معرفت شناسی به مثابه یک دانش و شاخه علمی در فلسفه اسالمی مطرح نبوده است ولی به فراخور مباحث وجودشناختی از مباحث به اصطلاح امروزی معرفت شناسی نیز سخن میگفتند. هر چند رویکرد عقل گرایی و تجربه گرایی دارای مالکهای چندی است ولی قدر مسلم این است که این بحث و تقسیم از مباحث جدید معرفت شناسی است و چنین اصطلاحاتی، با رهیافت مطرح در معرفت شناسی، در تفکر فلاسفه اسلامی رایج نبوده است. در عین حال این مسئله در باب تفکرشان قابل طرح است که بر کدام طریق بودهاند: تجربه گرایی یا عقل گرایی؟ آنچه معروف و مشهور است این است که آنها فیلسوفانی عقل گرایند و ابن سینا نیز چنین است. در این تحقیق چهار ملاک برای عقل گرا یا تجربه گرا بودن بیان شده است: ۱- وجود و عدم ادراکات فطری ۲- به لحاظ ابزار کسب معرفت ۳- به لحاظ خاستگاه تصدیق ۴- وجود و عدم تصدیقات ترکیبی پیشینی؛ سپس با مراجعه به عبارات ابن سینا، عقل گرا یا تجربه گرا بودن دستگاه معرفتی وی را براساس هر معیار بررسی کرده و در نهایت این فرضیه را قوت بخشیده است که، نه بطور کلی بلکه در اکثر ملاکها، وی به تجربه گرایی متمایل تر است تا عقل گرایی! لذا میتوان به جمع این دو دیدگاه؛ یعنی "اصالت عقل و تجربه" در تفکر ابن سینا رأی داد.
ادامه نوشته »فواید و ضرورت علم فلسفه
اساساً فلسفه از اصلیترین نیاز روحی انسان، یعنی نیاز به دانستن و فهمیدن برخاسته است. چنانکه میبینیم کودکان همواره میخواهند چگونگی، چرایی و چیستی همهچیز را بفهمند. به همین دلیل، ارسطو میگوید: فلسفه با شگفتی و حیرت در برابر جهان آغاز شد، بنابراین هر انسانی بهنوعی فیلسوف و تحت تأثیر فلسفه است؛ چراکه زندگی خود را هرچند ناخودآگاه، بر اساس جوابهایی که به این سؤالات بنیادین میدهد، بنا مینهد؛ با این تفاوت که فیلسوف رسمی و واقعی، این پرسشها را بهطورجدی و منظم پی گیری کرده، جوابهایی را که تاکنون دادهشده است در بوته نقد نهاده و به جستجوی را ه حلهای نو میپردازد.
ادامه نوشته »موضوع و مسائل علم فلسفه
موضوع علم، آن چیزی است که علم از حالات، صفات و عوارض آن بحث میکند لذا بهترین راه برای تعریف یک علم این است که موضوع آن مشخص گردد و اگر قیودی دارد دقیقاً موردتوجه قرار گیرد، سپس مسائل آن علم بهعنوان قضایایی که موضوع مزبور محور آنها است، معرفی گردند.
ادامه نوشته »سیر علم فلسفه
تاریخ فلسفه به رویدادها و روندهایی اشاره میکند که بر فلسفه گذشته است. به عبارتی، چگونگی سیر حرکت تفکر فلسفی را بررسی میکند. از این رو میان نگارش تاریخ فلسفه با نگارش تاریخ فیلسوفان تفاوت وجود دارد. در تاریخ فلسفه، سیر فلسفه در بستر تاریخ به صورت یک جریان پیوسته و ممتد مورد بررسی قرار میگیرد(آن چیزی که بر فلسفه، گذشتهاست) در حالی که در دیگری، زندگینامه و تفکرات فیلسوفان نگاشته میشود. در این نوشتار ما نخست تاریخ فلسفه را در مغرب زمین و سپس در اسلام مرور میکنیم.
ادامه نوشته »تعریف علم فلسفه
علم فلسفه میتواند به سه معنی به کار رود: اگر علم به معنای مطلق آگاهی باشد، اعم از فلسفه است؛ زیرا شامل قضایای شخصی و علوم قراردادی و اعتباری هم میشود؛ و اگر به معنای قضایای کلی حقیقی استعمال شود، مساوی با فلسفه بهاصطلاح قدیم خواهد بود؛ اما اگر به معنای مجموعه قضایای تجربی به کار رود، اخص از فلسفه به معنای قدیم و مباین با فلسفه به معنای جدید است که مجموعه قضایای غیرتجربی و متافیزیکی است. لذا باید دانست که مقابل قرار دادن علم و فلسفه در اصطلاح جدید، درست نیست؛ ارزش ادراکات عقلی نهتنها کمتر از ارزش معلومات حسی و تجربی نیست، بلکه بهمراتب بیشتر از آنهاست و حتی ارزش دانشهای تجربی درگرو ارزش ادراکات عقلی و قضایای فلسفی میباشد؛ که به آنها کلیت و ضرورت میدهد؛ بنابراین اختصاص دادن واژه علم به دانشهای تجربی و واژه فلسفه به دانشهای غیرتجربی، تنها بهعنوان یک اصطلاح، قابلقبول است و نباید از تقابل این دو اصطلاح سوءاستفاده شود.
ادامه نوشته »