معماری

۰۲/۰۳/۱۴۰۲

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّه‏‌الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد واله الطاهرین سیما بقیه‌الله فی السموات و الارضین

اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن پرداخته شده است، عبارتند از:

  • آب نیسان
  • پاسخ به یک شبهه درباره حکم زن ناشزه در قرآن
  • توضیح شبهه از باب “جدال بالّتی هی احسن”
  • توضیح شبهه از باب “موعظه حسنه”
  • توضیح شبهه از باب “حکمت”
  • روش قرآن در تربیت مرد ناشز و زن ناشزه

توضیح روایت درباره آب نیسان

سوالی پرسیده شده که آیا روایت موضوع آب نیسان صحیح است یا خیر؟ عرض می‌شود که نیسان جزء ماه‌های سریانی (رومی) و هم‌زمان با ماه آوریل مسیحیان و تقریباً دهه سوم ماه فروردین است. بهار فصلی است که پیامبر فرموده اند از آب ربیع استفاده کنید، هوا خوب است و آثار طبیعت هنوز زنده هستند، روایتی که در این مورد نقل شده، بسیار ضعیف بوده و راویان آن‌هم ضعیف هستند. این روایت در کتاب‌ها و آثار متقدمین نیست و شاید در قرن پنجم و ششم در کتاب‌ها پیدا شده‌ است. اما علمای ما مانند مرحوم مجلسی و علامه حلی در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند، متن و سند روایت خیلی قابل استناد نیست که آب نیسان آب شِفا است، نوشته‌شده است که اگر کسی این آب را بیاشامد، از تمام بیماری‌ها نجات پیدا می‌کند، عقل و ذهنش خوب می‌شود و خداوند به او برکت می‌دهد! آثار بسیار عجیب‌ ‌وغریبی نوشته‌اند که بعضی از آن‌ها اصلاً ارتباطی به آب ندارد، مثلاً نوشته‌اند که زندانی‌ با خوردن این آب، آزاد می‌شوند که طبیعتاً حرف معنادار و درستی نیست، محتوا و سند آن‌هم قوی نبوده و خیلی قابل استناد نیست.

اما در اصل مسئله که باران بهار، باران بسیار پرخاصیتی است، شکی نیست. هم قرآن می‌فرماید و هم از نظر علمی، باران آب مقطر است و رسوبات آن کم‌تر است و البته در روایات هم گفته شده است که قبل‌از این‌که به زمین برسد ظرف تمیزی تهیه کنید و آیات قرآن را بر روی آن بخوانید و آن را بیاشامید، زیرا آثار بسیار خوبی دارد که منطقی است و خیلی غیرمنطقی به نظر نمی آید. هرچند از نظر کسانی که بخواهند از جنبه علمی به متن روایت نگاه کنند، یک مقدار بعید و غیر قابل‌قبول است. اما به طور کلی کار خوبی است که انسان بتواند آب باران، آن‌هم آب باران در فصل بهار را البته نه آب تهران که تماماً دود و گازوئیل است، بلکه آبی که در طبیعت و هوای تمیز باشد که درواقع آب مقطر است، رسوبات ندارد و بسیار خوب است، استفاده کند، هرچند نباید این موضوع را صددرصد رد و یا صددرصد آن را قبول کنیم. در مفاتیح الجنان هم آمده‌ که خیلی معتبر نیست ولی خیلی هم بعید نیست. آب خوبی است که  انسان می‌تواند آن را تهیه کند و به نیت شفا آیات را بخواند و بیاشامد و ان‌شاءالله برای سلامتی او خوب است.

پاسخ به یک شبهه درباره حکم زن ناشزه در قرآن

مسئله دیگری که مطرح شده، این است که چرا خداوند در قرآن گفته که زن‌هایتان را بزنید، این سوالی است که امروزه به‌عنوان شبهه مطرح می‌کنند. آیا همچین چیزی در قرآن هست؟! در قرآن می‌فرماید: “وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ” یعنی اگر زن‌ها ناشزه شدند یا به عبارتی کارهای خلاف انجام دادند، اول آن‌ها را نصیحت کنید، سپس با آن‌ها قهر کنید و از آن‌ها دوری کنید و بعد در مرحله سوم آن‌ها را بزنید. این معنی ظاهر آیه است که  اهل دنیا و بی دین‌ها آن را به‌عنوان یک شبهه آورده‌اند، هرچند شبهاتی که اهل دنیا مطرح می‌کنند، فقط برای اشکال گرفتن است و برای فهم نیست و اگر صد دلیل هم بیاورید، آن‌ها قبول نمی‌کنند زیرا اهل دنیا اهل ایمان و فکر نیستند، اما به هر حال بنده از سه منظر و در سه مرحله این مسئله را بیان کنم تا اگر برای کسی سوال بود، بتوانید برایش توضیح دهید، یک مرحله از باب “جدال بالّتی هی احسن”، یک مرحله از باب “موعظه حسنه” و یک مرحله از باب “حکمت”، پاسخ این مسئله را می‌دهیم.

توضیح شبهه از باب “جدال بالّتی هی احسن

مرحله اول یا باب “جدال بالّتی هی احسن”، این است که ما بر حسب این باب، بنده خداوند هستیم و تعبد داریم بطوری که خداوند هرچه بگوید ما اطاعت می‌کنیم و می‌دانیم هرچند سرِ یک آیه و یا یک حکمت و یک حکم را ندانیم، باید از آن اطاعت کنیم و لزومی ندارد که ما تمام اسرار قرآن را بدانیم بلکه ما مأمور به عبادت هستیم. از این سخت‌تر هم زمانی است که وقتی کسی بنده‌ی خدا شد و درجات بندگی را طی کرد، به مقاماتی می‌رسد، مانند مقام امام حسین(ع) که جان خودش را در راه خدا داد یا مثل حضرت ابراهیم که حاضر است به‌خاطر خداوند فرزندش را در بیابان بی‌آب و علف رها کند و یا مانند حضرت اسماعیل که در راه خدا حاضر است ذبح شود. این رمزی است بین خداوند ‌و بندگانش که تسلیم ا‌‌و هستند و از او به یک اشارت، از ما به سر دویدن. در واقع ما حتی اگر راز یک حکمی را نفهمیدیم باید مطیع باشیم تا زمانی که ان‌شاءالله اسرار احکام الهی را بفهمیم. بنابراین ما باید در مقابل احکام الهی تعبد داشته باشیم، البته باید سعی کنیم اسرار را بفهمیم و فهم اسرار در این است که  مطالعات همه‌جانبه در ابعاد مختلف داشته باشیم

توضیح شبهه از باب “موعظه حسنه

بر اساس مرحله دو یا “موعظه حسنه” باید عرض کنم که ما نمی‌توانیم احکام الهی را بصورت مجرد و جدای از سایر دستورات دینی بررسی کنیم و بگوییم که این حکم، حکم خوبی است یا حکم بدی است! احکام الهی در کنار هم جواب می‌دهند و در کنار هم سازنده هستند، یعنی خداوند از ما خواسته است تمام احکام را اجرا کنیم و وقتی تمام احکام را اجرا کردیم، این احکام جنبه معقولیت پیدا می‌کند و در زندگی، مسائل و آینده و آخرت ما آثار خوبی ظاهر می‌شود، در غیر اینصورت اگر ما بخواهیم فقط یک حکم را بگیریم و بر روی آن حکم بحث کنیم، ممکن است به حقیقت و حکمت‌های احکام و مصالح الهی نرسیم. خداوند یک سری دستورات و احکامی دارد که اگر همه این‌ها با هم در جامعه اجرا شود، نتایج خوبی خواهد داشت ولی اگر یکی از آن‌ها اجرا شود و سایر این احکام اجرا نشود، این حکم قابل اجرا نبوده و نتایج خوبی هم نخواهد داشت، درست مثل این که یک نفر پیش پزشک برود و پزشک به او چند دستور بدهد ولی او فقط یک دستور پزشک را انجام دهد و بقیه دستورات را انجام ندهد و بعد هم که نتیجه نگرفت، بگوید این پزشک، پزشک خوبی نیست! شما این فرد را کم‌عقل نمی‌دانید؟ به او نمی‌خندید و نمی‌گویید که این پزشک چند دستور داده است و تو باید همه آن‌ها را با هم اجرا می‌کردی تا نتیجه بگیری و این‌که یکی را انجام داده ای و بقیه را انجام نداده ای و نتیجه نگرفته ای، اشکال از خود شما است نه پزشک؟

احکام اسلامی هم به‌همین صورت است، ما باید به همه آن‌ها نگاه کنیم و به همه آن‌ها عمل کنیم. وقتی‌که تمام احکام اجرا شد و به آن‌ها عمل شد، این احکام جواب می‌دهند و بسیاری از این احکام عملاً تعطیل می‌شود، مثلاً شما اگر احکام اسلامی را در مورد رفتار با اُسرا درست انجام دهید کلاً بردگی از بین می‌رود ولی اگر دستورات اسلامی اجرا نشود، بردگی همیشه خواهد بود فقط شکلش عوض می‌شود، الان بردگی مانند سابق نیست بلکه به‌صورت بسیار فجیع‌تر و بدتر از بردگی‌های قدیم وجود دارد مثلاً الان در جوامع مختلف، دختران و زنان را به‌صورت برده می‌فروشند و برای مردان عیاش، گناهکار و خوش‌گذران استفاده می‌کنند، همین الان در جامعه خود ما هم وجود دارد، گاهی مواقع هم اتفاق می‌افتد که مثلاً دختری دزدیده می‌شود، به بردگی گرفته می‌شود و از او استفاده‌های بسیار نامشروع و خطرناکی می‌شود و یک عمر اسیر دست مردان عیاش، خوش‌گذران و شهوت‌ران قرار می‌گیرد. زمان طاغوت هم به‌همین صورت بود، در یک سری مراکز، دختران فقیر را می‌دزدیدند و یا از روستاها به آن مراکز می‌رفتند و خود را برده جنسی مردها می‌کردند که هنوز هم وجود دارد. ولی اگر دستورات اسلام درست انجام شود، بردگی با تمام اشکال خودش از بین خواهد رفت. حال اگر دستورات انجام نشد، طبیعتا بردگی خواهد بود و اسلام هم برای آن دستوراتی خواهد داشت که ما قبلاً در مورد بردگی صحبت کرده ایم.

ممکن است شما بگویید در اسلام چگونه باید مواد ‌مخدر مصرف کنیم؟ خب این حرف، قطعا حرف بی‌اساسی است، اسلام باید برنامه‌ریزی کند که شما آلوده به مواد مخدر نشوید، نه این‌که اگر آلوده شدید، بگویید که ما چگونه باید مثلاً مواد‌ مخدر را استفاده بکنیم؟ دستورات اسلام طوری است که از بسیاری از ظلم‌ و ستم‌هایی که به‌ زنان، مردان، کودکان، دختران، پسران، کارگران و طبقات مختلف مردم می‌شود، جلوگیری می‌کند. اگر دستورات اسلام دقیق انجام بشود، اسلام جلوی این‌ ظلم‌ها را می‌گیرد و این‌ ظلم‌ها ریشه‌کن می‌شود. یا مثلاً ممکن است بپرسید که اسلام برای سرطان، ایدز یا کرونا چه دارویی دارد؟ این‌ موارد بیماری‌هایی است که زمان ظهور اسلام نبوده، آیا اسلام برای این‌ها دستور دارد؟ جواب این سوالات را براساس موعظه حسنه بیان می کنیم که بله اسلام دستوراتی داده که اگر کسی آن دستورات را انجام بدهد اصلاً بیمار نمی‌شود، در اصطلاح، طب ‌اسلام طب پیشگیری است و طب درمانی نیست، زیرا بیماری‌ها و درمان ها  بر اساس شرایط مختلف جوامع پیش می‌آید و یا از جوامع غیر اسلامی وارد جامعه اسلامی می‌شود.

نقل شده است که یک طبیب مسیحی به مدینه آمد، بعد از مدتی خدمت پیامبر اسلام رسید و عرض کرد که من کم‌تر در این شهر می‌بینم که مردم مریض بشوند، اگر هم مریض بشوند، اکثراً کسانی هستند که مسلمان نیستند، شما چه کرده‌اید که مسلمان‌ها کمتر مریض می‌شوند؟ پیامبر فرمود که ما آیه‌ای در قرآن داریم که مسلمان‌ها آن‌ را انجام می‌دهند و برای همین مریضی‌ آن‌ها خیلی کم است، آن آیه این است که «کُلُوا وَاشرَبُوا وَلَا تُسرِفُوا.»[۱]یعنی تا گرسنه نشدید غذا نخورید و قبل از سیر شدن، دست از غذا بکشید و لقمه‌های خود را با طمأنینه بجویید، این دستورات اسلامی خیلی اثر دارد. بسیاری از بیماری‌ها مانند چربی ‌خون، غلظت خون، قند، مشکلات معده، مشکلات عصبی، نتیجه پرخوری است. بسیاری از علما را‌ می‌بینید که این دستورات را رعایت می‌کنند و عمرهای طولانی دارند، بسیاری از دستورات اسلام طب پیشگیری است، این دستورهم همین‌طور، یعنی اگر دستورات اسلام انجام شود، اصلاً زن‌ها ناشزه و مردها ناشز نمی‌شوند که کار به آن‌جا کشیده شود که مثلاً بخواهند بزنند یا ازین قبیل تنبیهات را به کار ببرند.

توضیح شبهه از باب “حکمت”

حال اگر مثلا جامعه ای آلوده به مواد مخدر شد یا دچار بیماری شد، آیا اسلام دستوری دارد؟ بله  در این شرایط هم اسلام دستوراتی دارد که براساس‌ حکمت است، یعنی در این‌ شرایط، ورود اولیاء‌ خدا لازم است، باید اولیاء‌ خدا وارد بشوند و دستور بدهند که چه باید کرد. اولیاء خدا می‌دانند چه‌کار انجام دهند.

بنده یک داستانی را بیان کنم، یکی از اولیاء خدا در یکی از جوامع و در جایی با یک عده جوان‌های معتاد و آلوده به مواد‌مخدر روبه‌رو شد، با آن‌ها صحبت کرد و آن‌ها را ارشاد کرد که باید بطرف خدا رفته و راه خدا را طی کنید، آن‌ها گفتند از ما گذشته است و ما یک عمر است که هروئین، ماری‌جوانا و انواع و اقسام مواد مخدر خطرناک را مصرف می‌کنیم، ایشان فرمود که شما هم می‌توانید. گفتند چه‌کار کنیم؟ فرمود می‌توانید با همین موادی که می‌کشید ثواب ببرید، گفتند الله‌ اکبر! این حرف غلطی است، هیچ عالمی این حرف را نمی‌زند که ما مواد بکشیم و ثواب ببریم. فرمود که شما می‌توانید مواد و هروئین بکشید‌ و پاداش ببرید. اگر شما هروئینی که می‌کشید زیر نظر من باشد من تضمین می‌کنم که شما به بهشت بروید و از مواد‌ کشیدن خود ثواب ببرید. پرسیدند ما چگونه زیر نظر شما باشیم؟ فرمود شما باید فقط روزی یک مرتبه راس ساعت پنج بعد‌از‌ظهر موارد را مصرف کنید و قبل و بعد از آن دیگر نکشید، نباید این‌طوری باشد که هر زمان دلتان خواست، مصرف کنید. گفتند کاری ندارد ما روزی یک‌ مرتبه می‌کشیم و این را هم می‌گذاریم راس ساعت پنج، فرمود چون زیر نظر من و طبق دستور من مواد می‌کشید، من تضمین می‌کنم خدا به شما پاداش بدهد و ثواب ببرید.‌ بعد از یک مدت فرمود شما اگر الان مثلاً یک‌ سیر می‌کشید، هفته‌ای یک‌ گرم از میزان آن کم کنید و به این ترتیب مصرف این‌ها را در طول یک‌سال کم کرد و در کنار آن، برای آن‌ها دعا کرد، زیرا دعا خیلی اثر دارد مخصوصا دعای اولیاء خدا و به آن‌ها آموزش سیروسلوک، معارف دینی و عرفان داد طوریکه آن‌ها عاشق و سیروسلوک شدند، وقتی عاشق سیروسلوک شدند و این دستورات را انجام دادند، به مرور کلاً ترک کردند و بعضی از آن‌ها به درجات بالایی از سیروسلوک رسیدند.

پس ببینید یک عالم‌ ربانی می‌داند چگونه افراد را هدایت کنند و در بحث حکمت کاری می‌کند که آدم معمولی این کار را نمی‌تواند انجام دهد. یعنی اگر شما الان نزد هر عالمی بگویید ما می‌توانیم مواد‌ مخدر بکشیم و ثواب ببریم، دوتا فحش به شما می‌دهد و می‌گوید دیوانه شدید! درست است؟ پیش هر کس بروید همین را می‌گوید، چون او موظف است حکم را بگوید و این‌جا حکمی ندارد، بلکه یک کار تربیتی زیر نظر یک حکیم و یک عالم‌ ربانی است.

روش قرآن در تربیت مرد ناشز و زن ناشزه

حال برگردیم به موضوع خودمان و آیه مورد بحث را تفسیر کنیم. عرض شد در معنی آیه آمده است که زنان ناشزه را نصیحت کنید و بزنید. اولاً قبل از این، آیه در مورد مردان ناشز هم صحبت می‌کند، اما در مورد زن‌ها است که خیلی مسئله انگیز است “فَعظوهُنَّ” اول آن‌ها را نصیحت کنید «وَاهجُروهُنَّ فی المَضَاجِع»[۲] سپس با آن‌ها قهر کنید و بعد آن‌ها را بزنید، از معنی آیه و همین سه‌ مطلب معلوم می‌شود، خداوند می‌خواهد بگوید که تربیت یک زن ناشزه و زنی که رفتارهای خلاف دارد، حال هر نوع رفتار خلافی، یک روند و جریانی دارد و این‌طور نیست که فقط سه راه داشته باشد که اول نصیحت، بعد قهر و بعد کتک. قرآن می‌خواهد بگوید مراحلی دارد. مراحل، یعنی شما باید ببیند یک کسی ‌که کار خلافی می‌کند در چه مرحله‌ای است، سه‌ نمونه‌ آن را می‌گوید ولی می‌تواند غیر از این‌ها هم باشد، یعنی راه‌های اصلاح افراد متعدد است ” الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق”. آیه می‌خواهد بگوید مراحلی دارد و شما باید دنبال مراحل باشید. گاهی مواقع ممکن است به یک معتاد بگویید بکِش، گاهی مواقع ممکن است حرف دیگری بزنید، باید حکیمانه و عاقلانه و با بررسی راه‌ها ببینید که چگونه می‌توان یک انسان خلافکار را به راه آورد. خداوند در این آیه از قرآن می‌خواهد بگوید که  اول راه‌های ساده و خوب را انتخاب کنید، هرچند گاهی مواقع کار به جایی می‌رسد که جز زدن راه دیگری نیست. برای مردها هم همین‌طور است، این‌طوری نیست که مردها را فقط باید نصیحت کرد تا خوب بشوند، مردها هم گاهی مواقع لازم است شلاق بخورند و حتی بعضی مواقع هم لازم است اعدام بشوند! یعنی مجازات به این‌ بستگی دارد از چه راهی برویم که بهترین نتیجه را بگیریم. قرآن می‌خواهد بگوید این سیر را در نظر داشته باشید، از طرفی، ضرب در قرآن فقط به معنای زدن نیست که ما مثلاً در گوش او یا یک مشت به صورت او و پای چشم او بزنیم. ضرب در قرآن معانی مختلفی دارد مثلاً یکی از معانی آن ضرب‌المثل است، قرآن می‌گوید: «وَیَضرِبُ‌ الله الامثال»[۳] خدا مَثَل می‌زند، مَثَل می‌زند یعنی با مشت می‌زند صورت مَثَل؟ نه، پس این نشان‌دهنده این‌ است که ضرب معانی مختلفی دارد. یا مثلاً می‌گوید” و یَضربونَ فی الارض»[۴] شما مسافرت می‌روید، در هر آیه باید ببینید معنی آن چیست؟ یکی از معانی دیگر ضرب همان کاری است که حضرت ‌ایوب کرد، حضرت ‌‌ایوب متعهد شده بود که با چوب نی به همسر خود، صد ضربه بزند و بعد به خداوند عرض کرد که من چگونه به این عهد خود وفا کنم؟ خداوند فرمود که صد شاخه برگ خیزران را بردار و به بدن او بکش، همین کشیدن هم ضرب است یعنی ناز کردن هم از نظر قرآن یک ضر‌ب است. مثلاً روی سر فرزند یا همسر خود دست بکشید این‌ها همه ضرب است، چون قرآن ضرب را به معانی مختلف آورده است. وقتی که این آیه نازل شد، پیامبر فرمود اگر یک‌ موقعی کار به جایی رسید که راه‌ تربیت یک زن خطاکار جز زدن نیست، باز هم شرایطی دارد، اولاً باید همسرِ او بزند، دقت کنید، اجازه نمی‌دهد برادر، پدر، پسر او یا حتی قانون و قاضی بزند، می‌گوید همسر او باید بزند. این خیلی خوب است، یعنی دو نفر که آن‌قدر به هم محرم هستند که می‌توانند تمام بدن هم‌دیگر را ببینند، فقط اجازه دارند. البته به مرد می‌گوید بزن و نمی‌گوید زن بزند، زیرا اگر زن بخواهد مرد را بزند کلا اساس مدیریت خانواده به هم می‌ریزد. مرد را می‌توانند بخوابانند تا قاضی شلاق بزند. یک مرد اگر کار خلافی بکند، قاضی شلاق می‌زند ولی در مورد زن می‌گویند که اولویت با این است که همسر او بزند، البته این‌جا بین علما اختلاف هست ولی این بیان از بعضی از مدارک برمی‌آید. مرد هم اگر بخواهد بزند، باید طوری بزند که قرمز نشود و دیه به او تعلق نگیرد، بنابراین راه مخالفت با زن خلافکار را خداوند این‌گونه حکم کرده است. این‌ها همان حکمت احکام الهی است. با توجه به این موارد، خداوند می‌فرماید گاهی هیچ راهی جز زدن نیست، ولی شرایط زدن را طوری قرار می‌دهد که بسیار انسانی، حکیمانه و عقلایی است. بنابراین استناد به این آیه و در نظر گرفتن معانی وحشیانه برای آن، جز نشان مرض قلبی نیست و کسانی که «قلوبِهُم مَرَضٌ»[۵] هستند، این آیه را وسیله‌ای برای ایجاد شک و شبهه در دل جوانان قرار می‌دهند.

بنابراین ما در سه مرحله، موضوع مورد بحث را توضیح دادیم، هر چند باز هم جای بحث دارد که ان‌شاءالله خود شما بیشتر مطالعه کنید.


[۱] . سوره اعراف،آیه۳۱

[۲] . سوره نساء، آیه۳۴

[۳] . سوره ابراهیم، آیه۲۵

[۴] . سوره مزمل،آیه۲۰

[۵] . سوره بقره، آیه۱۰

About n.majd

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *