معماری
خانه / سخنرانی ها / متن سخنرانی (صفحه 19)

متن سخنرانی

بسمه تعالی

کلاس یقین اولیه استاد علوی مدظله‌العالی هر هفته سه شنبه ها از ساعت 17 تا 19 در حسینیه قهرودی‌ها به آدرس تهران، خیابان ولیعصر، پایین تر از میدان منیریه، خیابان فرهنگ برگزار می شود. شرکت در کلاس‌ها بدون هزینه می‌باشد.

در این کلاس‌ها، استاد علوی مدظله‌العالی با بهره گیری از تعالیم قرآن و اهل‌بیت و مطالعه در سیستم‌های عرفانی مختلف و مقایسه آن­ها مطالب بسیار پیچیده و ارزشمند را بسیار ساده و روان بیان می‌کنند.

 در سلسله کلاس‌های برگزار شده، آنچه که در هر فرد زیاد می‌شود و رشد می‌کند، یقین است. به طور کلی برنامه این است که یقین انسان‌ها زیاد شود زیرا اگر یقین انسان زیاد شود، رشد روحی او به ‌سرعت بالا می‌رود و انسانی که روحش رشد کرده و حقیقتش متجلی شده است، به سنخیت با انسان کامل یا ولی‌الله اعظم سلام‌ الله ‌علیه نزدیک می‌شود.

در این کلاس‌ها، مهم‌ترین خصلتی که در این انسان ایجاد می‌شود، یقین است. اگر یقین یک انسان زیاد شود، همه چیز ازجمله اخلاص، عمل صالح، ایمان، تقوا و … همراهش می‌آید. یقین خصلت مهمی است که در روایت نیز آمده است: اول اسلام است و بعد از اسلام، ایمان است و بعد از ایمان، یقین است و سپس می‌فرمایند: خداوند هیچ‌چیز را در بین بنی‌آدم کمتر از یقین پخش نکرده است یعنی انسان‌های نادری به مرحله یقین می‌رسند و به قدری این مسئله مهم است که هدف عبادت در ظاهر آیه قرآن این معرفی ‌شده است:

“وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ

“پروردگار خودت را عبادت کن تا به یقین برسی” بنابراین یقین اصل است.

براساس آیات قرآن یقین چهار مرحله دارد؛ یقین اولیه، علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین. در هر مرحله انسان وارد دنیای جدیدی می‌شود و با هر کدام از این مراحل حیات طیبه جدیدی پیدا می‌کند یعنی در این حیات طیبه، هر بار یک زندگی و حیات جدید پیدا می‌کند که با قبلی زمین تا آسمان فرق می‌کند.

آیا انسان باید تمام آیات قرآن را بخوانند، ادیان دیگر را ببینند و اسلام‌شناس درجه یک شود تا بتواند راه درست را انتخاب کند؟

بعضی افراد گمان می‌کنند اگر بخواهند در صراط مستقیم قرار بگیرند، باید تمام آیات قرآن را بخوانند و اسلام‌شناس درجه یک شوند و تازه این کافی نیست و باید بروند ادیان دیگر را ببینند، حرف‌های مکاتب را بشنوند و جواب شُبهات را پیدا کنند و جوابش را هم پیدا کنند و بعد می‌بینند که امکان ندارد و به همین دلیل زده می­شوند و رها می­‌کنند.

در صورتی که این تفکر اشتباه است، بعضی‌ها این آیه‌ها را اشتباه ترجمه می‌کنند، از اول انقلاب آیه ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ را اشتباه ترجمه کرده‌اند و هنوز هم که هنوز اشتباه ترجمه می‌کنند و می‌گویند به بندگان من بشارت بده، بندگان خوب من کسانی هستند که حرف‌های مختلف را می‌شنوند و بهترین حرف را انتخاب می‌کنند، لذا گفته‌اند که انسان باید همه حرف‌ها را بشنود و همه ادعاها را بشنود و بهترینش را انتخاب کند. در صورتی که این غلط است، اصلاً ترجمه آیه غلط است، تفسیرش هم غلط است. مگر انسان وقت می‌کند که برود هر قول باطلی را بشنود! مگر انسان اجازه دارد که هر حرف باطلی را بشنود!

اینجا منظور آیه قرآن از قول، قول خوب و حق و قول قرآن است؛  بعضی افراد به‌عنوان آزادی بیان و آزادی عقیده به این آیه استناد کرده‌اند، که اشتباه است حتی بسیاری از افراد فاضل به این آیه استناد می‌کردند که قرآن می‌گوید انسان باید آزاد باشد و حرف‌های مختلف را بشنود و بهترینش را انتخاب کند در صورتی که اصلاً این‌طوری نیست.

اصلا انسان نباید هر حرفی را بشنود، مگر انسان چقدر عمر کند که بخواهد برود همه مکاتب را مطالعه کند و سعی کند از بین آنها بهترین مکتب را انتخاب کند و اسم خود را محقق بگذارد.

