌کنم نه عالم‌ها بهتر نیستند، همیشه چه بسا عالم بی‌عمل بدتر از جاهل است بعد می‌آیی می‌گویی پس قرآن چرا این‌طوری می‌گوید؟ اولاً که اگر این را گفته باشد که این یک چیز واضحی است بعد دقت می‌کنی می‌‌بینی این هم غلط است تازه، عالم‌ها با نادان‌ها مساوی نیستند ولی معنی آن این نیست که عالم‌ها همیشه بهتر هستند عالم بدون عمل از جاهل بدتر است پس این آیه چه می‌شود؟ می‌گویی که آقاجان امام زمان(ع) به شما می‌فرماید که آقاجان عزیز من این آیه یک جمله‌ای قبل از آن است آن را بخوان، آیه جمله قبل از آن چی است؟ می‌گوید “أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ. سوره زمر، آیه۹” آن مردی که نیمه شب بیدار می‌شود با خدا راز و نیاز می‌کند به دنبال خدا است به دنبال نجات است به دنبال صبر و استقامت در راه خدا است این عالم را دارد می‌گوید نه عالم بی‌عمل قبل از آن دارد می‌گوید، می‌گوید “أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ” می‌خواهد بگوید “الَّذِینَ یَعْلَمُونَ” باید این قید را داشته باشد عالمی باید باشد که اهل شب زنده داری است عالمی باید باشد که عاشق خدا باشد عالمی باید باشد که عشق خدا او را زاهد نسبت به دنیا کرده باشد. چنین عالمی حالا من یک مثال زدم دیگر این مثال همین الان به ذهن من رسید چون چند روز پیش با بعضی از دوستان بحث بود این آیه را نگاه کنید شما وقتی که امام زمان بیاید مثلاً این‌طوری آیه را بخواند می‌بینید که همه آیات قرآن این‌طوری است همه آیات قرآن یک ذره می‌بینید ما اصلاً توجه نداشتیم به این ما تا حالا فکر می‌کردیم “الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” همانی بود که شما الان گفتید بعد هم آدم یک ذره عقل خود را به خرج بدهد می‌گوید آقاجان خب این‌که همه می‌دانند که عاقل با جاهل مساوی نیست باز دوباره یک ذره عقل خود را به خرج بدهد می‌گوید نه آقاجان عالم، بعد قرآن این‌طوری می‌گوید این آیه را این‌طوری تفسیر می‌کند. پس نگویید که عالم با جاهل مساوی نیست عالم بهتر است هر عالمی بهتر نیست آن عالم بهتر است که این‌جا یاد این بیت لسان‌الغیب افتادیم که گفتقدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس مجموعه گل یعنی چی؟ مجموعه گل در لسان حافظ یعنی خداوند ذات جامع جمیع کمالات، خدا را می‌گوید مجموعه گل یعنی آن مجموعه‌ای که خوبی همه گل‌ها را دارد همه صفات کمالیه را دارد چون هر گل یک خاری دارد هر گلی یک عیبی دارد تنها آن گلی که مجموعه همه گل‌ها خوبیِ همه گل‌ها را دارد آن خداوند است که تمام صفات کمالیه را دارد. حافظ به این موجود می‌گوید مجموعه گلقدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس آن کسی که نیمه شب بیدار می‌شود آیه قرآن می‌گویدکه نه هر کو ورقی خواند معانی دانست نه هر کس ابن‌سینا شد ملاصدرا شد کتاب خواند دانشمند شد این بتواند بفهمد خدا چی است. خداشناس کسی است که مرغ سحر باشد نیمه شب بیدار بشود با خدا راز و نیاز کند عشق الهی داشته باشد این عشق الهی ربانی بودن یعنی همین یعنی عشق به خدا که او را به همه کمالات می‌رساند. حالا این یک مثال بود، آیات قرآن را همین‌طوری امام زمان بیاید یک چیزهایی از آیات قرآن می‌گوید که ما می‌گوییم ما چرا تا حالا این را متوجه نشده بودیم هزار بار ما این آیه را خواندیم “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ” حفظ هم شدیم ولی تا حالا به این فکر نکرده بودیم یا آن آیه دیگر که همه می‌گویند که این یعنی آزادی در صورتی که اصلاً ربطی به آن ندارد “الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ. سوره زمر، آیه۱۸” که ما گفتیم از این‌ها زیاد است، قرآن مملو دریای عمیقی است از این‌ها از این گوهرها خب امام زمان می‌آید این‌ها را باز می‌کند همه می‌گویند دین جدید قرآن جدید باید خود را از خرافات نجات بدهیم و این خرافات باید در راه همین عرفان مقربین حکمت ناب شیعی عرض می‌شود خدمت شما این اصطلاحاتی که به کار برده می‌شود این‌ها همین را می‌خواهد بگوید می‌خواهد بگوید که باید چشم‌های خود را باز کنید عینک‌ها را عوض کنید دنیا را آن‌طور که امام زمان می‌بیند بشناسید سعی کنید برسید به مقام، ببینید او چگونه دارد قرآن را می‌بیند به آن مقام باید برسید راه آن چی است؟ راه آن ذکر و خدمت عاشقانه است، بگردید اگر می‌خواهید به جایی برسید اگر می‌خواهید از چنگ این ناآگاهی‌ها و این شیاطینی که دین شما را مورد تخدیر و تخریب قرار داده اند نجات پیدا کنید راه آن ذکر و خدمت عاشقانه است این دو تا مسئله را خیلی به آن‌ها توجه کنید و در درس‌ها و در بحث‌ها سعی کنید این‌ها را خوب یاد بگیرید که این‌ها چی است؟ ذکر چی است؟ خدمت عاشقانه چی است؟ تا بتوانید ان‌شاءالله به سرمنزل مقصود برسید. خداوند را قسم می‌دهیم به مقام مقدس شامخ اباعبدالله‌الحسین به همه ما توفیق بدهد که ما جزو شیعیان واقعی این بزرگان و حضرات ائمه(ع) باشیم با صلواتی بر محمد و آل محمد.

  • آیا علمای ربانی معصومند؟

    آیا علمای ربانی معصومند؟

    آیا علمای ربانی معصومند؟

    مقدمه
    دو سؤال مطرح شده است؛ اولین سوال این است و خیلی ساده است؛ همین الان به بنده داده‌اند، مثل این‌که بنده در صحبت‌هایم گفته‌ام که در سوره‌ی انسان مقصود از انسان، اهل‌بیت است‌. می‌گویند پس شیعیان باید شبیه انسان باشند پس چرا درمورد انسان جای دیگر بد گفته‌اند! وقتی‌که در قرآن کلمه‌ای به‌کار برده می‌شود معانی مختلف دارد؛ یک‌جا وقتی‌که می‌گوید انسان منظورش امیرالمؤمنین است و جای دیگر که می‌گوید انسان منظورش ابوجهل است. بستگی به تفسیر و شرایط آن سوره دارد، این‌چنین نیست که کلمه انسان در قرآن همه‌جا به یک معنا باشد بستگی به سوره و شرایط آن دارد.
    قضاوت نکنید
    سوال دیگری که پرسیده شده‌است و برای بنده فرستاده‌اند و گفته‌اند که سوال خیلی‌ها است، بنده حتماً توضیح می‌دهم منتها شرطش این است که خواهش می‌کنم دقت کنید و سوءتفاهم برایتان به وجود نیاید، مطالبی که می‌خواهم عنوان کنم کمی حساس است و باید با دقت گوش کنید. در درجه اول خدمت شما عرض کنم،ع خدمت مدیران و مجریان جلسه‌ام عرض کنم که قبلاً هم گفته‌ام باید سعی کنید دوستان جدیدی که این‌جا تشریف می‌آورند و عضو می‌شوند حتماً باید رابطه شماها با آن‌ها رابطه مؤدبانه‌ای باشد و خدای نکرده طوری رفتار نکنید که سوءتفاهم شود، طوری رفتار نکنید که افراد زده شوند و افراد نسبت ‌به کانون و نسبت ‌به این جلسات زده شوند، مسئولیت شما سنگین است. خب این یک مطلب و مطلب دیگر اینکه که دوستانی که جدید هستند خصوصاً عرض می‌کنم شبهات و سوال‌هایی که برایشان پیش می‌آید حتماً بپرسند؛ درمورد بنده در مورد مجریان… گاهی اوقات حرف‌هایی زده می‌شود مطالبی گفته می‌شود که ممکن است شبهه‌ای ایجاد شود و قبل‌از این‌که به غیبت و تهمت مبتلا شوید بپرسید نه حالا درمورد بنده یا دوستای دیگر اصولاً درمورد مؤمنین هر وقت به شما مطلبی می‌گویند زود قضاوت نکنید و سعی کنید حمل بر صحت کنید و اگر خیلی برای شما مهم است بپرسید شاید به شما پاسخ قانع‌کننده ای بدهند که خدای‌نکرده درمورد مؤمنین سوءتفاهم برایتان پیش نیاید.
    درجه بندی عصمت
    حالا سوالی که قرار است پاسخ دهیم این است که یکی از دوستان پرسیده است اگر ما قرار است از عالم ربانی اطاعت کنیم خب ما می‌بینیم بسیاری از مواقع علمای ربانی اشتباه می‌کنند و مثال انتخابات را زده‌اند، که یک عالم ربانی یک عالم بزرگ گفته است که به فلان شخص رأی دهید و ما هم رفته‌ایم به فلان شخص رأی داده‌ایم بعد دیده‌ایم که این شخص، شخص بدی است! خب این چه فایده‌ای دارد اگر قرار باشد عالم ربانی اشتباه کند و بعد متوجه اشتباه شود، دلیل اطاعت ما از عالم ربانی چیست؟ ما توقع داریم که عالم ربانی درست تشخیص دهد اشتباه نکند و بعد مثال هم زده است آن دوستی که این سؤال را مطرح کرده مثال از احمدی‌نژاد زده است و گفت که احمدی‌نژاد که آمد روی کار و رئیس‌جمهور شد بسیاری از علما و حتی به تعبیر ایشان مراجع از احمدی‌نژاد تعریف کردند اما بعد احمدی‌نژاد خراب شد، توهم زد و گفت من هاله می‌بینم و بدتر شد از کسانی که حصر هستند..‌. ما باید چه‌کار کنیم ما توقع داریم که علمای ربانی اشتباه نکنند و درست تشخیص دهند. خب این سوال ممکن است در ذهن شما هم باشد پاسخش کمی طولانی است و ابعاد مختلفی دارد و فقط این مسئله نیست کلا مسئله تبعیت از عالم ربانی است. خب این توقعی که ما داشته باشیم که عالم ربانی نباید اشتباه کند این اشتباه است. علمای ربانی اشتباه می‌کنند ولی اشتباهاتشان به‌دلیل این‌که در مسیر خداوند هستند قابل جبران‌تر است نسبت‌به کسانی که در خط خداوند نیستند این یک مسئله، بله ممکن است اشتباه کنند معصوم که نیستند چون عصمت درجه‌بندی دارد یک عصمت داریم که در قله است مانند عصمت چهارده معصوم و یک عصمتی داریم که نسبی است به‌عنوان مثال شما ممکن است یک نفر از شما سوالی بپرسد و شما بدون این‌که فکر کرده باشید یک پاسخ خوب می‌دهید و احساس می‌کنید که این جواب را خدا به ذهن شما انداخته به دل شما انداخته است این به چه خاطر است؟ به‌خاطر اعمال خوبی که انجام می‌دهید است به‌خاطر نماز اول وقت که می‌خوانید به‌خاطر نماز شبی که می‌خوانید، خداوند به نسبت‌تان به دلتان می‌اندازد و هرچه بالاتر بروید این اتفاق‌ها بیشتر می‌شوند و گاهی موقع ها شرایطی پیش می‌آید که شما از گناه بدتان می‌آید شاید گناهی که در در شرایط عادی انجام ندهید یعنی شرایطی را می‌خواهد که گناه کند و خداوند شرایط را به‌هم می‌زند و شما نجات پیدا می‌کنید و این به‌خاطر همان نمازهای اول وقت و ذکر و راز و نیاز سحرگاه است و این به‌خاطر این است که یک زمان کار خوبی این‌جام داده‌ای و اثرش این است که خداوند در موقعیت بد شما را نجات می‌دهد این عصمت است. منتها عصمت‌هایی که در حد خود شما معصوم هستید هر کس که به این ایمان می‌رسد درجه‌ای از عصمت پیدا می‌کند درجه پایین است هر چه بیشتر در راه خداوند بروید جلو عصمت می‌رود بالا تا جایی‌که می شوید تالی‌تلو معصوم، بنابراین درجه‌بندی است این‌چنین نیست که به‌عنوان مثال هر شخصی عالم شد و هر کسی در مسیر خداوند بود این هر کاری که بکند درست است خیر ممکن است اشتباهی انجام دهد.
    آیا ائمه علم غیب دارند؟
    مطلب دیگر مطلب علم امام است یکی از مباحث عقیدتی ما علم امام است که ائمه ما علمشان چگونه است؟ آیا علم غیب دارند؟! یعنی همه‌چیز را می‌فهمند و باید بفهمند و آیا هرچیزی که فهمیده‌اند را باید عمل کنند؟! نه این‌چنین نیست ائمه ما و پیامبران الهی این‌چنین نیستند که علم غیبشان مطلق باشد و همه‌چیز را بدانند، نه پیامبران چنین بوده‌اند و نه ائمه این‌چنین هستند البته این یک بحثی است که عرض کردم باید مفصل صحبت کنیم… بعضی‌ها معتقد هستند ائمه ما همه‌چیز را می‌دانند و علم غیب دارند و هیچ جهلی و هیچ اشکالی در علمشان نیست و بعضی هم معتقد هستند که نه این‌چنین نیست ائمه ما علم غیبشان این‌چنین است که هر وقت بخواهند می‌دانند یعنی اگر نخواهند نمی‌دانند یک مکتب هم این است بین علما درمورد علم امام اختلاف است ما این بحث را در بحث امام‌شناسی مرحله سوم که الان شما در مرحله اول هستید ما در مرحله سوم آن‌جا مفصل نظر همه را می‌گوییم، ادله آن‌ها را می‌گوییم، جواب ادله آن‌ها را می‌گوییم و آن نظر آخر را هم می گوییم. فعلاً جای بحث نیست اما این را بدانید که بالاخره علم غیب ائمه مطلق نیست، بلکه به تبع علم الهی است. خداوند در قرآن می‌فرماید فَلا یُظْهِرُ عَلى‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ(سوره جن آیه ۲۶) خدا عالم به غیب است و علم غیبش را به هر کسی نشان نمی‌دهد مگر در بعضی مواقع به بعضی از رسولان خودش، حالا آن به چه گونه است؟ تفسیرش را می‌گذاریم برای بعد. بنابراین وقتی‌که پیامبران، وقتی‌که ائمه علم غیب ندارند که همه‌چیز را براساس علم غیب بگویند و این در مورد عالم ربانی هم به‌همین شکل است که شما توقع داشته باشید که عالم ربانی اگر تشخیص داد حتماً درست باشد نه این‌چنین نیست. خود ائمه هم تازه اگر علم غیب داشته باشند آیا باید به علم غیبشان رفتار کنند؟ یعنی اگر علم غیب دارد که این آدم دزد است باید همان موقع بگیرد مجازاتش کند! خیر، می‌فرمایند: اولا ما به همه‌چیز علم غیب نداریم تا خداوند نخواهد، تا خودمان از خداوند نخواهیم علم غیب پیدا نمی‌کنیم و بعد هم به خیلی چیزها علم غیب پیدا می‌کنیم اما وظیفه‌ای برای عمل نداریم و باید ندیده بگیریم. گاهی اوقات یک پدر وقتی‌که می‌خواهد با بچه بازی کند و می خواهد با او راه بیاید خودش را می‌زند به این‌که من ندیدم، من متوجه نشدم و واقعاً هم چشمش را می‌بندد که نبیند، نمی‌تواند ببیند؟! چرا می‌تواند ببیند، اما عمداً چشمش را می‌بندد و می‌خواهد خودش را با بچه‌ها وقف دهد و پیامبران و ائمه هم گاهی اوقات می‌خواهند خودشان را با جامعه وقف دهند، می‌توانند بفهمند؛ امام حسن، امام صادق، امام رضا می‌توانند بفهمند که این شخص چگونه است؟ ولی نمی‌خواهد بفهمند و سعی می‌کنند، عادی زندگی کنند چون موظف نیستند به این مسئله.
    و حالا بنده سوالی از شما می‌پرسم؛ اگر قرار باشد ائمه ما به علم غیبشان رفتار کنند چه کاری باید انجام دهند؟ اولش این است که با علم غیب بدانند چگونه باید زندگی کنند که نمیرند، با علم غیبشان جوری زندگی کنند که کسی نتواند این‌ها را بکشد و این‌ها بمانند و با علم غیبشان طوری رفتار کنند که شیعیان آنها هم اذیت نشوند… خب این همین‌طور می‌رود و می‌گوید چرا از علم غیب استفاده نکرد! می‌توانند از علم غیبشان استفاده کنن و مردم را اصلاح کنند از علم غیبشان اسفاده کنند و مردم را هدایت کنند و از علمشان استفاده کنند قحطی نیاید، جنگ نباشد، اسرائیل را نابود کنند و… این‌طوری دنیا می‌شود بهشت!
    قرار نیست که از علم غیب استفاده کنند، قرار است که این دنیا همین طبیعت این دنیا که محل امتحان است و امتحانات سخت از جمله همین کشتارهایی که می‌شود، زلزله، سیل، جنگ افرادی که مظلومانه کشته می‌شوند، این قوانین طبیعت است قوانینی که باید بگذرد گردش کند و در این‌جا انسان‌ها امتحان شوند، قرار نیست که ائمه از علم غیبشان استفاده کنند. بنابراین این‌ها چنین قانونی را ندارند پیامبر اسلام (ص) فرمودند کما این‌که پیامبران دیگر هم فرمودند وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا(سوره هود آیه آیه ۳۱) نمی‌گویم آقا تمام ثروت‌های دنیا دست من است چون آن‌ها می‌گفتند اگر این پیامبر است باید فرشته‌ها کمکش کنند، اگر این پیامبر است باید هر چه از خدا می‌خواهد به او بدهند، پس چرا این پیامبر مریض می‌شود! چرا با مشکل روبرو می‌شود! چرا در جنگ شکست می‌خورد! این‌ها را می‌پرسیدند، فرمودند: من نمی‌گویم علم غیب می‌دانم، من فرشته نیستم، من بشری مثل شما هستم البته گاهی مواقع خداوند از باب اتمام حجت، از باب این‌که معجزه‌ای نشان داده می‌شود یک کارهایی می‌کند، از غیب خبر می‌دهد و یک اتفاق‌هایی می‌افتد و یا در مقابل دشمن پیروز می‌شود فرشته‌ها او را کمک می‌کنند گاهی موقع‌ها این‌ها از باب اتمام حجت است از باب معجزه است که معلوم بشود این با خدا است گاهی موقع‌ها، نه همیشه.
    حکم به ظاهر قانون
    بنابراین پیامبر این‌طوری فرمود که “إِنَّمَا أَقْضِی بَیْنَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَ اَلْأَیْمَانِ. کافی،ج۷ ص۴۱۴” گفت ممکن است دو نفر با هم اختلاف داشته باشند بیایند پیش من یکی بگوید این برای من است آن یکی بگوید برای من است و من نگاه کنم ببینم آن کسی که دلیل دارد شاهد دارد بگویم چون تو شاهد داری این برای تو، خب این گرفت و رفت ولی در واقع این برای چه کسی بود؟ برای آن یکی بود. دو نفر سر یک شیئی دعوا کردند آمدند پیش پیغمبر مثلاً، این می‌گوید این شئ برای من است این می‌گوید برای من است پیغمبر می‌گوید دلیل تو چی است؟ این می‌گوید من شاهد دارم آن یکی می‌گوید من شاهد ندارم پیغمبر می فرماید تو که شاهد داری برای تو. طبق قانون هر کسی شاهد بیاورد برای او است، برمی‌دارد می‌رود بعد پیامبر فرمود خیال نکنید اگر یک موقع خودِ تو می‌دانی برای تو نیست رفتی دوتا شاهد آوردی اگر یک دلایلی آوردی و من قانع شدم و دادم به تو تو خیال نکنی بروی بگویی که آقاجان این را پیغمبر داده به من من به حکم پیغمبر صاحب این مال شدم نه این‌طوری نیست ” فَانِّما اَقطَعُ لَهُ قِطعه من نار. کنزالعمال ۱۵۰۴۳” یک تکّه آتش را داری با خود می‌بری خیال نکن که چون پیغمبر گفته حالا این برای تو بنابراین برای تو می‌شود، نه تو داری آتش می‌بری، من موظف هستم روی ظواهر حکم کنم موظف نیستم بروم بگویم خدایا از علم غیب خود به من بگو این دو نفر اختلاف دارند این برای کدام از آن‌ها است، من موظف نیستم منِ پیغمبر من موظف نیستم این کار را بکنم من به ظاهر نگاه می‌کنم هر کسی آمد و دلیل آورد من دلیل ظاهر را نگاه می‌کنم می‌دهم به او خودِ او باید مواظب باشد اگر برای او نیست بداند دارد آتش می‌برد به خانه خود! پس پیغمبر هم به حکمِ ظاهر می‌کند، این هم یک مسئله.
