مقدمه
تفسیر سوره حمد یکی از مهمترین درسهایی است که سالک در مرحله علمالیقین حتما باید فراگیرد. این سوره در هر ۵ نماز و در هر نماز دو مرتبه خوانده میشود، یعنی هر فرد حداقل روزی ده مرتبه این سوره را میخواند. تمام اسرار عالم در این هفت آیه سوره حمد نهفته است. سوره حمد در تکامل جهان بینی انسان و معرفی جوامع نقش بسیار مهمی دارد؛ بنابراین یکی از مسائلی که باید در مرحله ورود به علمالیقین مورد توجه ویژه قرار گیرد، تفسیر سوره حمد است. در سوره حمد خداوند انسانها را تقسیم بندی بسیار اساسی و سرنوشت سازی کرده است. در ادامه به این تقسیم بندی پرداخته خواهد شد.
تقسیم بندی انسانها براساس سوره حمد
سوره حمد ۷ آیه دارد که بزرگترین آیه آن ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ﴾ میباشد. در این آیه ما از خداوند میخواهیم که ما را به راه کسانی هدایت کند که به آنها نعمت داده است و نه مغضوب علیهم و نه ضالین. البته آیات قبل از این آیه، در مورد رابطه انسان با خداوند، معارف بسیار خوبی را بیان میکند. خداوند در سوره حمد به انسانها آموزش میدهد که با خواندن «ایاک نعبد و إیاک نستعین» منظور از عبادت و یاری خواستن چیست. خداوند در ادامه سوره اینگونه توضیح میدهد که عبادت خداوند و استعانت از خداوند به معنای درخواست هدایت به راه راست است؛ بنابراین بهترین مصداق یاری خواستن از خدا و عبادت کردن او این است که انسان دائماً از خدا بخواهد که او را به راه راست هدایت کند.
در این آیه خداوند انسانها را به سه دسته تقسیم کرده است که این بهترین نوع تقسیم بندی انسانها است؛ انعمت علیهم، مغضوب علیهم و ضالین
انعمت علیهم
کلمه «مستقیم» اولین وصف صراط است. وصف دیگر صراط، نعمت دادن خداوند به کسانی است که در این راه هستند (صراط الذین أنعمت علیهم).
با بررسی اجمالی دنیا میتوان فهمید که خداوند به تمام بندگانش اعم از کافر و منافق و مؤمن نعمت داده است. حتی به فرعون و قومش و سایر اقوامی که عذاب خداوند برآنها نازل شده است؛ اما سوال اینجاست که اگر قرار است خداوند ما را به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کند، به قوم فرعون هم نعمت داد، پس آنها را هم به راه راست هدایت کرد؟ میدانیم که این چنین نیست، پس اینجا منظور از نعمت چیست؟
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان اثبات کردند که هر گاه در قرآن واژه «نعمت» همراه با وصف نعمت آمد، مشخص است که آن نعمت چه بوده مانند «وجنات تجری من تحتها الانهار» و هرگاه واژه نعمت به تنهایی و بدون قید آمد مانند «انعمت علیهم»، منظور از نعمت، ولایت است یعنی بالاترین نعمتها، نعمت ولایت است. ولایت یعنی قرب، نزدیکی؛ ولایت الهی یعنی نزدیک شدن به خدا. ولیخدا یعنی کسی که به خدا نزدیک است، لذا منظور از ولی الله الاعظم آن ولیای است که از همه اولیاء به خداوند نزدیکتر است.
منظور از ولایتی که در قرآن مطرح شده آن واسطهای است که انسان را به خدا نزدیک میکند. واسطهای که تمام نعمتها و فیوضات خداوند از کانال او به انسان میرسد. برای مثال وقتی کلید برق زده میشود، برق از نیروگاه (بعنوان منبع) از داخل سیمها حرکت میکند تا به لامپ میرسد. منبع و واسطههای بین راه نسبت به هم ولایت دارند. نور نسبت به لامپ ولایت دارد. لامپ نسبت به سیمی که داخل دیوار است ولایت دارد و سیم نسبت به الکترونهای داخل خود ولایت دارد. پس انسان لازم است تا واسطهها را بشناسد. ولیخدا واسطهای است که تمام فیوضات را از خداوند میگیرد و به انسان میدهد. این فیوضات میتوانند بیماری، شنوایی، عقل، عشق، نعمتهای مادی و دنیایی یا رزق باشند.
هر فیضی که میآید اول به ولیخدا و سپس به انسان میرسد. لذا اینگونه نیست که بین انسان و خدا هیچ واسطهای نباشد. آنجایی که گفتند بین انسان و خدا هیچ واسطهای نیست و میتوان مستقیماً با خدا رابطه داشت و راز و نیاز کرد، آنجا ذات و روح حقیقی انسان است که بین آن با خدا واسطهای ندارد و تنها بین ذات و خدا، فعل خداوند قرار دارد. البته این یک بحث فلسفی و عرفانیست که اکنون جای بحث آن نیست. تنها چیزی که در حال حاضر لازم است بدانیم این است که بین جسم انسان با خدا واسطهای نیست، بلکه واسطههایی وجود دارند که از کانال آنها فیوضات به انسان میرسد که ولی نام دارند. خداوند وقتی میفرماید أنعمت علیکم، بزرگترین نعمت را نعمت ولایت میداند زیرا همه نعمتها اعم از مادی و معنوی از مجرای آن به انسان میرسد.
خداوند میفرماید:
﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ﴾
«سپس در همان روز است که از نعمت [روى زمین] پرسیده خواهید شد.»
در این آیه خداوند به نعمت خاصی اشاره نکرده است پس در اینجا منظور از نعمت، ولی است. خداوند در روز قیامت از انسان درباره ولی خودش میپرسد و انسان باید پاسخگو باشد که با منشأ فیض خداوند چه کرده است. با آن ولیای که اگر او نبود خداوند به انسان لطف نمیکرد. او منشأ فیض و واسطه بین خدا و انسان است و فیض خداوند از طریق او به انسان میرسد.
پس صراط الذین أنعمت علیهم به معنای هدایت شدن به راه کسانی است که به ولایت الهی وصل شدهاند. وصل شدن به ولایت الهی یعنی دریافت هر نوع فیضی از خداوند. این از خصوصیات صراط مستقیم است که وقتی کسی به این صراط وارد شد مانند لامپی است که به منبع تولید برق وصل میشود و بلافاصله نور به او میرسد، اگر چه در این بین دهها واسطه هم باشد؛ بنابراین راه مستقیم آن راهی است که وقتی انسان وارد آن راه شد، به آسانترین شکل، فیوضات الهی به او میرسد زیرا به ولیخدا متصل شده است. ولیخدا منشأ و واسطه همه فیوضات خداوندی است.
خداوند در قرآن در جای دیگری میفرماید:
﴿ألم تر إلی الذین بدلوا نعمت الله کفرا…﴾
«آیا ننگریستی به کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و …»
خدا به همه نعمت داده است پس این «أنعمت علیهم» که خدا در سوره حمد میفرماید از آن نعمتها نیست بلکه آن نعمتی است که به منزله قلب است. بزرگترین نعمت برای یک انسان معمولی در این دنیا قلب است، این نعمت برای عالم نیز آن کسی است که اگر او نباشد انسانها با این اعمال و گناهان و فسادهایی که میکنند، یک لحظه زنده نمیماندند و دنیا از هم پاشیده میشد. یک کسی یا چیزی وجود دارد که دنیا بخاطر آن خلق شده است و همانند قلبی است که اگر باشد بدن سالم و زنده است؛ بنابراین امام به منزله قلب برای عالم است. در روایات نیز آمده است که آن نعمت بزرگ، نعمت امام و ولایت است، آن انسان بزرگی که آنقدر محبوب درگاه خداوند است که خدا به خاطر او تمام عالم را حفظ کرده و به برکت وجود اوست که عالم موجود است در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشد. اگر انسان پاک و انسانی که منشأ الطاف الهی به این دنیا است وجود نداشته باشد، خلقت این عالم معنا پیدا نمیکرد. در این دنیا که نگاه کنید جزء ظلم و ستم و جنایت چیزی نیست. همانطور که فرشتهها نیز در ابتدای خلقت به درگاه خداوند اشکال گرفتند که:
﴿…أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء…﴾
«…آیا در زمین کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد…»
آن چیزی که بزرگترین نعمت است و باعث شده است که این عالم موجود باشد، همان موجودی است که محبوب خداوند و منشأ فیض است، او ولیخدا و انسان کامل است. روح کاملی است که با خداوند بالاترین نوع ارتباط را دارد. ولیخداوند همان نعمت بزرگ است و هر کس که این نعمت را داشته باشد خوشبخت میگردد و برعکس. درست مانند بدن انسان که اگر بهترین اعضا و جوارح را داشته باشد اما قلب نداشته باشد، فایدهای برایش نخواهد داشت.
در آیه دیگری خداوند میفرماید که منظور از أنعمت علیهم چه کسانی هستند:
﴿…فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ…﴾
«در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند…»
اینها کسانی هستند که مورد عنایت خداوند قرار گرفتهاند. سیر و سلوک عرفان مقربین، یعنی این عرفان روش آنها بوده است و ما بدنبال کشف راهی هستیم که پیامبران بزرگ رفتهاند و دنبال راه مرتاضها، صوفیها و دیگران نیستیم؛ بنابراین الگوی ما انبیاء و پیامبران الهی هستند.
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
انعمت علیهم کسانی هستند که انسان را به خاطر خداوند میخواهند، آنها کسانی هستند که ولیخدا را شناختهاند و یا به دنبال ولی خدا در حال حرکت هستند. صراط مستقیم همین پیدا کردن ولیخداست و سالک باید با عالم ربانی ارتباط داشته باشد
بی پیر مرو تو در خرابات |
هر چند سکندر زمانی |
سالک نباید گمان کند که اگر ولی نداشت و اولیای خدا را پیدا نکرد که به آنها متصل شود، جزء انعمت علیهم است؛ متاسفانه یا مغضوب علیهم است و یا ضالین.