دسته: علم و دین

بحث رابطه علم و دین از مباحث بنیادین برای اندیشه های اصولی و حرکتهای اجتماعی می باشد. هم قائلین به عدم جدایی دین و سیاست و هم مخالفین این اندیشه، قبل از هر گونه بحث اثباتی یا سلبی در مورد نقش دین و تفکر الهی در زندگی جمعی بشر، گزیری از تعیین تکلیف در روابط و مناسبات بین این دو مقوله ندارند .
بنابراین لازم است تا به این ریشه ای ترین و قدیمی ترین پرسمان بشر متفکر، رویکرد و زبانی جدید، با بهره گیری از تجربه بشر متفکر در طول تاریخ داشت.

  • علم در نهج البلاغه قسمت هفتم

    قسمت هفتم

     

    ل) علم پروردگار

     

    توضیح: از جمله بحث برانگیزترین مباحث درباره علم، بحث در مورد علم پروردگار است. در این بخش به اختصار بخش هایی از کلام امیرمؤمنان را در توضیح این مسأله بررسی می کنیم:

     

    ویژگی های علم پروردگار:

    1. علم‏ خدا پیش از وقوع واقعه به آن تعلّق گرفته است.
    2. از علم‏ خدا (مانند بشر) هیچ گونه مشقّت و رنجى به او نرسیده است.
    3. علم‏ خدا در همه حال در همه مخلوقات، جارى است و به آنها احاطه دارد.
    4. بدون بکار بردن فکر و اندیشه آفریدگان را ایجاد فرمود.
    5. علم‏ او به باطن و کنه نادیدنی ها نفوذ دارد (حاجب و مانعى براى او نیست) و به کوچکترین افکار و اسرار احاطه دارد.
    6. علم او قاصر و کوتاه نیست.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۳

    و قسمتى [ششم‏] از این خطبه در بیان چگونگى آفرینش زمین و گسترانیده شدن بر روى آب است‏

    (۴۶) پس آدم مبادرت کرد به آنچه که خداوند از آن نهى فرموده بود، تا کار او با علم‏ خدا که از پیش به آن تعلّق گرفته مطابقت نماید (و این دلیل نیست بر اینکه آدم در این کار مجبور بوده و بر ترک آن توانائى نداشته، زیرا علم‏ خداى تعالى علّت معلوم و سبب اینکه آدم باید چنین کارى را مرتکب شود نمى ‏باشد، بلکه علم‏ حقّ تعالى حکایت از معلوم است، و گر نه او را بر اثر اقدام در این کار توبیخ و سرزنش نمى‏ فرمود، و او هم معصیت و نافرمانى را به خود نسبت نمى ‏داد…) …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۸

    (۵۵) و از این علم‏ و دانائى (مانند بشر) هیچ گونه مشقّت و رنجى به او نرسیده و در حفظ و نگاه‏دارى آنچه که آفریده هیچ رادع و مانعى براى او پیش نیامده، و در اجراى امور و تدبیر مخلوقات هیچ ملالت و کدورت و سستى به او روى نیاورده، بلکه علم‏ او در همه آنها جارى است و به آنها احاطه دارد، و عدالت و دادگسترى او آنها را فرا گرفته فضل و کرمش شامل حال شان شده و از تقصیرشان به جهت درک نکردن آنچه شایسته مقام او است در گذشته‏…

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۲۰

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است و آن از خطبه‏ هایى است که در آن‏ (خداوند سبحان را سپاس گزارده و رسول اکرم را ستوده و به بعضى از کمالات و کرامات خویش اشاره نموده، و) فتنه و فساد و خونریزی هایى را که پیش مى ‏آید بیان فرموده‏

    (۱) سپاس خدائى را سزا است که به سبب خلقت و آفرینشى که فرموده (و دلیل بر ربوبیّت او است) به خلائق آشکار شده است، و به حجّت و برهان خویش (آثار قدرت) نزد دل هاى ایشان ظاهر و نمایان است، (۲) بدون به کار بردن فکر و اندیشه آفریدگان را ایجاد فرمود، زیرا اندیشه‏ ها سزاوار نیست مگر به کسانى که داراى ضمائر (قواى مدرکه باطنیّه) باشند و خداوند فى نفسه داراى ضمیرى نیست (زیرا کسی که براى ادراک چیزى به قواى ادراکیّه نیاز داشته باشد البتّه ممکن است، و واجب الوجود ممکن نمى‏ باشد) (۳) و علم‏ او به باطن و کنه نادیدنی ها نفوذ (حاجب و مانعى براى او نیست) و به کوچکترین افکار و اسرار (دل ها که اطّلاع از آن براى کسى ممکن نباشد) احاطه دارد. …

    ۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۵۴

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در امر بتقوى و پرهیزکارى و مذمّت از دنیا و دورى از آن و ترغیب بآخرت):

    (۴) آمرزش از او مى‏ طلبیم براى گناهانى که علم‏ او به آنها احاطه دارد، و کتاب او (لوح محفوظ که براى ثبت اعمال بندگان تعیین فرموده) همه آنها را ضبط کرده، علمى که قاصر و کوتاه نیست (صغیره و کبیره، کوچک و بزرگ را میداند) و کتابى که ترک نکرده (هیچ یک را از قلم نینداخته) …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۵۰۳

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در صفات حقّ تعالى):

    [قسمت أول خطبه‏]

    (۱) فرمان خداوند حکم لازمى است (که رد نمى‏ شود) و موافق با مصلحت، و خوشنودى او مهربانى و ایمنى (از بلاها و سختیها) است، از روى علم‏ و دانائى حکم (هر چیز را بیان) مى ‏فرماید، و از روى حلم و بردبارى (گناه سزاوار آمرزش را) مى ‏بخشد.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۲۰

    امام علیه السّلام (در این که باید به آنچه مقدّر شده ساخت) فرموده است‏

    ۱- با یقین و باور بدانید که خدا قرار نداده براى بنده- اگر چه بسیار چاره جو و سخت کوشا و در مکر و فریب توانا باشد- بیشتر از آنچه در علم‏ الهى براى او مقدّر و نامزد گشته است، ۲- و جلوگیر نشده است بین بنده- که ناتوان و کم چاره بوده- و بین اینکه برسد به او آنچه در علم‏ الهىّ براى او مقدّر و نامزد شده است‏.

     

    ادامه دارد…

  • علم در نهج البلاغه قسمت ششم

    علم در نهج البلاغه قسمت ششم

    قسمت ششم

     

    ن) ویژگی های علم

     

    در ویژگی های اهل علم

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است که آن را خطبه غرّاء (نورانى و برجسته) مى ‏نامند، و آن از خطبه‏ هاى شگفت آور است:

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۱ ؛ ص۱۸۷

    (۱۳) براى رهائى از گمراهى مهلت داده شده‏ اند و (به وسیله پیغمبران) به راه راست هدایت گردیده‏ اند و فرصت به آنها داده شده مانند فرصتى که مى ‏دهند به کسی که رضاء و خوشنودى ناراضى از خود را جلب نماید، و تاریکى ‏هاى شبهات (نادانى و گمراهى به واسطه نعمت عقل و تبلیغ انبیاء) از آنان برداشته شده است، و (در دنیا) به حال خود وا گذاشته شده ‏اند براى آماده شدن مانند آماده کردن و لاغر نمودن اسب هاى نیکو را براى پیشى گرفتن در میدان مسابقه و براى فکر و اندیشه در به دست آوردن حقّ و حقیقت و براى شتاب نکردن جوینده در فرا گرفتن نور علم‏ و دانش، در مدّت زندگانى تا رسیدن اجل که فرصتى در دست است. …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۴ ؛ ص۶۸۸

    امام علیه السّلام (در نکوهش علم‏ بى ‏عمل) فرموده است‏

    ۱- بى‏ قدرترین دانش دانشى است که بر زبان جا گرفته است (دانائى است که شخص به آن رفتار نکند) و برترین علم‏ علمى است که در همه اندام هویدا باشد (دانائى است که شخص به آن رفتار نماید، و چنین علمى در آخرت سود دارد).

     

    امام علیه السّلام (درباره بستوه نیامدن از علم‏ و دانش) فرموده است‏

    ۱- چون خبرى شنیدید آن را از روى تدبّر و اندیشه در آن دریابید نه از روى نقل لفظ آن، زیرا نقل کنندگان علم‏ بسیارند و اندیشه کنندگان در آن اندک.