    تغییر انسان‌های خوب
    و بعد گاهی موقع‌ها پیغمبر حکم به ظاهر می‌کند فتواهای عجیب می‌دهد بعد آن شخص خراب می‌شود، نمونه خیلی کامل و جالب آن حسان بن ثابت است یک شعر قشنگی گفت پیغمبر گفت “یَا حِسان اَنتَ مؤیَّد بِروحِ‌القُدُس” روح القدس تو را کمک کرد روح القدس بالاترین فرشته ها است ولی همین حسان بعدا ضد امیرالمومنین شد، بعد خود او هم از آن استفاده کرد بعضی ها گفتند آقا پیغمبر گفته است روح القدس این را تایید کرده خب چه کار کنیم؟ می‌رویم دنبال این، با امیرالمومنین مخالف است پس ما هم برویم دنبال این. ببینید گاهی موقع‌ها این‌طوری است یعنی یک کسی را پیغمبر تایید می‌کند یا خود امیرالمومنین بعضی‌ها را تایید کردند ولی بعداً خائن شدند! این‌که ما خیال کنیم که این‌ها چون علم غیب دارند پس بنابراین هر کسی را این‌ها گفتند خوب است پس خوب است نه این‌طوری نیست، در مورد پیامبران این‌طوری بوده در مورد ائمه این‌طوری بوده است پیامبرانِ گذشته هم بودند کسانی را تایید می‌کردند بعد این‌ها خراب می‌شدند این‌ها دار امتحان است. خب شما می‌گویید پس بنابراین ما چرا اطاعت کنیم؟ جواب آن این است که یک: آن‌ها بهتر می‌فهمند نه این‌که استثناء نیست نه آن‌ها بهتر می‌فهمند، دوم: این‌که ما موظف هستیم از آن‌ها اطاعت کنیم و یک سری چیزها هم این‌جا پشت پرده هست آن‌ها که تایید می‌کنند ممکن است ظاهراً خراب بشود ولی در کل در اصل خیلی خوب است کما این‌که در مورد آقای احمدی‌نژاد هم که مثال زده همین‌طور است.
    احمدی‌نژاد
    آقای احمدی‌نژاد که الان نکبت او را گرفته است خیال نکنید من طرفدار او هستم الان نکبت او را گرفته منحرف است و خیلی هم منحرف است اما از آن‌ها منحرف‌تر نیست که با او مقابله می‌کنند، آن‌ها هنوز منحرف‌تر از این هستند آن‌هایی که در حصر هستند و خیلی‌هایی که الان آزاد هستند و حتی آمدند رئیس‌جمهور شدند و رئیس‌جمهور تعیین کردند از احمدی‌نژاد بدتر هستند این‌طوری نیست. احمدی‌نژاد آن موقع خوب بود و تا زمانی که یک شخصی خوب است امام فرمود ملاک حال ظاهری افراد است هر کسی الان خوب است ما او را حمایت می‌کنیم بعداً خراب شد در مقابل او می‌ایستیم، آن موقع احمدی‌نژاد خوب بود و این‌که خب خیلی‌ها خواب دیدند خیلی‌ها استفاده کردند من هم در آن جریان هستم این هم بود اما این‌که امام زمان گفته البته اگر هم حالا مثلاً امام‌ زمان گفته باشد باز هم برای همان موقع است اگر هم امام زمان گفته باشد باز هم برای همان موقع است همان‌طور که پیغمبر فرمود همان‌طور که امیرالمومنین برای همان موقع گفتند ولی البته من جایی نشنیدم امام زمان گفته باشد که احمدی‌نژاد باشد نه همچین چیزی نبوده است. به احمدی‌نژاد هم خیلی تهمت زدند خیلی دروغ گفتند این‌که توهم می‌زند دروغ بود، توهم نزده بود حتی از بیت یکی از مراجع گفتند احمدی‌نژاد توهم زده آن هم اشتباه گفتند آن هم دروغ گفتند، احمدی‌نژاد نگفت من هلال دیدم احمدی‌نژاد گفت یکی از دوستان ما هلال دیده، این را تغییر دادند گفتند این گفته من هلال دیدم، این‌طوری تغییر دادند. شما اگر اصل آن را نگاه کنید احمدی‌نژاد نگفت من یک هلال نور دیدم گفت یکی از دوستان گفت که من یک هلالی از نور دیدم، خب او هم دروغ نگفته بود او هم حرف دوست خود را گفته بود گفته بود دوست ما این را گفته است، اگر دروغی گفته آن دوست دروغ گفته اگر هم او راست گفته باشد باز هم دلیل نمی‌شود هلال دیدن. یکی از همین رئیس‌جمهورهایی که خیلی احمدی‌نژاد را مسخره می‌کرد که هلال دیده و این‌ها خودِ او در خاطرات خود می‌گوید من بچه بودم داشتم می‌رفتم دیدم یک نوری در آسمان آمد من دنبال این نور رفتم رفتم داخل مسجد، خب اگر قرار است بد باشد این‌ها مزخرف باشد خب برای تو هم مزخرف است، این‌ها یک چیزهای احساساتی است یک حالت‌هایی به انسان‌ها دست می‌دهد برای شما هم ممکن است گاهی موقع‌ها پیش بیاید نه دلیل بر حقانیت است نه دلیل بر باطل بودن است، گاهی موقع‌ها برای انسان یک چیزهایی پیش می‌آید یک حالت‌های عرفانی پیش می‌آید برای همه پیش می‌آید این‌که بگوییم حالا این پیغمبر است پس این دارد ادعا می‌کند نه این حرف‌ها نیست. گاهی موقع‌ها انسان یک خوابی می‌بیند خواب او تعبیر می‌شود گاهی موقع‌ها یک اتفاقی برای او می‌افتد، شما می‌روید مشهد یک دفعه می‌بینید یک اتفاقی افتاد یکی شما را راهنمایی کرد شما را هدایت کرد به حرم رساند یا در مکه یا در مدینه یا در کربلا یک اتفاق‌هایی می‌افتد شما این اتفاق را به فال خیر می‌گیرید نه دلیل بر این است که شما پیغمبر هستید نه دلیل بر این است که شما دروغ می‌گویید این‌ها نیست این‌ها مسائلی بود که در علم عالم سیاست انسان‌های بی‌تقوا این‌ها را وسیله قرار می‌دهند. پس بنابراین همان‌طور که خداوند فرموده است همان‌طور که قرآن می‌گوید همان‌طور که در زندگی ائمه می‌بینید این مسائل هیچ دلیل نمی‌شود که مثلاً امام ناقص است یا هیچ دلیلی هم نمی‌شود که ما باید دیگر خود را بسپاریم.
    نظر مرجع یا پزشک
    آقاجان دوتا مرجع هستند یکی می‌گوید این‌طوری وضو بگیر یکی می‌گوید این‌طوری وضو بگیر، تشخیص او است شما موظف هستید از هر کدام تقلید می‌کنید حرف او را اطاعت کنید، دوتا مرجع هستند یکی می‌گوید به نظر من به این‌ رأی بده یکی می‌گوید به نظر من به این‌ رأی بده، یکی می‌گوید به احمدی‌نژاد رأی بده یکی می‌گوید به هاشمی‌رفسنجانی رأی بده، شما از هر کسی تقلید می‌کنید و تبعیت می‌کنید و او را آدم خوبی می‌دانید و او هم آدم خوبی است نه این‌که آدم بدی است حالا یکی از این‌ها ممکن است اشتباه بکنند و یکی از آن‌ها بهتر باشد و یکی از آن‌ها بدتر باشد خب شما از او اطاعت می‌کنید و رأی به او می‌دهید مانند همان مسئله نماز یا وضو که یکی می‌گوید این‌طوری وضو بگیر آن یکی می‌گوید این‌طور، این مسئله تقلید است تبعیت است تبعیت می‌کنید مصیب هستید جزای خیر می‌گیرید پاداش می‌گیرید چون تبعیت از عالمی کردید که این عالم انسان خوبی است انسان خداجویی است سعی دارد حکم خدا را بگوید سعی دارد تکلیف خود را انجام بدهد منتهی در تکلیف خود اشتباه کرده است شما هم که اصلاً این کاره نیستید فقط چون این کاره نیستید از او اطاعت می‌کنید مانند مسئله پزشک است هیچ فرقی نمی‌کند شما زیر نظر این پزشک هستید می‌گوید این دارو را بخور او زیر نظر آن پزشک است می‌گوید آن دارو را بخور ممکن است یکی از آن‌ها بهتر باشد یکی از آن‌ها بدتر باشد شما دارو را می‌خورید و وظیفه خود را انجام دادید اگر خوب شدید چه بهتر اگر مردید که فی سبیل الله مردید ان‌شاءالله. وظیفه خود را انجام دادید از پزشک اطاعت کردید از یک آدم عالم اطاعت کردید به اختیار خود کار نکردید. انسان باید تبعیت کند این تبعیت مهم است که ما از کسی تبعیت کنیم که به خدا نزدیک‌تر است از کسی تبعیت کنیم که از ما بیشتر می‌داند” فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ. سوره نحل، آیه۴۳” اگر نمی‌دانید از کسی که این کاره است بپرسید اما این را نگفت که حتماً آن کسی که این کاره است علم غیب دارد خطا نمی‌کند معصوم است نه این‌ها را نگفته، گفته وظیفه شما این است نادان باید به دانا رجوع کند جاهل باید به عالم رجوع کند آیا همیشه به نتیجه می‌رسند؟ نه ممکن است به نتیجه هم نرسند وظیفه خود را انجام دادی. این‌که می‌گویند ما موظف هستیم به عمل موظف هستیم به وظیفه مکلف هستیم به تکلیف به نتیجه نیستیم یعنی این، یعنی این‌که بسیاری از مواقع ممکن است اشتباه کنیم منتهی این اشتباه را خداوند جبران می‌کند. خداوند روز قیامت به تو می‌گوید عزیز من تو از این آقا تبعیت کردی این آقا به تو گفت این‌طوری وضو بگیر ولی اشتباه می‌گفت ولی تو پاداش وضو گرفتن صحیح را می‌گیری، چرا؟ چون تو وظیفه خود را انجام دادی تو اهل بهشت هستی، این است که در نهایت موفق هستی. کسانی که در دوره اول به احمدی‌نژاد رأی دادند و در دور دوم هم به احمدی‌نژاد رأی دادند همه مصیب بودند همه پاداش خیر می‌برند، آن‌هایی هم که رأی ندادند طبق دستور مرجع تقلید خود آن‌ها هم کار خوبی کردند آن‌ها هم پاداش می‌برند، آن کسانی پاداش نمی‌برند که از روی لجبازی رأی دادند از روی هوای نفس رأی دادند چه رأی داده باشند به این چه رأی داده باشند به او، آن کسی که به تکلیف خود رأی داده است همه اهل پاداش هستند و احمدی‌نژاد در دوره اول که خوب آمد جلو در دوره دوم هم خوب آمد جلو، بعد که رأی آورد بعد آرام آرام او را فریب دادند، یک مقدار از فریب خوردن او هم مقصر ماها بودیم ما او را رها کردیم ما علما ما حزب‌اللهی‌ها ما متدینین او را رها کردیم این خراب شد و شیطان آمد اطراف او را گرفت و او را منحرف کرد، الان هم تفکرات انحرافی دارد به نظر ما و خدا می‌داند اصل را خدا می‌داند ما آن چیزی را که می‌دانیم می‌گوییم.
    تشخیص در انتخاب
    در مورد این انتخاباتی هم که گذشت همین‌طور، هر کسی تشخیصی دارد منتهی کسانی که دست‌اندرکار هستند و علمای ربانی این‌ها معمولاً بهتر می‌فهمند و ما هم اگر نفهمیدیم موظف هستیم از آن‌ها اطاعت کنیم اگر خود ما فهمیدیم یقین داشتیم که نه، یعنی اگر شما یقین دارید این آقایی که استاد علوی می‌گوید آدم خوبی است به او رأی بده شما یقین دارید که این آدم دزدی است نباید استاد علوی گفت به آن رأی بدهید چون یقین دارید، تکلیف شما به یقین خود شما است اما اگر نمی‌دانستید این‌جا بهتر است از حرف علمایی که اطلاع دارند تبعیت کنید.
    علم غیب و عمل به آن
    پس بنابراین این چند صورت را گفتم یعنی هم مسئله علم غیب را گفتیم هم مسئله این‌که ائمه و بزرگان و معصومین همه‌ی علوم غیب را ندارند اگر هم داشته باشند همیشه ندارند و علم آن‌ها تبعیت از خدا است یعنی تابع مشروعیت الهی است که این علوم را بدانند گاهی موقع‌ها هم خداوند دریچه‌ای می‌گذارد روی علم آن‌ها که این‌ها متوجه نشوند بعد هم اگر علم غیب داشته باشند موظف به عملِ به علم غیب نیستند.
    مهجوریت
    این هم مرحوم آیت الله العظمی نائینی بزرگ فرموده است که علم غیب تکلیف نمی‌آورد برای ائمه، نظر ایشان این است می‌گوید علم غیب تکلیف نمی‌آورد این هم نظر ایشان است. علما نظرات مختلفی دارند که این بحث‌های آن‌جا است بعد هم عرض می‌شود خدمت شما وظیفه ما همین است که ما اگر نمی‌دانیم به عالم رجوع کنیم و عالم اگر درست تشخیص داد که هم او مهجور است هم ما اگر غلط تشخیص داد ما مهجور هستیم خود او هم حساب خود را با خداوند می‌داند اگر سعی کرده باشد برای پیدا کردن حکم خدا او هم محجور است اما اگر سعی نکرده باشد او مجازات می‌شود ولی ما محجور هستیم این مطالب مطالب عقلی است و انسان یک ذره دقت کند با مثال‌ها با شواهد برای او جا می‌افتد و امیدوارم که شما روی این مسئله فکر کنید باز هم اگر قانع نشدید دوباره بپرسید دوباره توضیح می‌دهم باز می‌کنم ان‌شاءالله بیشتر متوجه بشوید.

    آیا علمای ربانی معصومند؟

  • عرفان کاذب و عرفان انحرافی

    عرفان کاذب و عرفان انحرافی

    عرفان کاذب و عرفان انحرافی

    منظوراز نعمت خاص چیست

    دشمن شناسی

    نشانه های مدعیان هدایت

    شرط در سلسله بودن

    تشخیص عرفان حق

    خدمت به پیر

    نشانه علمای ربانی

    تحقیقات استاد از فرقه‌ها سه گروه در قرآن

    عرفان کاذب و عرفان انحرافی

    بحث عرفان‌های کاذب و عرفان‌های انحرافی از مباحث مهم است. خصوصاً برای دوستان دوره اول؛ بدانند که در بحث دشمن‌شناسی و در بحث سیر و سلوک، بحث دشمن‌شناسی از بحث‌های بسیار مهمی است که خداوند متعال در قرآن شریف وقتی‌که در سوره‌ی حمد از انسان‌ها صحبت می‌کند عجیب است، یک گروه از انسان‌های خوب را نام می‌برد و دو گروه از انسان‌های منفی خب این یعنی چی؟ یعنی خدا وقتی سه گروه می‌کند انسان‌ها را می‌فرماید صراط الذین انعمت علیهم اما وقتی‌که به انسان‌های منفی می‌رسد دو گروه را معرفی می‌کند “غیر المغضوب علیهم ولا الضالین” یک مغضوب علیهم را تعریف می‌کند یک ظالین ر،ا در این سِری است اسراری است درحالی‌که هم انسان‌های بد گروه‌بندی می‌شوند و هم انسان‌های خوب گروه‌بندی می‌شوند.در آن روایت امیر المؤمنین انعمت علیهم دو گروه هستند و گروه سوم بد هستند یعنی در روایت امیر المؤمنین برعکس است دو گروه خوب‌ها را نام می‌برد یک گروه بدها را ولی آیه قرآن یک گروه خوب‌ها را نام برد و دو گروه بدها را امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید:” أن الناس ثلاثهٌ” مردم سه گروه هستند، قرآن هم می‌فرماید مردم سه گروه هستند؛ امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: آن سه گروه دو گروهشان خوب هستند و یک گروه خراب هستند و قرآن می‌فرماید: این سه گروه یک گروهشان خوب هستند و دو گروهشان خراب هستند. خب این چه سری دارد باید به این فکر کرد که چرا قرآن این‌چنین می‌گوید و امیر المؤمنین آن چنین می‌گوید؟ امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون خودش رأس افراد خوب هستند و موظف هستند انعمت علیهم را هدایت کند .منظوراز نعمت خاص چیستاینجا دو گروه را از کسانی که مورد نعمت خاص خداوند شده‌است، این انعمت علیهم یعنی راه کسانی که به آن‌ها نعمت داده‌ای. خب خدا به همه نعمت داده است به شمر هم نعمت داده است به یزید هم نعمت داده است به فرعون هم نعمت داده است! خداوند در قرآن می‌گوید به همه نعمت داده‌ایم پس این‌جا معلوم است که این نعمت، نعمت خاص است “صراط الذین انعمت علیهم” این نعمت خاص چیست؟ می‌گوید این انعمت علیهم کسانی هستند که مغضوب و گمراه نیستند، پس این‌ها یک افرادی هستند که یک نعمت خاصی دارند چون اگر نعمت عام بود که این نعمت شامل مغضوب و گمراه نیستند پس این‌ها یک افرادی هستند که یک نعمت خاصی را دارند چون اگر نعمت عام بود که این نعمت شامل مغضوب علیهم انسان‌هایی که مورد غضب الهی قرار گرفته‌اند و ضالین یعنی گمراهان آن‌ها هم غرق نعمت هستند وجودشان را نگاه کنید تک‌تک سلول‌هایشان نعمت الهی است، خداوند به آن‌ها هم نعمت داده است ولی خدا می‌فرماید: این نعمت، نعمت خاص یک گروهی است که آن نعمت شامل مغضوب علیهم و ضالین نیست! خیلی مشخص است. پس این معلوم است که یک نعمت خاص است، این چه نعمتی است؟ نعمتی است که در آیات دیگر گفته است می‌فرماید: “ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ”( سوره تکاثر آبه ۸) روز قیامت خداوند بندگانش را از نعمت‌هایی که به آن‌ها داده است می‌پرسد این نعمتی که ما به شما داده‌ایم با این نعمت چه‌کار کرده‌ای و در روایت می‌فرماید بفرمایید ببینم این نعمت چیست؟ شخصی که در مقابل امام نشسته است، امام از او می‌پرسد این نعمت چیست؟ آن شخص می‌گوید: خب نعمت‌های خوبی داده است میوه غذا گوش چشم… امام می‌گوید خداوند بزرگتر از آن است که ار این چیزها حسابرسی کند خدا بزرگتر از این است که بگوید من به تو نعمت غذا داده‌ام خدا بزرگتر از این است که بخواهد یک بنده را با این چیزها پرسش کند! یعنی خداوند در قیامت بندگانش را ردیف می‌کند و می‌پرسد غذا به تو دادم چه‌کار کردی! نه خدا در هیچ کاری بر بشر منت نگذاشته است اما در یک‌جا خداوند منت گذاشته است قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ آن جایی است که می‌گوید من در میان شما پیامبران را مبعوث کرده‌ام، اولیایی را مبعوث کرده‌ام پس این نعمت، نعمت ولایت است که این نعمت ولایت را مغضوب علیهم و الضالین ندارند اما آن دو گروه دارند؛ عالم ربانی و مُتَعَلِّمٌ على سَبیلِ نَجاهٍ ، این دو گروه چون به‌هم وصل هستند یک عالم ربانی است و دیگری متعلم است این دو گروه نعمت ولایت را دارند و بقیه چه چیزی هستند؟ بقیه همج‌الرعاء، معنی‌اش را از دوستان مسئول تدریس بپرسید. این همج الرعاء دو گروه می‌شوند؛ یکی مغضوب‌علیهم و دیگری ضالین، و آن انعمت علیهم دو گروه می‌شوند؛ یکی عالم ربانی و دیگری مُتَعَلِّمٌ على سَبیلِ نَجاهٍ.دشمن شناسی این‌جا دشمن‌شناسی؛یعنی این‌که بروید این دو گروه را بشناسید در بحث دشمن‌شناسی”أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ”( سوره یس ایه ۶۰) خداوند در قرآن مکرر می‌گوید ما به انسان گفتیم شیطان دشمن آشکار شما است، شیطان دشمن قسم خورده شما است، آن‌جایی‌که قسم خورد که شما را هدایت می‌کند و نجات می‌دهد شما را از بهشت بیرون کرد‌. اینجا که قسم خورده است که شما را بدبخت می‌کند! ببینید این‌جا دیگر چی است! آن‌جا که قسم خورده بود خیرخواه بشر است آن بلا را سر بشر آدم آورد! این‌جا که قسم خورده است “قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ” ( سوره ص آیه ۸۲) به عزتت قسم که من همه بندگانت را گمراه می‌کنم در این‌جا که قسم خورده است دیگر می‌فرماید: که این دشمن، دشمن مهمی است، دشمن‌شناسی مهم است. و ما در دوره اول، دوستان معلم دقت داشته باشید در دوره‌ی اول باید سالکین عزیز و کسانی که اهل سیروسلوک هستند را با دشمنان اصلی روبه‌رو کنید. دشمن شناسی که خداوند در سوره حمد این کار را کرده‌است به این خاطر است که این سوره مخاطبش همه انسان‌ها هستند ولی آن روایت امیرالمومنین مخاطبش کمیل است، مخاطبش افراد پاک هستند برای همین آنجا آمده اول آن دو گروه را گفته است. انسان‌ها باید بدانند شما یا جزء انعمت علیهم هستید اگر در خط ولایت اولیای الهی هستید اگر در سلسله اولیا نیستید یا مغضوب علیهم هستید یا ضالین. که این مغضوب علیهم و ضالین را باید روی آن کار کرد و ببینیم چه کسانی مورد غضب الهی قرار گرفته‌اند و چه کسانی گمراه شده‌اند. ما اگر وصل به اولیای الهی نباشیم گمراه هستیم. نشانه های مدعیان هدایتخب در این قسمت دشمن‌شناسی یک بحثش مدعیان هدایت است که مدعی هستند ولی در مسیر هدایت نیستند و دروغ می‌گویند و ادعا می‌کنند که ما در مسیر ولایت هستیم ولی دروغ می‌گویند این‌ها جزء مغضوب علیهم هستند. نشانه‌هایی دارند، خب ازجمله نشانه‌های آن‌ها این است که در سلسله نیستند؛ یعنی به آن‌ها می‌گوییم آقا شما این مطالبی که دارید می‌گویید و ادعا می‌کنید در مسیر هدایت هستید این‌ها را از کجا گرفته‌اید؟! می‌گوید خودم! خودم درس خوانده‌ام، خودم مطالعه کرده‌ام و خودم رسیده‌ام… این علم را خودم به‌دست آورده‌ام، خودم زحمت کشیده‌ام! آیا از کسی اجازه دارید یا نه؟! می‌گوید نه من خودم! مثل این‌هایی که فرض بفرمایید می‌روند تحقیق می‌کنند مطالعه می‌کنند و می‌آیند مطب می‌زنند، سازمان‌های دولت مسئول جلو این‌ها را می‌گیرند و می‌گویند اگر شما می‌خواهید پزشک شوید باید از سازمان نظام پزشکی مجوز داشته باشید و از یک مرجع معتبر باید شما را تأیید کند شما حق ندارید بیایید تابلو مطب بزنید و بگویید فلان دکتر…! کشورهایی که پایبند هستند به مسئله بهداشت جامعه شان اجازه نمی‌دهند که هر شخصی بیاید مطب بزند مثل کشور ما نیست تابلو می‌زنند این‌جا طب سنتی است و حجامت می‌کند و بعد داروهای گیاهی را همین‌طور قالب می‌کند به مشتریان و در همه مسائل هم نظر می‌دهند و بعد افرادی که می‌روند آن‌جا خیلی‌ از آن‌ها هم ناموفق می‌شوند و اگر بعضی از آن‌ها تصادفی خوب من شوند معلوم نیست که چه اتفاقی افتاد که خوب شدن تصادفی خوب شده‌اند معلوم نیست به چه دلیل خوب شده‌اند! این می‌شود هرج‌ومرج هر کسی می‌آید ادعا می‌کند که من پزشک هستم، حکیم هستم یک دکانی باز می‌کند. اگر مسئولین یک کشور دلشان برای بهداشت مردمشان بسوزد هر کسی نمی‌تواند بیاید تابلو بزند که من پزشک هستم! به او می‌گویند باید بروید از نظام‌پزشکی مجوز بگیرید، نظام پزشکی کجاست؟ یک جایی است که افراد متخصص افرادی که سال‌ها زحمت کشیده‌اند درس خوانده‌اند و آن‌ها هم از اساتید و دانشگاه‌های معتبر مجوز دارند آن‌ها مجوز می‌دهند و در بُعد معنوی هم کسی که می‌خواهد بگوید من یک روحانی هستم، یک عالم هستم، یک پزشک روحانی هستم! باید مجوز داشته باشد همین‌طوری که نمی‌شود بگوید من از خودم علم دارم الان خیلی‌ها هستند دکان دارند مرید پیروان دارند در همین تهران چندین نفر هستند که ادعا می‌کنند با امام زمان در ارتباط هستند یا ادعا می‌کنند که مثلاً وصل هستند این‌ها باید شناخته شوند این‌ها اگر مجوز و اجازه اساتید مورد تأیید از یک مرکز زیرا اجازه نداشته باشند خطرناک هستند. این یکی از نشانه‌های خطرناک بودن مدعیان دروغین است در سلسله نیستند.شرط در سلسله بودنآن‌هایی که می‌گویند آقا ما در فرقه اویسیه هستیم و خودمان رفتیم این نمی‌شود، این منطقی نیست. حتماً باید مجوز داشته باشند. ما نمی‌گوییم هر کسی استاد ندارد بدبخت و بیچاره و اهل جهنم است ولی کسی که می‌خواهد مدعی هدایت باشد کسی که می‌خواهد شاگرد پرورش دهد حتماً باید مجوز داشته باشد و یکی از نشانه‌ها و علامت‌های یک عالم ربانی این است که مجوز و اجازه داشته باشد اگر نداشته باشد شما نمی‌توانید او را به‌عنوان پیر و عالم ربانی قبول کنید باید حتماً مورد تأیید باشد این ملاک، ملاک مهمی است اما محتوای عرفان حق و عرفان صحیح این است که می‌گوید شما باید در سلسله باشید هر عرفانی که می‌گوید شما در سلسله باشید این کلیاتش درست است حالا در جزئیاتش اگر یک مشکلات دیگری داشته باشد یا شرایط مختلفی دارد فقط آن شرایط را باید داشته باشد فقط این نیست اما این اصل مهم این است یکی از مهم‌ترین اصل‌های عرفان ناب این است که بگوییم شما باید در سلسله باشید سلسله هم سلسله بافتنی و من‌درآوردی نباشد سلسله باید مدرک داشته باشد مثل سلسله فقهای ما که از همین الان هر مرجعی که الان مرجعیت او مورد تایید علما هست بگیرید استاد او را بگیرید استادِ استاد او را بگیرید می‌روید تا می‌رسید به مشایخی که خدمت ائمه بودند مدرک مشخص سلسله شجره‌نامه مشخص همه معلوم است مثل ساداتی که شجره‌نامه دارند قشنگ مشخص است اما شما می‌آیید در این سلسله‌های صوفی‌گری و این‌ها می‌گوید بله وصل شدیم به حسن بصری وصل شدیم به شقیق بلخی وصل شدیم به معروفِ کلخی وصل شدیم به هاشم کوفی ولی هیچ مدرک درست حسابی معتبری ندارند فقط ادعا است. خب این‌ها اصل حرف آن‌ها که باید در سلسله باشد درست است ولی سلسله ندارند شجره نامه ندارند برای همین نمی‌شود به آن‌ها اعتماد کرد.تشخیص عرفان حقاین در مورد محتوا یعنی برای تشخیص عرفان حق یک راه آن این است که محتوای مطالب آن را ببینید یک راه دیگر این است که وقتی که ما مفهوماً این‌ها را شناختیم مصداقاً مصداقاً یعنی این آقا این شخص به این نام ادعا می‌کند که در سلسله است ادعا می‌کند که من تعالیم خود را سینه به سینه گرفتم و از اساتید همین طوری سینه به سینه گرفتیم و آمدیم و الان داریم این‌ها را تحویل می‌دهیم هر کس می‌خواهد بیاید هدایت بشود و این‌ها، این را باید با او زندگی کرد یعنی باید از نزدیک رفت دید و در زندگی او باید وارد شد و ببینید که آیا این واقعاً آن خصوصیات را دارد یا نه، خصوصیات چی است؟ خصوصیات را دوستان می‌گویند از جمله این‌که هدف او هدف الهی باشد، تمام کوشش او و سعی او و دغدغه او خدمت به امام زمان و به دین خدا باشد این خیلی مهم است و دنیا طلب نباشد زاهد باشد نسبت به دنیا، در شما منافعی برای خود نبیند.خدمت به پیر شما الان نگاه کن خدمت کردن در فرقه ها چطوری است خدمت به پیر باید بکنی. خدمت به پیر یعنی چی؟ یعنی باید برای او لباس بخری، برای او کفش بخری، برای او خانه بخری، برای او ماشین بخری، این می‌شود خدمت به او، در عرفان مقربین خدمت به پیر نیست خدمت به خدا است خدمت به دین خدا است خدمت به تحقق اهداف امام زمانی است خدمت به آن‌ها است نه خدمت به شخصِ او. شما ببینید من یک مثال برای شما بزنم یک حاج عیسی‌ای بود که خدمت به امام می‌کرد، چای می‌آورد، مثلا کارهای شخصی امام را انجام می‌داد، این خب خدمت امام بود، یک کسی هم بود خدمت به اهداف امام می‌کرد، می‌رفت جبهه، در جنگ در کشور در مسائل مختلف در اهداف امام زمان سفر به خارج از کشور این طرف آن طرف خود را حتی در معرض خطر می‌انداخت برای تحقق اهداف امام، کدام یک از آن‌ها به امام نزدیک‌تر بودن؟د از نظر ظاهری حاج عیسی نزدیک‌تر بود ولی از نظر واقعی چه کسی نزدیک‌تر بود؟ آن کسی نزدیک‌تر بود که در اهداف الهی امام کار می‌کرد. در عرفان مقربین این مهم است در عرفان‌های باطل این‌طوری نیست این آقای آقاخان هست رئیس فرقه اسماعیلیه ایشان هر سال هم وزن او را طلا می‌دهند به او، سال تولد او که می‌شود طلا می‌دهند ثروت زیادی دارد در تمام دنیا کارخانه‌ها دارد بانک‌ها دارد هتل‌های بسیاری که در همین ایران خود ما چند تا هتل بزرگ دارد خب این یک رهبر دینی است ولی چی به او می‌دهند چه کار می‌کند هیچ کار نمی‌کند چون رهبر آن‌ها است برای او روز تولدش هم وزن او به او طلا می‌دهند، یک ثروت زیادی دارد، آن رهبر کجا این رهبر کجا! رهبری که مردم خدمت به او می‌کنند برای تحقق اهداف الهی نه برای خود او.نشانه علمای ربانی بنابراین نشانه‌های مصداقی اساتید و علمای ربانی این است که شما را برای خود نمی‌خواهد بلکه شما را برای خدا می‌خواهد هر چقدر شما برای خدا به دین خدا به تحقق اراده الهی خدمت کنید او به شما بیشتر علاقمند است شما را بیشتر دوست دارد و به شما بیشتر توجه می‌کند نه این‌که شما را بخواهد برای خود استعمار کند.تحقیقات استاد از فرقه‌ها من خب با بسیاری از فرقه‌های صوفیه از قدیم ارتباط داشتم قبل از انقلاب البته بعداً کمتر شد دیگر من می‌دیدم یک آقایی که نه سوادی دارد نه اطلاعاتی دارد نه تقوایی دارد ولی قطب است قطب این سلسله است قطب این گروه است فرقه کمیلیه فرقه شاه نعمت‌لّاهیه، صفی‌علی‌شاهیه، ذهبیه، گنابادی همین‌طوری انواع این فرقه‌ها می‌رفتم مثلاً ببینم این‌ها چه می‌گویند گویا حرفی دارند این‌ها می‌دیدم استاد آن‌ها آن پیر آن‌ها اصلاً سر و پای او را طلا می‌کنند ولی هیچ علمی ندارد، آخر برای چی شما باید خود را؟ نه این بزرگ ما است! وقف می‌کردند به او ثروت‌های زیادی و این‌ها این می‌شود، چی این می‌شود؟ گمراهی این می‌شود، استعمار و استثمار و استحمار. سه گروه در قرآن خداوند در قرآن این سه گروه را جزو همین مغضوب علیهم هستند؛ یک کسانی که دنبال زور دنبال زر و دنبال فریب هستند این‌ها خطرناک هستند و باید این‌ها را شناخت و باید شما با این ملاک‌ها سراغ شناخت این گونه افراد بروید زور و زر و تزویر. خدا رحمت کند آن روشنفکر اسلامی را که در این بحث خیلی خوب وارد شد. فرعون، قارون، هامان اسم آن‌ها در قرآن آمده است. فرعون مظهر زور و فریب قارون مظهر پول و ثروت هامان مظهر تزویر که اولی استکبار دومی استثمار سومی استحمار یعنی فریب دادن مردم، خوش سخن بودن خوش بیان بودن با این امور دنیایی مردم را فریب می‌دادند و الان هم زیاد هست، زیاد است از این‌ها در همین جامعه همین شهر تهران ما در کشور ما همین‌طور در تمام دنیا هستند. اصلاً دنیا محل شیطنت و حکومت شیطان است و شیطان در این سه چهره خود را نشان می‌دهد زور و زر و تزویر، قدرت و ثروت و فریب، فرعون و قارون و هامان، استکبار و استثمار و استحمار، تیغ و تسبیح و طلا، هر سه بخش مغضوب علیهم هستند که با این سه قدرت با این سه وسیله یعنی با پول و پارتی و پررویی مردم را فریب می‌دهند و حکومت می‌کنند و در حکومت‌ها نفوذ می‌کنند و مردم را برده خود می‌کنند مردم را وسیله عیاشی و دنیا‌طلبی خود قرار می‌دهند. این‌ها در قبال انعمت علیهم هستند و در قبال منعم علیهم هستند حالا هر گاه مردم جامعه‌ای رو به مغضوب علیهم آوردند این مردم به سمت جهنم می‌روند هر گاه این‌ها به سوی انعمت علیهم آمدند این مردم به سمت سعادت و خوشبختی می‌روند این جامعه یعنی این. اکثریت مردم یا تحت تاثیر ولایت شیطان هستند یعنی همان مغضوب علیهم که اگر تحت تاثیر آن‌ها باشند می‌شوند ضالّین یا نه می‌آیند تحت تاثیر انعمت علیهم و اگر آمدند تحت تاثیر انعمت علیهم قرار گرفتند می‌شوند جزو اولیاءالله و در جامعه باید این‌ها را شناخت در این انتخابات‌هایی که پیش می‌آید این‌ها را باید شناخت که چه کسانی می‌آیند راس کار، چه کسانی قدرت می‌گیرند، چه کسانی می‌آیند بالا. این‌ها را باید شناخت و وقتی آن‌ها می‌آیند روی کار مردم را وسیله قرار می‌دهند برای جمع کردن ثروت برای جمع کردن قدرت برای نفوذ بر افکار مردم و خدا رحم کند به مردمی که از تحت ولایت اولیاءالله رفتند تحت ولایت این‌ها با فریب می‌آیند روی کار یا با قدرت می‌آیند یا با ثروت می‌آیند یا با فریب یا با پول می‌آیند یا با پارتی می‌آیند یا با پررویی این‌ها راه‌های مختلف سه تا (پ) سه تا (ز) این‌ها این‌طوری می‌آیند و مردم را گمراه می‌کنند هیچ راهی نیست جز وصل شدن به اولیاء الهی، تا زمانی که کسی به اولیاء الهی وصل نشود اصلاً چه بخواهد چه نخواهد چون این‌ها متخصص هستند در فریب مردم چشم‌های مردم را پر می‌کنند با قدرت با ثروت با اشرافی‌گری با هنر، شما الان ببینید اکثر جوان‌های ما تحت تاثیر همین هنرمندها خیلی از این هنرمندها و کسانی که در کار فیلم و این‌ها هستند جوان‌های ما را فقط این یک دلقک است فقط می‌تواند ادا در بیاورد هنر دیگری ندارد یا آن شخص فقط فوتبالیست است فقط می‌تواند توپ را گریپ کند و هیچ هنر دیگری ندارد ولی می‌بینید بسیاری از جوان‌های ما را رهبری می‌کند هدایت می‌کند گمراه می‌کند، این‌ها دیگر یعنی با تجملات با امور چشم پر کن جوان‌ها و مردم را می‌گیرند جذب می‌کنند و می‌برند به آن‌جایی که باید ببرند این را ما در تاریخ همین سال‌های اخیر آن دهه‌های اخیر همین سه دهه اخیر همین چهار دهه اخیر پنجاه سال اخیر را شما نگاه کنید در کشورها ببینید چه کسانی می‌آیند روی کار چه کسانی می‌روند کنار چه جوری است وضع آن‌ها را نگاه کنید وضع انسان ها را نگاه کنید چه هستند همین است این‌ها از این راه‌ها می‌آیند حکومت می‌کنند و بر دوش مردم سوار می‌شوند مردم ساده هستند مردم اکثر النّاس لایعقلون هستند اکثر النّاس لا یعلمون هستند اکثر النّاس لا یومنون هستند، این‌ها آیات قرآن است این اکثر الناس چه موقع نجات پیدا می‌کنند همین افراد لایَعقل همین افراد همین انسان‌ها اگر دست خود را بدهند به دست اولیاء اولیا این‌ها را نجات می‌دهند اما اگر بدهند به دست آن‌ها آن‌ها از این‌ها استفاده می‌کنند. گفت:قدرت کردگار می‌بینم حالت روزگار می‌بینم (شاه نعمت‌الله ولی)عوام را فریب می‌دهند انسان‌ها را فریب می‌دهند با یک شعارهای فریبنده. آن داستان مار را برای شما گفتم آن داستان خیلی مهم است. این‌طوری فقط مردم راه آن این است که وصل بشوند به اولیاء خداوند راه دیگری ندارند این‌ها مسائلی که باید گفته بشود و عرض می‌شود خدمت شما شیاطین یکی از کارهای آن‌ها تخریب چهره‌های اولیاء خدا است این هم مواظب باشید شیاطین می‌آیند وارد می‌شوند و تخریب چهره‌های اولیاء خدا را می‌کنند به طوری که مردم می‌گویند مگر علی هم نماز می‌خواند؟ این‌طوری شدند. تبلیغات آن‌قدر علیه اولیاء خدا می‌کنند که اولیاء خدا خانه‌نشین می‌شوند و ما در تاریخ زیاد داشتیم. این است که جامعه زمانی به بلوغ می‌رسد که اولیاء را بشناسد، غیر از این راه دیگری ندارد. بعضی ها خیال می‌کنند ما باید آن‌قدر جامعه را رها کنیم خود آن‌ها آزادانه بروند انتخاب کنند سر آنها به سنگ بخورد برگردند، آقاجان کسی که عقل او نمی‌رسد سر او به سنگ بخورد دیوانه‌تر می‌شود، سر او به سنگ بخورد عاقل نمی‌شود که، جامعه لایعقلون زمانی عاقل می‌شوند که دست خود را بدهند به دست عقلا، همین، این‌که خیال کنیم که متاسفانه بعضی از بزرگان ما و روشنفکرهای ما علمای ما مثلاً خیال می‌کنند که می‌شود جامعه را به یک جایی رساند که همه بشوند ابن‌سینا نه عزیز من این‌طوری نیست. آیه قرآن که می‌گوید اکثر الناس لا یعقلون تا قیام قیامت این آیه هست این‌طوری نیست که بعد از هزارسال بگویم این آیه دیگر اشتباه شد الان اکثر النّاس یعقلون نه! آیه قرآن کهنه نمی شود همیشه اکثریت مردم در شرایط عادی زندگی می‌کنند یک عده خاصی هستند که وصل می‌شوند و راه نجات مردم این است که وصل بشوند به این‌ها و آن‌ها هم همان اولیاء و علمای ربانی هستند. خداوند را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بدهد شیاطین را بشناسیم، دشمن شناس باشیم و با ارتباط با اولیاء خدا راه نجات و سعادت را پیدا کنیم، با صلوات بر محمد و آل محمد