فردی که ولایت را میپذیرد همه چیز را به عهده ی ولی میگذارد. کسی که میخواهد ولی داشته باشد، میخواهد خودش را در اختیار کسی بگذارد که نه احتیاج به ناصر داشته باشد و نه احتیاج به منتصر، و همه چیز را در دست ولی میداند. در ولایت انسان خودش …
Read More »مزاج چیست؟
مزاج چیست؟ مزاج عبارت از کیفیت غالب بر جسم و شامل: ۱- مفردات ۲- مرکبات ⬅️ مفردات شامل: ۱- گرمی ۲- سردی ۳- تری ۴- خشکی ⬅️ مرکبات شامل: ۱- گرمی و تری(دم یا خون) ۲- سردی و تری (بلغم) ۳- گرمی و خشکی(صفرا) ۴- سردی و خشکی(سودا) اخلاط اربعه : دم ⇐ هوا بلغم ⇐ آب …
Read More »تعریف علم روانشناسی
تعریف لغوی واژه روانشناسی (Psychology) از دو بخش «روان» و «شناسی» (Psy+Chology) ساخته شده است که یک واژه یونانی(ψυχολογία) است. پسیکولوژی (یا با تلفظ انگلیسی سایکالوژی) مرکب از دو کلمه پسیکه بمعنی روح و رُوان و لوگوس بمفهوم تحقیق و بیان مشتق شده است. پسیکه مفاهیم متعدد دارد و برخی …
Read More »عقل از مشکات الهی نور میگیرد ﴿یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ﴾
اتصال عقل جزئی به عقل کل، شرط نجات انسان است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: خداوند عزوجل عقل را آفرید یعنی بدون واسطه آن را خلق فرمود. بنابراین تنها عقل آفریده بدون واسطه خداوند است و بقیه ممکنات توسط عقل آفریده شدهاند. نخستین آفریده از روحانیان استزیرا روحانیان جواهری نورانی هستند که تعلق به اجسام ندارد و لذا تمامی انوار عقلی دارای یک حقیقت اند و تفاوتی بین آنها در ماهیت و عوارض آنها نیست بلکه تفاوت به جهت شدت و ضعف و کمال و نقص در اصل نور و وجود آنهاست. از آنجاییکه جانب راست جانب قوی تر است و جانب قوی تر در ترتیب موجودات آن مرتبه ایست که پس از مرتبه حق است پس هر موجودی در زنجیره اسباب، ذاتی نزدیک به خداست بنابراین او نسبت به موجود بعدی خود طرف راست می باشد، چون قوی تر و برتر است. مراد از عرش که تکیه گاه رحمان است همانند جوهری متوسط بین عالم عقل ثابت محض (خالص) و بین عالم تغیّر و تجدد میباشد؛ خواه این متغیرات نفوس باشند و یا اجسام، خداوند عقل را از نور ذات خود که آن نور عین ذات آفریده است، زیرا روحانیان تمامی از نور ذات او خلق شده اند..
Read More »عرفان مقربین: عشق از منظر عرفا، همان عقل دینی است
آن عقل و عشقی که عرفا معتقدند با هم تضاد دارند، همان عقل غیر دینی و عقل جزئی و دنیایی است. عقل کلی با عشق الهی هیچ مخالفتی ندارد بلکه تایید میکند، بلکه اصلاً خود آن عقل عشق است. عقل صراط مستقیم نیست بلکه عقل سراج و چراغ است و راه را به انسان نشان می دهد. انسان راه را از بیراه با عقل تشخیص می دهد اما حرکت باید از سوی انسان باشد. انسان باید به آن راهنمایی که عقل می کند عمل کند. عقل دینی است از اول تا آخر همراه سالک است، به یک معنا همان روح القدس است که در روایات آمده، یعنی عقل در مقام روح القدس، یا همان فروَهری که در تعالیم حضرت زرتشت آمده است و در شاهنامه این نور همراه هر کسی که هست او شاهِ شاهنامه است! شاهِ شاهنامه یعنی امام؛ در شاهنامه فردوسی شاه یعنی کسی که امام و خدای گونه است. فردوسی شاهنامه را از کتابهایی به نام خدای نامه در آورده است. کتابهایی که قبل از اسلام بوده و آن خدا یعنی کسی که خدای گونه است و به معنای الله نیست، بلکه به معنای کسی است که تجلی خدا است همان چیزی است که شیعه به آن امام می گوید
Read More »