    ۳۶

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۱۵۵

    از سخنان آن حضرت علیه السّلام است به کمیل ابن زیاد نخعى‏

    ۲- مردم سه دسته ‏اند: عالم ربّانىّ (داناى خداشناسى که به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نماید) و طالب علم‏ و آموزنده ‏اى که (از جهل و نادانى) بر راه نجات و رهائى یافتن است، و مگسان کوچک و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتی ها آلوده) که هر آواز کننده ‏اى (به هر راهى) را پیروند، و با هر بادى مى ‏روند (درست را از نادرست تمییز نداده و به مذهب و طریق ه‏اى پایدار نیستند و به هر راه که پیش مى‏ آید مى ‏روند) از نور دانش روشنى نطلبیده ‏اند (در تاریکى نادانى مانده ‏اند) و به پایه استوارى (عقائد حقّه که روى دو پایه عقل و علم‏ است) پناه نبرده‏ اند (آنها را فرا نگرفته و پیرو گمراه کنندگانند).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۳۸

    امام علیه السّلام به کسى که از آن حضرت (از روى آزمایش) مشکلى پرسید (در باره روش پرسش از دانا) فرموده است‏

    ۱- بپرس براى فهمیدن و آموختن و مپرس به قصد در دشوارى انداختن، ۲- زیرا نادان فرا گیرنده علم‏ به عالم ماند (چون براى به دست آوردن علم‏ آماده گشته و در راه راست قدم نهاده) و دانائى که در بیراهه قدم نهد (طالب غلبه و برترى باشد) به نادان ماند (چون او مانند نادان مى ‏طلبد چیزى را که شایسته نمى ‏باشد).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۵۶

    امام علیه السّلام (در باره علم‏ با عمل) فرموده است‏

    ۱- علم بسته به عمل است پس هر که دانست عمل کرد (و گر نه در حقیقت ندانسته است) و علم عمل را نداء می کند (به سوى خود دعوت مى ‏نماید) اگر (دعوت) آن را پذیرفت از آن علم سود برده می شود و گر نه علم از عمل دور مى‏ گردد (از آن علم سودى نمى ‏رسد چنانکه از نادانى سود به دست نمى ‏آید پس این علم با جهل در سود ندادن یکسان است).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۹۶

    امام علیه السّلام (در باره خواهان علم‏ و دنیا) فرموده است‏

    ۱- دو خورنده هستند که سیر نمى ‏شوند:

    خواهان علم (که هر چه بر او کشف و هویدا شود باز مى ‏خواهد مجهول دیگرى را معلوم نماید) و خواهان دنیا (که آنچه از کالاى دنیا بیاید باز مى‏ خواهد کالاى دیگرى به دست آورد).

     

    ادامه دارد…

  • علم در نهج البلاغه قسمت پنجم

    علم در نهج البلاغه قسمت پنجم

    قسمت پنجم

     

    و) در عظمت و بزرگی علم

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۸۹

    از سخنان آن حضرت علیه السّلام است خطاب به اهل بصره که بر سبیل حکایت از پیشامدهاى سخت خبر می دهد:

    قسمتى از این سخنان است (درباره ایمان):

    (۴) راه ایمان (گرویدن به خدا و رسول) روشن ترین راه است (به رسیدن سیادت و سعادت همیشگى) و تابان تر از چراغ (که رونده در آن هرگز گم نمی ‏شود) پس به سبب ایمان به کردارهاى شایسته راه برده می شود، و به سبب کردارهاى شایسته به ایمان راهنمائى می گردد (اعمال صالحه نتیجه و ثمره ایمان است و صدور آنها از بنده مؤمن دلیل بر وجود ایمان است در قلب او) (۵) و به سبب ایمان (که ثمره آن اعمال صالحه است) علم‏ و دانائى آباد می شود (صاحب آن به سود می ‏رسد، زیرا علم‏ بى ایمان و عمل به آدمى چیزى نمی ‏افزاید مگر دورى از رحمت خدا) و به سبب علم‏ از مرگ خوف و ترس پیش می ‏آید (زیرا علم‏ به مبدأ و معاد مستلزم یاد آورى از مرگ است، و یاد آورى از مرگ موجب ترس از آن، و ترس از آن سبب کردار و گفتار نیکو و آن باعث به دست آوردن سعادت همیشگى است به خلاف جاهل که از سختیهاى مرگ غافل است، لذا تمام کوشش او صرف دنیا گشته از نیکبختى همیشگى محروم می ماند) و بر اثر مرگ دنیا بپایان می ‏رسد و به وسیله دنیا (سعادت جاوید در) آخرت به دست می ‏آید …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۱۵۵

    از سخنان آن حضرت علیه السّلام است به کمیل ابن زیاد نخعى‏

    ۳- اى کمیل، علم‏ بهتر از مال است (زیرا) علم‏ تو را (از گرفتاری هاى دنیا و آخرت) نگاه ‏دارد، و تو مال را (از تباه شدن) نگاه می دارى، مال را بخشیدن کم می گرداند و علم‏ بر اثر بخشیدن (یاد دادن بدیگرى) افزونى می ‏یابد، و پرورده شده و بزرگى به دارائى با از بین رفتن آن از دست می ‏رود (و بزرگى به علم‏ از بین رفتنى نیست)

    ۴- اى کمیل ابن زیاد، آشنائى با علم‏ و تحصیل آن دین است که به سبب آن (در روز رستاخیز) جزاء و پاداش داده می شود، انسان در زندگى خود با علم‏ طاعت و پیروى (از خدا و رسول و ائمّه دین) و پس از مرگ پسندیده گویی ها (که مردم درباره ‏اش مى ‏گویند) به دست می آورد، و علم‏ فرمانروا است و مال فرمانبر و مغلوب است (مال در معرض انتقال و زوال می ‏باشد و علم‏ باقى و برقرار).

    ۳۴

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۱۷۹

    امام علیه السّلام (در ستایش دانش) فرموده است‏

    ۱- هر ظرفى تنگ می ‏گردد (پر می شود) بآنچه درون آن می ‏گذارند مگر ظرف علم‏ و دانش (سینه و دل) که (چون علم‏ در آن راه یافت) فراخ می گردد (و گنجایش دارد براى پذیرفتن علم‏ دیگر).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۲۴

    امام علیه السّلام (در اینکه علم‏ راه عذر را می ‏بندد) فرموده است‏

    ۱- علم و دانستن، راه بهانه بهانه جویان را (که مى‏ گویند: خدا کریم است و رحیم و نیازى برنج و بندگى ما ندارد) می ‏بندد (پس هر که با دین و کتاب و رسول آشنا شد عذر و بهانه ‏اش پذیرفته نیست).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۶ ؛ ص۱۲۲۵

    امام علیه السّلام (در زیان نافرمانى) فرموده است‏

    ۱- هر گاه خداوند بنده‏ اى را (بر اثر گناه) پست گرداند علم‏ و دانش را بر او منع کند (او را توفیق ندهد تا از علم‏ دین و احکام الهى که موجب سعادت و نیکبختى است بهره‏ مند گردد، این فرمایش دلیل است بر اینکه نادانى بدترین بیچارگی ‏ها است)

     

    ادامه دارد…

  • علم در نهج البلاغه قسمت چهارم

    علم در نهج البلاغه قسمت چهارم

    قسمت چهارم

    ه) قرآن به عنوان معدن علم

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۵۷۴

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در اندرز به مردم و فضائل قرآن کریم که آن را در اوائل خلافت خود فرموده):

