معماری

ابن سینا

نام فیلسوف عصر کشور شاگرد استاد لقب کتب ابن سینا
ابوعلی حسین ‌بن‌ عبدالله بن سینا                                         

تولد:

۳۵۹ق

وفات:

۴۱۶ق

 

ایران ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی،ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی

اسماعیل زاهد،

ابوعبدالله ناتلی،

محمود مَساح

شیخ‌الرئیس؛ شرف الملک، حجت الحق شاهزاده اطباء

  شفا، نجات، اشارات و تنبیهات،دانشنامه علایی،

قانون، طب، رساله الحدود، منطق المشرقیین

زندگینامه ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا، مشهور به ابوعلیِ سینا، ،پزشک، ریاضی‌دان، اخترشناس، فیزیک‌دان، شیمی‌دان، جغرافی‌دان، زمین‌شناس، شاعر، منطق‌دان، فیلسوف، موسیقی‌دان و دولت‌مرد ایرانی و از مشهورترین و تأثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایران‌زمین و جهان است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه و پزشکی اهمیت دارد.

ابن سینا از همان آغاز کودکی استعداد و هوش عجیبی در آموختن علوم مختلف داشت. پدرش از کودکی برای تعلیم و تربیت او تلاش بسیاری می‌کرد. او علم فقه را نزد استاد اسماعیل زاهد آموخت. پس از آن پدرش او را برای فراگیری علم منطق و هندسه نزد استاد ابوعبدالله ناتلی فرستاد. او در ده سالگی قرآن را حفظ کرده بود و ادبیات، هندسه و ریاضیات، صرف و نحو عربی را نیز میدانست. کتاب‌های اصول اقلیدس، مقدمه‌ی پورفیری و المجسطی نوشته‌ی بطلمیوس از آثاری هستند که ابن سینا در کودکی و زیر نظر اساتید مختلف مطالعه کرد. ابن سینا پس از ۴۰ بار مطالعه علم متافیزیک ارسطو با عنوان کتاب مابعدالطبیعه نتوانست مفهوم آن را درک کند و ابهامات زیادی برایش به وجود آمد که به کمک کتاب اغراض مابعدالطبیعه فارابی توانست آن را بفهمد و به حقیقت آن پی ببرد. او با مطالعه نوشته های پزشکان پیشین و در کوتاه ترین زمان توانست علم طب را نیز بیاموزد و در جوانی موفق شد بیماری امیر سامانی را درمان کند که به عنوان پاداش به او اجازه داده شد از کتابخانه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند و این امر باعث شد او بتواند بیشتر از قبل بر علم خود بیافزاید. ابن سینا با مطالعه و هوش زیادی که داشت توانست در ۱۸ سالگی بر بسیاری از علوم زمان خود تسلط کامل پیدا کند و پیشرفت های بعدی خود را مدیون استدلال های شخصی خودش بود.

نظرات  ابن سینا مکتب مشاء

از مکاتب برجسته فلسفه اسلامی است که از فلسفه یونان به ویژه ارسطو و تفاسیر نو افلاطونی الهام گرفته است.

در وجه تسمیه مشاء( راه رونده ) باید گفت برخی علت این نامگذاری را عادت ویژه ارسطو در تدریس ذکر کرده اند ، گفته می‌شود ارسطو هنگام تدریس فلسفه قدم می‌زد – برخی نیز وجه آن را این دانسته‌اند که چون عقل و اندیشه این فلاسفه پیوسته در مشی و حرکت بوده فلسفه آنان به مشاء مشهور شده – چرا که حقیقت فکر همان حقیقت به سوی مقدمات و از مقدمات به سوی نتایج است.

در میان فلاسفه اسلامی کندی ، فارابی ، ابن سینا ، خواجه نصیر طوسی و ابن رشد اندلوسی از بزرگان مکتب مشائی شمرده می‌شوند. اما در جهان اسلام مکتب مشاء را بیشتربا نام ابن سینا می شناسند.