چنین فردی محقق نیست بلکه کسی است که دارد عمرش را تلف می‌کند و اگر فردی در این مسیر بیفتد، شیطان حسابی او را بازی می‌دهد. شیطان هر روز یک بازی درست می‌کند، هر روز یک مکتب درست می‌کند، هر روز یک فرقه درست می‌کند، هر روز یک جریان درست می‌کند، انسان باید جریان حق را بشناسد!

انسان باید حق را بشناسد. احصاء باطل‌ها شدنی نیست.

 

  • متن سخنرانی‌های استاد علوی مدظله العالی: 

ثابت قدم بودن در ایمان ۲۹ ۶ ۱۴۰۱

حال این سوال پیش می­‌آید که در این روایت گفته شده فرد باید دینش را از کتاب و سنت بگیرد، خب همه که کتاب و سنت نمی‌دانند پس اگر این‌طور باشد همه باید عالم ربانی بشوند، همه باید حکیم و فیلسوف و فقیه بشوند چون آخوند شدن هم کافی نیست، آخوندها که همه عالم ربانی نیستند، عالم ربانی مشخصات خاصی دارد. پس در غیر این‌ صورت همه بدبخت هستیم، چون این روایت می‌گوید که هر که دینش را از کتاب و سنت بگیرد به تثبیت دین رسیده و هرکس که از دهان مردم و از افراد بگیرد، سقوط می‌کند. خب ما که عالم ربانی نیستیم و از کتاب و سنت هم نمی‌توانیم بگیریم پس جزء افرادی هستیم که دین را از مردم می‌گیرند؟ خیر، برنامه عرفان مقربین این است که افراد حداقل یک‌ سال در کلاس­ها شرکت کنند و در مرحله اول به ‌یقین و سپس به علم‌الیقین برسند. در تربیت سیستم عرفان مقربین برنامه‌ای است که افراد به علم‌الیقین برسند، به علم‌الیقین رسیدن همان گرفتن اصل از کتاب و سنت است، لازم نیست که همه عالم ربانی شوند بلکه افراد وقتی اصول اصلی را از کتاب و سنت گرفتند، در دینشان تثبیت پیدا می‌کنند.

ادامه نوشته »

روایتی محکم از امام رضا(ع) در مورد امامت ۵     ۷    ۱۴۰۱

این همان بحثی است که ما تحت عالم ربانی در کانون علم و دین و جلساتمان مطرح می‌کنیم. عالم ربانی عالمی است که به خدا متصل است، عالمی است که غرق در معارف الهی است، عالمی که نسبت به دنیا و ذخایر دنیا و مقامات دنیایی علاقه‌ای ندارد بلکه اگر رهبری و مدیریت جامعه را به دست گرفته براساس یک تکلیف الهی است که حالا یا این تکلیف الهی را علمای بزرگ بر دوشش گذاشته‌اند یا اگر خودش این تکلیف الهی را احساس کرده است مورد تأیید علما و اولیای الهی است. در غیر این صورت هر کسی نمی‌تواند بگوید که من احساس تکلیف می‌کنم، من احساس وظیفه می‌کنم! باید این خصوصیت در او باشد که اگر احساس تکلیف کرده، آن احساس تکلیف مورد تأیید علمای ربانی و علمای الهی باشد. چنین شخصی ولی خداوند و عالم ربانی می‌شود. کسی که از طرف خداوند مورد تایید است، مورد تصدیق است و خطایی نمی‌کند، اشتباهی نمی‌کند و یک عصمت الهی و معصومیتی از جانب خداوند پیدا می‌کند و عرفان مقربین در مباحث خود تمام حرفش با ملت مسلمان، با کسانی که دنبال حقیقت هستند، دنبال عدالت هستند، دنبال سعادت ابدی هستند، این است که باید بگردید و علمای ربانی را که در سلسله اولیاء هستند پیدا کنید؛ عده‌ای از علمای ربانی در سلسله زمان هستند و یک عده‌ای از آن‌ها در سلسله مکان هستند. علمایی که در سلسله زمان هستند از همین علمایی هستند که اساتیدشان و اساتید آن‌ها و اساتید آن‌ها و...  همین‌طور در طول تاریخ عقب بروید به معصومین(ع) می‌رسید، به سلسله طلایی به یک سلسله جلیله؛ یک سلسله حالا به تعبیر ما ذهبیه. یک سلسله نورانی از علمایی بودند که اهل تقوا بودند، اهل عبادت بودند، اهل اخلاص بودند، اهل علم بودند، اهل نصیحت و خیرخواهی برای عبادالله و بندگان خدا بودند، از علمای کنونی، مراجع بزرگ و قبل از او امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه و قبل از او شخصیتی مثل آیت‌الله بروجردی، مثل بزرگان دیگری که بوده‌اند همین‌طوری گرفته می‌شود می‌رود تا شیخ انصاری و از آن طرف به بحرالعلوم و از آن طرف علامه حلی و شهید اول و شهید ثانی و به سیدبن‌طاووس و شیخ طوسی و به شیخ مفید و همین‌طوری می‌رود تا می‌رسد به کسانی که با امام معصوم(ع) زندگی می‌کردند و از طرف امام معصوم نیابت داشتند مثل عبدالعظیم حسنی و امثال این‌ها که علمایی بوده‌اند که مأمور بودند و وکالت داشتند، وکالت در امور اموال داشتند، وکالت در علم حدیث داشتند، وکالت در فتوا داشتند. این‌ها کسانی بودند که در زمان ائمه بودند و تعدادشان هم کم نبود.

ادامه نوشته »

آیا هدف از قیام اباعبدالله(ع) تشکیل حکومت بود؟۱     ۶     ۱۴۰۱

در این نوشته، مهمترین استدلال‌ها در تفسیر اینکه مهمترین عنصری که در قیام اباعبدالله الحسین(ع) نقش داشته چه بود؟ این تفسیر بر دو پایه عقلی و نقلی است. در این نوشته بر شبهه اینکه دلیل خروج امام حسین علیه السلام ترس کشته شدن بود نیز پاسخ داده خواهد شد. این گروه با تکیه بر اینکه امام علیه السلام در هنگام خروج از مدینه مدام آیه «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ- آیه ۲۱ سوره قصص» را می خواندند دلیل خروج امام را ترس از کشته شدن می دانند.

ادامه نوشته »

 علت قیام اباعبدالله الحسین(ع) و ارتباط آن با هدف عرفان مقربین ۲۵     ۵      ۱۴۰۱

ایشان در مورد اینکه یک جامعه به فساد کشیده می­‌شود دو عامل را می­‌‌گوید ؛ ۱- منافقین و افراد دنیا طلبی که علم دارند و خوش بیان هستند و خوش زبان و سخن­گو هستند ولی منافق هستند و دنیا را برای خودشان می‌خواهند، علم را برای منافع شخصی‌ِ خود می‌خواهند، همان جامعه روشنفکرنمای منحرف، همین جامعه علمای غیر ربانی که شامل اساتید دانشگاه‌ و روشنفکرها و علمای حوزه‌ای که فقط به دنیای خودشان می‌اندیشند. علمای غیر ربانی یک دسته از این افراد هستند که حالا کم و زیاد نفاقی دارند، دنیای خودشان برایشان از همه چیز مهمتر است و این‌ها جذب دستگاه­‌های ظلم و طاغوت می‌شوند. ۲- جهالتِ مردم. شهید مطهری می فرماید این دو مسئله جامعه را فاسد می‌کنند؛ یکی جهالت و ناآگاهی مردم، یکی افرادی که علم و اندیشه دستشان است ولی علم و اندیشه را وسیله دنیای خودشان قرار دادند. بعد می فرماید راه درمان این، این است که به مردم بصیرت داده شود، راه درمان را بصیرت گفتند.

ادامه نوشته »

گسترش فرهنگ شایسته سالاری ۱۱      ۵        ۱۴۰۱ 

تمام همّ ‌و غم معصومین این بود که بشریت را به حکومت صالحان و شایستگان برسانند. از همان اول که پیامبری از آسمان مبعوث شد، از حضرت آدم علیه‌السلام تا پیامبر خاتم، تمام پیامبران الهی هدفشان همین بوده ‌است که بر روی زمین شایستگان و اولیای خدا حاکم باشند. اگر فرهنگ شایسته‌سالاری یا حکومت صالحان هم از لحاظ کمی در میان بشریت گسترش پیدا کند و هم به لحاظ کیفی تعمیق پیدا کند، انسان می‌تواند ادعا کند که در مسیر انبیا و پیامبران و صالحین و شهدا و صدیقین قرار گرفته است و می‌تواند بگوید که ادامه‌ دهنده راه اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام هست. لذا افراد باید به این مسئله توجه داشته باشند که در تک‌تک فعالیت‌هایشان، دغدغه­شان این باشد که آیا در کمک به فرهنگ شایسته‌سالاری و حکومت صالحان چقدر نقش دارد و چقدر فعالیت‌های او در این مسئله تأثیر دارند. درحقیقت معنای سنخیت روحی با اولیای خداوند همین است و البته منظور از اولیای خداوند؛ در درجه اول امام زمان سلام‌الله‌علیها و ائمه علیهم‌السلام است و بعد علما و اولیای بزرگ خداوند. هر کس وارد مجموعه کانون علم و دین و مؤسسات تابع آن شود، اولین و مهمترین هدفش باید این باشد که به فرهنگ شایسته‌سالاری و به گسترش و توسعه و تعمیق و نفوذ فرهنگ شایسته‌سالاری کمک کند.

ادامه نوشته »