قسمت اول
قبل از ورود به مبحث علم، برای هر جوینده ای که می خواهد در مسیر صحیح و صراط مستقیم حرکت کند و بر هر کسی که خود را شیعه و رهرو امامان معصوم (علیهم السلام) می داند لازم است که این موضوع را از منظر آنها بررسی کند. این مطلب نه فقط باید برای شیعیان دارای اهمیت باشد بلکه شامل همه مسلمانان نیز می شود. چرا که پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در واپسین لحظات عمر شریف خود پیروانشان را به تمسک به ثقلین، قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، دو گوهر گرانبها فراخواندند و فرمودند تا زمانی که به این دو چنگ زنید، به گمراهی نمی افتید.
اهمیت آنچه که ما به عنوان علم اخذ می کنیم در حدیثی از امام هفتم (علیه السلام) مشهود است:
عَنْزَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُهُ. (کافی، ج۱، کتاب فضل علم، باب نوادر- متفرقات، ص۴۹، ح۸)
زید شحام از امام باقر (علیه السلام) درباره گفتار خداى عزوجل (آیه۲۴، سوره۸۰) باید انسان به خوراک خویش نظر داشته باشد، پرسید: معنى خوراک چیست؟
فرمود: علمى را که فرا می گیرد نظر کند از که فرا می گیرد. (زیرا علم غذاى روح است و خوبش موجب صحت و بدش باعث مرض روح می گردد).
بنابراین و با توجه به سفارشات زیادی که در دین ما بر فراگیری علم و دانش آمده، بر ما لازم است که بدانیم منظور از این علم که این همه به فراگیری آن سفارش شده چیست؟ آیا هر آنچه که امروز به نام علم و دانش، از کانال های مختلف و حتی و مدارس و دانشگاه ها به خورد ما داده می شود علم است؟ آیا ما اجازه داریم که وقت گرانبهای خود را برای یادگیری هر مطلبی (به نام علم) صرف کنیم؟ آیا اصولاً یادگیری همه این موارد دردی از زندگی ما دوا می کند؟ و در سعادت دنیوی و اخروی ما اثری دارد یا نه؟
آیا ما اجازه داریم علم خود را از هر کسی اخذ کنیم؟ آیا دین ما تمام نیازهای ما را در این زمینه رفع می کند یا نیاز به منابع دیگری هم داریم؟ در این راه اگر در چه مسیری حرکت کنیم زودتر به مقصد می رسیم بدون اینکه به گمراهی بیفتیم؟
پاسخ به این سؤالات و مواردی دیگری از این قبیل سرآغاز بحث ماست و ان شاء الله با یافتن پاسخ آنها وارد بحث علم و دین خواهیم شد.
معانی مختلف کلمه علم:
کلمه «علم» در معانى مختلفى به کار می رود:
- به معنى قطع و یقین مانند:
« ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ» یعنى: به آن یقین ندارند تنها گمان می کنند.
- به معنى مطلق دانستن در برابر جهل و نادانى مانند:
«هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» یعنی: مگر دانندگان با نادانان برابرند؟
برای مثال در حدیث سپاهیان عقل و جهل امام صادق (علیه السلام) ، علم را از سپاهیان عقل و ضد آن را جهل، معرفی می کنند.
وَ الْعِلْمُ وَ ضِدَّهُ الْجَهْلَ (کافی، ج۱، کتاب عقل و جهل، ص۲۰، ح۱۴)
دانش و فهم و ضد آن نادانى
۳- به معنى دانستن قواعد و کلیاتى که بر مصادیق و جزئیاتش تطبیق کند چنان که گویند: علم فقه، اصول و… .
کلمه «علم» در بیشتر احادیثی که بررسی می کنیم به معنى دوم و سوم مناسب است.
ادامه دارد…
منابع:
- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط – الإسلامیه)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیه – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- کلینى، محمد بن یعقوب – مصطفوى، سید جواد، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ۴جلد، کتاب فروشى علمیه اسلامیه – تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۹ ش.
(به نقل از نرم افزار جامع الحدیث۳٫۵ محصول مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور)