معماری

۱۴۰۱/۰۹/۰۸

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّه‏‌الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمدلله رب‌العالمین و صلی‌الله علی‌محمد واله الطاهر ین سیما بقیه‌الله فی السموات و الارضین

اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن اشاره شده است:

  • چله و آثار آن
  • از جمله اهداف کلاس‌های عرفان مقربین
  • معنا و مصادیق خوش‌بینی و بدبینی
  • نوع نگاه مومنین نسبت به یکدیگر از منظر قرآن
  • روایت امام صادق(ع) و بدگویی ایشان نسبت به زراره!
  • تفسیر حرف مومن به بهترین شکل
  • نحوه برخورد با کلام معصوم در صورت مغایرت با عقل و نقل
  • لطمات خوش‌بینی به دشمن در اوایل انقلاب

چله و آثار آن

فردا روز میلاد باسعادت بانوی بزرگ، قهرمان کربلا و پیام‌آور بزرگ نهضت اباعبدالله الحسین، حضرت زینب کبری سلام‌الله‌ علیها است و همچنین برای دوستانی که ان‌شاءالله چله را می‌گیرند زمان شروع چله‌ی فاطمی تا روز ولادت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیهما است.

چله فاطمی، چله‌ای است که اگر ما بتوانیم با این دو بانوی بزرگوار و این دو نور عظیم عالم آفرینش ارتباط برقرار کنیم، صاحب حکمت، صبر و استقامت و روح بزرگ ولایت می‌شویم. لازمه‌اش این است که ان‌شاءالله دوستانی که می‌خواهند چله بگیرند به این مسئله توجه داشته باشند و اذکار و افکار و اعمال چله را با دقت انجام بدهند تا ان‌شاءالله به آثار مورد نظر برسند. یکی از مهم‌ترین آثار چله برخورداری از حکمت است، حکمت آن بصیرتی است که اگر انسان داشته باشد برایش چراغ راه و مشعل فروزان صراط مستقیم می‌شود و تا رسیدن به سعادت ابدی به او کمک می‌کند.

از جمله اهداف کلاس‌های عرفان مقربین

یکی از اهداف اصلی کلاس‌ها و جلسات ما در عرفان مقربین، این است که بینش‌های اصلی زندگی را به انسان بدهد. از جمله برنامه‌هایی که ما در این کلاس‌ها داریم این است که سوءتفاهم‌های ناشی از فرهنگ شیطانی و فرهنگ غربی است را اصلاح کنیم.

یکی از این اشتباهاتی که در فرهنگ ما غالب است و آن را به ما تحمیل کرده‌اند، فرهنگ‌ها و اندیشه‌های به ظاهر صحیح است که روشن‌فکرها و روشنفکرنماها در بین آحاد جامعه پخش می‌کنند و مردم جامعه‌ آنها را می‌پذیرند و زندگیشان از زندگی اسلامی و الهی دور می‌شود. به عنوان مثال می‌توان به بحث آزادی و یا بحث دموکراسی اشاره کرد، مثلا بحث اعتقاد به اینکه قدرت فساد می‌آورد و… . اینها چیزهایی است که آن‌ها به جامعه تحمیل می‌کنند و مردم اینها را می‌پذیرند. خصوصاً روشنفکران و این را در ذهن جوان‌ها فرو می‌کنند و زندگی ما را خراب می‌کنند.

معنا و مصادیق خوش‌بینی و بدبینی

یکی از این موارد که امشب می‌خواهیم در مورد آن صحبت کنیم؛ بحث سوءظن و حُسن‌ظن است. حتما شنیده‌اید که مثلاً بعضی‌ها در زندگیشان بدبین و بعضی‌ها خوش‌بین هستند و می‌گویند که انسان نه باید بدبین باشد و نه باید خوش‌بین باشد چون هم بدبینی کامل و هم خوش‌بینی کامل بد است، بلکه انسان باید واقع‌ بین باشد و حقیقت را ببیند.

در این‌باره معلمان اخلاق دستورالعمل‌هایی داده‌اند، مثلا جناب سعدی می‌گوید:

*مرا شیخ دانای مرشد، شهاب دو اندرز فرمود بر روی آب، یکی آن‌ که بر خویش خوش‌بین مباش، دگر آن که بر خلق بد بین نباش*

یعنی به مردم نباید بدبین بود و نباید به مردم نگاه بد داشت. (در تاریخ دو شیخ شهاب‌الدین سهروردی می‌باشد؛ یکی از آنها فیلسوف و یکی عارف است و این شعر اشاره به آن فرد عارف‌ دارد.) توماس هابز فیلسوف انگلیسی (که خدا ان‌شاءالله نسل این شیاطین انگلیسی و آمریکایی را از روی زمین بردارد) می‌گوید انسان گرگ انسان است! این مسئله نشان دهنده این است که این فرد با هر کسی را که در زندگی‌اش برخورد کرده، یک آدم به اصطلاح گرگ‌صفت و روباه‌صفت بوده است و همه می‌خواهند همدیگر را استعمار کنند! حالا جناب سعدی از قول پیر دانای مرشد شهاب می‌فرماید: نخست آنکه به خلق بدبین مباش. مردم را دوست داشته باش و به مردم خوش‌بین باش و این یک طرز تفکر است. یا مثلا حافظ یک طور دیگر همین تفکرات را رایج می‌کنند. ولی الان روشنفکران می‌گویند که انسان نه باید بدبین باشد و نه خوش‌بین، بلکه باید واقع‌بین باشد. واقع‌بین باشد یعنی چه؟ یعنی اگر یک شخصی بد است آن را بد ببیند و یک شخصی خوب است آن را خوب ببیند! ولی حقیقت اینطور نیست. حالا ما بیایم و ببینیم از نظر اسلام عزیز و از نظر قرآن این موضوع چطور است.

در روایتی داریم که می‌فرماید: اگر در جامعه و در زمانه‌ای زندگی می‌کنید که مردم بد هستند و دستورات الهی را رعایت نگاه نمی‌کنند، آنجا باید به مردم بدبین بود. اما اگر در جامعه‌ای که مردم همه خوب هستند آنجا باید خوش‌بین بود.

بدبین و خوش‌بین بودن یعنی چی؟ یعنی باید اصل را بر این بگذارید که اگر جامعه‌ا‌ی بد بودند، اصل را بر بد بگذارید و چنانچه به یک نفر برخورد کردید زود قبول نکنید که آدم خوبی است. باید با او رفتاری کنید و سعی کنید و مواظب باشید که این هم جزء آن دسته از افراد بد است یا نه؟ و اگر در جامعه‌ای بودید که افراد خوبی بودند تا یک نفر بد دیدید بدبین نشوید سعی کنید بگویید که ان‌شاءاالله این هم خوب است. مثلا شما به یک کشور اسلامی سفر کرده‌اید و شک کردید این غذا، غذای حلال است یا غیر حلال است.در اینجا چون کشور اسلامی است باید اصل را بر این بگذارید که این پاک است و بخورید و دیگر نمی‌خواهد تحقیق کنید. اما در کشور کفر اگر به حلال یا حرام غذایی شک کردید باید بنا را بر این بگذارید که حرام است و احتیاط کنید و استفاده نکنید.

نوع نگاه مومنین نسبت به یکدیگر از منظر قرآن

قرآن می‌فرماید مومن باید نسبت به مومن خوش‌بین باشد و بدبین نباشد، واقع‌بین هم نباید باشد یعنی نباید دنبال واقعیت بگردد و اصل را باید بر خوبی بگذارد. برعکس در مورد افراد فاسق می‌فرماید، باید بدبین باشید. می‌فرماید: إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا … (ایه ۶ سوره حجرات) اگر یک انسان فاسق خبری داد بلافاصله نگیرید اگر بگیرید گناه کردید و باید آنجا تحقیق کنید. بنابراین کسانی که از این نرم‌افزارها و فضای مجازی از افراد مخالف نظام از افرادی که بدبین به نظام اسلامی هستند این را می‌گیرند ونگاه می‌کنند و گوش می‌کنند همین نگاه کردن وهمین گوش کردن یک معصیت و گناه است و شما حق ندارید هرچیزی را گوش کنید و هر چیزی را بشنوید. اما برعکس اگر از یک  فرد مومن خبری را شنیدید اینجا باید بگویید که ان‌شاءالله صحیح است و باید با خوش‌بینی نگاه کنیم.

 بنابراین این که می‌گویند واقع‌بین، خوش‌بین یا بد‌بین باشید به یک معنا غلط و به یک معنا درست است. یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم آدم باید همیشه بدبین باشد یا همیشه خوش‌بین باشد یا همیشه واقع‌بین باشد. خیر، درمواردی لازم است که انسان حتما به یقین برسد، آن‌جا باید تحقیق کند در غیر این صورت نباید به مطالب افراد فاسق و گناهکار انسان توجه کند. حتی اگر درست است باید بگوید که ان‌شاءالله دروغ است و قبول نکند. (چه در فضای مجازی چه در فضای غیر مجازی)

 ما روایت داریم، اگر پنجاه نفر آمدند و در مورد برادر مومن تو بدگویی کردند، قبول نکنید تا زمانی که ثابت شود. یعنی خوش‌بینی باید بین مومنین زیاد باشد.

خداوند در آیه قرآن می‌فرماید در مورد آن ماجرایی که تهمت زده بودند به یکی از همسران پیامبر و این تهمت پخش شد، خداوند در قرآن یک چیز عجیبی می‌فرماید، نمی‌فرمایند شما تا یک شخصی تهمت زد به یک مؤمن یا غیبت یک مؤمن را کرد بروید تحقیق کنید، نمی‌فرماید بروید تحقیق کنید در مورد فاسق می‌گوید اگر چیزی گفت قبول نکنید و بروید تحقیق کنید ولی در مورد مومنین نمی‌گوید تحقیق ‌کنید می‌گوید تا شنیدید باید بگوید دروغ است.  لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ ( سوره نور آیه ۱۲) چرا وقتی که غیبتی یا تهمتی به یک مرد مومن یا یک زن مومن زدند شما تا این را شنیدید نگفتید دروغ است؟ نگفتید این سخن غلط است؟ نگفتید این حرف اشتباه است؟ چرا نگفتید؟! مومنین باید در میان خودشان خوش‌بین باشند نباید بدبین باشند، حالا در مسائل جزئی در مسائل خودمان هم همینطور، تا یکی غیبت یک برادر مومن را کرد یا خواهر مومنی را کرد ما بلافاصله نباید قبول کنیم باید بلافاصله بگوییم اینطوری نیست ان‌شاءالله که غلط است، این درست نیست باید آن را ردّ کنیم نباید قبول کنیم. (این‌ها را دقت کنید این‌ها در مسائل زندگی خیلی مهم است در این که نفس ما، ذات ما زینبی و فاطمی بشود این‌ها مهم است و اثر دارد). امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: می‌فرماید “ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ، امالی شیخ صدوق،.ص۳۸۰” می‌فرماید: کار و حرفِ برادرِ مومنِ خود را به بهترین وجه تفسیر کن، یعنی اگر مثلا یک برادر مومنی آمد یک جایی با شما برخوردی کرد که ظاهر آن بد است بلافاصله به جای این‌که ناراحت شوید سعی کنید یک جور توجیه کنید و بگویید منظور او خوب بوده و شاید اینطوری بوده است و… .

روایت امام صادق(ع) و بدگویی ایشان نسبت به زراره!

امام صادق(ع) درمورد یکی از بهترین یاران خودش زُراره، (که یکی از اصحاب بسیار بزرگ امام صادق است)، بد گفت. بعد یکی از آن جمع رفت و به زراره گفت آقا امام صادق در مورد تو بد گفته است، گفت امام صادق هر چی بگوید درست گفته است! بعد آمدند خدمت امام صادق(ع) که آقا شما چرا از زراره بد گفتید؟ امام فرمودند، دشمنان زراره از طرف جاسوسان خلیفه آمده بودند و می‌خواستند دوستان ما را شناسایی و آن‌ها را ترور کنند. بعد امام صادق(ع) گفتند در قرآن خواندید آن‌جایی را که حضرت خضر(ع) با حضرت موسی سوار کشتی بودند. کشتی برای یک عده افراد فقیر بود ولی حضرت خضر آن را خراب کرد. بعد حضرت موسی گفت که تو خضرِ پیامبرِ خدا هستی چرا کشتیِ فقرا را خراب می‌کنی؟ بعد از مدتی خضر گفت یک پادشاه ظالم می‌خواست کشتی را مصادره کند، من این کشتی را خراب کردم چون او دنبال کشتی‌های سالم می‌گشت و من اینکار را انجام دادم که او این را مصادره نکند. امام صادق فرمود: همان‌طور که حضرت خضر کشتی را خراب کرد برای این‌که منافع فقرا را حفظ کند، من هم زراره را خراب کردم برای اینکه جان او را حفظ کنم! اما اگر ما بودیم چی می‌گفتیم؟ می‌گفتیم امام صادق پشت سر ما حرف زده، غیبت کرده، تهمت زده این دیگر عادل نیست، دیگر پشت سر او نماز نمی‌خوانم چون گناه کرده غیبت کرده تهمت زده، هر کسی غیبت کند از عدالت می‌افتد‌، امام که نیست اصلا پشت سر او دیگر نماز هم نمی‌شود خواند، امام معصوم که هیچی امامِ جماعت هم دیگر نیست، ما اینطوری می‌گفتیم!

تفسیر حرف مومن به بهترین شکل

ما باید در این مسایل خیلی دقت کنیم و سعی کنیم همدیگر را دوست داشته باشیم. وقتی همدیگر را دوست داشته باشیم تفسیرِ به بهترین می‌کنیم. فرمود: “ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ” تا این‌ که قطعا برای تو ثابت بشود که این برادر تو اشتباه کرده است. بعد می‌فرماید: “وَ لاَ تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی اَلْخَیْرِ مَحْمِلاً. منظورش چیست؟ منظورش این است که اگر برادر مومن تو یا خواهر مومن تو یک حرفی زد و این حرف ظاهرش بد بود، سعی کن برای آن یک معنای خوبی پیدا کنی و تا آن‌جایی که می‌توانی به معنای بد برداشت نکن! این ادامه‌ همان بحث است که امر برادر خودت را به بهترین وجهی تفسیر کن. حالا شما نگاه کنید مثلا طرف می‌آید می‌گوید که آقا رهبر چرا این حرف را زده است؟ این حرف را نباید می‌زد! یک اَدای روشنفکری هم در می‌آورد که مثلا من یک آدم محققی هستم من یک آدم مثلا مقلدی نیستم و به نظر من آقا این‌جا را درست گفت ولی این‌جا را به نظر من غلط گفت، نباید می‌گفت.

نحوه برخورد با کلام معصوم در صورت مغایرت با عقل و نقل

هر‌ چه درجه‌ ایمان شخص بیشتر شود ما  نیز باید کلام آن را به بهترین وجه تفسیر کنیم. مثلا فرض بفرمایید علمای ما در مورد روایات اینطوری برخورد می‌کردند، وقتی می‌دیدند یک روایتی از امامِ معصوم است ولی کاملا ضد عقل است یا کاملا ضد یک روایت دیگر یا ضد آیه است نمی‌گفتند این روایت دروغ است! می‌گفتند این روایت روی چشم ما، ولی ما نمی‌فهمیم و آن را کنار می‌گذاریم!  آنها بی‌احترامی نمی‌کردندکه این روایت دروغ است و این روایت جعلی است. می‌‌گفتند که این روایت است، سند آن را نگاه می‌کردند و می‌دیدند سند از امام است. بعد می‌گفتند خب امام معصوم گفته ولی ما یک دلیل بالاتر داریم (دلیل عقلی بالاتر داریم یا دلیل نقلی) و در نتیجه به این روایت نمی‌توانیم عمل کنیم. می‌گفتند شاید امام یک چیزی گفته ما نفهمیدیم! برای همین با احترام می‌گذاشتند کنار، چرا؟ چون امام است، یعنی هر چی مقام مومن می‌رود بالاتر شما باید نسبت به آن مومن خوش‌ظن باشید و سعی کنید دستورات بزرگان، را اگر از نظرِ ظاهر قابل قبول نیست با احترام رد کنید و با احترام کنار بگذارید. عرض کردم اگر هیچ دلیلی نداشتید ببوسید بگذارید کنار ولی بدبین نباشید. ما باید در مورد خودمان و بین مومنین اینطوری باشیم و این رفتار درست است.

لطمات خوش‌بینی به دشمن در اوایل انقلاب

ما اولِ انقلاب ضربات بزرگی به خاطر این‌که اول انقلاب یک عده رأس کار آمدند و این‌ها اسلام‌شناس نبودند خوردیم. یک عده‌ایی که آمدند کارها را گرفتند حالا در رأس البته حضرت امام بود رهبران انقلاب مثل شهید مطهری این‌ها بله… ولی همه که اینطوری نبودند، همه که سواد شهید مطهری را نداشتند همه که مثل امام اسلام‌شناس نبودند. مثلا یک طلبه‌ایی بوده که حالا وزیر شده، آن یکی وکیل شده و… بر سر کار آمدند. بعد به خاطر این‌که این اطلاعات را نداشتند چه ضربه‌هایی خوردیم. حضرت آقا فرمودند که ما در اول انقلاب در مساله‌ گروگان‌ها ما رفتیم مذاکره کردیم. آمریکایی‌ها تعهد دادند که شما گروگان‌ها را آزاد کنید و ما پولهای شما را برمی‌گردانیم و ثروت بلوک شده‌ شما را برمی‌گردانیم و متعهد می‌شویم توطئه نکنیم و… .

پنج، شش تعهد بزرگ دادند و گفتند شما گروگان‌ها را آزاد کنید تا ما آن‌ها را انجام دهیم. افراد مذاکره کننده نمی‌دانستند باید به دشمن بدبین بود! باور کردند و گفتند تعهد بین‌المللی هم هست، گروگان‌ها را تحویل دادند و آن‌ها هم هیچ کدام از وعده‌هایشان را عملی نکردند. پس بد بین نیز باید بود، اما به دشمن. یکی از آقایان علما حرف قشنگی می‌زد و می‌گفت هر وقت که به آمریکایی‌ها دست دادید و برگشتید با دقت انگشت‌های خود را شمارش کن!  متاسفانه ما الان می‌بینیم که در کشور ما در میان همین روشنفکران و مسؤلین گاهی موقع‌ها اینطوری است، همین دولت قبلی در آن‌ها خیلی‌ها اینطوری بودند که با بیگانگان خوش‌بین و به دوستان بدبین بودند!  این در سطح مملکت به ما خیلی لطمه زد.

حالا ما با مسائل مملکت کاری نداریم چون نه کاره‌ایی هستیم در این مملکت و نه دست ما به کسی می‌رسد ولی باید خودمان به خودمان توجه داشته باشیم می‌خواستم عوارض سیاسی آن‌ را بگویم این اخلاق‌ها عوارض سیاسی و اجتماعی آن‌ها چقدر زیاد است. ما باید خودمان اینطور باشیم. ان‌شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد تا بین مومنین صفا، صمیمیت، برادری، اخوت و محبت روزافزون حاکم باشد. ان‌شاءالله به برکت وجود نورانی زینب کبری و فاطمه‌ زهرا (س) ما هم از این بزرگان نور بگیریم و زندگی نورانی داشته باشیم.

درباره ی n.majd

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *