زیر نظر اولیای الهی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین سیما بقیه الله فی السموات و الارضین
ما وقتی در صراط مستقیم قرار می گیریم یک اتفاق های عجیبی می افتد، یک اتفاق بی میافتد، یک اتفاق بزرگ میافتد، یک معجزه ای رخ میدهد خب صراط مستقیم راهی است که بهترین راه است و تنها راهی که بهترین راه است شما هر تصوری در مورد یک راه خوب و یک راه ایده آل در نظر بگیرید اگر با مطالعه و تحقیق باشد و صحیح باشد آن صفت در مورد صراط مستقیم صدق می کند و صراط مستقیم بهترین راه است. خب خصوصیات متعددی دارد این صراط مستقیم از جمله اینکه شما وقتی در صراط مستقیم هستید هر چه پیش میروید لحظات و دقایق و ساعت ها و روزها و ایام عمر شما پربرکت تر می شود لذا از خدا می خواهیم خدایا اهدنا الصراط مستقیم، صراط الذین انعمت علیهم آنهایی که یک نعمت خاصی به آنها تعلق گرفته است. این نعمت هم یک نعمت خاص است، نعمت معمولی نیست یک نعمت استثنایی است.
خب از جمله مهمترین و یکی از صفات خوب صراط مستقیم این است که شما وقتی در صراط مستقیم قرار می گیرید تمام لحظاتتان تحت تأثیر جریان فیض و عنایت الهی است حتی موقعی که خواب هستید، حتی موقعی که خواب هستید، حتی موقعی که بیکار هستید و بالاتر حتی موقعی که دارید لذت های مادی می برید در صراط مستقیم اینطوری است در تمام این لحظات تحت عنایت و توجه خاص خداوند و فیض الهی قرار می گیرید به خاطر وجود رابطی که بین شما و خدا است که آن ولی الهی است به خاطر آن وجود مقدس، فیضی که او دارد دائماً دریافت میکند به شما هم میرسد. حالا شما اگر شما خواب باشید، یا بیکار باشید یا اگر یک کار ساده هم انجام می دهید تحت توجه هستید. این خصوصیات صراط مستقیم است اما اگر در صراط مستقیم نباشید حتی اگر بهترین اعمال ظاهری دنیا را انجام بدهید معلوم نیست که شما موفق باشید اگر در صراط مستقیم یعنی اگر زیر نظر ولی ای از اولیای خداوند نباشید اگر در جریان فیض الهی نباشید در آن موقع معلوم نیست حالمان خوب باشد یا حالمان بد باشد، حتی اگر کارهای بسیار خیر ظاهری انجام دهیم بیمارستان می سازی برای فقرا، مسجد می سازی، مدرسه میسازی، کمک می کنی، پول میدهی، خرج میکنی، انفاق می کنی، عبادت می کنی ولی وقتی در صراط مستقیم نباشید اینها هیچ کدام نمی تواند نجات بخش باشد ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که مگه اینها صراط مستقیم نیست؟ چرا اینها همه صراط مستقیم است به شرط اینکه وصل باشید در سلسله اولیا به ولی ای از اولیای خدا وصل باشید در غیر اینصورت نه، هر کاری بکنید اگر زیر نظر و تحت ولایت ولی ای از اولیای خدا نباشید و در سلسله نباشید و این جریان فیض به شما نرسد همه آن کارها ممکن است ابتر واقع شود و ما داشتیم در تاریخ، در زندگی بسیاری از افراد که این تجربه را کردهاند خب زمان طاغوت مردم می رفتند زیارت امام رضا نذر میکردند، پول می ریختند آنجا، انفاق میکردند ولی چون زیر نظر ولی ای از اولیای خدا نبود این پولها بلافاصله می رفت برای اسرائیل، می رفت برای عیاشی و گناه کسانی که درباری هایی که می رفتند خارج از کشور و عیاشی میکردند با همین پول هایی که ماها و مردم به نیت امام رضا میریختند آنجا، به نیت شاه عبدالعظیم می ریختند، به نیت شاهچراغ می ریختند این امامزادهها همه پول هایشان می رفت در اوقاف زمان شاه و از آنجا هم خرج میشد برای فساد و برای گناه و بعضی مواقع برای اسرائیلی که مسلمانان را میکشت اینهایی که دارم خدمت شما عرض میکنم ثابت شده است خیال نکنید که حالا روی لجبازی با دولت منحوس سابق دارم این حرف را میزنم نه اینها واقعاً بود، این اتفاق می افتاد خیلی هم مخارج همینطور می رفت… نیت ها هم خب خوب بود نیت ها هم این بود که…
داعشی ها نیتشان خوب است ولی چون زیر نظر ولی ای از اولیاءالله نیستند جنایت میکنند، آدم میکشند و خیال میکنند کارشان خوب است.
