چرا فلسفه ؟ «حیرت» نقطه تحول انسان است؛ وقتی خود را میشناسد و به نقص و محدودیت خویش پی می برد، از خود میپرسد « از کجا آمده ام ،و بدنبال چه هستم ؟». چنین پنداری از «هستی » و جهانی که کرانههای آن به سادگی برای انسان پیدا نیست، عطش شناخت «منشا و چیستی وجود» را در او برمیانگیزد. فرونشاندن این میل مفرط که جان انسانهای بیدار را قرنها، تشنه «فهم حقیقت» نموده، به یاری دانشی میسر است که خردمندانه به سیر در هستی و وجود انسان میپردازد. این دانش «فلسفه» است. از این رو کانون علم و دین با برپایی «کارگروه تخصصی فلسفه» بر آن است که بستر لازم برای رشد فکری و مواجهه صحیح با مقوله «وجود و ضرورت اتصال به وجود لایتناهی» را برای اعضا این راه فراهم سازد.
ادامه نوشته »عقل از مشکات الهی نور میگیرد ﴿یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ﴾
اتصال عقل جزئی به عقل کل، شرط نجات انسان است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: خداوند عزوجل عقل را آفرید یعنی بدون واسطه آن را خلق فرمود. بنابراین تنها عقل آفریده بدون واسطه خداوند است و بقیه ممکنات توسط عقل آفریده شدهاند. نخستین آفریده از روحانیان استزیرا روحانیان جواهری نورانی هستند که تعلق به اجسام ندارد و لذا تمامی انوار عقلی دارای یک حقیقت اند و تفاوتی بین آنها در ماهیت و عوارض آنها نیست بلکه تفاوت به جهت شدت و ضعف و کمال و نقص در اصل نور و وجود آنهاست. از آنجاییکه جانب راست جانب قوی تر است و جانب قوی تر در ترتیب موجودات آن مرتبه ایست که پس از مرتبه حق است پس هر موجودی در زنجیره اسباب، ذاتی نزدیک به خداست بنابراین او نسبت به موجود بعدی خود طرف راست می باشد، چون قوی تر و برتر است. مراد از عرش که تکیه گاه رحمان است همانند جوهری متوسط بین عالم عقل ثابت محض (خالص) و بین عالم تغیّر و تجدد میباشد؛ خواه این متغیرات نفوس باشند و یا اجسام، خداوند عقل را از نور ذات خود که آن نور عین ذات آفریده است، زیرا روحانیان تمامی از نور ذات او خلق شده اند..
ادامه نوشته »عرفان یعنی قبول دوئالیسم عقل کلی و عقل جزئی / دکتر سید حسین نصر
امروزه یکی از تأسفبارترین گرایشهای غالب در بعضی از مناطق خاص جهان اسلام، اقتباس بعضی مکاتب و اندیشههای احیاناً مُد شده در غرب، و چسباندن پسوند «اسلامی» به آنهاست. چنین است که ما شاهد اصلاحاتی همچون «دموکراسی اسلامی»، «سوسیالیسم اسلامی» یا «راسیونالیسم اسلامی» و غیره هستیم. این گرایشها سعی میکنند با مدرن نشان دادن و به روز کردن اسلام، آن را قابل پذیرش سازند و بدین طریق با تقلیل و فروکاستن اسلام از یک مجموعهی تام اصول و مبانی و از یک جهانبینی کامل، به صفتی که اسمی را توصیف میکند، آن را تحریف میکنند. به طوری که این کاربرد معنا و مفادی کاملاً متفاوت با آنچه در چارچوب فکری تمدن غربی زایندهی این اصطلاحات از آنها اراده میشود، پیدا میکند.
ادامه نوشته »هستی شناسی
هستی شناسی هستی شناسی دربرگیرنده اعتقادات ما در مورد ماهیت جهان و ارتباط آن با کنشگران است. هستی شناسی مطالعه فلسفی طبیعت هستی، شدن ،وجود یا حقیقت است و مسائل مربوط به وجود، حدود وجود ،نشانه های وجود ،اقسام وجود را مطرح میکند که در واقع اصل موضوع هستی شناسی …
ادامه نوشته »روانشناسی و ارتباط ریشهای با فلسفه
روانشناسی و ارتباط ریشهای با فلسفه واژگان کلیدی روانشناسان، روان، روانشناسی، فلسفه، فیزیولوژی، علم، تأثیر، ذهن مقدمه در روزگاری نهچندان دور که مطالعه سرشت انسان تنها در قلمرو فلسفه ممکن بود، روانشناسی نیز مانند بسیاری از رشتههای علمی دیگر، از اعضای خانواده فلسفه به حساب میآمد، اما از قرن ۱۷ …
ادامه نوشته »