معماری
خانه / سخنرانی ها / متن سخنرانی / سخنرانی استاد علوی مدظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۳۰

سخنرانی استاد علوی مدظله العالی مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۳۰

بسمه تعالی

اهم موضوعات مطح شده در این جلسه به شرح ذیل است:

  • بزرگداشت اربعین
  • عالم ربانی معصوم نیست
  • یکی از موانع ایمان اوردن
  • معجزه ابتدایی پیامبران
  • اجابت دعای اولیاء الهی
  • عمل صالح چیست؟
  • حجت نزد خدا
  • تبلیغات شیاطین
  • خرافات در اسلام

ایام، ایام اربعین است و همین‌طور که می‌دانید بزرگداشت اربعین از مشخصات و ویژگی‌های شیعه حقیقی و شیعه‌ی واقعی است.

 اربعین موعد و موسم بزرگداشت پیروزی خون بر شمشیر است، اربعین یک همایش جهانی است تا زمانی‌که ان‌شاءالله ریشه ظلم و ستم در دنیا کنده شود و جهان حقیقتاً تبدیل به یک بهشت شود. این ماجرا ماجرایی است که باید کسانی که آزادی‌خواه هستند کسانی که به‌دنبال عدالت هستند برای بزرگداشت اربعین که درواقع بزرگ‌ترین حماسه تاریخ بشریت را دارد نشان می‌دهد، همه باید کوشش کنیم کمک کنیم.

 خوشا به حال آن‌هایی که می‌توانند راه‌پیمایی بزرگ را بروند آن‌هایی هم که نمی‌توانند، ان‌شاءالله روز اربعین در همین راه‌پیمایی‌هایی که در روز اربعین در شهرهای خودشان است شرکت کنند.

مسئله اربعین همان‌طورکه گفته‌شده است از نشانه‌های ویژه شیعیان است که در خودشان ان‌شاءالله پیدا کنند و ایجاد کنند. جلسه قبل صحبتی که ما داشتیم درمورد این بود که افراد وقتی‌که به یک عالمی به یک انسان متقی و باتقوایی که آثار ولایت الهی در او هست و عالم ربانی است رجوع می‌کنند نباید توقع داشته باشند که او معصوم باشد و هیچ اشتباهی نکند و خدای‌نکرده اعتقاد داشته باشند که او باید علم غیب داشته باشد!

 ما جلسه قبل مفصل در مورد اینها صحبت کردیم و گفتیم که یکی از موانع ایمان آوردن بندگان خدا این بوده‌است که توقعات غیرقابل‌قبولی از اولیای خدا داشته‌اند و در قرآن این آیه اشاره شده‌است:

“وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا” هیچ‌چیزی مانع ایمان مردم نشد الا “إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا” (سوره اسراء آیه ۹۴)

یعنی یکی از موانعی که افراد ایمان بیاورند این بود که می‌گفتند:

“ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً ” (سوره فرقان آیه ۷)

این چه پیامبری است که مثل ما غذا می‌خورد، مثل ما مریض می‌شود و برای مایحتاج خودش باید برود پیش پزشک این چه پیامبری است! این که او یک انسان معمولی است که نیاز دارد به این چیزها باعث می‌شد که آن‌ها ایمان نیاورند! متوجه نمی‌شدند که خداوند فرمود که ما حتی اگر بخواهیم یک فرشته‌ای را بفرستیم در میان شما آن فرشته را در قالب بشری می‌فرستیم؛ بیمار شود، گرسنه شود، غذا احتیاج داشته باشد، دست‌شویی برود این خصوصیات را حتی اگر یک فرشته‌ای هم بخواهد بیایید در فرشته‌ام می‌گذاریم:

“وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِمْ مَا یَلْبِسُونَ” (سوره انعام آیه ۹)

اگر ما یک فرشته‌ای هم نازل کنیم ما آن فرشته را با لباس انسانی نازل می‌کنیم تا بتواند با شما ارتباط برقرار کند که هم شما حرف او را بفهمید و هم او شما را درک کند حس و درک متقابل از یکدیگر داشته باشید. و این‌که از آن‌ها توقع داشته باشند که فرشته‌ای همراه هر پیامبری باشد و علم غیب داشته باشد یا این‌که گنج‌های زیادی از طرف خداوند به او داده شود، یک هم‌چین توقعاتی ناشایست و نشان‌دهنده این است که فلسفه هدایت را نفهمیده‌اند و متوجه قضیه نشده‌اند. آن‌ها می‌گفتند که باید یک فرشته‌ای باشد که ما بتوانیم بگوییم این از طرف خدا است، یک مقدار حرفشان درست است شخصی که از سمت خدا آمده‌است باید نشانه‌های خدا را داشته باشد که معلوم شود از طرف خدا آمده است. اما این نشانه چیست؟ این معجزه است و این معجزه به دو صورت گاهی موقع‌ها معجزه ابتدایی است گاهی موقع ها معجزه اقتراحی.

معجزه ابتدایی این است که خود پیامبر وقتی‌که می‌آید برای اینکه به مردم نشان دهد که از طرف خدا است یک معجزه‌ای می‌آورد در همین حد که ثابت کند از سمت خداوند آمده‌است، یک عمل یک قدرتی که اعجاز را نشان دهد و ثابت کند که از طرف خداوند است در همین حد است و آن همیشه و پیوسته نیست فقط در همین حد است که اتمام حجت کند که از طرف خدا آمده است. بله آن‌ها توقع دارند که کسی که از سمت خداوند می‌آید نشانه‌ای داشته باشد این درست است اما این‌که توقع داشته باشند که فرشته‌ها بیایند و بگویند که این از طرف خداوند است لحظه به لحظه مورد توجه خداوند باشد و هیچ آسیبی به او نرسد و همه‌چیز بر وفق مرادش باشد! نه، خداوند این را نخواسته چون دنیا دار امتحان است و می‌خواهد شما را امتحان کند شما باید با عقل خودتان بروید جلوی عقلتان را شکوفا کنید فکر کنید و امتحان شوید. اگر یک شخصی بیاید و همه فکر کنند که این از طرف خداوند است و هم قدرت داشته باشد آن ایمان که ارزشی ندارد ایمان زمانی ارزش دارد که انسان عقلش را به‌کار بیاندازد و بفهمد که این از سمت خدا است و بعد هم در زندگی دچار مشکلاتی شوند… پیامبران هم همین‌طور هستند پیامبران هم دچار مشکلات می‌شدند، پیامبر اسلام هم به‌همین شکل بود یاران عزیزش کشته می‌شدند خودش آسیب می‌دید و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت و همین‌طور هم نبود که دم‌به‌دم خداوند معجزه کند و او را نجات دهد! البته تا آن حدی که شخصی عقل داشته باشد و بفهمد که این از طرف خداوند است در آن حد برای اتمام حجت خداوند موعظه می‌کرد معجزه می‌کرد.