    (۲۲) و مردم دو دسته‏ اند (اوّل:) کسی که پیرو شریعت است (گفتار و کردارش طبق کتاب و سنّت مى ‏باشد) و (دوّم:) آنکه احداث کننده بدعت مى‏ باشد که (پیرو نفس امّاره و شیطان است، و) نیست با او از خداوند دلیل آشکار نه از سنّت (پیغمبر اکرم) و نه از قرآن کریم، و خداوند سبحان هیچ کس (از پیروان پیغمبران پیشین) را پند نداد به (پندى) مانند این قرآن (زیرا منظور از پند و اندرزها سوق مردم است به طرف حقّ و ارشاد براه سعادت و نیکبختى و قرآن براى رسیدن باین مقصود جامع است و این خود بزرگترین لطف حقّ تعالى است نسبت به مسلمین) که ریسمان محکم و استوار خدا است‏ (هرگز گسیخته نمى ‏شود، و هر کس به آن چنگ زند از بدبختى دنیا و عذاب آخرت رهائى مى ‏یابد) و راه او است که (به هر که قدم در آن نهد) خیانت نمى ‏کند، و در آن است بهار دل (چون تلاوت آیات و اندیشه در معانى آنها رویاننده انواع گلهاى علوم و معارف مى ‏باشد) و چشمه‏ هاى علم‏ و دانش (زیرا هر یک از آیات آن منبع علم‏ و حکمتى است که حیات ارواح وابسته به آن است) و دل را جز آن صیقلى نیست (اندیشه در آن جلاء دهنده دلها است از زنگ نادانى و گمراهى، و چون در قرآن چشمه‏ هاى علوم و معارف است، پس اگر علوم دیگر نیز دل را جلاء دهد براى آنست که آن علوم به قرآن منتهى مى ‏گردد، پس در حقیقت قرآن دل را جلاء داده است) …

    قرآن علم

    توضیح: امام (علیه السلام) هم چنین با نام بردن از قرآن به عنوان منبع دیگر علم و دانش در کنار خود بار دیگر روی حدث معروف ثقلین تأکید می فرمایند. نه تنها دل جز با این دو صیقل و جلا داده نمی شود بلکه به فرموده پیامبر (صلی الله علیه و آله) جز با تمسک به این دو امکان رهایی از گمراهی نیست.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۴ ؛ ص۶۴۲

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در احاطه علم خدا به موجودات و ترغیب به تقوى و پرهیزکارى‏

    ۱۸- پس قرآن را به او فرستاد، و قرآن روشنائى است که قندیل هاى آن خاموش نمى ‏شود، و چراغى است که افروختگى آن فرو نمى ‏نشیند، و دریایى است که ته آن پیدا نمى ‏گردد، و راهى است که سیر در آن گمراهى ندارد، و شعاعى است تابان که روشنى آن بى نور نمى ‏شود، و جدا کننده است (میان حقّ و باطل) که دلیل آن ناچیز نمى ‏گردد، و بنائى است که پایه‏ هاى آن ویران نمى ‏شود، و بهبودى است که بیماری هاى (اهل) آن را خوف و بیمى نیست (زیرا بهبودى هر گونه بیمارى است که پیش آید خواه بیمارى بدن خواه بیمارى روح) و ارجمندى است که یارى کنندگان آن شکست نمى‏ خورند، و حقّى است که مدد کاران آن مغلوب نمى ‏شوند، ۱۹ پس قرآن کان ایمان و مرکز آن، و چشمه‏ هاى علم‏ و دریاهاى آن، و بستان هاى دادگسترى و حوض هاى آن، و سنگهاى بناى اسلام و پایه آن، و بیابان هاى حقّ و دشت هاى آن هموار آن مى ‏باشد، و دریایى است که آب برندگان آن را خالى نمى ‏کنند، و چشمه‏ هایى است که کشندگان آب آن را کم نمى ‏گردانند، و آبشخورهائى است که واردین از آن نمى ‏کاهند (دانشمندان به همه اسرار آن پى نخواهند برد) و منزل هایى است که مسافرین راه آنها را گم نمى ‏نمایند، و نشانه‏ هایى است که روندگان از آنها نابینا نیستند، و تپّه‏ هایى است که رو آورندگان از آنها گذر نمى ‏توانند کرد، (۲۰) خداوند آن را قرار داد سیرابى تشنگى دانایان، و بهار دل هاى مجتهدین، و مقصد راه هاى نیکان، و دارویى که پس از آن دردى نمى ‏ماند، و روشنایى که تاریکى با آن نیست و ریسمانى که جاى چنگ زدن آن محکم است، و پناهگاهى که دژ بلند آن استوار است، و ارجمندى کسی که آن را دوست دارد، و صلح و ایمنى کسیکه داخل آن گردد، و هدایت و رستگارى کسی که پیرو آن باشد، و عذر خواه کسی که آن را به خود نسبت دهد، و دلیل کسیکه بآن سخن گوید،: و گواه کسیکه بوسیله آن با دشمن جدال نماید، و فیروزى کسیکه آنرا حجّت آورد، و نگهدارنده کسیکه بآن عمل کند، و مرکب تندرو کسی که آن را به کار وا دارد، و نشانه کسی که نشانه جوید، و سپر کسی که ببر گیرد، و دانائى کسی که در گوش دارد، و خبر کسی که نقل کند، و حکم کسی که (بین مردم) حکم نماید (زیرا در هر امرى قرآن حاکم به حقّ است و غیر آن را حکمى نیست، پس حکم از غیر قرآن نادرست است).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۹۹

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در بعثت پیغمبر اکرم و ستودن قران کریم):

    (۲) پس به سوى مردم آمد با تصدیق و اعتراف آنچه در دست داشت، و نورى که بایستى از آن پیروى نمایند، و آن (چه در دست داشت و مصدّق نبوّت و پیغمبرى آن حضرت و روشن کننده تاریکى‏ هاى نادانى و گمراهى بود) قرآن است، پس در خواست نمائید تا گویا گردد (از کسیکه عالم به تنزیل و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ظاهر و باطن آن است هر چه مى ‏خواهید بپرسید تا براى شما بیان کند) و هرگز (قرآن به خودى خود و بى مبیّن حقیقى) گویا نمى ‏شود، و لیکن (چون عالم به حقائق و اسرار آن ما اهل بیت هستیم، لذا) من شما را از آن خبر مى‏ دهم (علوم و احکام آن را بیان می کنم) (۳) آگاه باشید در قرآن است علم‏ به آنچه (بعد از این) مى ‏آید، و خبر از گذشته (از آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه در آنها است، و چگونگى احوال پیشینیان) و داروى درد (نادانى و گمراهى) و نظم و ترتیب دادن به آنچه (از امور دنیا و آخرت و سود و زیان که) مربوط به شما است.

     

    ادامه دارد…

  • علم در نهج البلاغه قسمت سوم

    علم در نهج البلاغه قسمت سوم

    قسمت سوم

    د) ویژگی های علم ائمه هدی (علیهم السلام)

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام)، ج‏۱، ص: ۴۷

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السَّلام است که آن را خطبه شقشقیّه مى ‏نامند

    (۱) آگاه باش سوگند به خدا که پسر ابى قحافه خلافت را مانند پیراهنى پوشید و حال آنکه مى‏ دانست من براى خلافت مانند قطب وسط آسیا هستم علوم و معارف از سر چشمه فیض من مانند سیل سرازیر می شود، هیچ پرواز کننده در فضاى علم‏ و دانش به اوج رفعت من نمى ‏رسد …

    ۱۷۱۳۸۸۸۴۴

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۷۱

    از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (در مدح و منقبت خود و ائمّه اطهار علیهم السّلام و دستور به اطاعت و پیروى مردم از ایشان و ترغیب بعمل صالح و یاد آورى سختى عذاب روز رستخیز):

    (۲) و ابواب علم‏ و معرفت و راه روشن نزد ما اهل بیت (امام و یازده فرزند آن بزرگوار علیهم السّلام) مى ‏باشد (پس براى رسیدن به سعادت همیشگى و رهائى از بدبختى باید از ما اطاعت و پیروى شود) …

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۳۸

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در فضائل و مناقب ائمّه اطهار):

    (۳) کجایند کسانی که گمان می کنند که آنان در علم‏، مطّلع و استوارند، به جز ما اهل بیت؟ ادّعاى آنان دروغ و ستم بر ما است، زیرا خداوند ما را برترى داده و ایشان را فرو گذاشته، و (این مقام و منزلت را) به ما عطاء فرموده و آنان را بى ‏بهره ساخته، و ما را داخل نموده و آنها را خارج فرموده، (۴) به وسیله ما هدایت و راهنمائى طلب مى ‏گردد، و بینائى از کورى و گمراهى خواسته می شود …

     

    توضیح: در اینجا حضرت با معرفی خود به عنوان منبع و منشأ علم و کامل ترین نمونه در علم و دانش، در واقع به خوبی برای ما مشخص می کنند که اصلاً علم، همان چیزی است که از ایشان گرفته می شود و هر کس واقعاً جویای علم است باید به ایشان رجوع کند نه جای دیگر.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۱۳

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (که پس از ستودن پیغمبر اکرم به انقراض دولت بنى امیّه اشاره نموده و بعد از آن مردم را پند و اندرز مى‏ فرماید):

    (۱۱) پس (چون به وظائف امام و جانشین او آشنا شدید، در غیر طریق حقّ قدم ننهید، و دست ارادت به هر بى‏ خبر از اصول و فروع ندهید) براى اخذ علم‏ و دانش بشتابید پیش از خشک شدن گیاه آن (رحلت امام و جانشین او) و پیش از آنکه از استفاضه علم‏ و دانش از اهلش وا مانده (بر اثر حوادث و سختی هاى روزگار) به خود مشغول گردید، و از منکر (آنچه شرع مقدّس منع فرموده) مرتکبین را نهى کنید، و خودتان آن را مرتکب نشوید، زیرا شما مأمور شده‏اید که از منکر نهى نمائید پس از آنکه خود آن را بجا نیاورید…

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۸۰

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در پند و اندرز دادن به مردم و ستودن ائمّه اطهار):

    (۳) ما اهل بیت (از جهت قرب و نزدیکى حضرت رسول) چون پیراهن (تن او) هستیم، و اصحاب (آن بزرگوار) مى‏ باشیم (بآنچه از جانب خداوند به او نازل شده ایمان آورده تصدیق نموده‏ ایم) و ما خزانه داران و درها (ى علوم و معارف) هستیم (به تأویل و تفسیر قرآن کریم آشنا بوده و موارد احکام الهىّ را دانسته مردم را براه حقّ راهنماییم، و از این رو است که پیغمبر اکرم به طوری که همه مسلمانان در اخبار خود نقل نموده ‏اند فرمود: أنا مدینه العلم‏ و علىّ بابها، فمن أراد المدینه فلیأت الباب یعنى شهر علم‏ و دانش منم و علىّ دروازه آن است، و کسی که بخواهد به شهرى بیاید بایستى از دروازه وارد شود) و داخل خانه ‏ها نمى ‏توان شد مگر از درهاى آنها، پس کسى را که از غیر درها وارد خانه ‏ها شود دزد مى ‏نامند (هر که بخواهد از غیر راه ما خود را به خدا و رسول آشنا نماید، از دین بهره نبرده و در آخرت گرفتار عذاب است).

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۸۱

    قسمتى [دوم‏] از این خطبه است (در فضائل اهل بیت علیهم السّلام):

    (۴) آیات قرآن آنچه در مدح و منقبت علم‏ و هدایت است درباره ایشان نازل شده و آنان گنج هاى خداوند بخشنده هستند (حقّ تعالى تمام گوهرهاى گرانبها یعنى جمیع صفات پسندیده از قبیل علم‏ و حلم و جود و شجاعت و فصاحت و بلاغت و عصمت و طهارت و مانند آنها را در ایشان قرار داده، پس از این جهت است که) اگر به گفتار لب گشایند راست گویند، و اگر خاموش باشند دیگرى بر آنان پیشى نگرفته.

     

    ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الإسلام) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۳۷

    از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است معروف به خطبه الأشباح‏

    (۷) و بدان راسخین و استواران در علم‏ و دانش (أئمّه طاهرین علیهم السّلام) کسانى هستند که اقرار و اعتراف به آنچه که پوشیده و در پرده است و تفسیر آن را نمى ‏دانند، بى ‏نیازشان کرده از داخل شدن به درهائى که جلو پوشیدها نصب شده، پس خداوند تعالى اقرار و اعتراف ایشان را به عجز و ناتوانى از رسیدن به آنچه که در علم‏ و دانش آنها به آن احاطه ندارد، مدح کرده و اندیشه نکردن آنان را در چیزی که بحث و گفتگوى از کنه و حقیقت آن را به ایشان امر نکرده است رسوخ و استوارى نامیده.

     

    توضیح: از جمله ویژگی های ستودنی اهل بیت (علیهم السلام) که بیشتر افراد دیگر آن را ندارند این است که در آن موضوعی که به آن علم ندارند و راجع به آن نمی دانند (آنچه که خداوند اجازه دانستن و علم به آن را نه به ایشان و نه به هیچ کس دیگری نداده است) بحث و تفکر نمی کنند.

     

    ادامه دارد…