غدیر غدیر کانال تلگرام صفحه اینستاگرام صفحه کانون در آپارات
ادامه نوشته »سبک زندگی ۰۷ / ۰۴ / ۱۴۰۱
یکی از سوالاتی که گاهی مواقع زیاد پرسیده میشود این است که چرا این مباحثی که در عرفان مقربین مطرح میشود، دیگران نمیگویند؟ چرا تا به حال هیچ عالمی نگفته است؟ چرا تا الان تلویزیون یا رادیو نگفته است؟ اگر نمیگویند که اشتباه از آنها است ولی به طور کلی عرفان مقربین همواره با دو برخورد مواجه بوده است؛ یک برخورد که افراد معتقدند این حرفها را که همه میگویند و این حرف درستی است. یک برخورد هم این است که میگویند اگر این حرف درست است چرا دیگران نمیگویند؟ بنابراین این که گفته شد مسئله عرفان مقربین سهل و ممتنع است به همین علت است، لذا در کلاسهای عرفان مقربین خصوصاً در دوره اول فقط معرفی میشود که بهترین سبک زندگی این است که انسان به سلسله اولیا متصل شود. تا زمانی که انسان به اولیا وصل نشود به نتایج مهمی در زندگیاش نخواهد رسید. این مسئله را با استدلال، با دلیل و با استفاده از عقل و با استفاده از تجربه و آیات و روایات در دوره اول عرفان مقربین مطرح میشود. در دوره دوم افراد یاد میگیرند که چگونه با افرادی که در سیروسلوک هستند ارتباط برقرار کنند و در دوره سوم یاد میگیرند چگونه با خدمت کردن میتوانند به سلسله اولیاء وصل شوند.
ادامه نوشته »تقسیمبندی انسانها ۳۱ ۳ ۱۴۰۱
به طور کلی از جمعبندی آیات سوره حمد و روایات این مطلب به دست میآید که مردم دو گروه هستند: یک گروه انعمت علیهم و یک گروه غثاء یا همان همج الرعاع. به عبارت دیگر یک گروه کسانی هستند که مورد انعام خدا قرار دارند و یک گروه انسانهایی هستند که در حد پایینترین موجودات قرار میگیرند و از حیوانات هم پستتر هستند. انعمت علیهم خود به دو گروه تقسیم میشوند؛ عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاه؛ همج الرعاع نیز به دو گروه تقسیم میشوند؛ مغضوب علیهم و ضالین.
و به جای همجالرعاع میفرماید: غُثاء، یعنی همین خار و خاشاک و علفهای ریزی که روی آب هستند. خب این خیلی خطرناک است الان هر کس به خودش نگاه کند اگر عالم ربانی است که خوش به حالش، اگر عالم ربانی نیست ولی زیر نظر یک عالم ربانی زندگی میکند باز هم خوش به حالش بالاخره نجات پیدا میکند، اما اگر هیچ یک از این دو نیست، به او مدالی میدهند به نام همج الرعاع و غثار.
ادامه نوشته »تفاوت بین عرفان مقربین و سایر عرفانها ۲۴ ۳ ۱۴۰۱
بنابراین دو نوع علم وجود دارد؛ یک نوع علمی که برای انسان است و برای او کمال است و برای خدا کمال نیست. انسان خداوند را تسبیح و تقدیس میکند، تفاوتشان چیست؟ تفاوتشان در این است که در تسبیح صفات عیب و نقص را از خداوند دور میکنید و سلب میکنید. اما یک موقع هست که شما صفات کمالیه را از خدا میگیرید یک صفتی که منشأ کمال است مثل علم، اما کمال نسبی، برای مخلوق کمال است برای خدا کمال نیست. به عنوان مثال اگر انسان استاد خیلی خوبی داشته باشد که در طول زندگی همراهش باشد، این کمال است زیرا یک دارایی است و هرگاه کسی دارای چیزی بود یعنی یک کمالی دارد. اما همین داشتن استاد برای خدا نقص است پس آنگاه که یک صفت کمالی از خدا گرفته میشود، به آن میگویند تقدیس.
ادامه نوشته »عرفان مقربین سیر و سلوک را در بستر یقین میداند.۱۴۰۱/۰۳/۱۰
در سخنرانی این متن؛ مراتب یقین و رسیدن به یقین اولیه بهطور مختصر بیان شده است. هر مکتبی، برای رشد انسانها روی یک موضوعی کار میکنند؛ یکی روی تقوا، یک روی اخلاص، یکی روی عبادت و... عرفان روی یقین کار میکند، چون یقین اگر زیاد شود همه آنها همراهش میآید. همۀ آنها همراهش میآید. یقین اگر زیاد شود اخلاص میآید. یقین اگر زیاد شود عمل صالح میآید. یقین اگر زیاد شود ایمان میآید. یقین اگر زیاد شود تقوا میآید. این یقین خصلت مهمی است که ما در روایت داریم که میفرمایند: اول اسلام و بعد از اسلام، ایمان است و خداوند هیچچیز در بین بنی آدم کمتر از یقین پخش نکرده است. اگر یقین انسان زیاد شود؛ رشد روحی انسان به سرعت بالا میرود و انسانی که روحش رشد کرده است و حقیقتش متجلی شده است، این انسان به سنخیت با انسان کامل یا همان ولیالله اعظم سلامالله علیه، میرسد و مهمترین خصلتی که در این انسان ایجاد میشود، یقین است.
ادامه نوشته »