هو الحق استاد علوی از زبان خودشان اینجانب محمدعلی کریمی علوی متولد ۱۳۳۷ خورشیدی مصادف با عید قربان و در شهر تهران در خیابان غفاری کوچه قدیمی که به علت پوشیده شدن با سقفی طاقدیسی به کوچه زیر طاقی معروف بود قدم به این دنیای عجیب گذاشتم. مرحوم پدرم اهل علویجه اصفهان بود که تا آخر عمر لهجه زیبای اصفهانی خود را از دست نداد. در خانواده ای با گرایش های مذهبی سنتی بدنیا آمدم . شاید تنها نکته مهمی که از دوران کودکی خود بتوانم به ذکر بیاورم رشد و تربیت خاص مادری من باشد. مادر من زنی بیسواد اما با گرایش مذهبی ولی از نوع سنتی آن بود که در کوچکترین مساله و مشکل پیش آمده و قبل از رجوع به مشاور و کارشناس به نذر و توسل و دعا و صلوات متوسل میگردید و ما فرزندانش را هم به همین کار تشویق میکرد. بر اساس همین شیوه زندگی وقتی در دوران نوزادی حدود دو ماه و نیم از زندگی توام با بیماری را گذرانده بودم، پزشکان از معالجه بیماری بنده نا امید شده و به اصطلاح جواب کرده بودند مادرم بدن بیجان و بیرمق اولین فرزند پسرش (بعد از زایمانهای متعدد که از میان آنها سه خواهر بزرگتر من باقی مانده بودند) را به خانه می آورد. نوزاد پسری که طبعاً مورد علاقه همه اعضاء خانواده بود. آن شب مصادف ۲۸ صفر بود که در خانه را میزنند و نذری امام حسن مجتبی ع را برای ما میآورند. در همان حال مادر نذر می کند که اگر این اولین و تنها پسر من بهبود یابد هر سال نذری بنام مقدس امام مجتبی ع بدهد. به همین دلیل بود که همانطور که عرض کردم مادر همیشه در کوچکترین مشکلی که برای من پیش می آمد متوسل به ذکر و دعا و صلوات میشد و این شیوه را به ما فرزندان خود نیز آموزش میداد. و در واقع روح ارتباط و دعا و تضرع بدرگاه خداوند را به ما تلقین فرمود. خدایش رحمت کند. در کنار این روش مادری، نکته مهم دیگری که در گرایش این حقیر به مذهب خصوصاً راز و نیاز با خداوند بسیار مؤثر بود قصه گویی مرحوم پدرم بود. شبها قبل از خواب و در بستر خواب و استراحت داستانها و سرگذشت امامان و پیامبران و در کنار آن گاهی داستانهای اساطیری رستم و سهراب و شاهنامه و امیر ارسلان و در پرورش قوه خیال و آشنایی من با انسانهای کامل شوق تقلید و تأسی به آنان را در من پدید می آورد. بنظرم دو حادثه و برخورد مهم در زندگی بنده باعث سعادت دنیوی من شد که از خداوند متعال میخواهم ادامه آن سعادت اخروی این حقیر بشود؛ یکی آشنا شدن در سن ۱۲ سالگی با یک طلبه جوان بنام آقای وزیری بود که راهنماییها و ارشادات دینی او سبب آشنایی من با جناب مهندس خالدی شد. مرحوم خالدی مرد تحصیلکرده در اروپا ولی بسیار متدین و متعهد به دین و اهل مطالعه و تحقیق در قرآن بود و در آن فضای خفقان شاهنشاهی زندانها و شکنجه هایی که از ساواک شاه تحمل کرده بود عشق به اسلام را از دست نداده و آزار و اذیتها مانع فعالیت و خدمت او به قرآن و اسلام نشده بود. کلاسهای کانون آموزش قرآن با مدیریت آقای وزیری و تحت ارشاد و راهنماییها و ریاست تقریبا پنهان مرحوم خالدی فضایی معنوی و روحانی برای جذب جوانان ایجاد کرده بود. او اولین استاد علوم دینی و قرآن من شد و در همان سالها بود که با نهضت امام خمینی و اسلام انقلابی و نیز با تفکرات بزرگانی چون مرحوم مطهری و شریعتی آشنا شده و در ادامه آشنایی با علما و روحانیونی که با گرایشات عرفانی بذرهای نهفته توسط والدین را در من شکوفا کرده و مرا در کنار اسلام انقلابی به وادی علوم عرفانی و ماورائی کشاندند. حادثه و برخورد دیگر در سن ۲۳ سالگی و آشنایی بایکی از محققین و سالکین عرفان مقربین بود. پیر مردی که اگر چه رابطه ما رابطه مرید و مرادی نبود و از این بابت شدیداً پشیمان هستم ولی بعدها بنا به مصالحی او را استاد و پیر خود معرفی میکردم. (که ای کاش این افتخار را درک میکرده و از آن غافل نبودم) آشنایی و هم صحبتی با او که سرشار از علوم متنوع و انسجام جهان بینی او همراه با برخوردهای خودمانی و رفتار دوستانه او منشاء تحولی در بینش و نگاه من به دین و خدا و جهان و حقیقت سیر و سلوک شد و در واقع فصل جدیدی در زندگی من گشود که هنوز هم پس از سالیان دراز آن تحول ببنشی را در زندگی خود احساس میکنم بعد از آن آشنایی بود که خود را شدیداً مضطر و ناگزیر به این راه یافتم و بعد از آن به لطف خداوند هیچ انگیزه دیگری جای این روش زندگی را از بنده نگرفته است. سوابق علمی استاد محمدعلی علوی بیش از ۴۰ سال در محضر معاریف بسیاری شاگردی کرده اند. ایشان بدلیل علاقه مندی به علمای دین، از سن سیزده سالگی به تحصیل علوم دینی درحوزه های علمیه تهران و قم مشغول بوده اند و از سن شانزده سالگی به آموزش قرآن کریم برای نوجوانان پرداختند. با شروع غائله کردستان، ایشان در سن ۲۱ سالگی جهت مبارزه با ضد انقلاب، به نیروهای تحت فرماندهی شهید چمران ملحق میشوند و در دوران دفاع مقدس بعنوان مسئول عقیدتی سیاسی بسیج در بخشهای مختلف مشغول به فعالیت میشوند. استاد علوی قبل از انقلاب علاوه بر استفاضه از محضر علما و مدرسین حوزه تهران، از محضر بزرگانی چون شهید دکتر بهشتی، شهید استاد مطهری، علامه جعفری بهره مند میشوند. بعداز انقلاب نیز از سال ۱۳۵۸ از محضرمدرسان بزرگ و بنامی چون آیت الله ستوده، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله وجدانی، آیت الله پایانی و دکتر مهدی حائری یزدی کسب فیض مینمایند. با آغاز درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی (تسنیم)، ابتدا بصورت حضوری در کلاس شرکت نموده و پس از مراجعت به تهران، تفسیر ایشان را از طریق نوار صوتی دنبال کرده اند بطوری که بر مبانی تفسیری معظم له آشنایی کامل دارند. همچنین از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۵ در کلاسهای خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی و چند سالی درس خارج فقه و اصول آیت الله محمدی گیلانی شرکت می نمودند. ایشان از شاگردان فعال درس اصول آیت الله شاهرودی (شاگرد بارز شهید آیت الله سید محمد باقر صدر) بوده و از محضر درس پربار اصول فقه معظم له کسب فیض کرده اند. استاد علوی از سال ۱۳۶۰ در دانشگاههای دولتی به تدریس فقه و اصول، فلسفه، اخلاق و تاریخ اسلامی پرداختند و هم اکنون بعنوان استاد مدعو در مراکز علمی و فرهنگی مختلف فعالیت میکنند. شاید بتوان گفت تحقیق و تخصص استاد علوی در حوزه علوم ماورائی بیش از آشنایی ایشان با حوزه علوم عقلی و نقلی مرسوم در حوزه های علمیه میباشد. ایشان از دوران نوجوانی به علوم غریبه و خفیه علاقه شدیدی داشتند و همواره بدنبال کشف قوانین حاکم بر این علوم با روش علمی و منطقی و به دور از خرافات و زودباوری های عامیانه بوده اند. این علاقه برای گشودن رمز و رازهای سر به مهر علوم ماورائی و خفیه، باعث ورود ایشان در عرصه تحقیق و تفحص در فرقه های صوفیه و نحله های باطن گرا و عرفانهای سری و مکاتب رازآلود شرق و غرب گردید و در این راه علاوه بر شناسایی و مطالعه منابع کمیاب خطی و منحصر بفرد و استفاده از کتابخانه های معتبر داخل و خارج، از تجارب و تحقیقات صاحب نظران و کارشناسان در این علوم، مستقیم یا غیر مستقیم بهره بردند. همین تلاش پیگیر و اشتیاق وصول به نقطه علم در ذهن کاوشگر ایشان بوده است، که منجر به تشکیل و تأسیس کانون علم و دین گردیده است. ایشان در سال ۱۳۶۸ کانون علم و دین را با هدف تربیت توأمان علمی و عملی مشتاقان و تبیین نحوه ارتباط علم و دین تأسیس کرده و ریاست آن را شخصاً بعهده گرفتند. کانون علم و دین فرهنگستانی است که به تحقیق، آموزش و انتشار موضوعات مرتبط با مطالعات تطبیقی در علم و دین میپردازد. کلاسهای آموزشی کانون در این سالها با فراز و فرودهایی همراه بوده است ولی از سال ۱۳۸۶ با هدف فرهنگ سازی گسترده در جامعه براساس تعالیم حکمت ناب شیعی، کلاسهای کانون علم و دین بصورت مرتب برگزار میشود. موضوع عمومی این کلاسها، معرفی عرفان و حکمت ناب شیعی از دیدگاه منابع اصلی دین یعنی عقل و نقل قطعی میباشد. طبیعتاً این مباحث، فتح بابی است برای ورود به حوزه علوم ماورائی و باطنی.