 حالا این مسئله در مورد اولیا و ائمه هم هست که اولیای الهی اگر کسی در زندگی آن‌ها دقت کند می‌بیند که آن‌ها مورد توجه خداوند هستند و خدا به آن‌ها عنایت دارد و لطف دارد اما این‌که توقع داشته باشید که غیب بدانند و هر کاری که می‌کنند مستجاب‌الدعوه باشند مثلاً بعضی‌ها می‌گویند که ما به این آقا گفتیم ما را دعا کن و ایشان دعا کرد و مشکل ما حل نشد معلوم است که ایشان عالم ربانی نیست! خیر، هر دعایی مستجاب نمی‌شود و هر شخصی هم دعایش مستجاب نمی‌شود… پیغمبر اسلام که بزرگ‌ترین پیغمبر عالم بود بر رأس تمام پیامبران عالم بود این‌چنین نبود که تمام دعاهایش مستجاب شود که شما خیال کنید که حتماً باید یک عالم مستجاب‌الدعوه باشد! بله دعا اثر دارد و دعای اولیاالله اثرش بیشتر است، اما این‌چنین نیست که هر دعایی که می‌کنند مستجاب شود. پیامبر اسلام هم هر دعایی که می‌کرد مستجاب نمی‌شد. به‌عنوان مثال شما خیال می‌کنید پیامبر اسلام برای هدایت عمویش به نام ابولهب دعا نمی‌کرد! پیغمبری که خصوصیت خاصش این بود که رحمت للعالمین بود منشأ رحمت برای همه است و آمده‌است که همه را نجات دهد هیچ پیامبری این صفت را ندارد، پیامبر اسلام وقتی‌که داشت از دنیا می‌رفت عزراییل آمد، ازهیچ پیغمبری  عزراییل اجازه نگرفت اما از ایشان برای قبض روحش اجازه گرفت به خداوند عرض کرد که من نگران هستم و نگرانم که دارم از دنیا می‌روم و امت من اهل نجات نباشند! بعضی‌ها گفته‌اند که این سوره اواخر عمر پیامبر نازل شده‌است و “وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضىٰ‌” (سوره ضحی آیه ۵)  ای پیامبر تو غصه امتت را داری و دلت می‌خواهد همه امتت هدایت شوند؟! ما آن‌قدر امت تو را به تو ببخشیم که تو راضی شوی. بعد که این را فرمود پیامبر هم اجازه داد و گفت برادرم عزراییل حالا قبض روحم کن خداوند من را راضی کرد. یعنی آن‌قدر برای پیامبر مهم بود که آن لحظه آخر هم به عزراییل اجازه نداد که قبض روحش کند خواست تضمینی باشد برای امتش. حالا فکر می‌کنید این پیغمبر برای عموی خودش دعا نمی‌کرد که خداوند هدایتش کند؟! قطعاً دعا می‌کرد قطعاً دلش می‌خواست که خداوند او را هدایت کند اما خداوند به او فرمود “إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ ” (سوره قصص آیه ۵۶) اما این‌چنین نیست که تو هر که را بخواهی ما هدایتش کنیم. هدایت الهی خودش یک قوانین و حکمت و حسابی دارد که نزد خود خداوند است این‌چنین نیست که شما بخواهید هر شخصی هدایت شود پس معلوم است که دعاها همیشه مستجاب نیست. خداوند در قرآن می‌فرماید: این‌ها وقتی‌که در کشتی در طوفان می‌افتند در خطر می‌افتند خداوند را می‌خوانند “مخلصین له الدین” (سوره غافر آیه ۱۴) خدا را با اخلاص کامل می‌خوانند و هر کس خدا را با اخلاص کامل بخواند دعایش مستجاب می‌شود أمن یجیب المضطر اذا دعا آیه قرآن است، انسانی که از صمیم قلب خدا را بخواند دعایش مستجاب می‌شود این‌که دعایش مستجاب می‌شود به این معنا نیست که هر چه که او می‌خواهد خداوند به او می‌دهد! به این معنا است که دعایش مستجاب شده‌است؛ یعنی خداوند به او نظر لطف می‌کند ولی ممکن است آن چیز که او می‌خواهد به مصلحتش نباشد یا ممکن است مصلحت خودش باشد ولی به مصلحت یک عده مؤمن دیگر نباشد یا ممکن است مصلحت خودش باشد ولی بخواهد جریان زندگی را تغییر بدهد. امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ ای خدا ای که توسلات و دعاها حکمت آن را عوض نمی‌کند، هیچ‌چیزی نمی‌تواند حکمت خدا رو عوض کند. بنابراین دعاها گاهی اوقات صمیمانه و از ته دل است و خدا به او جواب می‌دهد، اما نه این‌که آن چیزی که او می‌خواهد چون ممکن است خلاف حکمت الهی باشد و حکمت الهی را هیچ‌چیزی نمی‌تواند عوض کند هیچ دعایی حکمت الهی را نمی‌تواند عوض کند.

این‌ها در دریا که هستند وقتی در شرایط خطر قرار می‌گیرند مخلصین له الدین خدا را می‌خوانند و بعد خداوند می‌فرماید: وقتی‌که ما نجاتشان می‌دهیم و می‌آیند بیرون دوباره مشرک می‌شوند. شما خیال می‌کنید تمام این افرادی که در دریاها غرق شدند تمام کسانی که در آتش‌ها سوختند و تمام کسانی که در آن لحظه‌ای که کشته می‌شدند به دست ظالمین به دست جنایتکارها داشتند کشته می‌شدند، آن لحظه‌ای که داشتند جلوی چشم مادر فرزندش را می کشتند، جلوی چشم یک مرد ناموس و فرزندانش را سر می‌بریدند آیا او در آن لحظه مضطر نبوده است؟! مضطر بود. آیا از خدا کمک نه نمی‌خواسته؟! آیا او از صمیم قلب کمک نمی‌خواست؟! چرا، ولی ما دیدیم که خداوند نگاه نکرد و دعایش مستجاب نشد و آن‌ها ذبح شدند، چرا؟ چون دعاها این‌چنین نیست که همه‌چیز را تغییر دهد، اثر دارد و خداوند گفته است که شما کوچک‌ترین دعایی که بکنید من به آن توجه می‌کنم اما لزوماً به این معنا نیست که آن‌چیزی که شما می‌خواهید بشود!

 شما در تاریخ دیده‌اید که نشده است و در تاریخ دیده‌ایم بسیار بسیار انسان‌های بی‌گناه به‌طرز فجیعی در جلوی چشم مادران در جلک چشم فرزندان قتل‌عام شدند و او آن‌جا ناله می‌کرد و از خدا کمک می‌خواست ولی خدا کمک نکرد آن کمک می‌خواست، نکرد چون سرنوشت بشر تقدیر بشر این‌چنین نیست که به صرف دعا تغییر کند.

 بنابراین توقع داشتن اینکه من زمانی این شخص را به‌عنوان عالم ربانی قبول دارم که بتواند فکر من را بخواند! بتواند مرده را زنده کند! بتواند کارهای عجیب‌وغریب کند!… بعد هم خیلی از شیاطین هستند که می‌توانند این کارها را انجام دهند خیلی از شیاطین هستند که می‌توانند یکسری کارهای عجیب‌وغریبی بکنند، قدرت‌هایی دارند که می‌توانند اگر شما با این چیزها بخواهید ایمان بیاورید شیطان‌ها شما را فریب می‌دهند. ما الان جادوگرهایی داریم که خب در قرآن نوشته است “سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ” (سوره اعراف آیه ۱۱۶) در مقابل حضرت موسی ساحره‌ای بوده‌است که این کار را انجام می‌داد. ساحران  جادوگرها، شیاطین کارهای عجیب‌وغریبی می‌کردند حتی بعضی مرتاض‌ها کارهای عجیب‌وغریب می‌کنند. اگر قرار باشد که عقلتان به چشمتان باشد و این چیزها ملاک عالم ربانی باشد شما گمراه می‌شوید ملاک عالم ربانی این چیزها نیست ملاک عالم ربانی این است غرق خدا باشد، غرق در اهداف الهی باشد، ربانی باشد، این‌ها ملاک است. خب شما می‌گویید پس چه فایده‌ای دارد؟ جواب آن این است که عالم ربانی که ولی‌ایی از اولیاء خدا که شما تحت هدایت او زندگی می‌کنید اگر دچار مشکلات بشوید خداوند جبران می‌کند، این مسئله خیلی مسئله مهمی است مسئله مهم این‌جا است که در مسیرهای دیگر جبران نیست بلکه انحراف و سقوطِ لحظه به لحظه است ولی در مسیر علمای ربانی ممکن است اشتباهاتی پیش بیاید ممکن است مثلاً فرض بفرمایید یک خطاهایی یک اشتباه‌هایی پیش بیاید ولی خداوند می فرماید نزد عالم ربانی عمل شما عمل صالح است.

عمل صالح یعنی چی؟ یعنی آن عملی که هیچ اشکالی ندارد و اگر اشکالی داشته باشد خدا جبران می‌کند. دیدید بعضی موقع‌ها یک صاحب قدرتی به شما می‌گوید این کار را بکن می‌گویی من این کار را بکنم با این مشکل روبرو می‌شوم می‌گوید آن با من تو این کار را بکن اگر مشکلی پیش آمد من آن‌جا را جبران می‌کنم، این جبران کردن یعنی عمل صالح. عمل صالح یعنی عملی که خداوند آن را می‌پذیرد و خداوند جبران می‌کند. در همان مسئله‌ای که حالا مثال انتخابات را آن دوست عزیز زده بود در همان مسئله اگر شما وظیفه خود را انجام بدهید و طبق ادله و حجت‌های عاقلانه و حجت‌های معقول و مقبول الهی کار خود را انجام بدهید خداوند نمی‌گذارد شما دچار مشکل بشوید و خداوند جبران می‌کند، خلاصه عمل صالح یعنی این، یعنی ما وصفی که در اعمال داریم در قرآن یک عمل خیر داریم یک عمل حَسَن داریم این‌ها همه معنی آن‌ها خوب است. عمل خیر در قرآن هست عمل حسن در قرآن هست عمل احسن در قرآن هست عمل بَر و بِر یعنی نیکی در قرآن هست یک عملی هم هست خدا می‌گوید این عمل صالح است، عمل صالح یعنی چی؟ عمل صالح یعنی آن چیزی که شما اگر انجام بدهید اگر نقصی داشته باشد خداوند جبران می‌کند این معنی عمل صالح است که حالا در یک جلسه ما این را مفصل برای شما توضیح می‌دهیم چی هست یا دوستان ممکن است در درس‌ها برای شما توضیح بدهند چی است.

 این است که آخرین حرفی که می‌خواهم بزنم این است که اگر کسی طبق فتوا و طبق دستور یک عالم ربانی حقیقی عالمی که ربانی هست عمل کرد و بعد معلوم شد خطایی بوده خداوند این را جبران می‌کند چون شما وظیفه خود را بر اساس یک ملاک شرعی و ملاک دینی انجام دادید از باب اطاعت و تعبد بوده خداوند این را جبران می‌کند و وعده داده که من جبران می‌کنم و این جبران خواهد شد.

بحث دیگری که امروز من می‌خواهم بگویم خدمت شما؛ دوستان عزیز شما در مقابل تفکرات و خرافاتی که تحت عنوان دین الان حالا همیشه بوده الان هم که بیشتر است در فضای مجازی در جاهای مختلف در فرقه های مختلف تبلیغات مختلف هست دیگر در و دیوار برای فریب مردم دارند کار می‌کنند شیاطین از در و دیوار برای فریب مردم کار می‌کنند با خرافات با دروغ.

خدا رحمت کند شهید لاجوردی در وصیت‌نامه خود یک مطلبی نوشته که خیلی مسئله مهمی هم برای ما هست هم برای مسئولین کشور، در آن‌جا اشاره می‌کند می‌گوید منافقانی هستند حالا مضمون آن این است اگر اشتباه نکنم یک همچین مضمونی در آن وصیت‌نامه است می فرماید که منافقانی در کشور ما هستند که این‌ها از منافقین خلق بدتر هستند! منافقین خلق چه کسانی بودند؟ همان مسعود رجوی و مریم رجوی و این‌ها که ترور می‌کردند می‌فرماید خب چون شهید لاجوردی یک کسی بود که اصلاً مسئول برخورد با منافقین بود و این‌ها در وصیت‌نامه خود می‌نویسد کسانی هستند منافقینی هستند که از منافقین خلق خطرناک‌تر هستند، این‌ها چه کسانی هستند؟ این‌ها کسانی هستند که تحت لباس دین می‌آیند آراء مردم را می‌گیرند رأی می‌گیرند در مجلس در دولت در جاهای مختلف می‌آیند پست می‌گیرند ولی به دنبال دنیای خود هستند به دنبال این‌که نام خداوند دین خداوند خون شهدا و مقدسات و ارزش‌های اسلامی حاکم بشود حکومت صالحان ایجاد بشود به دنبال این‌ها نیستند به دنبال قدرت طلبی هستند. الان هم شما نگاه می‌کنید دیگر این مجلس ما و این دولت ما و این هم مردم همین‌طوری چند درصد به دنبال این هستند که ارزش‌های اسلامی خون شهدا و این‌ها در مقابل این دشمن‌های غدّاری که ما داریم که عملاً شمشیر کشیدند و حمله می‌کنند و ترور می‌کنند و می‌زنند و دانشمند هسته‌ای را می‌زنند شخصیت‌ها را می‌زنند این کارها را دارند می‌کنند تهدید به حمله می‌کنند در مقابل این‌ها چند درصد افرادی هستند که به خاطر خدا ایستاده‌اند دارند کار می‌کنند؟ این خیلی مسئله مهمی است. در این زمان‌ها واقعاً باید پناه به خدا برد از شر این فتنه‌ها و این‌‌گونه افراد این‌ها منافقان واقعی هستند و البته نمی‌خواهم بگویم ما در مسئولین خود افراد پاک متدین حامی ارزش‌ها هم کم نداریم زیاد داریم ولی باید چشم و گوش خود را باز کنیم چون هر دو طبقه هستند از هر دو طایفه هستند باید سهل انگار نباشیم.

دین تو را در پی آرایشند              از آرایش و پیرایشند

بس که ببستند برآن برگ و ساز        گرتو ببینی نشناسیش باز (نظامی)

خرافات آنقدر بازار آن زیاد است که شما اگر یک کسی الان بیاید بگوید آقا دین اسلام این است اصلاً می‌گویید آقا این نیست این حرف‌هایی که شما دارید می‌زنید دین اسلام نیست و این‌که گفتند وقتی امام زمان(س) ظهور کنند عده زیادی از اهل علم با او مخالفت می‌کنند و عده زیادی می‌گویند آقا این‌که آمده اصلاً دین جدید است قرآن جدید است اسلام جدید است، چرا؟ چون آنقدر خرافات به مغز مردم دادند که مردم دین جدید را نمی‌شناسند. حتی روایت داریم که می‌آید به دین جدید و قرآن جدید؛ این دین جدید و قرآن جدید نه این‌که یک قرآن جدید می‌آورد، همین قرآن است ولی وقتی تفسیر می‌کند توضیح می‌دهد همه می‌گویند آقا این‌که شما می‌گویید که تا حالا کسی نگفته این حرفی که شما می‌زنید تا حالا کسی نگفته می‌گوید چرا این حرفی که من می‌زنم همین است که امام گفته همان چیزی است که امام علی گفته این هم دلیل آن خودِ قرآن گفته این هم آیات آن باز می‌کند برای ما می‌بینیم همان آیاتی که ما می‌خواندیم حالا داریم یک جور بهتر می‌فهمیم ما الان داریم یک جور بهتر می‌فهمیم همین چند روز پیش در یکی از درس‌ها عرض کردم خدمت شما خداوند در قرآن می فرماید “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ. سوره زمر، آیه۹” آیا کسانی که دانا هستند با جاهل‌ها مساوی هستند؟ شما می‌گویید چی؟ می‌گویید نه مساوی نیستند، کدام بهتر هستند؟ یعلمون بهتر هستند، درست است؟ خب من از شما سوال می‌کنم خب این‌که آخر حرف جدیدی نیست که، این را به هر کافری هم بگویی به هر کشوری بروی به هر انسان کافر و بی دینی هم بگویی بگویید دانشمند با نادان مساوی است می‌گوید نه مساوی نیستند، کدام بهتر است؟ می‌گویند دانا‌ها بهتر هستند. خب قرآن حرف مهمی نزده حرف مهمی است به نظر شما؟ این حرف حرف مهمی هست؟ حرف مهمی نیست “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا اتوبوس از پیکان مثلاً بزرگتر است؟ آیا اتوبوس با پیکان یک اندازه هستند؟ چه سوالی است این‌که یک چیز ساده‌ای است! قرآن چرا این را می‌فرماید؟ جواب آن این نیست که شما گفتید جواب آن این است که “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا دانایان با نادانان مساوی هستند؟ جواب آن این است که بله این‌ها مساوی نیستند اما کدام از آن‌ها بهتر است، داناها مساوی هستند، نه عالم بدون عمل از نادان بدتر است. چه کسی گفته هر کسی عالم باشد از جاهل بهتر است؟ چه کسی گفته قرآن می‌گوید “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” آیا جاهل و دانا مساوی هستند؟ شما هم می‌گویید نه می‌گوید کدام بهتر است می‌گویید داناها، من به شماها عرض می‌کنم نه عالم‌ها بهتر نیستند، همیشه چه بسا عالم بی‌عمل بدتر از جاهل است بعد می‌آیی می‌گویی پس قرآن چرا این‌طوری می‌گوید؟ اولاً که اگر این را گفته باشد که این یک چیز واضحی است بعد دقت می‌کنی می‌‌بینی این هم غلط است تازه، عالم‌ها با نادان‌ها مساوی نیستند ولی معنی آن این نیست که عالم‌ها همیشه بهتر هستند عالم بدون عمل از جاهل بدتر است پس این آیه چه می‌شود؟ می‌گویی که آقاجان امام زمان(ع) به شما می‌فرماید که آقاجان عزیز من این آیه یک جمله‌ای قبل از آن است آن را بخوان، آیه جمله قبل از آن چی است؟ می‌گوید “أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ. سوره زمر، آیه۹” آن مردی که نیمه شب بیدار می‌شود با خدا راز و نیاز می‌کند به دنبال خدا است به دنبال نجات است به دنبال صبر و استقامت در راه خدا است این عالم را دارد می‌گوید نه عالم بی‌عمل قبل از آن دارد می‌گوید، می‌گوید “أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ” می‌خواهد بگوید “الَّذِینَ یَعْلَمُونَ” باید این قید را داشته باشد عالمی باید باشد که اهل شب زنده داری است عالمی باید باشد که عاشق خدا باشد عالمی باید باشد که عشق خدا او را زاهد نسبت به دنیا کرده باشد. چنین عالمی حالا من یک مثال زدم دیگر این مثال همین الان به ذهن من رسید چون چند روز پیش با بعضی از دوستان بحث بود این آیه را نگاه کنید شما وقتی که امام زمان بیاید مثلاً این‌طوری آیه را بخواند می‌بینید که همه آیات قرآن این‌طوری است همه آیات قرآن یک ذره می‌بینید ما اصلاً توجه نداشتیم به این ما تا حالا فکر می‌کردیم “الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” همانی بود که شما الان گفتید بعد هم آدم یک ذره عقل خود را به خرج بدهد می‌گوید آقاجان خب این‌که همه می‌دانند که عاقل با جاهل مساوی نیست باز دوباره یک ذره عقل خود را به خرج بدهد می‌گوید نه آقاجان عالم، بعد قرآن این‌طوری می‌گوید این آیه را این‌طوری تفسیر می‌کند. پس نگویید که عالم با جاهل مساوی نیست عالم بهتر است هر عالمی بهتر نیست آن عالم بهتر است که این‌جا یاد این بیت لسان‌الغیب افتادیم که گفت

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

 مجموعه گل یعنی چی؟ مجموعه گل در لسان حافظ یعنی خداوند ذات جامع جمیع کمالات، خدا را می‌گوید مجموعه گل یعنی آن مجموعه‌ای که خوبی همه گل‌ها را دارد همه صفات کمالیه را دارد چون هر گل یک خاری دارد هر گلی یک عیبی دارد تنها آن گلی که مجموعه همه گل‌ها خوبیِ همه گل‌ها را دارد آن خداوند است که تمام صفات کمالیه را دارد. حافظ به این موجود می‌گوید مجموعه گل

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

 آن کسی که نیمه شب بیدار می‌شود آیه قرآن می‌گوید                  که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

 نه هر کس ابن‌سینا شد ملاصدرا شد کتاب خواند دانشمند شد این بتواند بفهمد خدا چی است. خداشناس کسی است که مرغ سحر باشد نیمه شب بیدار بشود با خدا راز و نیاز کند عشق الهی داشته باشد این عشق الهی ربانی بودن یعنی همین یعنی عشق به خدا که او را به همه کمالات می‌رساند. حالا این یک مثال بود، آیات قرآن را همین‌طوری امام زمان بیاید یک چیزهایی از آیات قرآن می‌گوید که ما می‌گوییم ما چرا تا حالا این را متوجه نشده بودیم هزار بار ما این آیه را خواندیم  “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ” حفظ هم شدیم ولی تا حالا به این فکر نکرده بودیم یا آن آیه دیگر که همه می‌گویند که این یعنی آزادی در صورتی که اصلاً ربطی به آن ندارد “الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ. سوره زمر، آیه۱۸” که ما گفتیم از این‌ها زیاد است، قرآن مملو دریای عمیقی است از این‌ها از این گوهرها خب امام زمان می‌آید این‌ها را باز می‌کند همه می‌گویند دین جدید قرآن جدید باید خود را از خرافات نجات بدهیم و این خرافات باید در راه همین عرفان مقربین حکمت ناب شیعی عرض می‌شود خدمت شما این اصطلاحاتی که به کار برده می‌شود این‌ها همین را می‌خواهد بگوید می‌خواهد بگوید که باید چشم‌های خود را باز کنید عینک‌ها را عوض کنید دنیا را آن‌طور که امام زمان می‌بیند بشناسید سعی کنید برسید به مقام، ببینید او چگونه دارد قرآن را می‌بیند به آن مقام باید برسید راه آن چی است؟ راه آن ذکر و خدمت عاشقانه است، بگردید اگر می‌خواهید به جایی برسید اگر می‌خواهید از چنگ این ناآگاهی‌ها و این شیاطینی که دین شما را مورد تخدیر و تخریب قرار داده اند نجات پیدا کنید راه آن ذکر و خدمت عاشقانه است این دو تا مسئله را خیلی به آن‌ها توجه کنید و در درس‌ها و در بحث‌ها سعی کنید این‌ها را خوب یاد بگیرید که این‌ها چی است؟ ذکر چی است؟ خدمت عاشقانه چی است؟ تا بتوانید ان‌شاءالله به سرمنزل مقصود برسید. خداوند را قسم می‌دهیم به مقام مقدس شامخ اباعبدالله‌الحسین به همه ما توفیق بدهد که ما جزو شیعیان واقعی این بزرگان و حضرات ائمه(ع) باشیم با صلواتی بر محمد و آل محمد.

 

درباره ی m.bayat

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *