معماری

۰۹/۰۸/۱۴۰۲

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّه‏‌الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین سیما بقیه‌‏الله فی السموات و الارضین

تنها راه رسیدن به سعادت ابدی، وصل شدن به سلسله اولیا الهی است و بس

اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن پرداخته شده است، عبارتند از:

  • خواستگاه همه انسان‌ها
  • راه‌های رسیدن به سعادت
  • بهترین راه برای تهذیب و تربیت نفس
  • راه شناخت شبهات شیطانی و رسیدن به یقین 
  • تنها راه رسیدن به سعادت ابدی
  • جریان ولایت از خدا تا بندگان
  • شرط اهل نجات و اهل بهشت بودن
  • شرط رسیدن به مقام عرش الهی
  • ولایت، روح خلقت
  • راه شناخت خصوصیات عالم ربانی

خواستگاه همه انسان‌ها

موضوع این جلسه، مسأله وصل شدن به سلسله اولیا است. همه انسان‌ها به‌دنبال رسیدن به سعادت حداکثری هستند، حتی کفار و انسان‌هایی که اعتقادی به خداوند و دین ندارند هم به‌دنبال این هستند که به خوش‌بختی و سعادت حداکثری برسند. منتها کسانی که معتقد به خداوند، دنیای پس از این دنیا و زندگانی روح بعد از مرگ هستند، به‌دنبال سعادت ابدی هستند. خداوند در قرآن کریم از سعادت ابدی یاد فرموده است: «وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا» [۱] یعنی کسانی که به سعادت رسیده‌اند.

راه‌های رسیدن به سعادت

برای رسیدن به سعادت چه‌ باید کرد و چه راهی را باید رفت؟! راه‌های مختلف و متعددی گفته‌شده است، بزرگانی که در ادیان و مکاتب مختلف، در این مسیر، تفکر، تحقیق و مطالعه کرده‌اند و پیروان ادیان و مکاتب مختلف، هر کدام به یک جایی رسیده و راه‌حلی را پیشنهاد کرده‌اند اما چیزی که خیلی معروف است و در کتاب‌های آسمانی و خصوصاً در قرآن به آن اشاره شده‌ است، مسئله تقوا است. تقوا یکی از راه‌های بسیار مهم برای نجات انسان و رسیدن او به سعادت ابدی است، مسئله دیگر ایمان و عمل صالح است و کسانی که برایشان مهم است که اعمالشان فقط در حد انجام واجبات و ترک محرمات نباشد و می‌خواهند بالاتر از این سطح بروند و درجات بهشت را یکی پس ‌از دیگری طی کنند تا به عالی‌ترین درجه بهشت برسند، روی مسئله انجام مستحبات و ترک مکروهات هم تمرکز می‌کنند و به این مسائل هم می‌پردازند.

بهترین راه برای تهذیب و تربیت نفس

تهذیب و تربیت نفس، مطالب و عناوین کلی است و مسئله مهم این است که ما باید چگونه و از چه راهی نفسمان را کامل کنیم و به تکامل روحانی برسیم، به‌طوری‌که وقتی‌ از این دنیا رفتیم، بتوانیم درجات بهشت و منازل آخرت را یکی پس‌از دیگری طی کنیم و نهایتا به سعادت ابدی و بالاترین مقام که هم‌جواری در عرش الهی است، برسیم! چه راهی را باید طی کرد؟ تا آن‌جایی‌که بنده در ادیان، روش‌های سیر و سلوک و مکاتب تربیتی متعدد، تحقیق و مطالعه کرده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که بهترین راه، وصل شدن به اولیای الهی است، در کانون علم و دین و این جلسات اگر ان‌شاءالله صبور باشید و عاقلانه و با بکارگیری عقل، مباحث را یاد بگیرید و تحت تأثیر شبهات شیطانی نباشید، این موضوع را هم از راه عقل و هم از راه نفس اثبات می‌کنیم.

راه شناخت شبهات شیطانی و رسیدن به یقین 

منظور از شبهات شیطانی این است که گاهی مواقع، برخی افراد حرف‌های سست و بی‌اساس درباره کانون، سیر و سلوک، عرفان واقعی و حقیقی و عرفان اهل‌بیت می‌زنند، در این مواقع شما باید عاقل باشید و بتوانید براساس ادله عقلی و نقلی (قرآن و روایات) بین عرفان‌های شیطانی و عرفان اهل‌بیت (عرفان قرآنی) تفاوت قائل شوید. بنده بارها و بارها گفته‌ام هرگاه در این جلسات، حرفی زده شد حتماً ادله عقلی، قرآنی و روایی و حتی ادله تجربی و علمی آن را بپرسید. در این‌جا عقل از همه‌چیز مهم‌تر است زیرا اگر عقل نباشد شما در این راه نخواهید ماند و این راه را نیمه‌کاره رها خواهید کرد.

بنابراین اصرار بنده این است که عقلتان را تقویت و آن را بر همه ابعاد زندگی خود، حاکم کنید و با مدارک و ادله محکم راه را طی کنید تا به یقین برسید. شعار ما یقین است، یقین یعنی علمی که قطعاً درست بوده و خالی از شک و شبهه و مطالب سست است. حرف‌های سست و بی‌اساس مانند اینکه مثلا خیال کنید فلانی از علمای ربانی است، مرده زنده می‌کند و طی‌الارض می‌کند را کنار بگذارید، این‌که می‌گویم بی‌اساس نه این‌که این موارد، نشدنی است و واقعیت ندارد ولی اینکه شما از یک شخص معمولی انتظار داشته باشید که حتماً باید طی‌الارض کند یا کارهای عجیب‌وغریب انجام بدهد تا بتوانید از او مطلب دینی یاد بگیرید، انتظار پوچ و بی‌اساسی هستند. مثلاً در مورد علامه طباطبایی حتی در بین بعضی از طلاب و روحانیون که بالای منبر می‌روند مطرح بود که ایشان مثلاً کرامت کرده ‌است! مرتاضی را خشک کرده یا مرده‌ای را زنده کرده، سگی را تبدیل به آدم کرده ‌است یا بالعکس، بنده خودم با مرحوم علامه دوانی که یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شاگردان علامه طباطبایی بودند و سالیان سال با ایشان زندگی کردند، تماس گرفتم و از ایشان درباره صحت این مطلب پرسیدم که فرمودند این مطلب درست نیست. دامادشان آقای دکتر مناقبی هم گفته‌اند که چنین چیزی نبوده است. گاهی مواقع‌ از این قبیل دروغ‌ها به بعضی از بزرگان نسبت می‌دهند. ما نباید به‌دنبال این‌جور چیزها باشیم بلکه باید به‌دنبال عقل باشیم، البته ما منکر نیستیم که برخی از بزرگان و اولیای الهی، اهل کرامات هستند و کارهایی بسیار عجیب‌تر از این کارها می‌توانند انجام دهند اما کسانی که مبتدی و در ابتدای راه هستند و تازه شروع کرده‌اند اگر بخواهند به‌دنبال این چیزها باشند، شیطان آن‎‌ها را فریب می‌دهد به همین علت، باید درس خواند و مطالعه کرد و سالیان سال استخوان خورد کرد تا مانند آن روحانی، گمراه نشد.

بنابراین ما منکر این کرامات نیستیم ولی این‌که هر کسی بتواند این کارها را انجام دهد، حرف بی‌اساسی است. نه هر کسی می‌تواند و نه کسانی مثل بنده! بنده نه عالم ربانی هستم و نه ادعا می‌کنم که عالم ربانی و آیت‌الله هستم، حتی ادعا نمی‌کنم حاج‌آقا هستم. اما ادعا می‌کنم که استاد هستم و به دوستان هم گفته‌ام که به غیر از این کلمه، واژه‌ای را برای من بکار نبرید. استاد یعنی کسی که علم یا علومی را یاد گرفته و یاد می‌دهد دقیقا همانطور که می‌گویید فلان شخص استاد کاراته است، استاد خط است، استاد نقاشی است. بنده هم به‌همین صورت هستم و بیشتر از این نیستم و کسی نباید توقع داشته باشد که مثلاً من کار عجیب‌وغریبی انجام دهم، بنده هیچکدام از این کار‌ها را انجام نمی‌دهم و بلد هم نیستم. البته گاهی مواقع انسان چیزهایی را می‌بیند و احساسی عرفانی به او دست می‌دهد که ممکن است برای همه پیش بیاید مثلا اگر روزی بنده خوابی دیدم و تعبیر شد و به شما گفتم، دلیل نمی‌شود که عضو اولیاالله باشم.

تنها راه رسیدن به سعادت ابدی

همانطور که عرض شد، راه رسیدن به سعادت ابدی این است که انسان به اولیای الهی وصل شود زیرا بهترین، آسان‌ترین و راحت‌ترین راه است وگرنه ریاضت‌ها، تقواها و تهذیب نفس آن‌چنانی خیلی سخت است و بدون ارتباط با اولیا به نتیجه نخواهید رسید و خطرناک است.

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن                ظلمات است بترس از خطر گمراهی

شما هر چقدر هم اراده قوی داشته باشید و هر چقدر هم ریاضت بکشید یک قدم برداشته‌اید، ده قدم باید عنایت الهی باشد. به قول جناب حافظ که می‌گوید:

         به رحمتِ سرِ زلفِ تو واثقم ور نه                       کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن؟

اگر از طرف خداوند عنایتی به بنده‌ای نشود، هر چقدر هم که بنده کوشش کند نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. برای همین فرموده‌اند که اگر کسی ثوابی انجام دهد، ده ثواب برای او نوشته می‌شود بدین معنی که اگر هر کسی یک قدم در راه خدا بردارد، خداوند ده پاداش به او می‌دهد به عبارتی می‌خواهد بگوید یک قدم شما تا زمانی‌که عنایت الهی نباشد به‌جایی نخواهید رسید یعنی وقتی عنایت، توجه، فیض، رحمت و هدایت الهی شامل حال شما شود، می‌توانید بالا بروید.

بنابراین اصل، عنایت خداوند است که جز از راه اولیا بدست نمی‌آید. با تحقیق و بررسی نیز خواهید دید که روایت زیادی درمورد هم‌نشین، مجالست با علما و هم‌نشینی با اولیا داریم. جناب مولانا می‌گوید:

هر که خواهد هم‌نشینی خدا                                        تا نشیند در حضور اولیا

رسول خدا می‌فرمایند: با کسی صحبت کنید که “یُذَکِّرُکُمُ اَللَّهَ رُؤْیَتُهُ ” یعنی دیدن او شما را یاد خدا بیاندازد. فرمودند کسی که لحظش فایده‌ای نرساند لفظش فایده‌ای نمی‌رساند یعنی اگر دیدن کسی، شما را به سمت خدا نبرد حرف‌های او به دردی نمی‌خورد. یعنی باید اولیا را ببینید و با آن‌ها بنشینید و آن‌ها را همراهی کنید. امام سجاد علیهالسلام در دعای ابوحمزه که در ماه مبارک رمضان می‌خوانید از قول افرادی که از خدا دور شده‌اند می‌گویند ” خدایا نکند چون من با علما هم‌نشین نبوده‌ام، عنایتت را از من برگردانده‌ای”. فیض، رحمت و هدایت الهی جز از راه اولیا بدست نمی‌آید.

اصل صحبت ما این است که برای‌ رسیدن به سعادت که همان برخورداری از رحمت، هدایت، فیض، فضل، نعمت، عنایت و توجه الهی است، باید به دامان یک ولی از اولیاءالله چنگ زد. حال ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که ولیّ‌ خدا و علمای‌ ربانی را از کجا پیدا کنیم؟ ان‌شاءالله بنده سعی می‌کنم در این جلسه و جلسات آینده طی دو یا سه جلسه به این سوال پاسخ دهم و راه‌های شناسایی اولیاء را بیان کنم.

جریان ولایت از خدا تا بندگان

بعضی از افراد خیال می‌کنند پیدا کردن عالم ربانی و وصل شدن به او، کار سختی است، درصورتی‌که این راه، راحت‌ترین راه است، اگر شما نمازهای شب‌ طولانی بخوانید، در طول سال، روزهای زیادی را روزه بگیرید، هر شب، نماز شب بخوانید، اموال‌ خود را انفاق کنید، صدقه بدهید، هیچکدام بدون ولایت معنایی ندارد، توجه داشته باشید که بنده این حرف‌ها را از خود نمی‌گویم بلکه این حرف‌ها همان ترجمه روایات است که برای شما می‌خوانم.

نماز بی‌ ولای او عبادتی ا‌ست بی‌وضو                   به منکر علی بگو نماز خود قضا کند

البته این ولایت، فقط ولایت امیرالمؤمنین نیست بلکه ولایت همه اولیاء خدا است که از خداوند شروع شده و ادامه دارد تا به مؤمنین می‌رسد. وقتی شما با آدم مومنی که در مسیر است ارتباط برقرار می‌کنید، ولایت شما وصل می‌شود که البته باید این ولایت ادامه داشته باشد. بعضی‌ها خیال می‌کنند ولایت تا امام زمان آمده است و فقط ولایت امام زمان و ولایت اهل بیت را قبول دارند و بقیه را رها می‌کنند. این حرف مثل این است که گفته شود ولایت فقط برای خداست و بقیه را فراموش کنید درصورتیکه اینطور نیست بلکه ولایت خدا به بندگان مؤمن، سریان و جریان پیدا می‌کند و هر فرد باید نسبت به ظرفیت خود، اولیاء را شناسایی کند.

بنابراین باید عرفا و اولیاء خدا را بشناسیم، اولیاء درجات دارند و اینگونه نیست که مثلاً فقط امیرالمؤمنین ولی‌الله باشد، اگرچه امیرالمؤمنین ولیّ کامل و مطلق خدا است ولی ولایت او در شیعیان او سریان دارد، در سلمان، عمار، مقداد، ابوذر و … درباره ائمه دیگر هم به همین صورت است، ولایت امام زمان علیه‌السلام هم که الان زنده‌ هستند، در میان علما است منتها این علما درجات مختلفی دارند ممکن است در یک زمان چندین ولی باشد اما یک ولی همیشه اولی و از همه بالاتر است. مثلاً ممکن است در یک زمان سه نفر ولیّ خدا باشند، حضرت موسی، حضرت شعیب و حضرت خضر یا در یک زمان دیگر، حضرت ابراهیم، حضرت لوط و حضرت زرتشت، در شرق دنیا هم مثلا بودا، بنابراین در هر زمان و هر مکان، پیامبران الهی بوده‌اند که درجات مختلفی داشته‌اند و شما در هر مقامی که باشید اگر در مسیر باشید خداوند ولیّ مناسب شما را برای شما می‌فرستد.

شرط اهل نجات و اهل بهشت بودن

چیزی که برای شما و طبقاتی مانند شما خیلی مهم است این است که علمای ربانی را بشناسید. ما بیشتر در مسئله سیروسلوک و عرفان باید روی علمای ربانی دقت داشته باشیم، خیلی از افرادی که در جامعه هستند، اهل عرفان نیستند، مثلا فردی می‌گوید من نماز خود را می‌خوانم، واجبات را هم انجام می‌دهم، محرمات هم ترک می‌کنم و دنبال چیز دیگری نیستم، اولیاء این‌ فرد، روحانی مسجد یا جلساتی است که او می‌رود، همین روحانی می‌تواند جزو اولیاء باشد و او را راهنمایی کند که البته شرایطی دارد و این‌طور نیست که هر کسی عمامه‌ای روی سرش بود اولیاء خدا و عالم ‌ربانی باشد. بنده، مشخصات اولیا را در این دو تا سه جلسه پیش رو توضیح می‌دهم و کلیات آن را بیان می‌کنم و بعد هم ان‌شاءالله برای کسانی ‌که می‌خواهند در این موضوع متخصص بشوند، در جلسات تخصصی‌تر علوم عقلی و نقلی مانند کلاس فقه تخصصی، یکی یکی آیات و روایات را می‌خوانیم و این موضوع را مورد بحث قرار می‌دهیم و شاید دو الی سه سال طول بکشد تا این مباحث کاملاً روشن شود.

بنابراین اگر فرد بگوید من فقط می‌خواهم واجبات را انجام بدهم و محرمات را ترک کنم، به من درجه اول بهشت را بدهند برای من بس است و نمی‌خواهم خیلی بالا بروم، او همین قدر که واجبات خود را انجام بدهد و محرمات را ترک کند، قطعاً اهل نجات و اهل بهشت است.

شرط رسیدن به مقام عرش الهی

فردی می‌گوید من می‌خواهم درجات بهشت را طی کنم و آرزو دارم در عرش کنار امیرالمؤمنین و پیامبر باشم، در دعای ندبه هم می‌خوانید “وَ شیعَتُکَ عَلَی مِنابِرَ مِن نُور مَبیَضَّه وُجُوهُهُم حَولی فِی الجنه وَ هُم جیرانی. دعای ندبه” پیامبر مکرم‌ اسلام به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: که یاعلی! شیعیان تو (منظور شیعه حقیقی است نه کسی‌ که اسماً شیعه است و فقط ادعا می‌کند، کسی که واقعاً شیعه است، تابع است، قدم به‌ قدم امام است و پای خود را جای پای آن‌ها می‌گذارد)، بر منبرهایی از نور هستند، چهره‌های نورانی آن‌ها بهشت را روشن کرده است و آن‌ها همسایه‌، هم‌جوار و همراه من هستند. این‌ جایگاه، مقام عرش است، یعنی فرد هشت درجه بهشت را طی کرده و به کرسی رسیده است، از کرسی هم گذشته و به فلک عرش رسیده که درجه آخر بهشت است، برای رسیدن به این مقام، فقط انجام واجبات و ترک محرمات کافی نیست بلکه مستلزم انجام مستحبات، ترک مکروهات و از همه مهم‌تر وصل شدن به امام‌ زمان است، همانطور که در در شرح زیارت جامعه می‌‌فرماید: تو خود نمی‌روی، امام دست تو را می‌گیرد و بالا می‌برد تا جایی که جایگاه تو را به تو نشان می‌دهد و می‌گوید این‌جا جای تو است.

ما قبلاً جلسه‌ای داشتیم که در آن جلسه به این مطلب رسیده بودیم که چگونه امام دست‌ها را می‌گیرد و به عرش و عالی‌ترین درجه بهشت می‌برد و در آن‌جا جایگاه شیعیان را مشخص می‌کند. تصور نکنید در این جلسات، بحث‌های هیئت‌های سینه‌زنی و مجالس روضه و امثال این‌ها که یک سخنران، روضه‌خوان‌ یا یک مداح برای این‌که مجلس را گرم کند یا مثلاً مردم خوش‌شان بیاید، بالای منبر خوش‌سخنرانی می‌کند تا همه کیف کنند و حالی پیدا کنند، بیان می‌شود، مباحث جلسات کانون علم و دین، قال است، علم است، مطالبی است که باید توضیح دهیم تا فهمیده شود، این‌جا کلاس درس است و بحث‌های مطرح شده در این جلسات، بحث‌های عرفانی و علمی و این کلاس‌ها، کلاس عرفان اهل بیت است یعنی در این کلاس‌ها عرفان اهل بیت را آموزش می‌دهیم.

ولایت، روح خلقت

امیرالمؤمنین می‌فرماید که‌ مردم سه گروه هستند: عالِمٌ ربّانیٌّ ، و مُتَعَلِّمٌ على سَبیلِ نَجاهٍ ، و هَمَجٌ رَعاعٌ. [۲]این عالم ‌ربانی که ما موظف هستیم در سیروسلوک، در تهذیب نفس و در رشد به او متوسل بشویم، چه کسی است و چه خصوصیاتی دارد؟ اگر جواب این سوالات را متوجه شویم، می‌بینید که انسان در پرتو تعالیم اهل ‌بیت، چه‌قدر راحت می‌تواند به جاهای بسیار خوبی برسد و بر خلاف این‌که برخی می‌گویند دین سخت و مشکل است و پر از باید و نباید و حلال و حرام است و یک حجم زیاد از دستورات خسته کننده دارد و بعد از آن هم معلوم نیست آخر و عاقبت انسان چه چیزی است و بقول شاعر

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد               آه اگر از پس امروز بُوَد فردایی(حافظ)

همه دستورات دین در پرتو ولایت، معنای دیگری پیدا می‌کند و اتفاقا همه چیز خیلی ساده می‌شود.

قرآن می‌فرماید «وَ نُیَسِّرُکَ لِلیُسری.»[۳] یعنی اگر تو این مسیر را بیایی، آسانی به طرف تو می‌آید، باید در مورد معنای این آیه خیلی دقت شود. راه، راه هموار و صراط مستقیم است، منتها باید آن را بشناسیم. اگر راه را بشناسید می‌بینید که زیبا و راحت است گویی که داخل هواپیما نشسته و چشم خود را می‌بندید و طی چند دقیقه به مقصد می‌رسید، وصل شدن به اولیاء الهی نیز اینچنین است، وصل که بشوی تمام است، به همین سادگی و به همین خوبی. اما اگر این راه را نشناسید و به این راه ورود نکنید، راه خیلی طولانی است، راهی که با هواپیما یک روزه می‌روید، پیاده، شش ماه طول می‌کشد و گرسنگی، گم کردن راه، گرما، سرما، راهزن و هزاران مشکل دیگر دارد. وقتی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: “ربِّ کَیفَ اَصِلُ الیک؟” خدایا من چگونه به تو وصل بشوم؟ خداوند فرمود: “قَصدُکَ‌ لی وَصلُکَ ‌لی. یعنی اگر قصد کنی رسیدی، این چه راهی است که به محض قصد کردن، می‌رسی و لازم نیست راه طولانی را بروی و برخلاف قول عطار:

بس که خشکی بس که دریا در ره است               تا نپنداری که راهی کوته است

اتفاقاً صراط مستقیم، کوتاه‌ترین و محکم‌ترین راه است، صراط‌ مستقیم، صراط امیرالمؤمنین است “صِراطُ عَلِی حَقُّ نمسکه” و راحت هم می‌توان به آن رسید.

راه شناخت خصوصیات عالم ربانی

عالم‌ ربانی چند خصوصیات دارد که با نزدیک شدن به او برای مدتی و زندگیِ کردن با او می‌‌توانید این خصوصیات را در او بررسی کنید. این خصوصیات، تخصصی و سخت نیست و راحت می‌توان آن را دریافت. عالم ‌‌ربانی زیاد است و نزدیک شدن به ایشان، شناخت آن‌ها و خدمت به خدا و امام زمان زیر نظر آن‌ها خیلی راحت است و این راه و روش، راحت‌ترین راه است وگرنه شما باید با تکلف همیشه روزه بگیری و سایر اعمال را انجام دهی البته نمی‌گویم اگر شما این‌جا بیایید، روزه نمی‌گیرید یا اعمال دینی را انجام نمی‌دهید بلکه منظور این است که با قرار گرفتن در این راه یعنی وصل شدن به اولیاء خدا، روزه‌ها، نمازها و زیارت‌ عاشورا و دعای‌ توسل خواندن‌ها، حج رفتن‌ها، عزاداری‌های شما معنا و روح پیدا می‌کند در واقع ولی خدا این روح را به شما می‌دهد. قرآن می‌فرماید «اَللَّهُ وَلِیُّ‌الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُمَاتِ اِلَی‌النُور.»[۴] ولایت الهی این اثر را دارد که شما را از تاریکی به نور می‌برد، یعنی همه کارهای شما در پرتو ولایت، نورانی می‌شود اما اگر ولایت نباشد همه این‌ها ممکن است ظلمانی باشد، نمازِ ظلمانی، روزهِ ظلمانی، حجِ ظلمانی و … که انسان می‌شود مانند ابن‌ملجم یا کسانی که نماز شب‌ می‌خواندند اما در مقابل امام‌حسین(ع) ایستادند. در کربلا دو گروه نماز شب‌ ‌خواندند، یک گروه، نمازشان نورانی و گروه دیگر، نمازشان ظلمانی بود.


[۱] . سوره هود ایه ۱٠۸

[۲]  نهج‌البلاغه، حکمت۱۴۷

[۳].  سوره اعلی، آیه۸

[۴] . سوره بقره، آیه۲۵۷

درباره ی n.majd

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *