دسته: علم در نهج البلاغه

  • تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان

    تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان

    هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش های حکمت های نهج البلاغه بر ابعاد سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در یک بررسی آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل، ۶۱ نفر از این دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و نیز به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گماشته شدند.

  • علم در نهج البلاغه قسمت هشتم

    قسمت هشتم

     

    ر) در علم غیب

    از سخنان آن حضرت علیه السَّلام است (بعد از جنگ جمل در بصره فرموده و از جمله اخبار غیبیّه مى ‏باشد) که از پیش آمدهاى سخت در بصره خبر مى ‏دهد

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۹۸

    قسمتى [دوم‏] از این سخنان است که تا تاران (و مغول ها و خونریزی هایى که به دست ایشان و مسلمانان واقع شده و در کتب و تواریخ ثبت است) را وصف مى ‏فرماید:

    (۴) مانند آن است که من آنها را مى ‏بینم گروهى هستند که چهره ‏هاشان مانند سپر (پهن و گرد و) چکّش خورده (پر گوشت و نشانه‏ دار) است، لباس هاى ابریشمین و دیبا مى ‏پوشند، و اسب هاى نیکو یدک مى کشند، (۵) و در آنجا (که وارد می شوند) خونریزى بسیار سخت واقع می شود به طوری که زخم خورده به روى کشته راه مى ‏رود، و گریخته (از چنگ آنها) کمتر از اسیر شده مى ‏باشد (بیشتر مردم به ظلم و ستم ایشان مبتلى بوده راه فرارى ندارند).

    یکى از اصحاب آن بزرگوار (توهّم کرد که آنچه حضرت از اخبار غیبیّه مى ‏فرماید بدون معلّم و از پیش خود مى ‏باشد، از این جهت) گفت یا امیر المؤمنین: خداوند به تو علم‏ غیب عطاء فرموده، امام علیه السّلام خندید و براى (دفع توهّم) آن مرد که از قبیله کلب بود فرمود:

    (۶) اى برادر کلبى آنچه گفتم علم غیب نیست، بلکه تعلّم و آموختنى است (که آن را) از صاحب علم و دانش (رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرا گرفته ‏ام) (۷) و علم غیب منحصر است به دانستن وقت قیامت و آنچه خداوند سبحان در گفتارش شمرده است (س ۳۱ ى ۳۴): إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ، إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ یعنى نزد خدا است دانستن وقت قیامت و وقتى که باران مى ‏فرستد و می داند آنچه در رحم مادرها است و هیچ کس نمى ‏داند فردا چه می کند و به کدام زمین مى‏ میرد، و به تحقیق خداوند دانا و آگاه است. (۸) پس خداوند سبحان می داند آنچه در رحم ها است، پسر است یا دختر، زشت است یا نیکو، بخشنده است یا بخیل، بدبخت است یا نیک‏بخت، و می داند چه کسى هیزم آتش دوزخ است یا با پیغمبران یار و همنشین در درجات بهشت، (۹) پس اینها که شمرده شد (و یکى از آنها را بر سبیل مثال شرح دادیم) علم غیب است که هیچ کس نمى ‏داند آن را مگر خدا (کنایه از اینکه آنچه از این نوع علوم به پیغمبر وحى رسیده و او هم به من آموخته مأمور به فاش کردن نیستیم، پس مانند آن است که نمى ‏دانیم) ولى غیر از اینها پس علمى است که خداوند به پیغمبر خود، صلّى اللَّه‏ علیه و آله، یاد داد (فاش کردن آن را اجازه فرمود) و او هم به من آموخت و دعا کرد که سینه من آن را نگاه ‏داشته و پهلوهایم احاطه‏ اش نماید (حفظ کرده آن را ضبط نمایم).

     

    توضیح: در اینجا حضرت به توضیح تفاوت بین علم غیب و اخبار آینده می پردازد …

    ۱۲

    ز) علم فرشتگان

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۵۷

    و قسمتى [پنجم‏] از این خطبه در وصف ملائکه است‏

    (۳۷) پس فرشتگان اسیر و گرفتار ایمان هستند (بطوری که ممکن نیست دست از آن کشیده بر خلاف امر و فرمان الهىّ رفتار کنند) میل و عدول (از حقّ) و سستى و کاهلى (در عبادت) آنها را از ایمان جدا ننموده است، و نیست در طبقات آسمان ها جاى پوستى مگر آنکه بر آن فرشته اى است در حالت سجده و یا فرشته ‏اى است که شتابان (به انجام امر حقّ تعالى) سعى و کوشش دارد، بر اثر بسیارى طاعت و بندگى پروردگارشان علم‏ و یقین خود را زیاد می کنند، و عزّت و سلطنت پروردگارشان عظمت و بزرگى را در دلهاشان مى ‏افزاید…

     

    توضیح: با اشاره ای که حضرت در اینجا دارند مشخص می شود فرشتگان نیز دارای علم هستند و علم آنها قابلیت تغییر و زیادت دارد. یعنی با اطاعت و بندگی بر علم خود می افزایند.

     

    ژ) در ویژگی های اهل ایمان

     

    از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است، روایت شده که یکى از اصحاب و پیروان امیر المؤمنین علیه السّلام که او را همّام مى‏ گفتند

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۶۱۸

    [قسمت دوم خطبه‏]

    (۱۳) نشانه یکى از پرهیزکاران آنست که تو مى ‏بینى در امر دین توانا است، و در نرمى و خوشخویى دور اندیش، و در ایمان با یقین، و در (طلب) علم‏ حریص، و در بردبارى دانا، و در توانگرى میانه رو (اسراف نکرده دارائى خود را بیجا صرف نمى ‏کند) و در بندگى و عبادت فروتن است، و در فقر و نیازمندى آراسته جلوه می کند (تا کسى بر تنگدستى او آگاه نشود، چنانکه در قرآن کریم س ۲ ى ۲۷۳ مى‏ فرماید: لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‏ یعنى درویشانى که به عبادت و بندگى در راه خدا پرداخته‏ اند و براى بازرگانى سیر در زمین را توانا نیستند عفّت و بى ‏نیازى دارند به طوری که نادان مى ‏پندارد که آنان توانگرانند ایشان را به نشانه چهره مى ‏شناسى که به اصرار از مردم چیزى درخواست نمى ‏نمایند، و آنچه از مال به آنها ببخشید خدا به آن دانا است) و در سختى شکیبا و حلال را جویا و در هدایت و رستگارى دلشاد و از طمع و آز دور هستند.

     

  • علم در نهج البلاغه قسمت هفتم

    قسمت هفتم

     

    ل) علم پروردگار

     

    توضیح: از جمله بحث برانگیزترین مباحث درباره علم، بحث در مورد علم پروردگار است. در این بخش به اختصار بخش هایی از کلام امیرمؤمنان را در توضیح این مسأله بررسی می کنیم:

     

    ویژگی های علم پروردگار:

    1. علم‏ خدا پیش از وقوع واقعه به آن تعلّق گرفته است.
    2. از علم‏ خدا (مانند بشر) هیچ گونه مشقّت و رنجى به او نرسیده است.
    3. علم‏ خدا در همه حال در همه مخلوقات، جارى است و به آنها احاطه دارد.
    4. بدون بکار بردن فکر و اندیشه آفریدگان را ایجاد فرمود.
    5. علم‏ او به باطن و کنه نادیدنی ها نفوذ دارد (حاجب و مانعى براى او نیست) و به کوچکترین افکار و اسرار احاطه دارد.
    6. علم او قاصر و کوتاه نیست.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۳

    و قسمتى [ششم‏] از این خطبه در بیان چگونگى آفرینش زمین و گسترانیده شدن بر روى آب است‏

    (۴۶) پس آدم مبادرت کرد به آنچه که خداوند از آن نهى فرموده بود، تا کار او با علم‏ خدا که از پیش به آن تعلّق گرفته مطابقت نماید (و این دلیل نیست بر اینکه آدم در این کار مجبور بوده و بر ترک آن توانائى نداشته، زیرا علم‏ خداى تعالى علّت معلوم و سبب اینکه آدم باید چنین کارى را مرتکب شود نمى ‏باشد، بلکه علم‏ حقّ تعالى حکایت از معلوم است، و گر نه او را بر اثر اقدام در این کار توبیخ و سرزنش نمى‏ فرمود، و او هم معصیت و نافرمانى را به خود نسبت نمى ‏داد…) …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۸

    (۵۵) و از این علم‏ و دانائى (مانند بشر) هیچ گونه مشقّت و رنجى به او نرسیده و در حفظ و نگاه‏دارى آنچه که آفریده هیچ رادع و مانعى براى او پیش نیامده، و در اجراى امور و تدبیر مخلوقات هیچ ملالت و کدورت و سستى به او روى نیاورده، بلکه علم‏ او در همه آنها جارى است و به آنها احاطه دارد، و عدالت و دادگسترى او آنها را فرا گرفته فضل و کرمش شامل حال شان شده و از تقصیرشان به جهت درک نکردن آنچه شایسته مقام او است در گذشته‏…

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۲۰

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است و آن از خطبه‏ هایى است که در آن‏ (خداوند سبحان را سپاس گزارده و رسول اکرم را ستوده و به بعضى از کمالات و کرامات خویش اشاره نموده، و) فتنه و فساد و خونریزی هایى را که پیش مى ‏آید بیان فرموده‏

    (۱) سپاس خدائى را سزا است که به سبب خلقت و آفرینشى که فرموده (و دلیل بر ربوبیّت او است) به خلائق آشکار شده است، و به حجّت و برهان خویش (آثار قدرت) نزد دل هاى ایشان ظاهر و نمایان است، (۲) بدون به کار بردن فکر و اندیشه آفریدگان را ایجاد فرمود، زیرا اندیشه‏ ها سزاوار نیست مگر به کسانى که داراى ضمائر (قواى مدرکه باطنیّه) باشند و خداوند فى نفسه داراى ضمیرى نیست (زیرا کسی که براى ادراک چیزى به قواى ادراکیّه نیاز داشته باشد البتّه ممکن است، و واجب الوجود ممکن نمى‏ باشد) (۳) و علم‏ او به باطن و کنه نادیدنی ها نفوذ (حاجب و مانعى براى او نیست) و به کوچکترین افکار و اسرار (دل ها که اطّلاع از آن براى کسى ممکن نباشد) احاطه دارد. …

    ۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۵۴

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در امر بتقوى و پرهیزکارى و مذمّت از دنیا و دورى از آن و ترغیب بآخرت):

    (۴) آمرزش از او مى‏ طلبیم براى گناهانى که علم‏ او به آنها احاطه دارد، و کتاب او (لوح محفوظ که براى ثبت اعمال بندگان تعیین فرموده) همه آنها را ضبط کرده، علمى که قاصر و کوتاه نیست (صغیره و کبیره، کوچک و بزرگ را میداند) و کتابى که ترک نکرده (هیچ یک را از قلم نینداخته) …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۵۰۳

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در صفات حقّ تعالى):

    [قسمت أول خطبه‏]

    (۱) فرمان خداوند حکم لازمى است (که رد نمى‏ شود) و موافق با مصلحت، و خوشنودى او مهربانى و ایمنى (از بلاها و سختیها) است، از روى علم‏ و دانائى حکم (هر چیز را بیان) مى ‏فرماید، و از روى حلم و بردبارى (گناه سزاوار آمرزش را) مى ‏بخشد.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۲۰

    امام علیه السّلام (در این که باید به آنچه مقدّر شده ساخت) فرموده است‏

    ۱- با یقین و باور بدانید که خدا قرار نداده براى بنده- اگر چه بسیار چاره جو و سخت کوشا و در مکر و فریب توانا باشد- بیشتر از آنچه در علم‏ الهى براى او مقدّر و نامزد گشته است، ۲- و جلوگیر نشده است بین بنده- که ناتوان و کم چاره بوده- و بین اینکه برسد به او آنچه در علم‏ الهىّ براى او مقدّر و نامزد شده است‏.

     

    ادامه دارد…

  • علم در نهج البلاغه قسمت ششم

    علم در نهج البلاغه قسمت ششم

    قسمت ششم

     

    ن) ویژگی های علم

     

    در ویژگی های اهل علم

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است که آن را خطبه غرّاء (نورانى و برجسته) مى ‏نامند، و آن از خطبه‏ هاى شگفت آور است:

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۱ ؛ ص۱۸۷

    (۱۳) براى رهائى از گمراهى مهلت داده شده‏ اند و (به وسیله پیغمبران) به راه راست هدایت گردیده‏ اند و فرصت به آنها داده شده مانند فرصتى که مى ‏دهند به کسی که رضاء و خوشنودى ناراضى از خود را جلب نماید، و تاریکى ‏هاى شبهات (نادانى و گمراهى به واسطه نعمت عقل و تبلیغ انبیاء) از آنان برداشته شده است، و (در دنیا) به حال خود وا گذاشته شده ‏اند براى آماده شدن مانند آماده کردن و لاغر نمودن اسب هاى نیکو را براى پیشى گرفتن در میدان مسابقه و براى فکر و اندیشه در به دست آوردن حقّ و حقیقت و براى شتاب نکردن جوینده در فرا گرفتن نور علم‏ و دانش، در مدّت زندگانى تا رسیدن اجل که فرصتى در دست است. …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۴ ؛ ص۶۸۸

    امام علیه السّلام (در نکوهش علم‏ بى ‏عمل) فرموده است‏

    ۱- بى‏ قدرترین دانش دانشى است که بر زبان جا گرفته است (دانائى است که شخص به آن رفتار نکند) و برترین علم‏ علمى است که در همه اندام هویدا باشد (دانائى است که شخص به آن رفتار نماید، و چنین علمى در آخرت سود دارد).

     

    امام علیه السّلام (درباره بستوه نیامدن از علم‏ و دانش) فرموده است‏

    ۱- چون خبرى شنیدید آن را از روى تدبّر و اندیشه در آن دریابید نه از روى نقل لفظ آن، زیرا نقل کنندگان علم‏ بسیارند و اندیشه کنندگان در آن اندک.

    ۳۶

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۱۵۵

    از سخنان آن حضرت علیه السّلام است به کمیل ابن زیاد نخعى‏

    ۲- مردم سه دسته ‏اند: عالم ربّانىّ (داناى خداشناسى که به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نماید) و طالب علم‏ و آموزنده ‏اى که (از جهل و نادانى) بر راه نجات و رهائى یافتن است، و مگسان کوچک و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتی ها آلوده) که هر آواز کننده ‏اى (به هر راهى) را پیروند، و با هر بادى مى ‏روند (درست را از نادرست تمییز نداده و به مذهب و طریق ه‏اى پایدار نیستند و به هر راه که پیش مى‏ آید مى ‏روند) از نور دانش روشنى نطلبیده ‏اند (در تاریکى نادانى مانده ‏اند) و به پایه استوارى (عقائد حقّه که روى دو پایه عقل و علم‏ است) پناه نبرده‏ اند (آنها را فرا نگرفته و پیرو گمراه کنندگانند).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۳۸

    امام علیه السّلام به کسى که از آن حضرت (از روى آزمایش) مشکلى پرسید (در باره روش پرسش از دانا) فرموده است‏

    ۱- بپرس براى فهمیدن و آموختن و مپرس به قصد در دشوارى انداختن، ۲- زیرا نادان فرا گیرنده علم‏ به عالم ماند (چون براى به دست آوردن علم‏ آماده گشته و در راه راست قدم نهاده) و دانائى که در بیراهه قدم نهد (طالب غلبه و برترى باشد) به نادان ماند (چون او مانند نادان مى ‏طلبد چیزى را که شایسته نمى ‏باشد).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۵۶

    امام علیه السّلام (در باره علم‏ با عمل) فرموده است‏

    ۱- علم بسته به عمل است پس هر که دانست عمل کرد (و گر نه در حقیقت ندانسته است) و علم عمل را نداء می کند (به سوى خود دعوت مى ‏نماید) اگر (دعوت) آن را پذیرفت از آن علم سود برده می شود و گر نه علم از عمل دور مى‏ گردد (از آن علم سودى نمى ‏رسد چنانکه از نادانى سود به دست نمى ‏آید پس این علم با جهل در سود ندادن یکسان است).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۹۶

    امام علیه السّلام (در باره خواهان علم‏ و دنیا) فرموده است‏

    ۱- دو خورنده هستند که سیر نمى ‏شوند:

    خواهان علم (که هر چه بر او کشف و هویدا شود باز مى ‏خواهد مجهول دیگرى را معلوم نماید) و خواهان دنیا (که آنچه از کالاى دنیا بیاید باز مى‏ خواهد کالاى دیگرى به دست آورد).

     

    ادامه دارد…