ابعاد وجودی حضرت فاطمه سلام الله علیها
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهالرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد واله الطاهر ین سیما بقیهالله فی السموات و الارضین
پیشاپیش سالروز میلاد بزرگ بانوی عالم بشریت حضرت صدیقهی کبری (س) را تبریک عرض کرده و از خداوند متعال درخواست میکنیم که در آستانهی حلول این روز، ما را با این روح بزرگ هر چه بیشتر مأنوس و آشنا بگرداند. انشاءالله خداوند این چهل روزی که گذشت و چلهای که داشتیم را به بزرگی و عظمت خودش به شایستگی قبول کند.
اهم موضوعاتی که در این مطلب به آن اشاره شده است، عبارتند از:
- هدف از ذکر نام بزرگان
- معنای حقیقی حدیث “فاطمه بَضْعَهٌ مِنی”
- درس عملی از ذکر عظمت حضرت فاطمه زهرا (س)
- سیدهالنساء نسبی و مطلق
- درسی که از مواجهه حضرت زهرا (س) با ماجرای فدک باید گرفت؟
- اهمیت موقعیتشناسی
هدف از ذکر نام بزرگان
ما باید در باب عظمت و بزرگی خانم فاطمه زهرا (سلامالله علیها) صحبت کنیم، اما لازم است خدمت شما عزیزان نکتهای را متذکر شوم و آن این است که ما باید از ذکر عظمت، محاسن و جلالت این بزرگان یک درس عملی هم در زندگی خودمان بگیریم. متأسفانه بنده میبینم که گاهی مواقع حتی در بعضی از مجالس اهل علم فقط از شخصیت این بانو تجلیل میشود و فقط از عظمت ایشان صحبت میشود. اولاً که ما فقط یک کلماتی را یاد گرفتهایم که این کلمات را طوطیوار بیان میکنیم (البته بنده خودم را عرض میکنم) که بهعنوان مثال این بزرگان نور، اهل کرامت و اهل رحمت هستند. اینها را بیان میکنیم ولی آیا واقعاً متوجه میشویم؟! وقتیکه میگوییم اینها اهل کرامت هستند میدانیم معنای کرامت چیست؟! وقتی میگوییم اینها اهل رحمت هستند آیا واقعاً میدانیم رحمت چیست؟! آن حقیقت رحمت و آن حقیقت کرامت را حداقل میتوانیم در ذهنمان تصور کنیم؟! بنده خودم گاهی مواقع احساس میکنم خیلی عقب هستم و توجه به مفاهیم برایم ثقیل است.
بنابراین این تعاریف اگر در حد همین بیانات باشد، اولاً نفس است و ما هر چقدر هم رشد کنیم تا به مرحلهی عینالیقین نرسیم و آن کرامت و آن عظمت را نچشیم، واقعاً نمیتوانیم متوجه مفهوم واقعی این بیانات شویم. ما فقط کلماتی را میگوییم که معنای آن را میدانیم ولی مفهوم و حقیقت آن را نمیدانیم. بهعنوان مثال وقتی میگوییم کرامت یعنی بزرگوار یا رحمت یعنی هستی بخشی، لزوما ماهیت مفاهیم را درک نمیکنیم.
درثانی اگر ما فقط بخواهیم به معانی ظاهری اکتفا کنیم، خیلی بد است. ما باید از آنها درس بگیریم و در زندگی خودمان پیاده کنیم. ما باید وقتی با این نامها و اسامی مقدسه ارتباط برقرار میکنیم، در زندگی خودمان اثرش را ببینیم. لذا فقط ذکر عظمتها کافی نیست، بلکه باید درسهایی که گرفته میشود و آن ابعاد سبک زندگی که گفته میشود را اجرا کنیم.
فرض بفرمایید در جادهای، تابلوی گردش به راست خیلی قشنگی گذاشتهاند و شما بهجای اینکه به علامت روی تابلو توجه کنید فقط به شکل و رنگ آن تابلو توجه میکنید و کلا از مسیر درست خارج میشوید، این اصلاً با فلسفه وجودی آن تابلو جور درنمیآید! ما اگر بگوییم که ائمه چقدر خوب هستند یا خانم فاطمه زهرا (س) چقدر خوب و نورانی است و ایشان بانوی کاملی هستند! ولی اگر درس نگیریم و در سبک زندگی که میخواهیم داشته باشیم به آن عمل نکنیم و آن را پیاده نکنیم این درست مثل همان تابلو است که به علامت و مفهوم آن توجه نشده و فقط به شکل و رنگ آن دقت شده است.
معنای حقیقی حدیث “فاطمه بَضْعَهٌ مِنی“
بهعنوان مثال وقتی میگوییم، پیامبر فرموند: “فاطمه بَضْعَهٌ مِنی”، کلمه بَضْعَهٌ یعنی قسمتی از من است؛ نه به معنی قسمتی از بدن من یا پارهای از تن من! یعنی در هر جا و هر عالمی که پیامبر حضور داشته است، در آنجا این قسمت یعنی وجود حضرت زهرا (س) نیز بوده است. یعنی پیامبر بدون حضرت زهرا (س)، موجود ناقصی است. اینکه یک جزئی از وجود من است یعنی در آن عالم نور، عالم ارواح، عالم عقول، عالم ملکوت، عالم جبروت، عالم لاهوت و در هر کجایی که پیامبر حضور داشته است، حضرت زهرا (س) هم همراهش بودهاست. بَضْعَهٌ یعنی پارهای از وجود من است، نه پارهای از تن من.
ابعاد وجودی حضرت فاطمه
درس عملی از ذکر عظمت حضرت فاطمه زهرا (س)
بنابراین ما وقتی از عظمت این بانو تعریف میکنیم، چه نتیجهای باید بگیریم؟! نتیجه این در زندگی ما چیست و در زندگی ما چه تأثیری میگذارد. در جلسهای که به مناسبت سالروز شهادت این خانم بود اشارهای به فرازی از زیارت حضرت زهرا (س) کردم؛ “السَّلامُ عَلَیک یا مُمْتَحَنَهُ …” فراز آخر این زیارت خیلی درسآموز است؛ “نَحْنُ لَک أَوْلِیاءُ مُصَدِّقُونَ ” یعنی ما تو را تصدیق میکنیم. ولی آیا تصدیق کافی است؟! خیر، بلکه اول معرفت پیدا میکنیم، بعد تصدیق میکنیم و بعد از تصدیق تسلیم شده و بعد از تسلیم از خداوند متعال میخواهیم که در این تسلیم، ولایت آنها را به ما بدهد. این ولایت باعث پاک شدن میشود. به این فرازها باید توجه کنیم و اینکه فقط توصیف کنیم که حضرت زهرا (س) در عالم بالا اینچنین بوده است، این کافی نیست، این توصیفات را باید به مرحله شناخت برسانیم و بعد در مرحله عمل آن را در زندگیمان پیاده کنیم، در این صورت میتوانیم بگوییم که ما با این بزرگان ارتباط روحی برقرار کردهایم و ایشان الگوی زندگی ما هستند.
ابعاد وجودی حضرت فاطمه
سیدهالنساء نسبی و مطلق
بهعنوان یک نمونه دیگر از توصیفات، کلمه “سیدهالنساء” است. البته خود سیدهالنساء یک بحثی دارد؛ اولاً فقط حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، سیدهالنساء نیست. به غیر از این بانو، در روایت چند نفر را داریم که سیدهالنساء هستند؛ یکی حضرت مریم، یکی حضرت آسیه همسر فرعون و دیگری حضرت خدیجه مادر بزرگوار حضرت زهرا (س) هستند. ما در مورد همسر فرعون فقط یک یا دو آیه در قرآن داریم و نمیدانیم که ایشان چه شخصیت بزرگی بوده است! ایشان به غیر از اینکه خودش را پاک نگه داشته بود، مربی حضرت موسی بود، یعنی موسی شدن حضرت موسی در تربیت آسیه است. آسیه مثل مادر بوده است و این خیلی مهم است که یک زن در کاخ فرعون بتواند کسی را تربیت کند که بشود موسیکلیمالله! ایشان شخصیت خیلی عجیب و بزرگی است، در محیط فاسد و در بدترین محل، در جایی که بزرگترین دشمن خدا وجود دارد، کودکی را تربیت میکند که او موسیکلیمالله (همسخن خدا)، جزء پیامبران اولوالعزم میشود.
حضرت موسی شخصیت بسیار بزرگی است و همانطور که میدانید نام حضرت موسی بیشتر از نام تمام پیامبران در قرآن آمدهاست، این هم خود یک رازی است که چرا در قرآن نام این پیامبر از همه بیشتر آمده است، این موضوع برای ما مسلمانها نیز مطلب بسیار مهمی است. این شخصیت در زیرِ دست یک خانمی در آن مکان و با آن شرایط که در بالا توصیف کردیم تربیت شده است، طبیعی است که این بانو باید هم سیدهالنساء باشد.
حضرت خدیجه هم مقامِ بزرگی هستند. به همین دلیل در صلوات خاصه حضرت زهرا (س) که ما معمولاً میگوییم “اللّهمّ صلّ علی فاطمه و أبیها و …” باید بگوییم و”اللّهمّ صلّ علی فاطمه و اُمها و أبیها و …”.
این سه خانم بزرگوار یعنی آسیه، مریم، خدیجه علیهما السلام و همچنین حضرت زهرا (س) سیدهالنساء هستند. البته این سه بانو سیدهالنساء نسبی برای دیگران هستند ولی سیدهالنساء مطلق که بر خود ایشان نیز سیادت دارد حضرت زهرا (س) است. بعضی افراد گفتهاند که پس حضرت زینب (س) چه میشود؟ باید گفت اینها دیگر بعد از آن بودهاند و الّا اگر بخواهیم با همان ملاکهای سیدهالنساء زمانهای خودشان و نسبی پیش برویم، قطعاً حضرت زینب(س)،حضرت فاطمه معصومه (س) که در قم هستند، حکیمه خاتون عمه بزرگوار امام عسکری و دختر امام جواد نیز سیدهالنساء بوده و برای ما الگو هستند. بنابراین باید این شخصیتها را بشناسیم و از آنها درس بگیریم.
ابعاد وجودی حضرت فاطمه
درسی که از مواجهه حضرت زهرا (س) با ماجرای فدک باید گرفت؟
یکی از درسهایی که از حضرت فاطمه زهرا (س) میتوان گرفت این است که شما وقتی این حضرت را با آن عظمت ذکر میکنید و میبینید که این خانم با این همه عظمت، در ماجرای فدک به خاطر یک مِلک و یک باغ سخنرانی میکند و ارث و مال خود را مطالبه میکند، ممکن است سوال پیش بیاید که این شخصیت بزرگ که دنیا برای او بیارزش بوده، چرا در مسجد میان مردها و مسلمانها سخنرانی میکند و میگوید مِلک و اموال من را بدهید و چرا ارث من را گرفتید؟ یک همچین خانمی نباید دنیا وَ مَا فِیها برای او ارزش داشته باشد!
اینجا است که باید درس گرفت. مقام معظم رهبری هم در دیداری که با خانمها داشتند به این نکته اشاره داشتند که انسان باید بداند در هر زمانی چهکار بکند و الّا فدک و صدها فدک برای حضرت فاطمه زهرا (س) اصلا ارزشی ندارد! یکی از سوالات دیگری که میپرسند این است که چرا امیرالمومنین بعد از اینکه خلیفه شد و به قدرت رسید، فدک را پس نگرفت؟ دو یا سه جواب برای این سوال وجود دارد، انشاءالله یک روز سرِفرصت جواب میدهم. اما بصورت کلی، امیرالمومنین میفرماید که در مقابل عظمت زهرا، فدک چیست؟ اما چرا حضرت فاطمه زهرا (س) در ارتباط با این موضوع اینگونه رفتار میکند؟ این بانو در واقع به این وسیله یک مُستمسکی برای رسوا کردن جریان شیطانیِ غصب خلافت، پیدا میکند! یعنی یک وسیلهایی پیدا کرده است که حقانیت خود و حقانیت ولایت الهی را در مقابل خلافت شیطانی اثبات کند. این موضوع یک بینش عمیق، یک سیاست و یک تدبیر بزرگ میخواهد که این جزو تدبیرهای حضرت فاطمه زهرا (س) است، تدبیری که انسان بفهمد که در هر زمانی چهکاری باید بکند، ما باید از نحوه برخورد این حضرت در مواجهه با مسئله فدک یاد بگیریم که درهر زمان، مکان و موقعیتی، وظیفه ما چیست که اگر در آن زمان آن وظیفه را انجام ندهیم مثل توّابین میشویم. همانطور که میدانید در تاریخ بسیاری از توّابین کشته و حتی شهید هم شدند ولی اسمی از آنها نیست، چرا؟ چون آن موقع که باید پای کار میآمدند و زمانشناسی میکردند، نکردند، مدام فکر میکردند که شاید مسئله حل بشود. به عنوان مثال سلیمانبنصردخزائی که شخصیت بزرگی هم بود و از رهبران توابین بود، زمانی که کربلا اتفاق افتاد و روز عاشورا کجا بود؟ یزیدیان جوری با شیطنت صحنهسازی میکردند که این فرد و سایر توابین میگفتند حال یا یزید دست میکشد یا خودِ امام حسین (ع) دست میکشد یا آشتی میکنند یا او میرود. یزیدیان این شایعات را پخش میکردند که مردم متوجه هدف امام حسین نشوند. این افراد زمانی متوجه شدند که ای داد بیداد فرزند پیغمبر را با آن جریان فجیع شهید کردند، اینجا بود که پشیمان شدند و آن جریان توابین پیش آمد. البته بعد از آن، باز هم توابین اشتباه کردند زیرا اگر در کنار مختار میایستادند آن همه تلفات نمیدادند.
بنابراین حضرت فاطمه زهرا (س) میخواهد به ما این درس را بدهد که باید موقعیتشناس باشیم و بدانیم در هر زمان و مکان و شرایطی چگونه رفتار کنیم.
ابعاد وجودی حضرت فاطمه
اهمیت موقعیتشناسی
در حال حاضر هم جامعه ما در یک همچین شرایطی است، ما باید زمانشناس باشیم و بدانیم الان کجا ایستادهایم و چه اتفاقاتی در حال وقوع است و اگر وظایف خود را درست انجام ندهیم بعدها چه اتفاقاتی خواهد افتاد. این زمانشناسی یکی از درسهای بزرگی است که حضرت فاطمه زهرا (س) با آن قیام و حرکت خود در کلاس تاریخ به همه انسانها آموزش دادند، ما نیز باید از این حادثه عبرت و درس بگیریم و روی مسئله زمانشناسی کار کنیم و بدانیم الان در چه زمانی هستیم، شرایط چیست، دشمن کیست.
با یکی از مسئولین کشورمان که اقتصاددان هستند، صحبتی داشتیم و این بحث مسئله اقتصاد این روزهای کشور مطرح شد، ایشان گفتتد مردم ما خیال میکنند الان همه چیز گل و بلبل است و مسئولین نمیتوانند مدیریت اقتصادی کنند، اینطوری نیست! ما با قدرت بزرگ اقتصادی جهان، داخل جنگ هستیم، گرانی و افزایش قیمت دلار و تورّم و موضوعاتی از این دست، ترکشهای آن بمبارانی است که این ابرقدرتها انجام میدهند، ما در جنگ هستیم ولی مردم ما خیال میکنند که همه چیز امن و امان است و اعتراض میکنند که چرا گرانی است و ناراحت هستند، مردم باید بدانند که ما در یک جنگ هستیم، چه جنگی؟ جنگ نظامی نیست بلکه جنگ اقتصادی است. در جنگ نظامی اوایل انقلاب، کشور ما و سربازهای ما فقط کلاشینکف داشتند، همین! آنها چه داشتند؟ آنها آواکس داشتند، سوپر اِتاندارد داشتند، تمام دنیا با آنها بود، تمام عربها با آنها بودند، هفتاد و هشت یا هشتاد و هفت کشور بصورت مستقیم و غیرمستقیم از صدام حمایت میکردند، امکانات و تجهیزات نظامی، بمبهای شیمیایی، همه چیز داشتند، آخرین مدل میگهای روسیه در اختیار عراقیها بود، ما در آن موقع چه چیزی داشتیم؟ فقط فشنگ داشتیم و گوشت و استخوان در مقابل آنها! الان نیز همان جنگ هست اما جنگ اقتصادی است، یک نفت داریم و از آن طرف با غول اقتصادی جهان میجنگیم و همه آنها هم علیه ما هستند. بنابراین در این جنگ اقتصادی مردم ما باید بدانند چهکار بکنند و وظیفه چیست؟ اسراف نکنیم، قناعت کنیم. الان در همین مسئله گاز اسراف را میبینیم، اسراف در آب را میبینیم، باید زمانشناس باشیم و بدانیم در یک همچین جنگ بزرگ اقتصادی قرار داریم، درصد بسیار بالایی (شاید بالای نود درصد) ثروت کشور ما دست چه کسانی است؟ دست یک عدهای است که سرباز ابرقدرت اقتصادیِ غرب هستند، همین کسانی که اختلاس کردند و در این سالها اموال کشور را بردند و بسیاری از بانکهای خصوصی که الان دولت با آنها در میافتد و درصدد تعطیل کردن آنهاست، میلیاردها دلار دست اینها است و این سرمایهدارها در داخل به راحتی میتوانند با دولت بجنگند و کشورِ ما در اینچنین وضعیتی است! ما در این شرایط باید هم موقعیت کشور و هم شرایط شخصی خودمان را درک کنیم و دنبال این برویم که موقعیتشناس باشیم، این درسی است که باید از نحوه مواجهه حضرت فاطمه زهرا (س) با مسئله فدک، یاد بگیریم.
این درسی است که میشود از توابین گرفت که اگر موقعیت را نشناسیم، یک موقع بیدار میشویم که دیگر دیر شده است و میبینیم حسین(ع) را کشتند و سرها بالای نیزه است و ما در خانه خود نشستهایم به این امید که مسئله حل میشود.
خدا را قسم میدهیم به حق این بانوی بزرگوار به ما بینش و بصیرت، شناخت و آگاهی، زمانشناسی، تقوا و در رأس همه اینها ولایت به معنای واقعی بدهد.