. تمام اینها را ولایت الهی درست می کند، ارتباط با اولیای خدا با اولیای حقیقی خداوند است که ارزش می دهد
ما در صراط مستقیم که قرار میگیریم یعنی تحت نظارت و تحت عوامل ولی ای از اولیای خدا و در واقع در تحت نظارت ولایت الهی داریم کار میکنیم و این ارزش پیدا میکند هر کاری می کنیم بی نهایت ازش پیدا می کند و فیض و یعنی آنجا است که قلب انسان اگر پاک باشد، اگر نیت خوب باشد ارزش دارد و الا صِرف اینکه نیت خوب باشد کافی نیست. انسانهایی با نیتهای خوب وارد میشوند ولی بعد مرتکب جنایت می شوند بهترین نمونه همین ناآگاهان و غافلان داعشی هستند خب کسی که به خودش بمب می بندد و می رود و خودش را منفجر می کند این معلوم است یک هدف بزرگتر از هدف مادی دارد او خیال میکند دارد می رود در راه خدا ولی این خیال است. این خیال را همه کسانی که وصل به ولایت نیستند دارند همه در خیال هستند همه به قول کتاب های ولایی در مایا هستند! « بر خیالی صلحشان و جنگشان، وز خیالی فخرشان و ننگشان» در عالم خیال خودشان را آدمهای خوب میبینند، در عالم خیال صلح میکنند، در عالم خیال جنگ می کنند ولی همه خیال است دنیا محل سلطه و حکومت شیطان است و در این دنیایی که محل سلطه شیطان است جز با وصل شدن به ولیّ خدا و اولیای او ما نمیتوانیم راه نجات را پیدا کنیم این تنها راه صراط مستقیم همین است خیلی کسانی بوده اند در زمان ائمه حتی وصل بوده اند ولی وصل بودنشان بر اساس خدمت و اطاعت مخلصانه نبوده است بر اساس کسب چیزی به غیر از ولایت بود.
یک شخصی به نام احمد بن هلال که در علم رجال معروف است نوشته پنجاه و چهار بار سفر حج رفته است و بیست بار آن را پیاده رفت خب ببینید چقدر باید عاشق باشد پیاده ۲۰ بار سفر حج برود این یک عشق می خواهد دیگر شما وقتی که می رویم کربلا اربعین پیاده روی می کنید می فهمید که چقدر سخت است وکسی که یک عشق دارد، عشق به چی دارد؟ عشق به مقام دارد، عشق به مقامات معنوی دارد، عشق دارد به مقامات بالا برسد اما همین شخص مورد لعن امام زمان قرار گرفت چرا؟ چون از ولایت برید، از ولایت برید وقتی از ولایت برید وقتی امام فرمود که محمد بن عثمان نایب من هست این قبول نکرد گفت من این همه… من باید باشم من او را قبول ندارم حرف ولی خدا را قبول نکرد بُرید و مورد لعن امام زمان قرار گرفت و تمام آن حج را، تمام آن نماز را و تمام آن روزه و اینها حبطت اعمالهم حبط شد اعمال از بین رفت پس ببینید ما کوششمان باید این باشد که کوشش کنیم در خدمت به ولایت الهی باشیم با اولیای الهی باشیم و زیر نظر آنها خدمت کنیم این را بایدکوشش کنیم همه باید کوشش کنیم، بگردیم ولی ای از اولیای خدا را پیدا کنید و زیر نظر او کار کنیم و این ولی وصل باشد، وصل باشد به امام زمان علیه السلام این کوشش انسان را به یک نتیجه برساند اعمال انسان در این صورت است که ارزش پیدا میکند خواب باشید هم شما فیض می برید، خواب هم باشید مورد توجه و عنایت الهی قرار میگیرید این امر، امر بسیار مهمی است، این از خصوصیات صراط مستقیم است که ما انشاءالله روی این مسئله باید توجه کافی داشته باشیم و یکی از مسائلی که در اینجا روی آن بحث میشود همین مسئله است. انواع و اقسام حقایق در این زمینه است که یکی این بود که خدمت شما عرض کردم خب، چند نکته در مورد سوالات جلسه قبل دادهاند البته برادران و خواهران عزیزم این مثال هایی که بعضی از دوستان نوشته اند اینها خب بعضی از سوالات قابل ذکر اینجا بالای منبر نیست یعنی همگانی نیست من سوالاتی را سعی می کنم جواب بدهم که به درد همه بخورد. بنابراین شما سوالاتتان را از همین اساتیدی که سرگروههایی که هستند از آنها بپرسید، آنها انشاءالله برای شما توضیح می دهند و اگر باز یک موقعی برای شما قانع کننده نبود بفرمایید من خدمت شما عرض می کنم راجع به جلسه قبل چند سوال مطرح شده که آنها را جواب می دهم یکی اینکه ما گفتهایم که برای سیر و سلوک حتماً باید انسان با اولیای خدا با افرادی که در این مسیر هستند در این راه هستند ارتباط داشته باشد با اهل دنیا ارتباط را کم کنید با اهل معصیت و اهل دنیا ارتباط را کم کنید بعد اینجا سوالی پیش آمد البته ما در صحبتمان تذکر دادیم و عرض کردیم که صله رحم باید رعایت شود قطع رحم نباید شود، یعنی اگر برادری دارید، اگر فامیلی دارید که این برادر یا این فامیل و این نزدیک و این کسی که از ارحام ما است این شخص، شخصی است که عرض میشود اهل دنیا است، اهل معصیت است و هم نشینی با او و هم صحبتی با او روی ما اثر می گذارد که قطعاً هم اثر می گذارد، صد در صد اثر می گذارد « تو را از برگ گل هر چند دامن پاک تر باشد، با ناکسان هم دم که صحبت را اثر باشد» هر چه باشد اثر می گذارد رفت و آمدها اثر می گذارد عرض کردم جلسه قبل، عرض کردم اگر یک انسانی گناهکار در مورد شما فکر کند روی زندگی شما اثر می گذارد و حتی ممکن است فکرش هم بد نباشد اما یک انسان شیطانی برای شما بسوزد و بگوید این بنده خدا پول احتیاج دارد کاش من پول داشتم به او وام می دادم این نیت خیر است دیگه ولی شخص اگر گناهکار و اگر خبیث باشد این زندگی شما را بیشتر دچار گره می کند دچار مشکل میکند اینها مباحث ریز روح شناسی است که ثابت شده است و برعکس اگر کسی اهل خدا باشد، اهل دین باشد یک فکر معمولی در مورد شما بکند باعث می شود که زندگی شما اثر خوب داشته باشد. لذا پیر ما می فرمود که کاش دزدها بیایند از ما دزدی کنند چون اگر از ما دوستی کنند ما برای هدایتشان دعا می کنیم و ما زود راضی می شویم، ما زود حلال می کنیم کاش بیایند از ما دزدی کنند. یعنی اگر شما بخواهید دزدی هم کنید با آدمهای خوب ارتباط داشته باش خب البته آدم وجدانش قبول نمیکند که از آدم خوب دزدی کند می گوید نمی کنم، اما این خودش خوب است دیگه همین باعث می شود که انسان ترک کند. ولی آنقدر صحبت اثر دارد، آنقدر فکر دیگران در زندگی ما اثر دارد که افراد خوب حتی اگر ما آنها را اذیت کنیم و با آنها ارتباط داشته باشیم آن نگاهشان به ما فکرشان به ما در زندگی ما اثر می گذارد خیلی مهم است این خیلی مسئله مهمی است. خب ما این را عرض کردیم بعد سوال پیش آمد صله رحم با وجود اینکه توضیح داده بودیم باز هم سوال کردند ببیند عزیزان من صله رحم این نیست که ما هر روز برویم خانه برادر، خانه خواهر، خانه عمه، خانه خاله، خانه دایی بعد مثلاً یک ناهار بیافتیم، یک صبحانه بیافتیم، یک شام بیافتیم یا چند روز آنجا بمانیم و بعد اسمش را بگذاریم صله رحم ایجاد زحمت کنیم و آنها را به دردسر بیاندازیم اینکه صله رحم نیست که صله رحم که گفتند یعنی این که شما باید با ارحام خودتان طوری ارتباط داشته باشید که اگر آنها نیازی به کمک داشتند اول شما مطلع شوید و شما اقدام کنید برای رفع نیاز و مشکلات آنها خب این چطوری ایجاد می شود این با یک تلفن زدن با یک احوالپرسی کردن با دورادور حالش را پرسیدند میشود صله رحم خب یک کسی است که هفته ای یک مرتبه، ماهی یک مرتبه می آید خانه شما و حسابی هم میخورد و میرود اگر شما یک مشکلی داشته باشید هیچ کمکی به شما نمی کند خب این اسمش صله رحم نیست که، آن قطع رحم است اما نه یک فامیلی دارید که شاید نیاید منزلتان نیاید و هیچ وقت هم نیاید حتی یه چایی بخورد مثلاً اما آنقدر با شما ارتباط دارد که اگر خدایی نکرده دچار بیماری شدید، دچار مشکل شدید رویتان میشود که بگویید کمک کند و او کمک میکند و اگر او بفهمد خوب کمک میکند او دارد صله رحم انجام می دهد. پس معنای صله رحم را ما باید بدانیم که معنایش این است. یعنی طوری باید ارتباط داشته باشیم که اگر احتیاج به کمک داشت ما مقدم باشیم در برآوردن حاجت او خب این با سیر و سلوک منافاتی ندارد اگر یک فامیلی ما داریم اهل دنیا است، اهل گناه است، اهل معصیت است و ما نمی خواهیم به خاطر سیر و سلوک خودمان تحت تاثیر رفتارهای سوء او قرار بگیریم با او قطع رابطه میکنیم. اما چی؟ اما از حالش باخبر هستیم، یک نوعی ارتباط داریم و اگر مشکلی داشته باشد برای رفع مشکلش کمک می کنیم این میشود صله رحم و صله رحم. پس صله رحم با سیر و سلوک منافاتی ندارد این را بیشتر فکر کنید یک مقدار در جریان قرار بگیرید خودتان متوجه خواهید شد که مسئله خاصی نیست.
در مورد حالا چند سوال است عرض کردم که شما سوالات دیگر را چون شخصی است از دوستان بپرسید به شما جواب میدهند. در مورد یک سوالی هم پرسیده بودند؛ اولیای الهی که خودشان دائماً خدا را یاد می کنند و او را دعوت میکنند پس چرا به ابتلائات و امتحانات سخت دچار شده اند؟ ما یادمان نرود این دنیا، دنیای امتحان است این دنیا محل امتحان است و این دنیا آنقدر زود گذر است، آنقدر پست است، آنقدر کوچک است، آنقدر مرحله پایینی است که خدا می فرماید که اگر بعضی از افراد ساده، بعضی از افراد ضعیف الایمان گمراه نمی شدند این دنیای پست و این دنیای زودگذر و این دنیای کوچک را من کاری میکردم که اهل دنیا و کفار در بهترین زندگی ها باشند، حتی نردبانشان را از طلا می کردم، سقف خانه هایشان را از طلا می کردم،
اینقدر به اینها می رسیدم که اصلاً این جا کِیف کنند کفار، چون اصلا اینجا لذت ها و خوبی ها و خوشیهای اینجا ارزشی ندارد. چرا خداوند این کار را نکرد؟ میفرماید به خاطر اینکه بعضی از افراد ضعیف الایمان میگویند خب پس ما هم برویم طرف دنیا دیگر، برای اینکه اینطوری نشود من به این اهل دنیا نمی رسم و الّا دنیا ارزشی ندارد این دنیا محل امتحان و محل ابتلاء است
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
هر کس را خدا دوست دارد در این دنیا او را بیشتر امتحانش می کند او را بیشتر با سختیها، این البته باید توجه داشته باشید من خیلی خلاصه می گویم که برای همیشه این مسئله حل بشود برای شما، بلاهایی که سر انسان می آید مصیبت هایی که سر انسان می آید همه از ناحیه خود ما است، از ناحیه خداوند نیست از ناحیه خود ما است البته دستِ اراده خداوند باذن الله است. این طور نگوییم که نه بلاها دست ما نیست نه، این صحبتی که چند وقت پیش کرده بودند بعضی از علما که گناه در زندگی و در مادیات انسان موثر است یکی عده از این همج الرعاها یک عده از این حیوانات ظاهراً انسان این را به مسخره گرفته بودند! باید بدانند که این آیه قرآن است قرآن است که میفرماید که اگر مردم ایمان بیاورند برکات زمین و آسمان را به روی آنها باز می کنیم و این خداوند است که در قرآن میفرماید که اگر گناه کنید زندگی مادی شما دچار مضیقه می شود بعد شیاطین شیطان صفت ها همین حیوانات که عرض کردم، همج الرعا، نمیفهمند، آقایان را مسخره کرده بودند. یکی مسخره تر از همه آنها گفته بود که خب حالا اینها را باید باز کنیم دیگر، باید اینها را توضیح بدهیم دیگر، یک کسی، یک کسی یک آدم عادی مثلاً به فکر خودش رسیده بود گفته بود در یک مجلسی گفته بود که علت مثلاً فرض بفرمایید مشکلات بی حجابی زن ها است، این روی چه حساب این را گفته؟ روی همین حرف درست که گناه باعث چی می شود؟ گناه باعث ایجاد مشکلات مادی در زندگی می شود حالا او پیش خودش فکر کرده بود مثلاً یکی از گناه ها بی حجابی است یکی از بلاها هم این گرانی و مثلاً اینها است، پیش خودش اینطوری فکر کرده، تشخیص حالا یک کم سخت است که یک آدم عادی یک آدم معمولی گفته بود مثلاً حالا گفته بوده شاید یا محکم گفته بوده گفته علت بی حجابی.
آقا این را مسخره کردند آیات قرآن را مسخره کردند همین حیوانات که عرض می کنم همج الرعا و اینها مسخره کردن آیه قرآن است حالا او اشتباه گفته بعد آمده گفته آقا پس چرا زمان شاه بی حجابی بود این همه برف میآمد؟ یا مثلاً در اروپا که لخت می گردند چرا برف و باران میآید؟ اینها نفهمی قضیه است، این سطحی نگری است اینها کم ذهنی و کند ذهنی است، اینکه خدا میفرماید که اگر مردم ایمان بیاورند برکات به روی آنها باز میشود یا اینکه گناه ها منشاء بعضی از عذابها است این قرآن است، تو داری قرآن را مسخره میکنی. اگر حالا نفهمیدی اگر ما نفهمیدیم چه گناهی باعث چه عذابی میشود این دلیل نمیشود آیه قرآن را مسخره کنی و یک چند تا مواردی را بیاوریم که حتماً، مگر ما باید بفهمیم کدام گناه باعث کدام عذاب می شود؟ مگر ما باید بفهمیم که بیحجابی حتماً باعث مثلاً نیامدن باران می شود؟ بعد بیاییم نگاه کنیم بگوییم آنجا چون بیحجابی است پس باران می آید پس این حرف غلط است؟ نه، ما نمیفهمیم چه گناهی باعث چه عذابی میشود اینها قوانین عالم ماوراء است، عذاب است دیگر، عذاب است دیگ. چه کسی میگوید عذاب نمی شوند؟ این طوفانی که الان آمده خودشان هم دارند اقرار میکنند با تمام امکاناتی که داشتند برای پیش بینی آب و هوا و اینها نفهمیدند! خودشان اعلام کردند بزرگترین طوفان تاریخ آمریکا بوده، خب عذاب شاخ و دم ندارد، مگر ما باید بفهمیم؟ ما نمیفهمیم! همین کرونا فکر میکنید عذاب نبود؟ این همجنس بازی ها این فساد این زناها این فحشایی که در اروپا بود آیا این کرونا باعث نشد که تمام اینها به هم ریخته بشود؟ یک بُعدش هم عذاب است حالا ممکن است دست ساز هم باشد ممکنه هم نباشد ممکنه عذاب الهی باشد مگر ما میتوانیم بفهمیم؟ مگر عاد و ثمودی که بر سر آنها عذاب آمد ما فهمیدیم؟ خود خدا فرمود اینها عذاب الهی بود.
بنابراین عذاب آن نیست که من و شما بفهمیم ما یک چیز را قاعده کلی میدانیم هر وقت بلایی سر انسان بیاید از ناحیه خود انسان است البته دست خداوند هم در کار است باذن الله است یعنی اگر خدا بخواهد جلوی آن را میتواند بگیرد ولی قانون عالم آفرینش این است که عذابها منشاش و زمینهسازش خود ما هستیم. حالا به چه صورت؟ گناه می کنیم سرما بلا می آید ما هم متوجه نمیشویم الان گناه میکنند بیست سال دیگر عذاب بر آنان نازل می شود چرا؟ بخاطر اینکه عالم ماوراء عالم بالا حساب و کتاب های خیلی پیچیده ایی دارد ما نمیفهمیم کدام گناه زودتر نتیجه بد می دهد کدام گناه دیرتر نتیجه می دهد. آنهایی که اهل دل هستند اهل عرفان هستند اهل شناخت عوالم بالا هستند آنها بهتر می دانند. دقت کردید؟
در همین داستان خضر و موسی میگوید این دو تا بچه پدرشان انسان خوبی بود در روایت هست که پدرشان برای چهل نسل قبل یا هفت نسل قبل بوده هفت نسل بعد ظاهر شده یعنی قابل فهم نیست. موسای صَبّار باید صبور باشد تا اینها را بفهمد ولی اجمالاً خداوند میفرماید که اینطوری است قضیه.
پس بنابراین یکی از عوامل بلا و مصیبت های ما یکی از عوامل مصیبتهای ما گناه ها هستند، گناه های خود ما هست. این یکی اش، اما همیشه اینطور نیست که معلوم باشد بعضی ها را خداوند میفرماید که به آنها فرصت میدهیم حتی به آنها امکانات می دهیم حتی به آنها میگذاریم آنقدر خوش بگذراند که دیگر حسابی غرق بشوند. چرا بعضی ها آنطوری بعضی ها اینطوری؟ البته حساب و کتاب دارد بی حساب نیست ولی لزومی ندارد من بفهمم و ما بفهمیم، ماهایی که اسیر این عالم طبیعت هستیم همه اینها را بفهمیم البته اهل معنا می فهمند کِی و چرا. یکی اش این است که گناهان است، یکی اش برای این است که ما، آن هم باز خودمان هستیم، ما از خداوند اگر مقامهای بالا بخواهیم بهشت را به بها بدهند، به بهانه ندهند!
اگر ما از خداوند مقامهای بالا بخواهیم باید آماده باشیم برای ابتلاعات برای مشکلات. می خواهی قهرمان دو بشوی جام جهانی را بگیری باید یک سال روزی پنج ساعت شش ساعت بدوی تمرین کنی باید رژیم غذایی بگیری هر چیزی را نخوری. میخواهی قهرمان بشوی جام مثلاً کشتی را ببری باید وزنت را مواظب باشی هر روز باید بروید ۳-۲ ساعت عرق بریزی کشتی بگیری زحمت بکشی هر چیزی را نخوری، اینها این تمرینها را باید بکنی این تمرین ها برای این است که اگر جام جهانی می خواهی باید کار کنی هر رشته ورزشی بخواهی. عربها به ورزش می گویند الریاضه، ریاضه همین چیزی است که ریاضت یعنی سختی کشیدن، ریاضت یعنی سختی کشیدن. مقام می خواهی باید سختی بکشی، میخواهی به مقامی برسی که تمام شهدا به تو غبطه بخورند باید بشوی ابوالفضل العباس، باید کار ابوالفضلی بکنی در کربلا باید آن کارهای عجیب را بکنی دنیا مات بماند بعد شهدا به حالت غبطه بخورند. همین است دیگر این قانون عالم آفرینش است.
امام حسین(ع) حالا ما یک جا گفتیم این را اگر خاموش کنید مثلاً شاید من بهتر بتوانم بعضی حرف هایم را بزنم چون همین حیوانات سوء استفاده میکنند این طرف کلام را می زنند، این طرف کلام را می زنند آدم را متهم می کنند. بله به یک معنا باعث اتفاق کربلا خود امام حسین بود به چه معنا؟ به معنای اینکه از خدا مقام خواست. وقتی مقام خواست شرایط باید فراهم شود امتحان پس بدهد به این معنا اما به یک معنایش یزید بود به یک معنا شیطان بود آن معنای منفی اش است که خود اینها باید جواب بدهند شیطان و شیاطین و اولیاء شیطان باید جواب بدهند باعثش آنها بودند. این قسمت که مقام خواست و ابتلاء خواست خود امام حسین(ع) بود. هر کس مقام بخواهد باید چکار کند؟ باید تمرین کند باید ریاضت بکشد باید ابتلاء، بنابراین اگر شما گفتی که من میخواهم به مقامات بالا برسم آماده باش و بدان که زندگی جنگ است جانا، بهر جنگ آماده شو!
وقتی می خواهی به مقامهای بالا برسی آمادهباش منتظر باش که امتحان ها بیاید ابتلاء ها بیاید مصیبتها بیاید و تو در این مصیبتها خدا را فراموش نکنی تا به مقامهای بالا برسی. همین نیست که من بگویم من میخواهم به مقامات بالا برسم! خوب چکار کنم مثلاً مدام نماز بخوانم یا مثلا فرض بفرمایید که کارهای خیر و صالح کنم؟ نه آماده باید باشیم مومن باید مثل کالجبلِ الرّاسخ باشد باید آماده باشد برای هر مصیبتی مومن باید آماده باشد که به او بگویند تو سرطان گرفتی یک هفته دیگر می میری بگوید الحمدالله چه زودتر به لقاء خدای خودم میرسم، چه زودتر به لقاء خدای خودم میرسم!
مومن آیت الله بهاءالدینی بود با آن مقام با آن عظمت با آن کراماتی که داشت این دو سال آخر عمرش دچار یک بیماری بسیار سختی شد، هر وقت رفتند ملاقاتش خوشحال بود می گفت خداوند دارد مرا پاک می کند. آقا شما که گناه نکردید، آنهایی که شما را میشناسند از دوران جوانی بعضیها میگویند شما حتی مکروه هم مرتکب نشدید، شما مگر گناه کردید؟ فرمود که یا دارم پاک می شوم یا خداوند برای من مقاماتی در نظر گرفته، این سختیهای آنجاست!
مومن اینطوری دنیا را نگاه می کند لذا مومن آماده است هیچ هیچ هیچ مصیبتی نمی تواند مومن را غمگین کند هیچ مصیبتی نمی تواند مومن را از پای دربیاورد، میشود
کالجبلِ الرّاسخ میشود مَا رایتُ الّا جمیلا میشود ابا عبدالله الحسین که میگویند هر لحظه می گذرد مصیبت ها هرچه بیشتر میشود این عوض اینکه از پا بیفتد شاداب تر است سر حال تر است، مدام دارد مصیبت می آید هی دارد تشنگی پشت سر تشنگی می آید هی دارد یکی یکی عزیزانش را از دست میدهد، یک آدم معمولی یک عزیزش را از دست میدهد کمرش را میگیرد میافتد، اباعبدالله هم آنجا گفت الآن انکسَرَ ظَهری الان پشتم شکست اما مردم دیدند که بلند شد جنگید مبارزه کرد! همه گفتند که ما دیدیم که هر چه می گذرد امام حسین رنگش قرمزتر می شود شاداب تر می شود و در آن لحظات آخر اِلهی رِضاً بِرضای می گوید این، مومن اینطوری است، مومن اینطوری است چون وَراء این ماده عالم ماده آنطرف را می بیند آن بهشت را می بیند آن سرور را میبیند آن شعف را می بیند آن لذت را می بیند آن ارزشها را میبیند و شاد می شود انرژی میگیرد لذت میبرد. پس بنابراین ابتلائات در این دنیا برای مومنین ظاهرش ابتلاء است خود قرآن میفرماید “بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ سوره حدید آیه۱۳” مومن به جایی میرسد که آن طرف را میبیند، مایی که اهل دنیا هستیم میگویم اِع، خوب این اگر مومن شد پس این چه خدایی است و این حیواناتی که عرض کردم این همج الرعاها که امروز برای بی دینی دارند زحمت میکشند مردم را به کفر بکشانند تبلیغات سوء میکنند همینطور، همینطوری اینها را به مسخره می گیرند اینها را آیات قرآن را به مسخره می گیرند، اینها را آیات قرآن را به مسخره می گیرند، گناه ها در زندگی اثر دارد اعمال خوب در برکات اثر دارد.
پیر ما می فرمود که هر وقت کسی مومن بشود اولین آثارش این است که وضع مادی اش شروع میکند به خوب شدن! این را خب لازم نیست که دیگران ببینند دیگران متوجه بشوند خود شخص متوجه میشود خود شخص متوجه میشود اولین اثر دینداری اقتصاد خوب است اگر می بینید اقتصاد ما خوب نیست بدانید که دینداری ما نقص دارد حالا شما میگویید چجوری؟ حالا آن قسمت معنوی اش را نمی گویم از نظر مادی اش انسان مومن انسان متدین انسان کاری است انسان جهادگر است انسان تلاشگر است انسان برنامه دار است انسانی است که نظم دارد خب اینجور انسانها زندگی شان خوب میشود مادی، این را که دیگر کفار هم همینطور است. یعنی انسانی که نظم داشته باشد انسانی که تلاشگر باشد انسانی که برنامه داشته باشد در زندگی اش وضع مادی اش خوب میشود این یک قانون مادی است کفار هم همینطور هستند مومن هم چون اینطور می شود قاعدتا اعمال صالح یک پشتوانه معنوی دارد.
خب بنابراین عرض می شود خدمت شما ما میبینیم که ابتلائات و مشکلاتی که برای مومن پیش میآید با آن ابتلائات و مصیبت هایی که برای کافر پیش میآید زمین تا آسمان فرق میکند. ظاهرش یکی است ولی باطنش چی؟ فرق می کند. مومن از آنها ارتقاء درجه پیدا میکند کافر از آنها ممکن است ارتقاء درجه پیدا کند آدم بشود ایمان بیاورد توبه کند یا ممکن است سقوط کند و روز به روز هم بدتر بشود. صلواتی ختم کنید.
یکی دو تا هم تذکر یادآوری کنم؛
این صحبتی که داشتیم در مورد همسرها و اینکه اگر کسی میخواهد سیر و سلوک کند همسر هم خیلی به درد می خورد همسر خوب خیلی کمک می تواند بکند و دوستان سعی کنند اگر میخواهند سیر و سلوک کنند همسرانشان را و خانواده شان را با خودشان همراه کنند تا بهتر نتیجه بگیرند. اتفاقاً این کلمه همسر شاید در فارسی شاید از همه کلمات دیگری که در حالا فرهنگهای دیگر هست بهتر باشد، البته زوج در قرآن کلمه زوج به کار برده شده است زوج یعنی چیزی که تکمیل کننده است یعنی مکمل در فارسی به آن میگویند همسر! الان تعبیر کلمه همسان گزینی بود، بله؟ همسان گزینی آقای چهلتنی به کار بردند ترجمه کردند همسانگزینی یعنی کُفو، چون همسری که انسان انتخاب میکند باید کُفو انسان باشد یعنی هم شأن او باشد اما همسرگزینی، کلمه همسر خیلی قشنگ تر است.
ما سر را دقت میکنیم هَم سَر یعنی یک سر دارند، زن و شوهر یک سر دارند یک سر دارند هم معنای این است که یک بالش استفاده میکنند، سرشان را روی یک بالش میگذارند هم به معنای این است که یک هدف دارند چون سر مرکز مدیریت انسان است مغز و سر مرکز مدیریت بدن انسان است و سر مرکز اهداف انسان است، همسر یعنی کسی که سرش با ما یکی است سرش با ما یکی است یعنی ذهنش با ما یکی است فکرش با ما یکی است هدفش با ما یکی است همه چیز روحانی اش با ما یکی است.
این کلمه خیلی قشنگ است همسرگزینی و باید همسر بود شوهر باید همسر زنش باشد زن باید همسر شوهرش باشد یعنی دارای یک سر باشند یک هدف باشند تا آن مثالی که با قایق زدم که در قایق هستند تا این تحقق پیدا کند.
انشاءالله خداوند در این ایامی که ما میرویم برای ایام فاطمیه و انشاءالله چله فاطمی را میگیریم و از فاطمه زهرا(س) درس همسر بودن و از امیرالمومنین درس همسر بودن را میگیریم و یک خانواده خوب و ایده آل اسلامی که چقدر زیبا گفت که: خانهایی که در تاریخ بسیار کوچک بود ولی از همه تاریخ بزرگتر بود!
یک خانه بسیار کوچک خانه فاطمه و علی شاید مثلا بیست و چهار متر بوده، بیست و چهار متر را حساب کنید دیگر یک فرش بیشتر جا نمی گیرد زیر اندازشان یک پوست بود، بله یک خانه بسیار کوچک ولی از این خانه بزرگ ترین انسان ها بیرون آمدند حسین بیرون آمد زینب بیرون آمد امام حسن بیرون آمد این خانه دوازده نور امامت و چهارده نور معصوم از این خانه درخشیدن گرفت و نسل اولیاءالله از این خانه بیرون آمد.
انشاءالله ما در ایام فاطمی فاطمه زهرا و زندگی فاطمه زهرا را الگوی خودمان قرار بدهیم. بحث چله هم که دیگر دوستان عزیز سرگروه ها برایتان توضیح دادند و توضیح میدهند انشاءالله این چله را هم به خوبی وارد بشوید و بتوانید با روح پرفتوح فاطمه زهرا در این چهل روز ارتباط برقرار کنید. چله فاطمی بین دوتا تولد است، تولد حضرت زینب و تولد مادرشان فاطمه زهرا. این بین این دو تا چله ایی است به نام چله فاطمی، دوستانی که گرفتند سالهای قبل هم آن را بگیرند دوستانی هم که شرایطش را تحصیل کردند راهنمایی تان می کنند که چکار باید بکنید