روش وی: مانند ارسطو روش عقلی استدلالی

هستی شناسی

نظام فلسفی  ابن سینا به طور کلی و به ویژه از لحاظ برخی اصول آن ژرف‌ترین و ماندنی‌ترین تاثیر را بر تفکر فلسفی اسلامی و نیز بر فلسفه اروپایی سده‌های میانه داشت .این نظام فلسفی آموزه‌ای از مهم‌ترین عناصر بنیادی فلسفه مشائی ارسطویی و برخی عناصر مشخص جهان بینی نو افلاطونی در پیوند با جهان بینی دینی و اسلامی دارد .لذا ابن سینا کوشید تا فلسفه مشائی را با دین سازگار سازد در این جهت علاوه بر اثبات وجود خداوند بمثابه واجب الوجود فلسفی ، به حل عقلی مسائلی از قبیل صدور کثرت از وحدت ، علم خداوند به جزئیات ، پیوند حادث و قدیم ، رابطه ذات و صفات خدا پرداخت ، در حوزه نفس نیز بحث تجرد و خلود را مطرح کرد. وی معقول ثانی و اولی را تفکیک کرد ابن سینا نظام فلسفی نوین خود را که  قصد داشته آن را به پایان برساند حکمت یا فلسفه مشرقی نامید.

هستی شناسی و خداشناسی

هستی شناسی (اونتولوژی ontology) در تفکر فلسفی اسلامی از همان آغاز جای ویژه خود را داشته در واقع آنچه از دیرباز و اکنون و همیشه جستجو شده و همیشه مایه سرگشتگی است این است که (موجود چیست) بدین سان هستی شناسی محور اصلی نظام فلسفی ابن سینا را تشکیل می‌دهد که هم در متافیزیک به معنای اعم و هم در خداشناسی به معنای اخص نقش تعیین کننده‌ای دارد.

وی هستی خدا (اَینه الله) را نه موضوع فلسفی نخستین بلکه از مطالب آن می‌شمارد و می ‌گوید هستی خدا نمی‌تواند موضوع باشد زیرا موضوع هر دانشی امری است مسلم که آن دانش از احوال آن بحث می‌کند و هستی خدا نمی‌باید در این دانش همچون موضوع  مسلم باشد .وی فلسفه نخستین (فلسفه اولی) را با حکمت یکی می‌داند و آن را برترین علم به برترین معلوم یعنی شناخت خدا می‌شمارد .

ابن سینا مسائل شناخت هستی را از خود مفهوم هستی یا وجود آغاز می‌کند وجود و موجود را بدیهی‌ترین و گسترده ترین مفاهیم می داند و دامنه مفهوم آنها را هر آنچه واژه ((هست)) درباره آن به کار می‌رود ، با مطلق وجود – می‌داند . پس آنگونه که عامه مردم می‌پندارند موجود تنها عالم محسوس نیست .زیرا مفاهیم کلی هر چند محسوس نیستند مفاهیم معقولند و بدین سان به گونه‌ای واژه هست را می‌توان درباره آنها به کار برد. از نظر وی عالم محسوس مرتبه ای از هستی است که دارای حرکت به سوی مقصدی است که جزء ذات آن و کمال مطلوبش است. ولذا مفهوم هستی نزد ابن سینا مفهومی است مشکک یعنی مفهومی که صدق آن بر افرادش به شدت و ضعف است.مسئله تشکیک در وجود نقش تعیین کننده‌ای در هستی شناسی و به ویژه خداشناسی ابن سینا دارد.

تمایز بین هستی و چیستی (وجود و ماهیت)

محور اصلی هستی شناسی ابن سینا وجود و ماهیت است .تمایز بین هستی و چیستی را امری بدیهی و بی‌نیاز از استدلال و برهان می‌داند .هستی وجه مشترک موجودات و چیستی وجه اختصاصی وبیان کننده ذاتیات موجود است. باید توجه داشت وجود و ماهیت یک شی در ذهن مغایر و جدا از یکدیگرند اما در خارج یک شی به حساب می آیند.مثلاً درخت یک موجود واحد ولی دارای دو مفهوم در ذهن است.وی معتقد است نیازمندی حمل وجود بر ماهیت، دلیل مغایرت آن دو است.نکته دیگر اینکه در هستی شناسی ابن سینا همه موجودات یکسان از مفهوم هستی برخوردار نیستند بلکه برخی در این معنی سزاوارتر و شایسته‌ترو در رتبه بالاتر از دیگران هستند ا این بیانگر تشکیک وجود است.

واجب و ممکن

ابن سینا موجود را به دو گونه بنیادی تقسیم می‌کند : ممکن و واجب

هر موجودی یا چنان است که وجود برای آن فی‌نفسه واجب است یا چنین نیست ؛ اگر واجب است پس قائم به خود است . اما اگر واجب نیست یا به اعتبار ذاتش شرطی همراه آن است. مانند شرط نبود علتش ، در این صورت ممتنع می‌شود. یا مانند شرط وجود علتش که آنگاه واجب می‌گردد. اما اگر هیچگونه شرطی همراه آن نباشد (نه تحقق علت و نه عدم آن) آنگاه ممکن است .پس ممکن نسبت به وجود و عدم رابطه مساوی دارد.

خداشناسی

مبحث واجب الوجود و ممکن الوجود در هستی شناسی ابن سینا پیوند تنگاتنگی با خداشناسی وی دارد. خدا شناسی ابن سینا بر پایه هستی شناسانه واجب و ممکن به شکل های گوناگون در شفا ، نجات و اشارات عرضه شده است.  مفهوم واجب الوجود سنگ زیربنای خداشناسی ابن سینا قرار دارد .واجب الوجود هستی محض است و دارای ماهیت و چیستی نیست. واجب الوجود عشق و عاشق و معشوق است. واجب الوجود که در نهایت کمال ، غایت و درخشندگی است ذات خویش را به همان غایت درخشندگی و زیبایی تعقل می‌کند. بزرگترین عاشق و معشوق و بزرگترین لذت بخش و لذت برنده است.

جهان شناسی (نظریه فیض یا صدور)

درباره چگونگی پیدایش جهان، ابن سینا متناوباً واژه‌های فیض ، صدور ، ابداع و خلق را به کار می‌برد. صدور موجودات از واجب الوجود ، خوداندیشی خدا و نیز اندیشیدن او به نظام احسن در وجود کل جهان است  ابن سینا می‌گوید این معنا به اعتبار پیدایش موجودات از مبدا نخستین نامیده می‌شود و به اعتبار پیوند یا نسبت مبدا نخستین با موجودات ابداع نامیده می‌شود. فیض تنها درباره خدا و عقول به کار می‌رود. نخستین صادر از خدا عقل اول است ، این عقل به خودی خود ممکن و به وسیله مبدا نخستین واجب است ، این صدور یا فیض نخستین ، انگیزه صدور بقیه موجودات از عقل است ، جهانشناسی ابن سینا پایه عقل و فلک اول استوار است.

در حوزه دانش منطق ابن سینا با ابداع دو نظریه «قیاس اقترانی شرطی» و «موجهات زمانی» از منطق ارسطویی پا فراتر نهاد در طرح نوینی از منطق موسوم به منطق سینوی را در تمدن اسلامی پی نهاد که پس از وی تا زمان خواجه نصیرالدین طوسی تکمیل گردید.در حوزه فلسفه وی کوشید تا فلسفه مشائی را با دین سازگار سازد. در این جهت علاوه بر اثبات وجود خداوند بمثابه واجب الوجود فلسفی، به حل عقلی مسائلی از قبیل صدور کثرت از وحدت، علم خداوند به جزئیات، پیوند حادث و قدیم، رابطه ذات و صفات خدا پرداخت. در حوزه نفس نیز بحث تجرد و خلود را طرح می‌کند. وی معقول ثانی و اولی را تفکیک می‌کند و در موضوع شرور تقریر نوینی ارائه می‌دهد.

درباره ی m.bayat

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *