چکیده
قانونگذاری از مفاهیم و موضوعات مورد بحث میان جریان های سیاسی و مذهبی مختلف در
دوران مشروطه بوده است که متناسب با تعریفی که هر یک از جریانها از قانونگذاری و حیطه
آن دراسلام ارائه داده اند مواضع مختلفی در برابر نهضت مشروطیت که یکی از اصول اصلی آن
قانون وقانونگذاری است اتخاذ کرد ه اند. آراء شیخ فضلالله نوری و میرزای نائینی به عنوان نمایندگان
دو جریان مهم که در تقابل با یکدیگر بودند در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است و در پاسخ
به سؤال از مسائلی چون تفاوت ؛« جواز و عدم جواز قانونگذاری و قلمرو آن در آراء این دو عالم
عصر مشروطه »رأی در حداقلی و حداکثری بودن محدوده قانونگذاری بشر (عرفیات و غیر منصوصات)
، تفاوت اجتهادی در فهم متفاوت از متون دینی (فهم متفاوت از نظام سیاسی شیعه در عصر غیبت)،
اختلاف در مبانی و چگونگی استفاده از ادله استنباط احکام و اختلاف در دیدگاه انسان شناسانه و
دین شناسانه؛به عنوان دلایل اختلاف برشمرده می شود.
در نتیجه در هر دو دیدگاه امکان قانونگذاری برای جامعه بشری وجود دارد که این قانونگذاری با
در « مجلس شورای ملی » یا « سلطان صاحب شوکت » استناد به دلایل شرعی و به کمک
اجتهاد از سوی قلمرو مشخص و با شروط خاصی (عدم تغایر با اسلام یا مطابقت با اسلام) صورت می گیرد.
[gview file=”[gview file=”http://fa.alavirah.ir/wp-content/uploads/2016/08/قانونگذاری.pdf”]”]