۱۴۰۲/۷/۲۵
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهالرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
“رابطه اخلاق و دین“
اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن پرداخته شده است، عبارتند از:
- مقدمه
- نگاه سکولارها به رابطه اخلاق و دین
- بهترین راه برای رشد افراد
- رابطه اخلاق و دین
- ضمانت اجرایی اخلاق
مقدمه
از بنده مطالبه شده، مطالبی که اینجا عرض میکنم پراکنده نباشد بلکه بحثی را شروع کنیم و سلسلهوار و مستمر ادامه دهیم اما از آنجاییکه قرار ما بر این است که در جلسات مباحثه که پیش از سخنرانی بنده انجام میشود، مباحث بصورت منسجم، سلسلهوار و مرتب از خداوند شروع شده و تا مبحث “سعادت ابدی” ادامه پیدا کند به همین دلیل، اگر بنده هم بخواهم پیرامون همان مباحث صحبت کنم، بحث تکراری میشود. لذا برنامه ما این است که سهشنبهها که بنده چند دقیقهای در خدمت شما هستم، بیشتر به مباحث و شبهاتی که مطرح میشود خصوصاً مباحث روز جامعه بپردازم تا دوستان نسبت به حوادث واقع در جامعه، آمادگی و آگاهی لازم داشته باشند.
نگاه سکولارها به رابطه اخلاق و دین
یکی از مسائلی که سکولارها و بیدینها و کسانی که به دین اعتقاد ندارند یا به دروغ میگویند که به دین اعتقاد دارند! مطرح میکنند، این است که دین باید از زندگی و سیاست جدا باشد و همچنین یکی از مباحثی که بیان کرده و خیلی آن را ترویج میکنند، این است که انسان میتواند بدون دین خوشبخت باشد و اخلاق خوبی داشته باشد و نیازی هم به دین ندارد! به همین دلیل، ابعاد مختلف این بحث باید بین مردم جا بیفتد تا مردم و خصوصاً جوانان ما فریب این سطحینگریها و شیطنتها را نخورند.
دوستان عزیز! در صحنه تبلیغات، شیطان و شیاطین با تمام قدرت جلو آمده، شیطنت کرده و دروغ میگویند، تهمت میزنند، هوچیگری میکنند، افتراء میبندند و گاهی مواقع، برای اینکه یک حرف باطل را جا بیندازند، استنادهای کاذبانه و دروغین ارائه میکنند و مثلا میگویند فلان کتاب تاریخ، یا فلان روایت و آیه قرآن این حرف را گفته است. بنده، در محل کار به دوستان همکار گفتهام که کلیپها و سوالاتی که پیرامون شبهات هست به بنده بدهید تا ببینم و پاسخ بدهم که تقریباً هر روز برای من میآورند. بنده واقعاً عرض میکنم که بچهها و جوانان ما در خطر بسیار بزرگی هستند و متأسفانه مراکزی که باید به این شبهات پاسخ دهند یا کم هستند یا اینکه پاسخگویی آنها به روز نیست.
بهترین راه برای رشد افراد
به هر صورت، مواظب جوانان و فرزندان خود باشید. بهترین و تنهاترین راهی که میتوانید جوانان خود را نجات دهید، همنشین خوب است، باید فرزندان خود را با همنشین خوب آشنا کنید. اگر خداینکرده به امید این مدرسههایی که الان وجود دارد فرزندان خود را رها کنید بدانید که در خطر بسیار بزرگ بیدینی و عاقبتبهشری هستند. تنها راه رشد و نجات خانواده و فرزندانتان و قرار گرفتن آنها در مسیر صحیح، همصحبتی و همنشینی با افراد خوب است که با شرکت در فضاهایی مانند همین جلسات، قابل تحقق است.
بارها و بارها گفتهام و بازهم باید بگویم، شما هم به همه از جمله فامیل، دوستان و همسایگان خود بگویید که مراقب باشید بچهها و جوانان با افراد ناباب دوست نشوند زیرا افراد ناباب، دین، وجدان و عقل را خراب میکنند.
نَخست موعظه پیرِ صحبت این حرف است که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید
رابطه اخلاق و دین
حال برگردیم به این بحث که آیا بدون دین میتوان اخلاق داشت؟ احتمالا افرادی هستند که میگویند بله! ما افرادی را میشناسیم که نماز نمیخوانند و اعتقادی ندارند ولی خیلی خوشاخلاق و مهربان هستند یا مثلاً مثال میزنند که خیلی از کشورهایی که بیدین هستند، وضع زندگی آنها خوب است و قوانین و مقررات خوبی دارند.
اخیراً هم این شیاطین آمده و گفتهاند که دین باعث بداخلاقی میشود و از کسانی مثال میزنند که دین را وسیله فریب مردم و قدرتطلبی و جاهطلبی خودشان قرار دادهاند و با استناد به این افراد میگویند که اینها دین دارند ولی آدمهای خوبی نیستند بهعنوان نمونه، داعشیها را مثال میزنند و میگویند متدین هستند ولی آدم میکشند، درحالیکه این حرفها را باید تحلیل و علتیابی کرد تا معلوم شود که جای حق و باطل کجاست. بدتر از همه و مصیبت بالاتر، این است که بعضی از کسانی که معمم هستند و اسم خود را آیتالله گذاشتهاند و تحصیلاتی دارند و کتاب نوشتهاند، حقیقت دین را نفهمیدهاند و این معضل بسیار بزرگی است.
اخیراً یک شخص از همین کسانی که سعی میکنند دین را با روشنفکری و با عقل بهاصطلاح ظاهری خودشان تطبیق دهند، کتابی نوشته که در آن کتاب میگوید، خطر دین همراه با جهالت بیشتر از بیدینی است! که این حرف، حرف غلطی بوده و یکی از اشتباهات بزرگ است و متاسفانه این کتاب، دست افراد سالوس افتاده و آنها هم مطالعه و از مطالب آن در پیشبرد مقاصد شوم خود استفاده میکنند. این موضوعات، انسان را ملول میکند که چه دنیایی است و اسلام چقدر مظلوم است که از همه طرف به آن هجوم آوردهاند.
اینکه انسان میتواند دین نداشته باشد ولی اخلاق داشته باشد از حرفهای بسیار غلط است، اولا شما بدانید که در تاریخ، اخلاق زائیده دین است یعنی تا زمانیکه بشر دیندار نشده بود، اخلاق هم نبود، البته باید توضیح دهیم که منظور از اخلاق چیست؟! یکی از مغلطهها این است که خیال میکنند، اخلاق یعنی اینکه فرد مهربان و خوشاخلاق بوده و ظاهرش خوب باشد! شما نگاه کنید این کسانی که الان در فلسطین قتلعام میکنند، کراواتی و خیلی تمیز و ظاهراً افراد بسیار منطقی هستند ولی اساسا اخلاق این نیست.
در اینکه میگوییم انسان نباید خیانت کند، نباید دزدی کند، نباید دروغ بگوید، نباید به مال و ناموس دیگران تجاوز کند، مهمترین مسئله این است که چرا نباید این کارها را انجام بدهد؟ در واقع اخلاق، علمی است که باید بتواند به این سوال، پاسخ بدهد. خیلی از جوامع و افراد، نه به خاطر ارزشها بلکه فقط بهخاطر منافع شخصی و دنیاییشان، در بین خود، یکسری قوانین وضع میکنند و آنها را رعایت میکنند که عمل به این قوانین، ظاهر اخلاقی دارد اما اخلاق نیست وگرنه دزدها هم در بین خود همین قوانین را دارند. مثلا وقتی ده، بیست نفر دزد یا راهزن، دزدی و راهزنی کرده و قافلهای را غارت میکنند، همه چیز را عادلانه بین خود تقسیم میکنند و به هم خیانت نمیکنند ولی آیا این اخلاق است که مال مردم را سرقت کنند و بعد بین خود عدالت برقرار کنند؟ امروز نیز استکبار جهانی همینطور است، با زبان خوش و با ادب و تحت لوای به اصطلاح رعایت حقوق بشر، زن و بچه را قتلعام میکند. مثلا در همین اتفاق اخیر میگوید که گذرگاه رفح باز است، غزه را تخلیه کنید و بروید و وقتی مردم به قصد تخلیه حرکت میکنند، آنها را در جاده قتلعام و بمباران میکند. همان اتفاقی که در واقعه صلیبی افتاد، صدها هزار مرد و زن و بچه را از شهر بیرون کرده و به بیابان بردند و همه را قتلعام کردند. این کاری است که غربیها میکنند و بقول شهید مطهری، این جنایتها فقط در غرب اتفاق افتاده است.
بنابراین اخلاق این نیست که به خاطر منافع هر کاری بکنند و بعد یک سری قوانین برای خود بگذارند بلکه وقتی گفته میشود نباید خیانت کرد، نباید به انسانهای بیگناه تجاوز کرد، مال، ناموس و عِرض مردم محترم است، نباید دروغ گفت، نباید آبروی انسانها را برد و … اخلاق یک ملاک ارزشی فراگیر برای این اصول و قوانین دارد که آن را از دین آورده است. دین یک سری تعالیم آورده که یک قسمت از آن اخلاق است و اگر ادیان الهی نبودند از اخلاق چیزی باقی نمیماند و انسانها همان حیوانهای جنگلی بودند که برای منافع خود یکدیگر را میکشتند.
پیامبر فرمود: “اِنِّی بُعثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق. ما پیامبران آمدیم تا مکارم الاخلاق را کامل کنیم. به عبارتی دین آمده تا مکارم الاخلاق را کامل کند و اگر همین ادیان آسمانی نبودند هیچ اثری از اخلاق نبود.
ضمانت اجرایی اخلاق
داستایفسکی، رماننویس روسی که رمانهای او بسیار قوی است و در رمانهای خود بیماریهای روانی را خیلی زیبا به تصویر کشیده است، جمله ارزشمندی دارد که هیچکس نتوانسته به آن اشکال بگیرد. میگوید: اگر خدا نباشد هرکاری جایز است، یعنی چه؟ یعنی اگر خدا نباشد دیگر کسی از کسی ترسی ندارد و دیگر کسی به فکر چیزی نیست. انسانی که عقل معاش و دنیایی داشته باشد و خدا را قبول نداشته باشد، میگوید چرا باید زجر بکشم و دیگران راحت باشند؟ چرا باید خود را فدای دیگران کنم! این عقل، همان عقلی است که حیوانات دارند. حیوانات برای بقای خود هر کار وحشتناکی را انجام میدهند. اگر خدایی نباشد، انسان چرا کار خوب کند و کار خوب چه ارزشی دارد؟ در این شرایط، وقتی انسان خود در خطر و مشکلات است، همین حرفی که افراد بیخدا میزند را میگوید که همه باید فدای من شوند. حاضر است میلیونها نفر کشته بشوند تا او به نتیجه مورد نظر خود برسد زیرا به خدا اعتقادی ندارد. آن چیزی که ضمانت اجرایی برای اخلاق است، اعتقاد به خدا است. ممکن است شما بگویید که بعضیها به خدا اعتقاد ندارند ولی قوانین اجتماعی را رعایت میکنند، اما اگر به درستی بررسی کنید متوجه میشوید که این قوانین را تا جایی رعایت میکنند که منافعشان تأمین شود و بتوانند خوب زندگی کنند و اگر روزی ببینند رعایت قوانین اجتماعی برایشان سخت است، رعایت نمیکنند و اگر مشکلاتی داشته باشند، دیگران را فدای حل مشکلات خود میکنند.
مثلا زمانی که بیماری ایدز فراگیر شده بود، برای افرادی که به این بیماری مبتلا شده بودند و داروی آن را پیدا نمیکردند، قانونی گذاشته بودند که چون مردن این افراد، قطعی است، بگذارید آزاد باشند و هر کاری میخواهند انجام بدهند، بعد از مدتی در بعضی از این کشورهای اروپایی دیدند فرد مبتلا به این بیماری برای لذت خود، هر کاری میکند، حتی آدم میکشد! مثلا به داخل یک رستوران رفته و مردم را میزند ولی طبق قانون توجیه میکردند که چون مرگ او نزدیک است اینگونه میخواسته عقده خود را خالی کند، پس بگذارید انجام دهد. وقتی کسی به خدا اعتقاد نداشته باشد اینگونه یَله و رها میشود و اگر هم قانون را رعایت میکند بر اثر تربیتی است که از بچگی به او گفتهاند دروغ نگو، به حقوق مردم تجاوز نکن و یک سری ارزشها را به او تحمیل کردهاند، و اِلّا وقتی از نظر عقلی یک مقدار به خود میآید میگوید چرا باید برای اینکه دیگران در رفاه باشند من قانون را رعایت کنم؟ حتی اگربعضیها بدون دین و بر اثر تربیت هم ملزم به رعایت برخی ارزشها باشند، باز هم در جامعه و در نسلهای بعد ماندگار نیست، وقتی خدا فراموش شود، شاید بتوان یک نفر را با فشار تربیت و تلقین، برای مدتی پایبند به ارزشها نگه داشت ولی برای همیشه امکانپذیر نیست. بنابراین جامعهای که به خدا اعتقاد نداشته باشد نمیتواند اخلاقمدار باشد و نمونه آن هم همین مواردی است که میبینیم، همین افرادی که این حرفها را میزنند، برای اثبات حرف خود، دروغ میگویند. به پیغمبر و امیرالمؤمنین، نسبت دروغ و ناروا و نسبتهایی که در تاریخ وجود نداشته، میدهند. این افراد چون اعتقادی به خدا ندارند لذا از چیزی نمیترسند و چیزی آنها را ملزم به خودداری نمیکند. بنابراین به این نکته توجه داشته باشید که اگر کسی گفت ما میتوانیم بدون دین هم اخلاق داشته باشیم، اساسا غلط است زیرا این دین است که اخلاق را آورده است. اگر ادیان الهی نبودند همین خرده اخلاقی هم که بین افراد بیدین رعایت میشود، نبود. اگر انبیاء نبودند، وفای به عهد، احترام به حقوق دیگران، راستگویی، صداقت و … ارزشی نداشت زیرا عقل انسان نمیتواند ثابت کند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. اینها یک سری بحث فلسفی است و در فلسفه اثبات شده است. اینکه چه کسی میگوید فلان چیز خوب است یا مثلا چه کسی میگوید که راست گفتن خوب است و…. را عقل نمیتواند تشخیص دهد مگر اینکه به دین استناد کند.
انشاءالله خداوند شر دشمنان دین و اسلام را از سر جوانان ما کوتاه کند، ما نیز موظف هستیم با بحثهای علمی، جوانان خود را هدایت و راهنمایی کنیم. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمّدِ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل لِوَلِیکَ الفَرَج وَ جعَلنَا مِن خَیرِ انَصَاره وَ اَعَوانِه وَالذَّابینَ عَنه وَ رَحمَهاللهِ وَ بَرَکاتُه.